پخش زنده
بسم الله الرحمن الرحیم
قدرت و تصرف شیعه در عالم
اگر کسی تصور کند در امور پیچیدهای که پیش میآید، میتواند به راحتی خودش را حفظ کند یک نوع سادهانگاری است، خدای متعال عالَمی را در وجود ما برای این منظور خاص قرار داده و خدایی خود را گذاشته است تا مؤمن خلق و تربیت شود.
ما هیچ سنخیتی با تربیت نداریم، ولی از علم خدای متعال گذشته است که ما تربیت شویم؛ لذا حجت خود را بین ما قرار داده است.
مراجع در زمان غیبت ائمه-علیهمالسلام- کار ایشان را انجام میدهند؛ حضرت-علیهالسلام- دربارهی امثال حضرت آقای وحید، آیتالله زنجانی-رحمةاللهعلیهما- و دیگر فقهاء که اگر بخواهم اسم ببرم باید پنجاه نفر را ذکر کنم، فرمودند اگر این افراد در زمان غیبت نبودند «لانْدَرَسَتِ الدّینُ» یعنی از دین چیزی باقی نمیماند.
ما شأنیت این را داریم تا سلمان، مقداد، ابوذر، شیخ مفید، شیخ صدوق، شیخ طوسی، شیخ کلینی، آقای بروجردی و حضرت امام-رحمةاللهعلیهم- شویم، خدای متعال هر آنچه را که برای رسیدن به آن مقامات لازم است بدون یک ذره کاستی در وجود همهی ما قرار داده است، منتهی مطلب به همین سادگی و یک امر اتفاقی نیست، الان کافی است ولیّ فقیه ۴۸ ساعت مشکلی پیدا کنند، اصلا نمیتوان پیشبینی کرد که چه اوضاعی پیش میآید، این قدرت و سکون به برکت یک مؤمن «أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْکَعْبَه» (مشکاةالأنوار/ص۸۳) به وجود آمده است.
یکی از امور مهمی که در وجود شماست و باید آن را بشناسید، نور امام-علیهالسلام- است؛ لذا امام باقر-علیهالسلام- فرمودند: «وَ اَللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهار» (کافی/ج۱/ص۱۹) به خدا قسم، نور ما ائمه-علیهمالسلام- در قلب شما از نور خورشید روشنتر است.
قرآن میفرماید «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ» «ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دلهای شما بیاراست و كفر، بدكاری و نافرمانی را ناخوشایند شما ساخت» (حجرات/۷) خدای متعال سرشت شما را با ایمان جعل کرده است؛ حضرت-علیهالسلام- فرمودند شما چهار روح دارید که خداوند به برکت ما یک روحِ اضافه به شما عنایت کرد تا بتوانید با ما در ایمان همراه باشید و هیچ امری حتی عمل آن را خدشهدار نمیکند؛ لذا به محب امیرالمؤمنین-علیهالسلام- میتوانیم بگوییم «فاسقالعمل»، ولی نمیتوانیم بگوییم «فاسق»! زیرا او مؤمن است و صرفاً عملش نامناسب بوده است و لغزش دارد، اما ایمانش باقی است؛ لذا مومن تمایل ندارد مانند کفار و فاسقان شود «كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيان» این یک سرمایه است که خداوند برای ما قرار داده است.
در قبال آن از ما فقط یک امر میخواهند و آن این است که حُسننیت نشان دهیم و سوءنیت نداشته باشیم؛ الان شما با حُسننیت به اینجا آمدید، اینجا نه حزب، نه یک تشکیلات سیاسی است و نه وام میدهند و…… بلکه فقط به خاطر حسن نیتی که داشتید و برای امام حسین-علیهالسلام- آمدید.
امام باقر-علیهالسلام- میفرمایند: «إذَا عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى حُسْنَ نِيَّةٍ مِنْ أَحَدٍ اكْتَنَفَهُ بِالْعِصْمَةِ» (بحارالأنوار/ج۷۵/ص۱۸۸) یعنی اگر ما از شما حُسننیت ببینیم، شما را در کَلافی از عصمت میپیچانیم که حتی یک مقدار هم خطا نکنید؛ این قبیل روایات کلید است.
