غضب و شهوت
غضب و شهوت
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم المصطفی محمد و آله الطاهرین.
اللهم اللعن ابا الشرور و اتباعه فی کل لحظةٍ من الأزل الی الأبد بعدد ما احاط به علمک.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ الی سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة.
صلواتی برای امام زمان (علیه السلام) مرحمت بفرمایید.
کنترل حالات
ببینید انسان یک حالتی بر او حاکم است که باید این حالت از طرف خود او تحت کنترل واقع بشود. مثلاً اگر شما یک دوچرخه را سوار بشوی کنترل کردن آن چیز مشکلی نیست چون شتاب دوچرخه خیلی نیست!
شتاب آن هم به اندازه قدرت خود انسان است که رکاب میزند و حرکتش تحت کنترل است چون به اندازهای که این دارد رکاب میزند، آن دارد حرکت میکند.
اگر شما فرض کنید که یک وسیلهای مثل ماشین یا چیزهای قویتر و بالاتر باشد، دیگر کنترل انسان آن جا نیست. مثلاً موتور ماشین، سرعتی که میگیرد، حرکتی که میکند، شتابی که دارد این غیرقابل کنترل است پس تخریبش هم بالا است، لذا میآیند مقاومسازی میکنند، بدنه را محکم میکنند، یک ترمزهای مخصوصی میگذارند، کیسههای هوا و کمربند میگذارند، برای جلوگیری از اتفاقات، قانون میگذارند.
ولی چرا برای دوچرخه اینها را نمیگذارند؟ چون دوچرخه سرعتی ندارد، شتابی ندارد.
اگر جنون یک انسان حرکت کند، حالت دیوانگی میگیرد و دیگر قابل کنترل نیست. چرا؟ این دیوانگی چیست؟ شهوت است. نمیشود که شهوت نباشد! ما وقتی ماشین را تعریف میکنیم، این قدر پول برای آن میدهیم چون می دانیم چه سرعتی دارد. حالا انسان خلق شده، معلوم است یعنی چه، پس مناسب انسان باید یک شهوت بالا باشد. الان کسی که فرمانده است، باید هزار نفر را کنترل کند.
سردار جعفری فرمانده سپاه را ببینید، وسعت سپاه چقدر است؟ این آدم باید یک غضب مناسب فرماندهی سپاه داشته باشد والا نمیتواند فرمانده باشد. پس شهوت و غضب باید سر جایش باشد و تکان نخورد و همان جور زیاد باشد. موتور ماشین باید قوی باشد، نباید قوی بودنش کنترل بشود.
طمع باید در وجود ما زیاد باشد، طمع مال شهوت است نمیشود طمع کم باشد، طمع باید بالا باشد. حرص باید بالا باشد، اگر کسی طمعش زیاد نباشد نمیتواند دورترها را نگاه کند، به همین نزدیکها قانع میشود و نمیتواند حرکت بکند. پس یک تخریبی توی صفاتی که در وجود انسان هست وجود دارد، صفاتی مثل طمع، حرص، حسادت و…
مثلاً حسادت نمیتواند نباشد، یعنی اگر من هر آن خودم را رقیب این همه ندانم نمیتوانم رشد کنم، اگر رقیب نداشته باشم، فقط خودم هستم، پس این قدر رشد نمیخواهم! همین که دو خط میخوانم بس است، چون نمیخواهم عالم بشوم! حسادت لازم است، کینه لازم است، والا انسان اصلاً تعریف ندارد، اینها تعریف انسان است، باید اینها در او باشد. خب همان طور که برای ایمنی ماشین تشخیص دادند که کارهایی را انجام بدهند، اگر باز هم تشخیص بدهند بعدها توی ماشین هم میگویند کلاه ایمنی بگذارید؛ مثل مسابقات رالی. چطور توی مسابقات بزرگ میگویند که حتماً کلاه هم بگذارد چون میگویند این ایمنیها کافی نیست.
شاید در آینده از افراد آمار بگیرند و بگویند آقا اگر کسی توی اتوبان میخواهد برود حتماً کلاه هم باید بگذارد! چون سرعت بالا است، اتفاقات میافتد. خب این انسان است! انسان تعریف خودش را دارد، صاحب کمال است میخواهد از خیلی چیزها عبور کند
«سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»
آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده.
