qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز12

فراز12«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِى سَلامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّى لا أَحْسُدَ أَحَدا مِنْ خَلْقِكَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِكَ، وَ حَتَّى لا أَرَى نِعْمَةً مِنْ نِعَمِكَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فِى دِينٍ أَوْ دُنْيَا أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ تَقْوَى أَوْ سَعَةٍ أَوْ رَخَاءٍ إِلا رَجَوْتُ لِنَفْسِى أَفْضَلَ ذَلِكَ بِكَ وَ مِنْكَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ.»(۱۲)
«بارخدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و سینه‌ام را از بیماری حسادت سلامتی بخش تا بر هیچ یک از خلقت به‌خاطر نعمتی که به او ارزانی داشته‌ای، رشک نبرم و هیچ یک از نعمت‌های تو در امور دین و یا دنیا، عافیت و یا تقوا، گشایش و یا آسایش را بر احدی از آفریدگانت مشاهده نکنم مگر آن‌که بهتر از آن را به وسیله‌ی تو و از جانب تو _ای خدایی که شریکی نداری_ امید داشته باشم.»

( وَ ارْزُقْنِي سَلَامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّى لَا أَحْسُدَ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِک ):
خدایا روزیم کن که در نفسم سلامتی باشد و حسد گریبان مرا نگیرد.
یکسری چیزها از امور دنیایی و شیطانی است که جای حسادت کردن ندارند و فضل به حساب نمی‌آیند و اصلا بهتر است که نباشند، اما آدم‌ها به آن امور حسادت می‌ورزند!.
مثلا طرف رفته یک جایگاهی را در ظواهر دنیا اشغال کرده که اصلا این جایگاهش حسادت ندارد، چون اگر به باطن آن نگاه کنی می‌بینی طرف، گیر است.
طلبگی را رها کرده و رفته یک جا مسئولیتی گرفته که سر و صدا هم به پا کرده است.
شما درونش را که ببینی می‌فهمی او با این مسئولیتی که گرفته، دارد حیف می‌شود. او قرار بود درس بخواند و مُلا بشود چون فردا جامعه احتیاج به مرجع تقلید دارد ولی از الان رفته با یک سن کم نماینده مجلس خبرگان شده!. مدام این طرف و آن طرف می رود، سخنرانی می‌کند. دیگر نه فرصت مطالعه دارد نه فرصت عبادت.
از آن کارها هم خوشش می‌آید. این دیگر حسادت کردن ندارد.
یک جایی هم می‌بینی واقعا یک نفر جایگاهی دارد که خدا از روی فضلش به او داده و خیلی هم باارزش است.
آن‌جا هم جای حسادت نیست، چون خدا داده. تو هم از خدا بخواه. بگو خدایا، حالا که به او دادی، به منم بده. اگر خوش فهم و خوش عبادت است، خوش مشهد و خوش کربلاست، اگر برای اهل‌بیت-علیهم‌السلام- خوب گریه می‌کند بگو خدایا به منم بده. اگر خوب درس می‌خواند، منظم است و توفیقاتش زیاد است، بگو خدایا به من هم بده. چون این‌ها از فضل خداست، مال خودش که نیست، به او دادند. خدایی که به او داده به تو هم می‌دهد. فقط او زودتر رفته و گرفته، حالا تو هم برو بگیر عیبی که ندارد.

( وَ ارْزُقْنِي سَلَامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ.):
خیلی جاها هم شیطان می‌آید و در ما توهم ایجاد می‌کند. مثلا فکر می‌کنی یک نفر یک خوشی دارد که وقتی شما می‌بینی ناراحت می‌شوی، نفست اذیت می‌شود. اما اگر یک مقدار دقت کنی می‌فهمی که او خوشی ندارد و فقط کلاس گذاشته و یا از روی نادانی این کار را انجام داده است.

( حَتَّى لَا أَحْسُدَ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِكَ، وَ حَتَّى لَا أَرَى نِعْمَةً مِنْ نِعَمِكَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ تَقْوَى أَوْ سَعَةٍ أَوْ رَخَاءٍ إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِي ):
در امور دین و دنیا چیزهای خوبی چون عافیت، تقوی، سعه و رخاء وجود دارد. تو هم به خدا بگو: من امید دارم که به من هم بدهی.
(أَفْضَلَ ذَلِكَ بِكَ ):
حتی بالاتر از آن را به من بده. خداست دیگر و دارد تقسیم می‌کند.
اگر نانوایی فقط پنجاه تا نان دارد و صد نفر در صف هستند، جا دارد آدم نگران بشود که نان کم است. اما در دستگاه خدا این‌جوری نیست که شما بگویی حالا که به او داد به من نمی‌دهد!. چیزی از خزانه‌ی خدا که کم نمی‌شود. اصلا خدا خزانه ندارد که! اگر خدا می‌خواست این همه نعمتی که حساب و کتاب ندارد را توی خزانه بریزد که جا نمی‌شد. همان موقعی که خدا دارد می‌دهد همان‌جا دارد ایجاد می‌کند. وقتی ما می‌گوییم خزانه، تصورمان مثل یک انباری هست که چیز زیادی در آن جا نمی‌گیرد و زود تمام می‌شود.
( وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ ):
فقط خداست که همتا و شریکی ندارد.
اکثر عصبانیت‌ها، بدخلقی‌ها، غم و غصه‌ها، خیالات و مشغولیت‌های ذهنی، نگرانی‌ها و بی‌خوابی‌ها مال حسادت است.
علی‌الدوام فکر می‌کند یک چیزی کم دارد.
علی‌الدوام فکر می‌کند عده‌ای یک چیزی دارند که او ندارد.
و این بخاطر توحید ضعیفش هست؛ یعنی آن شیء را می‌بیند، آن مخلوق را می‌بیند اما خالق را نمی‌بیند. بعد به جایی می‌رسد که نمی‌بیند چه نعمت‌هایی دروجود خودش است که دیگران دارند به او حسادت می‌کنند.