ابوذر-رحمةاللهعلیه- به خانهی سلمان-رحمةاللهعلیه- رفت و در آنجا کرامات زیادی دید؛ مثلاً زیر دیگ فقط چند قطعه سنگ بود و غذا با همان سنگها میپخت.
ابوذر-رحمةاللهعلیه- چیزهای عجیبی آنجا دید و خشکش زد، نزد رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- رفت و گفت یا رسولالله! این چه اموری بود که در خانهی سلمان دیدم؟ حضرت-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- فرمودند ای ابوذر! چون سلمان مطیع خدای متعال، منِ پیغمبر و علی-علیهالسلام- است؛ لذا هر شیئی که در عالم خلق شده است مطیع او میباشد.
ما به عتبات مشرف شدیم و سر قبر ابنفهد حلی-رحمةاللهعلیه- هم رفتیم، آنجا کرامت ابنفهد-رحمةاللهعلیه- را نوشته بودند؛ روزی ابنفهد در باغ خود در حال بیل زدن بود، یک یهودی پیش ایشان آمد و گفت شنیدهام پیامبر شما فرموده است: «عُلَماءُ اُمَّتی اَفْضَلُ مِنْ اَنْبیاءِ بَنِیاِسْرائیل» (رياضالأبرار في مناقب الأئمةالأطهار/ج۲/ص۴۶۵) این چه حرفی است؟ ابنفهد-رحمةاللهعلیه- پاسخ داد همینطور است؛ یهودی گفت شما از علمای مسلمین هستید، حضرت موسی-علیهالسلام-عصایی داشت که تبدیل به اژدها میشد، آیا شما هم میتوانید چنین کاری کنید؟ ابنفهد گفت بله! من هم میتوانم، ولی این کار را از من نخواهید، یهودی اصرار کرد که این کار انجام شود و ایشان همان بیلی را که در دست داشت پرت کرد و بیل تبدیل به اژدها شد، ایشان به اژدها گفت این یهودی را بگیر، یهودی فرار کرد و به گریه و زاری افتاد؛ لذا ابنفهد دوباره آن بیل را به دست گرفت؛ این ابنفهد-رحمةاللهعلیه- است! یک عالم است!
نقل شده است که مُقَسِّم شهریهی مرحوم آیتالله بروجردی-رحمةاللهعلیه- نزد ایشان آمد و گفت آقا! زمستان است و طلبهها میآیند و پول ذغال میخواهند، اما هیچ پولی نداریم.
آقا فرمودند پول است، ولی مُقسِّم برخلاف ایشان گفت آقا پول نداریم! همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه آقا را عصبانی کرد؛ لذا ایشان دست این مُقَسم را گرفت و داخل اتاق برد و گفت این کمدها را باز کن؛ مقسم در کمدها را باز کرد و دید پُر از پول است، خشکش زد و گفت من الان از این اتاق آمدم، حتی یک مقدار هم در یکی از این قفسهها پول نبود، بعد آقا را به اتاقشان رساند و عذرخواهی کرد؛ مقسم با خودش گفت بروم یکبار دیگر ببینم؛ لذا برگشت و دید همهی کمد پر از کتاب است و بقیهی آن هم خالی است؛ فهمید که قضیه چیز دیگری است.
الان هم همینطور است و شیعه با همین قدرت، شیعه است، نه با این معادلات هستهای و موشکی! این ابزار برای ترساندن دشمن است وگرنه قدرت شیعه این نیست.
امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- وقتی تشریف میآورند «قَدّمَ أمامَهُ الرُّعْبَ» (مصباحالزائر/ج۱/ص۴۴۲) در پیش روی حضرت-علیهالسلام- رعب و ترس است.
وقتی نتانیاهو در حال صحبت به اسم رهبری میرسد، دیگر نمیتواند حرف بزند! آب میخورد، اما باز هم نمیتواند حرف بزند؛ شیخ عبدالکریمحائری-رحمةاللهعلیه- و آقای بروجردی-رحمةاللهعلیه- هم زمان رضاخان و محمدرضا پهلوی همینطور بودهاند، حال آنکه آقای بروجردی-رحمةاللهعلیه- عِدّه و عُدّه هم نداشت! ولی الان ما صاحب نظام هستیم.