(لقمان/20)
انسان را خدا بر هستی مسخر کرده. ببینید تمام کفر آمده در مقابل جمهوری اسلامی، اگر یک غضبی به اندازه این همه کفر در رهبری نباشد نمیتواند کفر را آن جا نگاه دارد. کسی که مماشات میکند، کوتاه میآید چون غضبش کم است. شما غضب امام را ببینید! غضب، امام را آن جا نگه میداشت. یک مرد توی خانه اگر غضب نداشته باشد به خانهاش طمع میکنند! گاهی یک صدای کلفت باارزش است، گاهی یک عبوس شدن کار را انجام میدهد، یک اخم کار را تمام میکند.
خب از این طرف هم خطر، اینهایی که ما گفتیم کینه، حرص، حسادت، اینها خطرساز هستند، و باید چیزی باشد تا این صفات وجودی انسان را کنترل کند.
گاهی کینه یک زندگی را به هم میریزد. مثلا فرد کینهای است، کینه شتری دارد، حرف پنجاه سال پیش را دارد پیش میکشد، میگوید داداشم به من خیانت کرده!
یا حرص، طرف حقوقهای چند میلیونی دارد، غیر از حقوقی که گرفته روی اعتبارش یک وام هم گرفته! شهوت است میخواهد مال همه مال خودش باشد. حرص است، حسادت است، حسادتش به این جا رسیده که میگوید هیچ کس نباید چیزی داشته باشد، فقط من!
همین اندازه که گفتیم غضب، شهوت، حسادت لازم است، همین قدر هم باید آن چیزی که اینها را کنترل میکند، زورش به اینها برسد. خدای متعال توی آفرینش اینها را کنترل کرده است.
این انرژیهایی که ما گفتیم در مقابل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) اصلاً هیچ هست! اینها ضربدر هزار در وجود این بزرگواران هست. کینهای که در امیرالمؤمنین (علیه السلام) هست، غضبی که در وجود حضرت هست توی هیچ کس نیست، همینطور در مورد پیغمبر؛ پیغمبر را بببینید
«وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ»
و یقینا تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری. (قلم/4)
«أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»
بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند. (فتح/29)
72 تا جنگ! شما الان این هشت سال دفاعی که ما کردیم را ببینید… متفقین وقتی آمده بودند ایران، هفت روز ما مقاومت نکردیم، مملکت ما را سه تکه کردند! توی قم که یک شهر مذهبی است، علما هستند، متفقین مثل بریتانیا، مثل واتیکان زندگی میکردند! میگفتند توی فلان محله، یهودیها را آورده بودند و حجامت میکردند! یا توی بیمارستان فاطمی قم انگلیسها مریضهایشان را که بیماری استخوانی داشتند میآوردند روی پشت بام مداوا و از آفتاب قم استفاده میکردند!.
چه غضبی است که هشت سال مقاومت میکند و نمیگذارد دشمن پیروز شود؟! والا همه آماده شدند، حتی همان فرماندههان اصلی که توی جنگ خوب آمده بودند سال سوم گفتند که نمیشود جنگ کرد، سال سوم میخواستند بگویند قضیه جنگ را فیصله بدهیم، اما زورشان نرسید. بعد آمدند با یک قضایایی یک ترفندهایی درست کردند شد قطعنامه 598 !
پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) را با همه این غضب، با همه این… چه چیزی دارد کنترل میکند؟ ما با آن جریان کار داریم. حضرت به یتیم میرسد گریه میکند! آقا کسی که فرمانده جنگ هست گریه ندارد، اگر گریه کند ضعیف میشود، فرمانده جنگ برای هیچی نباید گریه کند حتی باید توی خانهاش هم داد بزند، تمرین کند که فریاد توی وجودش بماند، اما علی (علیه السلام) نه!!. یک مورد شنیده نشده حضرت توی خانهاش … . این جوری، آن بچههای شجاع را تربیت کرده.
درباره ی علم حضرت؛ «لو کشف الغطاء ما إزددت یقیناً» نوعاً کسی که اهل جنگ میشود جاهل میشود، فقط اسلحه میشناسد، چیز دیگری نمیفهمد. ما کم افرادی داریم که هم اهل جنگ باشد و هم به لحاظ علمی بالا باشد. مثلاً یک دانشمندی که حالا شده فرمانده! ولی علی (علیه السلام) این جوری بوده، بهترین فهم را داشته است.
خب حالا دقت کنید در وجود ما این صفات، اگر کنترل نشود یعنی دارد تخریب میکند؛ دارد مادر را اذیت میکند، پدر را اذیت میکند، خودش را اذیت میکند، هوسهایش، بلند پروازیها و آرزوهایش دارد زمینگرش میکند، همه را آدمهای بیخود میداند، تحلیل میکند، انزوا پیدا کرده و با کسی ارتباط ندارد، همین نیرو دارد خودش را به فرسایش میکشد. اذیت میکند مثل این که ما بگوییم یک موتور قوی گذاشتیم روی مثلاً پراید! همین که روشن بشود از پراید هیچی نمیماند!
