پخش زنده
فراز5-1
فراز5-1
«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى سِتْرِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ، وَ مُعَافَاتِكَ بَعْدَ خُبْرِكَ، فَكُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَةَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ، وَ ارْتَكَبَ الْفَاحِشَةَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ، وَ تَسَتَّرَ بِالْمَسَاوِئِ فَلَمْ تَدْلُلْ عَلَيْهِ.» (۱)
«بارخدایا سپاس تو راست که بدیهای بندگان را میدانی و میپوشانی و آگاهی میبخشایی، چه هر یک از ما کارهای ناروایی به جا آورده و تو او را شهره نساختی و زشتیهایی مرتکب گشته و تو او را رسوا نکردی و در خفا بدیهایی انجام داده و تو رازش را برملا نساختی.»
( اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى سِتْرِكَ بَعْدَ عِلْمِك):
خدا را شکر میکنیم که ستار است. خداوند بعد از اینکه به یک عمل ناروایی از انسان علم پیدا کرد، همین خدا ستاریت دارد و این ستاریت بلافاصله بعد از علمش هم هست. یعنی سترش مثل حلمش است و علمش با حلمش یکی است. چرا حضرت این را میفرمایند؟ به خاطر اینکه شما بدانی وقتی با این خدا در ارتباط هستی ستاریت خدا تو را وادار به تجاهر (فسق علنی) نکند چون علم خدا هست و باز علم خدا شما را از توبه مأیوس نکند چون ستاریت خدا هست.
( وَ مُعَافَاتِكَ بَعْدَ خُبْرِكَ ):
این عفو و بخشش او همراه با علم اوست. وقتی به یک امری علم پیدا کرد علمش برای تنبیه نیست، علمش برای ذلیل کردن یا مجازات نیست بلکه علمش برای بخشیدن است. الان کارهای ما برعکس است. همین که یک علمی پیدا میکنیم این علم ما را مجبور میکند که افشاگری کنیم، چون علم پیدا کردیم و یک خبری به ما رسیده است که هیچ کس ندارد. فرضا این خبر پیش من هست و پیش دیگری نیست، فکر میکنم که باید بروم و به همه بگویم. حال آنکه نزد خداوند اینطور نیست، علمش که آمد ستاریتش هم میآید.
( فَكُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَةَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ ):
تک تک ما اینطور هستیم. زندگیمان پر است از خطاهایی که مرتکب شدیم، عیبهایی که داریم و خدایی که به همه اینها علم داشت ولی روی همه را پرده انداخت، پوشاند.
( وَ ارْتَكَبَ الْفَاحِشَةَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ ): الان شما جامعه را نگاه کنید. جامعه ظاهرا پاک دیده میشود با این که پاک نیست. چقدر گناههای عجیب و غریب دارد انجام میشود ولی خدا ستاریت خود را اینطور قرار داده که شما جامعه را پاک میبینی. اگر افراد نااهل هم فحشا را افشا نکنند، فواحش را هی با حدس و گمانهای خاص خودشان رو نکنند، پاکتر هم خواهد بود.
( وَ تَسَتَّرَ بِالْمَسَاوِئِ فَلَمْ تَدْلُلْ عَلَيْهِ ):
بدیهایی که انجام شد همه آنها را خدای متعال پوشاند و نگذاشت کسی بفهمد.
«كَمْ نَهْيٍ لَكَ قَدْ أَتَيْنَاهُ، وَ أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَيْهِ فَتَعَدَّيْنَاهُ، وَ سَيِّئَةٍ اكْتَسَبْنَاهَا، وَ خَطِيئَةٍ ارْتَكَبْنَاهَا، كُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَيْهَا دُونَ النَّاظِرِينَ، وَ الْقَادِرَ عَلَى إِعْلَانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِينَ، كَانَتْ عَافِيَتُكَ لَنَا حِجَاباً دُونَ أَبْصَارِهِمْ، وَ رَدْماً دُونَ أَسْمَاعِهِمْ.» ( ۲ )
«چه بسیار کارهایی که از آن نهی کردی و ما به جا آوردیم و چه بسیار فرمانها که ما را بر آن گماردی و ما از آن سرباز زدیم، و چه بدیها که کسب کردیم و چه خطاها که مرتکب شدیم در حالیکه تو از آن آگاه بودی نه آنان که مینگریستند و تو بیش از هر توانمندی بر آشکار نمودن آن توانا بودی ولی چشم پوشی تو پردهای در برابر دیدگان آنان و سدی در برابر گوشهایشان بود.»