وقتی میرزای شیرازی-رحمةاللهعلیه- حکم تحریم تنباکو را میدهد اینطور میگوید استعمال توتون و تنباکو محاربه با امام زمان-علیهالسلام- است! بعد از آن ایشان را میبینند که در اتاق خود نشسته است و گریه میکند به او میگویند آقا! حرف شما که به کرسی نشست و کار انگلیسیها تمام شد، گریهی شما برای چیست؟ ایشان فرمودند گریهی من برای این است که قدرت مرجعیت شیعه آشکار شد! من نمیخواستم کار به اینجا برسد! چون آنها دشمنی خود را با ما بیشتر میکنند.
فردی میگفت وقتی متفقین به قم آمده بودند، فرماندهی ارشد آنها روی پل حجتیه به کسیکه آنها میخواستند در قم به عنوان مسؤول باشد گفته بود که این آقایان علما را اینطور نگاه نکنید! همان موقع آقای خوانساری-رحمةاللهعلیه- برای تدریس میرفتند که او آقای خوانساری را نشان میدهد و میگوید این آقایی که عصا در دست دارد، سرش پایین است و اینطور راه میرود را میبینید؟! از این طرفِ عالَم آن طرف عالم را جابهجا میکند! این علماء را اینگونه بشناسید!
شیعه قدرت دارد و در عالم تصرف دارد و میخواهد ولیّ خدا بیاید، منتهی قدرت شیعه مادی نیست؛ لذا قدرت خودتان را قبول کنید. وقتی حضرت-علیهالسلام- میفرمایند «وَالله لَنورُ الاِمام فِی قُلوبِ المُؤمِنین»، یعنی چه؟ یعنی شما خودت نیستی، بلکه قدرت شماست، ولی وقتی ضعف نشان دادی، خودت را گدا نشان دادی و نگاهت به این بود که دو تا تحریم برداشته شود تا یک چیزی به شما بدهند، دیگر خداوند هم شما را حمایت نمیکند و میگوید حالا خودت امور را اداره کن، شما میبینید که نفت از ۱۴۰ دلار به ۳۰ دلار و ۲۵ دلار هم میرسد و باز هم پایینتر میآید، حتی پول بشکهی آن هم نمیشود! بلکه پول حَمّالی آن است، ولی اگر خدایی حرف زدی، پنج دلار پنج دلار میرود تا به ۱۴۰ دلار میرسد.
قدرت خودتان را قبول کنید؛ حالا قدرت شما چیست؟ الان من یک مطلب ساده را به شما میگویم، اگر شما خودتان را ملزم بدانید به اینکه نماز خود را اول وقت بخوانید و روزی پانصد صلوات هم بر محمد و آلمحمد-علیهمالسلام- بفرستید، صاحب قدرت شدهاید.
روایت است که شیاطین به مؤمن حمله میکنند و میخواهند ایمان را از او بگیرند؛ لذا حضرت-علیهالسلام- به فرد مومن یاد دادند که اگر میخواهید در مقابل شیطان بایستید و معصیت نکنید بدون هیچ کم و زیادی بگویید «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ الْعَظیم وَ صَلّی اللهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ الطَّیِّبین» در جای دیگر «الطَیِّبینَ الطّٰاهِرین» هم آمده است.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند وقتی شیطان میبیند مؤمن این ذکر را میگوید یارانش را میفرستد، منتهی آنها برمیگردند و به شیطان میگویند نیروی ما به این مؤمن نرسید؛ لذا شیطان تعداد آنها را اضافه میکند و جمعیت کثیری از شیاطین را میفرستد تا آن مؤمن را وادار به انجام گناه کنند، ولی باز آنها برمیگردند و میگویند حریف او نشدیم؛ شیطان میگوید این دفعه خودم وارد عمل میشوم و اینجاست که پروردگار به ملائکه ندا میدهد به کمک مؤمن بروید، پس چرا این ذکر را نمیگویید؟
