پخش زنده
فراز2-1
فراز 2و1
حضرت اینجا ما را با یک منع عظیم آشنا میکند و آن این است که ما در وجود خودمان بفهمیم که تدبیر عالم دست خداوند است و خداوند هم دخالت مستقیم در آن دارد. و خدا هم ملاک کارش خیر است.
این سه مورد را اگر کنار هم بگذاریم،باید
بپذیریم کسی که امر را جلو میبرد خداوند است.
و نتیجه اینکه میوهی دخالت خدا خیر است. از یک خاک انار درمیآید، از یک چیز بیمزه یک چیز خوشمزه درمیآورد و از یک چیز گندیده یک انسان بوجود میآورد. ببینید «یخرج الحی من المیت یخرج المیت من الحی» چقدر مهم است، حالا فردا سیل راه میاندازد و باران راه میاندازد، شما الان میگویید شر است ولی آخرش خیر است. نتیجهی زلزله خیر است بعضی مواقع خیر خاص است و بعضی مواقع خیر عام است.
گاهی مرگ و بیماری خیر است. پس اگر اینطور شد ما با این نظر و رفتار فاصله داریم. با عمل پروردگار فاصله داریم .
دو دیدگاه میگوید:
اللَّهُمَّ إِنِيِّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِى بِالْخِيَرَة ( ۱ )
بارخدایا از تو به سبب علم فراگیرت طلب خیر میکنم، پس بر محمد و آل او درود فرست و در حق من به خوبی و نیکی حکم کن. ِ
( اللَّهُمَّ إِنِيِّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ ؛):
ولی خداوند من میخواهم اینطور باشم که از تو طلب خیر بکنم به چه چیزی؟ به علمی که تو داری، علم تو بیاید فرا گیر شود واز درون آن خیر بیرون بیاید.
( فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِى بِالْخِيَرَة ؛):
خدایا کمکم کن و در قضای خودت، خیر برای من قرار بده، این را از خدا بخواه. الان طلبگی من خیر باشد والا میتواند طلبگی من منتهی به شر شود. علم من منتهی به خیر شود وگرنه میتواند شر باشد. پولی که به من میرسد، ازدواجی که میشود، بچهای که به دنیا میآید.
وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرِّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التَّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الارْتِيَابِ، وَ أَيِّدْنَا بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ.(2)
و معرفت به آنچه برایمان برگزیدی به ما الهام فرما، و آن را وسیلهی خشنودی به قضا و تسلیم به حکمت قرار ده، پس تردید را از ما دور ساز، و با یقین بندگان مخلص نیرویمان ده.
( وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الاخْتِيَار ؛ ):
من بفهمم چکار کردی، به من بفهمانی که چکار کردی، الان من فقیرم به من فهمانده بشود که اگر من فقیر نباشم، زاهد و عالم نمیشوم. من تبلیغ نمیروم، کتاب نمینویسم، منبر نمیروم.
این را بفهمم یک فقر اینقدر فایده دارد که من را زاهد و عاقل میکند کار بلد میکند، و من را در برابر پروردگار شاکر میکند.
( وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرِّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا ؛):
اگر این در وجود من پیدا شد، من به طرف رضایت خدا میروم و ناراضی نمیشوم بعد حکمهایی که تو کردی یکی یکی میپذیرم و دیگر اشکال نمیگیرم. یکی یکی کاش اینطوری میشد. همه کسانی که نسبت به گذشتهشان ای کاش دارند اینها ناراضیاند و خداوند رضایتش را به اینها نداده است.
( وَ التَّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الارْتِيَابِ ؛ ):
این باعث میشود به حکم تو تسلیم شوم و اگر من به امر پروردگار تسلیم شدم، مطیع میشوم و طغیان نمیکنم.
( فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الارْتِيَابِ ؛):
آسیبش این است که خدایا دور کن از من تردیدم را، از اینکه ندانم و جاهل باشم که خدا برای من تدبیر میکند و تدبیرش هم کامل است. نکند که این اطمینان در من نباشد این خیلی مهم است. الان یک نفر کنارت نشسته و تو فکر کنی الان میخواهد جیبت را بزند. الان تا مشهد هم میخواهی با او بروی چه حالتهایی به تو دست میدهد؟ این فقط یک فکر است و این فکر آنجا چکار میکند؟ در صورتی که هیچ خطایی هم از او ندیدی. فکر کن حالا که هیچ خطایی از او ندیدی آدم خیری است. حکیم است، پولدار هم هست، در مملکت هم نفوذ هم دارد، اگر اینطور فکر کنم حالا من تا آنجا چقدر کیف میکنم حالا هیچی هم از او ندیدم. به اینکه حالا یه برگهای امضا میکند و به من میدهد.
اینکه بدانی خدا برایت خیر میخواهد یا نه دو جور فکر میکنی و بیچاره می شوی، خداست…..
نگو مثل اینکه خدا از ما خوشش نمیآید و مثل اینکه گناهان ما یادش هست. خداست دیگر…کارهایش حساب و کتاب ندارد. اینطور فکر کن خدایی که همین الان برای ما خیر میخواهد معلوم است که همیشه برایمان خیر میخواهد.
اصلاً جور دیگری زندگی کن، از الان تا آن لحظهای که از دنیا میروی.
اگر مثل آن جیببُر فکرکنی ببینید همه چیز به این بار است
( وَ أَيِّدْنَا بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ.):
معلوم است که یقینهای معلومی تردید در آن هست. پس خدایا یقین مخلصین را به ما بده.
دیشب به ما زنگ زد و گفت حاجاقا بچه فامیل ما ۳ ساله گم شده بچه ۸ ساله، مادرش به دنبال او میگردد ،گفتم بگو «اللهم سلم و تمم» به مادرش هم بگو تا بگوید آنوقت بچه پیدا میشود. یکبار گفت و پیامک داد، بچه پیدا شده. مادر اعتقاد نداشت ولی این بچه اعتقاد داشت که این ذکر، کار را تمام میکند.
خدا نزد گمان بندههایش است، اگر گمان خیر نسبت به خدا داری، همهاش خیر است. و اگر به خدا گمان شر داری، پس همهاش شر است آنوقت وسط پارک نشستی، یک کلاغی میاد و روی سرت چیزی پهن میکند که تا خانه هم نمیتوانی بروی.
دیشب تلویزیون نشان میداد این مسابقات ماشین سواری بود رفت تو باغی و همه چیز را به هم ریخت بعد خورد به تیر چراغ برق و بعد روی ده یا بیست نفر افتاد، یک چیز خیلی ساده اتفاق میافتد پس اگر من خیر را در خدا دیدم علم خدا یعنی عمل خداست. خداوند علمش همان عملش است ارادهاش است. ما بین علم و عملمان تفاوت است ما باید فکر کنیم بعد عمل کنیم ولی خدا علم و عملش یکی است. پس اگر من از خدا خیر طلب کردم پس خدا اصلش برای من خیر است و من تا آخر، نان یقینم را میخورم.
در روایت است اگر کسی خوشنیت است، روزیاش فراوان است و علم دارد که خدا روزی میدهد.
خداوند از هیچی روزی میدهد، از هیچی.!
حضرت فرمود: مومن اینطور است، که به آنچه ندارد، بیشتر امید دارد تا آنچه که دارد.
وقتی نداری، نداری دیگر.
فلاسفه میگویند: عدم دیگر این خلاف حرف آنهاست. اگر نداری به عدم امیدوار باش. این یعنی چه؟ یعنی از آنجا که احتمال نمیدهی، بیشتر امیدوار باش که به تو برسد.