وجود ما هم همین است. غضب وقتی قوی است ما را به هم میریزد، علی الدوام توی خیالات هستیم، توی فکر هستیم. نمیشود که انسان خلق نشود! نمیشود آن قدرت نباشد! حالا اسلام آمده چه کار کرده؟ ایمنی را به او داده، یک دینی را آورده گفته ماه رمضان!. که شما را سر جایت مینشاند. 17 ساعت میگوید هیچی نخور، تمام حیوانیت یک سال شما را از شما میگیرد. تمام شهوت شما را از شما میگیرد، بیحال میافتی «اللهم غشنی» را باید هر روز بخوانی. اصلاً حال نداری چشمت را باز کنی. ببینید این دستور است، شما را میاندازد به خاک و میگوید برو سجده، «رب إنی ظلمت نفسی فاغفر لی» حضرت فرمود ذکری بالاتر از این پیش خدا نداریم نه «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»! از کجا این را آوردی کردی ذکر سجده؟!!
ببینید امام صادق (علیه السلام) به شما چه یاد میدهد؛ «رب انّی ظلمتُ نفسی فاغفر لی» حضرت میفرماید اگر کسی این را سه بار پیش خدا بگوید، همه چیز گیرش میآید.
میگوید خمس بده، پول جمع کردی حالا یک پنجمش را بردار، روی شما را کم میکند. من این پولها را جمع کردم و باید فلان کار را بکنم، نداریم باید بروی بدهی. صدقه بده، برو جهیزیه بده، پول خرج کن حج برو، همین پولی که این جوری با کیف جمع کردی حالا برو خرجش کن، باید بروی کربلا، باید پیاده بروی، بنشین گریه کن، بنشین قرآن بخوان، این را اصلاً قبولش نداری، برو صله رحم انجام بده!
این جوری شما را کنترل میکند. همه آن چیزهای ایمنی را برای شما میآورد، مهمانی بده، سفرهدار باش، دخترت را عروس کردی جهیزیه به او بده، جهیزیه مفصل هم به او بده، کفن برو بخر، برو قبرستان، نماز شب بخوان و… همهی اینها شما را کنترل میکند. اینهایی که حالا خیلی بزرگ هستند همینجوری بزرگ نشدند،
«عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»
امید است پروردگارت تو را به جایی ستوده رساند.
(اسراء/79)
به پیغمبر (صلی الله علیه و آله )واجب میکند میگوید این نماز روزانه کافی نیست، شب هم باید بلند بشوی، یازده رکعت نمازشب هم باید بخوانی، این فقط کافی نیست نافلهها را هم باید بخوانی، 34 رکعت! ببینید این آدم میتواند میداندار باشد. پس ببینید وقتی آن موتور قوی توی ماشین آمد، فرمان مناسب هم آمد، پدال مناسب هم آمد، صندلی مناسب هم آمد، کابین مناسب هم آمد، شاسی مناسب هم آمد، حالا این ماشین چقدر خوب هست دارد راه میرود، و چقدر از آن کار برمیآید.
حالا ممکن است من الان اهل ذکر نباشم، ذکر نگویم ولی آن را انکار نکنم که یک موقعی ذکر را باید بگویم، هنوز موتور من این قدر قوی نشده، ذکر هم لازم است. هنوز موتور من این قدر نشده که روزههای مستحبی هم بگیرم. هنوز موتور من این قدر قوی نشده که تواضع هم داشته باشم. هنوز موتور من این قدر قوی نشده که عذرخواهی هم بکنم. استغفرالله هم بگویم. یک موتور به اندازه دوچرخه دارم فعلا همین هفده رکعت نماز بس است! همین هفده رکعت را هم سر و ته آن را بهم میآورم که خیلی اذیت نکند! موتور من دوچرخه است، حالا کمکم یک خرده ورژن آن رفت بالا به قول شماها رشد کرد یک تغییری توی آن شد بله آن وقت مثلاً یک تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) یادم میماند که بعد از نماز بنشینم و بگویم. زود از نماز در نروم، السلام علیکم و رحمة…!