حضرت-علیهالسلام- فرمودند: خواندن روزی پنجاه آیه نشانهی شیعه بودن شماست، چون برای شما قدرت ایجاد میکند، پس چرا پنجاه آیه نمیخوانید؟! حضرت-علیهالسلام- فرمودند نشانهی مومن انگشتر به دستِ راست کردن است، این نشانه یعنی چه؟ این نشانهی قدرت مؤمن است؛ خیلی از افراد را میبینید که در دست خود انگشتر ندارند برای هزار کار دیگر پول قرض میکنند و خرج میکنند، اما یک انگشتر خوب نمیگیرند، میگویند این اسراف است و کوتاهی میکنند؛ شما نمیدانید این انگشتر چه میکند من فردی را در حرم حضرت معصومه-سلاماللهعلیها- دیدم و همین قضیه را از او پرسیدم که این انگشتر چهکار میکند؟ ایشان شاید برای اینکه من متوجه مطلب شوم این مثال را زد و گفت دیدهای زیر این ماشینهای خاور و نیسان یک زنجیر آویزان است! میدانی برای چیست؟ گفتم: بله! میگویند برای صاعقه است؛ یعنی اگر صاعقه زد، این زنجیر آن را از خود عبور میدهد؛ گفت درست است و این انگشتر هم همین کار را انجام میدهد؛ به عبارتی شیطان هر چه صاعقه میفرستد که مؤمن را بگیرد این انگشتر آن را عبور میدهد و از مؤمن دور میکند؛ لذا نگین انگشتر، عقیق، فیروزه، یاقوت یا دُرّ باشد و رکاب آن هم برای مرد نقره باشد، البته طلا در دست زن اشکالی ندارد؛ این قدرت است، پس چرا از این قدرت استفاده نمیکنید.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند وقتی میخواهید کاری انجام دهید «بِسْمِ الله الرَّحْمن الرَّحیم» را بلند بگویید! بهگونهای که صدای شما جوهره داشته باشد، این قدرت است.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند ما به مؤمنین میگوییم اگر میخواهید مشکل هضم پیدا نکنید، شروع غذا «بِسْم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» و آخرش «الحمدلله» بگویید، این قدرت است. روضهی امام حسین-علیهالسلام- قدرت است؛ لذا وقتی مینشینید گریه میکنید و سبک میشوید به شما عنایت میشود.
اباعبداللهالحسین-علیهالسلام- از عرش به سه دسته نگاه میکنند ابتدا به زوّار خود، دوم به اصحاب خود و در آخر به گریهکُنهای خود نظر میکنند و این سه مورد در یک رتبه قرار دارد، پس برای خودتان قدرت ایجاد کنید.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند اگر علم هم از ما میخواهید بر جد ما حسین-علیهالسلام- گریه کنید ما شما را از علم بهرهمند میسازیم، این مطلب یعنی چه؟! ما نمیفهمیم.
مؤمن باید سوره «انا انزلناه» را زیاد بخواند؛ حضرت-علیهالسلام- فرمودند ما وقتی میخواهیم از خدای متعال و از رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- علم بگیریم «انا انزلناه» میخوانیم و به علم ما اضافه میشود؛ لذا شما هم بخوانید، شما هر شب جمعه سی مرتبه «اناانزلناه» بخوانید؛ این یادگاری را از من بشنوید! هر شب جمعه سی مرتبه سورهی قدر بخوانید و ببینید مطالب را چهطور میفهمید، دیگر مُدام نمیآیید و بگویید من حافظهام کار نمیکند و مطالب سنگین است، نه! مطالب را میفهمید، البته ما نمیدانیم این امور چیست! با وضو بودن یکی دیگر از نکات مهم است، در غیر این صورت مگر شما میتوانید مقابل شیطان بایستید.
شهوت یک امر نقد است و چشمان ما دو دیدهبان شهوت است؛ چهطور میخواهید خود را نجات دهید؟ شیعه قدرت میخواهد و قدرتش را باید از اهلبیت-علیهمالسلام- بگیرد، شما در همین باب، همین چند کاری را که گفتم رعایت کنید، اگر علاوه بر آن امور صحیفهسجادیه و نماز شب بخوانید و به زیارت امام رضا-علیهالسلام- هم بروید، تأثیر ویژهای خواهد داشت؛ لذا از قدرت خود استفاده کنید.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند ابراهیم حنیف را حنیف نامیدند، چون شاربش را کوتاه میکرد؛ من خیلی از آقایان را میبینم که شارب خود را نمیزنند، آنها نمیدانند که بهخاطر این قضیه چه کاستی در وجودشان پیدا میکنند! ناخنهای خود را نمیگیرند و نمیدانند چه کاستی پیدا میکنند!
