خانومی که خدا او را محجبه قرار داد تا بیحیا و بیعفت و پلشت نشود و مانند یک پارچهی نجس در سطل زباله قرار نگیرد، باید مدام خدا را شکر کند و ممنون مادرش باشد. شیر پاک به او داده که حیا و عفت دارد. یک پیام از نامحرم تا حالا به او نرسیده و خیلی پاک زندگی کرده است.
رفقا! هنوز ما کار داریم و نمیدانیم فساد چه هست! صبر کنید فسادی خواهد آمد که اگر آن موقع کسی ماند مؤمن است. الان فساد نیست و هنوز عدهای حیا دارند. فساد میخواهد بیاید و آن حیا برداشته شود.
خدا میخواهد امتحان بکند تا فرد مسیر را انتخاب کند. خدا هر کسی را راه نمی برد؛ افراد خاص را میخواهد راه ببرد. آن موقع میان اینها میخواهند ناب را انتخاب کنند.
در مسابقات المپیک هر آدم ضعیف و ناتوانی را که نمیبرند، ممکن است فرد خوب بدود اما فقط برای مسابقههای محلی خوب است و در هیچ مسابقهی باشگاهی او را راه نمیدهند، حالا میخواهد به المپیک برود! اول ضربان قلب و تنفس و میزان استرس و روحیهاش را در نظر میگیرند که این فرد اصلاً به درد میخورد یا نه!
باید سی، چهل تست بدهد تا عبورش دهند.
(سَبَّلنا فی سُبُل اِحسانِهِ لِنَسْلُکَها بِمَنّهِ الی رضوانه) (صحیفهسجادیه/دعای۴۴/فراز۲)؛
هیچکس خودش نمیرود و به خودی خود خوب نمیشود. به کسی منت نگذارید که من آدم خوبی هستم و دیگران بد هستند. شما خودت خوب نشدی،
(بِمَنِّهِ)؛ به منت خدا در این راه آمدی و اگر بخواهد، این را از تو میگیرد. لذا با تحقیر، دیگران را نگاه نکن! اگر خدا به تو پول داده میخواهد که آقا بشوی و به صد نفر پول برسانی. اگر این کار را نکردی این را از تو میگیرد و به کس دیگری میدهد. خدا دارد آقایی را تقسیم میکند. مانند چرخوفلک میماند که یکی بالاست و دیگری پایین، حالا شخصی نصف راه است و میخواهد بالا برود او را میچرخاند و اگر راه را درست رفت میگویند این آقاست و آن بالا نگهش میدارند. آقاست چون مواظب پدر و مادر، خواهر و همسرش بوده است و در مقابل هرکس وظیفهاش را درست انجام داده و اینجور نیست که اگر مواظب همسرش بود مادرش را فراموش کند و یا اگر مواظب مادرش شد همسرش را نبیند.
پس ما خودمان نمیرویم، شما خودت اینجا نیامدی. بلکه شما را آوردند. فکر نکن با یک تلفن اینجا آمدی! تلفن بهانه بود. میتوانست آن موقع شارژ نداشته باشد و جواب ندهد. چرا ماه قبل نیامدی؟ این ماه آمدی؟ ماه بعد هم معلوم نیست بیایی!
(بِمَنِّهِ اِلیٰ رِضْوانِه)؛
ما را دارند میآورند و ممنون خدا باید باشیم.
به شما چیزی را یاد میدهم که با آن همهی بارتان را ببندید؛
هر چیزی را که دیدی بگو این مال خداست که به من داده یک لیوان آب دستت دادند بگو این از خداست که به من دادند، یک آرامش دیدی بگو از خداست و اگر این را گفتی میماند و اگر از خودت دانستی میرود. این را یاد بگیر. حتی الحمدالله هم نگفتی عیبی ندارد ولی بگو این از خداست و از من نیست. این معنی واقعی الحمدالله است.
هر خوبی و خیری برای خداست اما خدا الآن برای تو اینجور قرار داده است. هر خرابکاری که هست به گردن بگیر و مرد باش بگو من خرابکاری کردم، مسئولیتش را قبول کن و تاوانش را هم بده. اگر قرار است آبرویت برود، بگو باشد برود. بعد به خدا بگو زیادی آبرویم نرود. عیبی ندارد، خدا همان دو مثقال را برمیدارد نمیگذارد آبرویت برود ولی قبول کن.
(حَمْداً یَتَقَبُّلهُ مِنّا)؛
خود این حمد را هم خدا باید بپذیرد.
(وَ یَرْضی بِه عَنّا)؛
و از ما راضی بشود.
(وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَان)(فراز۳)؛
حالا میخواهم تندتر بروم و به چیزهایی که در ماه رمضان است برسم. خدا را شکر که قرار داد؛
(مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ)؛
شهرهی آن، ماه رمضان است و ماه رمضان
(سُبُل)؛ و از جملهی راههاست
(شَهْرَ الصِّیَامِ)؛ شهر نگهداری
(وَ شَهْرَ الاِسْلامِ)؛ ماه طاعت
(وَ شَهْرَ الطّهور)؛ ماه پاکی؛ همه مشغول نماز و عبادتاند
(وَ شَهْرَ تَمْحیص)؛ شهر امتحان است.