یا صبح که از خواب بیدار میشوم این جوری نباشد که با چشم بسته بروم دم دستشویی، وضو را بگیرم و همان طور چشم بسته بعد ببینم پشت به قبله نماز خواندم!! فعلاً همین است، فعلاً همین دوچرخه را سوارم، ولی اگر کسی را دیدم که میگویند نماز هزار قل هو الله میخواند، را انکار نکنم. او موتورش موتور هواپیما شده، بالا سر خلبان ببینید چقدر شاسی هست، همه را باید کنترل کند غیر از این تازه یک نفر باید کنارش باشد که از طریق او خبرها را به برج مراقبت بدهد.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که یک برج مراقبتی مثل جبرائیل برای او هست. یک نفر هم مثل علی (علیه السلام) کنار اوست.
علی (علیه السلام) هم یک نفر مثل پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کنارش هست.
نه من!! من، کسی را نمیخواهم. ما رفتیم یک جا مهمانی دیدیم که طرف دوچرخهاش را تا طبقه چندم با آسانسور و به نردهها قفل کرده بود. موتور را که شما نمیتوانید توی آسانسور تا طبقه چندم ببرید. اگر هم قرار شد ماشین را ببری باید به اندازه ماشین یک آسانسور درست کنی که بتواند آن را بالا ببرد. پس شما اندازه خودتان را در نظر بگیرید و بدانید یک اندازه بالاتری هم دارید، انسان این جوری است، همین طوری دارد بالا میرود.
«إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ»
یقیناً تو با كوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حركتی، پس او را دیدار میكنی.
(انشقاق/6)
آن ملاقات وقتش میرسد، الان اول کار است. اگر دیدی به دل شما افتاد که قرآن بخوانی فکر نکن زیادی است، نه، الان معلوم است کلاس شما عوض شده که میل داری روزی یک جزء قرآن بخوانی. اگر دیدی اول وقت میل داری نماز بخوانی کلاس شما عوض شده، چون یک کلاس است، اول وقت هم یک کلاس دیگر است. اگر خانم دیدی حجابت عوض شد، حرف زدن شما با نامحرم عوض شد معلوم است که کلاس شما تغییر کرده والا همان کلاس قبلی است. اگر دیدی آن قبلیها را هم رعایت نمیکنی و پایین آمدی که دیگر هیچ!! کلاسها همین جوری بالا و پایین میشود.
از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میپرسند که برای زن بهترین حالت چیست؟ میفرماید: «فی قعر بیته» نه اول خانهاش، میگوید آن ته ته اگر جای او باشد بهترین جا است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) میگوید! من اگر این جور اقتضاء بشود که ته اتاقم باشم، ته خانه باشم دوست ندارم اتاق جلویی بیایم؛ این کلاس صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است. حضرت توی هجده سالگی میگوید آرزوی من این است که بروم نمیخواهم باشم! وقتی میشنود برای او یک تابوتی سفارش دادند که پوشیده است، بهترین خبر برای اوست، وقتی بالای سر پدرش میرود و حضرت خبر میدهد که تو اولین کسی هستی… بهترین خبر برای او ست. او توی آن کلاس است.
اگر دیدی میل داری به خانوادهات رسیدگی کنی عوض شدی. اگر دیدی میل داری فلان چیزها را نگاه نکنی و دیگر توی شبکههای مجازی نباشی میل شما را گرفتند، بدان عوض شدی ولی شیطان سر جایش هست. شیطان شما را تست میکند بعد خدا قبول میکند. شیطان بلانسبت مثل یک سگ جلوی یک باغی است که باغبان دارد، آن سگ هم در اختیار صاحب باغ است. این جوری نیست که شیطان در اختیار خدا نیست، نه. شیطان با کسی کار دارد که میداند این با خدا نیست بعد کارش را شروع میکند. شیطان به همه کار دارد «الا عبادک المخلصین». میگوید با همه کار دارم الا کسانی که آشنا هستند، کسانی که با خدا کار دارند.
توی روایت دارد که اگر امام جماعت در نماز بسم الله الرحمن الرحیم را آرام بگوید، شیطان روی شانهی او سوار میشود. در روایت دارد که مردم به شیطان اقتداء میکنند، خود این امام جماعت هم به شیطان اقتداء میکند، چیزی گیرشان نمیآید. این وهابیها بسم الله الرحمن الرحیم را اصلاً قبول ندارند، اگر هم بگویند آرام میگویند. حضرت فرمود به همین دلیل است که اینها همهاش اقتداء به شیطان میکنند. ببینید بسم الله الرحمن الرحیم این قدر تأثیر دارد. پس من در یک تغییر هستم. همه اینهایی که من گفتم سر جایش هست.
آقا، خانم باید حسادت توی وجود شما باشد، با حسادت کار نداشته باش، طمع باید در وجودت باشد، کینه باید باشد، منتها اینها را خوب جایی خرج کن. حسادت را تبدیل به غبطه کن، تا دیدی فردی یک امتیاز دارد همان جا فوری غبطه بخور، بگو خدایا به من هم بده، خدایا به من بده… . خب اگر او را نمیدیدی، نمیفهمیدی چه بخواهی، این میشود غبطه.