( كَمْ نَهْيٍ لَكَ قَدْ أَتَيْنَاهُ، وَ أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَيْهِ فَتَعَدَّيْنَاهُ، وَ سَيِّئَةٍ اكْتَسَبْنَاهَا، وَ خَطِيئَةٍ ارْتَكَبْنَاهَا):
الله اکبر. چقدر نهیهایی که ما مرتکب شدیم، چقدر امرهایی که ما ترک کردیم. چقدر گناهانی که ما انجام دادیم، چقدر خطاهایی که مرتکب شدیم و تو مطلع بودی.
( كُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَيْهَا دُونَ النَّاظِرِين ):
هیچ کس غیر از تو از آنها را مطلع نشد.
( وَ الْقَادِرَ عَلَى إِعْلانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِين ):
و تو میتوانستی این گناهان را به زبانها جاری کنی، پخش کنی.
( كَانَتْ عَافِيَتُكَ لَنَا حِجَابا دُونَ أَبْصَارِهِمْ ):
این چشمپوشی و عافیت تو، این نادیده گرفتنهای تو خودش برای ما حجاب شد.
( وَ رَدْما دُونَ أَسْمَاعِهِم ):
نگذاشتی کسی بشنود.
«فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَةِ، وَ أَخْفَيْتَ مِنَ الدَّخِيلَةِ، وَاعِظا لَنَا، وَ زَاجِرا عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ، وَ اقْتِرَافِ الْخَطِيئَةِ، وَ سَعْيا إِلَى التَّوْبَةِ الْمَاحِيَةِ، وَ الطَّرِيقِ الْمَحْمُودَة.» ( ۳ )
«پس این پردهپوشی از عیبها و پنهان داشتن تباهیها را برای ما پند و باز دارندهای از بد خلقی و ارتکاب خطا و تلاشی به سوی توبهای که گناه را محو میکند و پیمودن راه پسندیده قرار ده.»
( فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَةِ، وَ أَخْفَيْتَ مِنَ الدَّخِيلَةِ ):
آن چیزهایی که از عیوب ما پوشاندی و از بدیهای ما پنهان کردی
( وَاعِظاً لَنَا ):
این پوشاندن موجب سوء استفاده من نشود، اینطور نشود که خدا هم از این ستاریت دست بردارد و بخواهد مفتضح کند.
علت پنهان ماندن عمل سوء زرنگی من نبوده که نگذارم کسی بفهمد، یا اینکه من مواظبت کرده باشم، نه! بلکه خدا آن را پوشاند. این واعظ بشود برای تو، این برایت یک تذکر باشد.
( وَ زَاجِراً عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ ):
این بازدارنده باشد از این که هی تکرار نشود.
( وَ اقْتِرَافِ الْخَطِيئَةِ وَ سَعْياً إِلَى التَّوْبَةِ الْمَاحِيَةِ ):
این باعث بشود من بروم دنبال توبهای که گناهانم پاک بشود.
( وَ الطَّرِيقِ الْمَحْمُودَةِ ):
راه درست را انتخاب کنم.
«وَ قَرِّبِ الْوَقْتَ فِيهِ، وَ لا تَسُمْنَا الْغَفْلَةَ عَنْكَ، إِنَّا إِلَيْكَ رَاغِبُونَ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ.»( ۴ )
«زمان آن تلاش را نزدیک ساز و ما را گرفتار بیخبری از خود مکن زیرا که ما مشتاق تو و توبه کننده از گناهان هستیم.»
( قَرِّبِ الْوَقْتَ فِيهِ، وَ لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَةَ عَنْكَ ):
خدایا یک کاری کن که زودتر به فکر بیفتیم. زودتر دست و پای خودمان را جمع کنیم. باعث نشود که غفلت ما را بگیرد.
( إِنَّا إِلَيْكَ رَاغِبُونَ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ ):
و بیشتر باعث شود رغبتمان و توبهمان، آن آمادگیمان حفظ بشود، این حالت را از دست ندهیم.
«وَ صَلِّ عَلَى خِيَرَتِكَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِكَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَةِ مِنْ بَرِيَّتِكَ الطَّاهِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِينَ وَ مُطِيعِينَ كَمَا أَمَرْتَ.» ( ۵ )
«بارخدایا بر بندهی برگزیدهات محمد و خاندان برگزیده و پاک او درود فرست و ما را گوش به فرمان و فرمانبردار آنان همان گونه که امر کردهای قرار ده.»