من هر موقع خدمت آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- میرسیدم، میدیدم ایشان طوری ناخنهای خود را گرفته است که جای آن گود افتاده است. ایشان مرتب میگفتند باید ناخنها را گرفت، ما نمیدانیم این یعنی چه! ولی میدانیم که شیطانپرستها ناخنهای خود را بلند میکنند.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند ناخن بلند کردن برای خانمها مستحب است، ولی برای آقایان اینطور نیست! همچنین فرمودند ناخن گرفتن و شارب زدن جزء دین حنیف است؛ هر کس این امور را رعایت کند، دین حنیف را به او عطا میکنند.
خلاصه اگر ما میخواهیم از این معرکه و مهلکه نجات پیدا کنیم، آفت نخوریم و آسیب نبینیم راه آن رعایت همین امور ساده است و نیازی هم به انجام کارهای پیچیده و سنگین نیست؛ آن اموری که از علما دیدیم و یاد گرفتیم همین است و چیز دیگری هم به ما نگفتند و ما هم همین را باید به مردم بگوییم «کَلامُکُم نورٌ وَ اَمْرُکمْ رُشْد وَ وَصیَّتُکُم التَّقْویٰ» (مفاتیحالجنان/زیارت جامعهکبیره)
طلبهها! فضلا! سینهزن باشید؛ آن آقا میگفت من در جلسهای شرکت کردم که منبری آن یک مرجع تقلید بود و مداح، سینهزن و چایریز آن هم مرجع تقلید بود.
من شنیدم حضرت امام-رحمةاللهعلیه- با آقای مرعشی-رحمةاللهعلیه- شب عاشورا در یک حجره تا صبح سینه میزدند.
ما به یکی از روستاهای چالوس رفته بودیم؛ آنجا آقایی به نام ضرغامی بود که -خدا رحمتش کند- فرد خیلی خوبی بود، ایشان با اینکه شخصی و مُکَلّا بود با وجود این محور مردم آن منطقه بود. اکثر اهل هیأت آنجا پیرمرد بودند، یکی از افراد آن هیأت برای من نقل میکرد و میگفت یک سال دههی آخر صفر به گرما خورد و دوستان ما برای ییلاق به کلاردشت رفتند، ولی ما جلسه را تعطیل نکردیم، منبری و روضهخوان دعوت کردیم، غذا هم دادیم، ولی فقط سینهزنی نداشتیم؛ شب خواب دیدم که امام حسن مجتبی-علیهالسلام به آن محلی که ما غذا میپختیم و پذیرایی می کردیم تشریف آوردند، بعد گلایه کردند و فرمودند که آقا عیسی! شما امسال برای ما کم گذاشتید! گفتم آقا ما باید چهکار میکردیم ما که همه کار انجام دادیم! حضرت-علیهالسلام- فرمودند بله همه کار انجام دادید، ولی سینه نزدید، بعد فرمودند حالا قضای آن را به جا بیاورید، من نوحه میخوانم و شما سینه بزنید، آن فرد میگفت حضرت-علیهالسلام- به همین سَبک ما ایرانیها نوحه میخواندند و دست خود را مثل ما بالا میبردند و بر سینه میزدند، ما هم سینه میزدیم و بالا میرفتیم، همینطور در آسمان بالا میرفتیم، بعد حضرت-علیهالسلام- فرمودند شما نمیدانید هر بار که دست شما میرود و برمیگردد و به سینه میخورد، خدای متعال چه چیزی برای شما ذخیره کرده است.
من در خدمت آقایان علما مثل آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- بودم، ایشان این دو تا دکمه را باز میکرد و به سینه میزد؛ آقا فخر-رحمةاللهعلیه- را میدیدم که ایشان موقع سینهزنی میایستاد؛ لذا باید از این امور استفاده کنیم، مسیر همین است و مسیر دیگری نداریم.
وصَلَیاللهعَلیٰمُحَمَّدٍوآلِه.