حرص! مگر میشود حرص نباشد، حرصت را توی علم ببر، از صفات مؤمن حریص بودن نسبت به علم است.
کینه، کینه را باید از داعش یاد بگیری! باید مثل داعش کینه داشته باشی تا بتوانی داعش را پس بزنی، باید بالاتر از آن کینه داشته باشی. نه حالت لوس تا یک چیزی شد فوری بگویی چرا این جوری شد!. چرا این جوری شد یعنی چی؟ به درک که این جوری شد، به جهنم که این جوری شد، هر روز که دومی را دارند میسوزانند و آتش میزنند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) او را میبیند، التماس علی (علیه السلام) را میکند که نجاتم بده، حضرت از خدا درخواست میکند به عذابش اضافه کن، اگر درخواست نکند که علی (علیه السلام) نیست!
این جا خطها معلوم است نباید کوتاه بیایی، حساب و کتابها روشن است، دشمن را باید این قدر ذلیلش کنی که نگاه نکند به شما، نه این که یک جا رسید بگویی آقا بس است، چی بس است؟! دشمن است اگر جان بگیرد دوباره میافتد هزار جور خسارت به شما وارد میکند. آیه قرآن است وقتی یک نفر را دارید حد جاری میکنید، تعزیر میکنید «فلاتأخذ بهما رحمة» به او رأفت هم نشان ندهید.
پس کسی نیاید بگوید آقا من چرا شهوتم زیاد است، این نشان شیعه بودن شما است. چرا غضبم زیاد است؟ نشانه شیعه بودن شما است. رشد توی همینها است. ولی چرا دارد شما را اذیت میکند؟ چون عقل شما کم است. چرا عقل کم است؟ به خاطر این که آگاهی شما کم است، نمیدانی فلان جا نباید بروی، نباید این تلفن همراه را داشته باشی، نباید این ارتباطات اینترنتی را توی این سن داشته باشی حالا گیرم پدر و مادرت هم برای تو بخرند، تو میفهمی نباید داشته باشی، این قدر کافی است. چرا؟ چون این وسیله فوری شما را میبرد آن طرف! نباید با فلان آقا ارتباط داشته باشی، چون هر دفعه با او ارتباط داشتی یک خطای دیگری کردی!
صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میفرماید: اگر میشود مردها هم توی خانه باشند و بیرون نروند، نمازشان را هم توی خانه بخوانند، اگر کسی منتظرشان نیست جایی هم نروند. پرسید چرا؟ حضرت فرمود: همین که برود بیرون یک دروغ میگوید، یک غیبت میکند، پس خوب است که نرود! این قدر مهم است.
بله، یک دروغ یک غیبت آدم را بیچاره میکند چه برسد به این که آدم برود بیرون و هزار تا مسأله برای او ایجاد بشود. پنجرهها و درهای گناه به روی او باز بشود، نمیخواهم، میخواهم چه کار کنم! این شبکههای مجازی را نروید، اقل اقلش به شما بگویم سرگرمی است. اقل اقلش این است که میخواهد شما را از یک چیز خوب بگیرد، چون میداند خوبیها پیش شماست. کنترل شده باید از این شبکهها استفاده کرد، من راجع به این مساله کار کردم و توی کار شبکهها مثبتش را هم میدانم چیست که باید استفاده کرد، منفیاش را هم ان شاالله خدا یک توفیقی بدهد بتوانم راجع به آن صحبت بکنیم.
مؤمن است، مؤمن این قدرت را دارد که فوری به یک چیزی مسلط بشود. ما اصلاً ترس نداریم از این اتفاقاتی که الان افتاده. هجوم ماهواره، هجوم… اصلاً ما نگران نیستیم. مؤمن هیچ تکان نمیخورد، آسیب میبیند، زخمی میشود ولی زود خودش را پیدا میکند، زود بازیابی دارد، چون حسین (علیه السلام) را دارد، چون عباس (علیه السلام) را دارد، چون گریه دارد، چون سینهزنی دارد، چون هیأت دارد، چون زهرا (سلام الله علیها) را دارد، چون رقیه دارد، علیاصغر دارد، علیاکبر دارد، خدا یک چیزهایی گذاشته دور و بر ما که از هجومها تکان نمی خوریم.
در روایت دارد که حضرت فرمود: جلوی این بچه شیعهها چند مرتبه بگو حسین، حالشان را میبینی عوض میشود.