qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

اهمیت ولایت


«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا و طَبیبِ نُفوسِنا وَ شَفیعِ ذُنوبِنا أبوألقاسِمِ المُصطفی مُحَمَّدٍ (صلوات) وَ عَلی آلِهِ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المُکرَّمین»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.»
صلواتی برای امام رضا –علیه‌السلام- مرحمت بفرمائید.
اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل محمد.
آن‌چه که ما باید متوجه باشیم، این است که بین ما و اهل‌بیت-علیهم‌السلام- یک رابطه‌ی دو طرفه وجود دارد؛ ایشان در مقامات خودشان، ما هم در مسائل خودمان. حضرت فرمود که خدا شما را برای ما خلق کرد، ما با شما انس داریم. خوب دقت کنید! این نگاه عقیدتی خیلی مهم است که شما با چه کسی نسبت دارید. در روایت داریم همان‌طور که ابوسفیان، آل ابوسفیان، مروان، آل مروان وجود دارند، ما هم آل داریم، آلِ ما شما هستید. خیلی مهم است! یعنی اگر شما به خودتان نگاه کنید هیچ نیستید، ولی وقتی در نسبت با امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- قرار می‌گیرید، می‌شوید همه چیز.
امام صادق-علیه‌السلام- فرمود همان‌طور که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- اشرف انبیاست، از همه‌ی انبیاء افضل است، حتما باید امت این پیغمبر هم، یعنی شیعیان علی-علیه‌السلام- هم از همه‌ی امت‌ها بالاتر باشند. چه‌طور شیعیان مرتبه‌ی بالاتری خواهند داشت؟ حضرت فرمود خداوند متعال اراده فرموده که امت محمد-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- به لحاظ مقام و عزت و عمل صالح از همه‌ی امت‌ها بالاتر باشند. سوال شد که امت‌های پیشین هفتصد سال، نهصد سال عمر می‌کردند، اما میانگین عمر ما هفتاد الی نود سال است؛ خود به خود اعمال صالح ما کم‌تر می‌شود! حضرت فرمود خداوند متعال این امر را هم جبران کرده، شب قدر را هزار ماه قرار داده است که اعمال شما زیاد شود. تسبیح حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- صد دانه است، می‌شود هزار تا؛ به زیارت امام رضا-علیه‌السلام- بروید ثواب یک میلیون حج برای شما نوشته می‌شود و … که شما به عنوان امت پیغمبر، باعث خجالت ایشان نشوید. سپس حضرت فرمود که خداوند برای شما شفاعت قرار داد، ولایت قرار داد.
ولایت بسیار مهم است؛ حضرت فرمود ولایتی که از ما در قلب شماست را هیچ پیغمبری تحمل نکرد، هیچ فرشته‌ای تحمل نکرد، هیچ مومنی تحمل نکرد، مگر آن‌که آن پیغمبر، پیغمبر مرسل بود؛ آن فرشته، ملک مقرب بود؛ آن مومن هم قلبش امتحان شده بود؛ «إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ.» (اصول کافی/ جلد اول/ کتاب الحجة/باب فيما جاء أن حديثهم صعب مستصعب) «امام باقر-علیه‌السلام- فرموده: رسول‌خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- فرموده: به راستى حديث آل محمد صعب است و مستصعب، بدان ايمان نياورد جز فرشته‌اى مقرب يا پيغمبرى مرسل يا بنده‌اى كه خدا دلش را به ايمان آزموده. آن‌چه از حديث آل محمد-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- به شما رسيد و دلنشين شما گرديد و آن را فهميديد آن را پذيرا شويد، آن‌چه را دل شما نگرفت و آن را نفهميديد آن را به خدا و رسولش و به عالم از آل محمد-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- برگردانيد، هلاكت در اين‌جا است كه براى يكى از شما آن‌چه را تحمل ندارد و نمى‌تواند بفهمد باز گويند و او بگويد به خدا اين نمى‌شود، به خدا اين نمى‌شود، انكار همان كفر است.» حال چه‌طور ممکن است ما از یک پیغمبر تحمل بیش‌تری داشته باشیم؟ به لطف حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-، به برکت گریه بر سیدالشهدا-علیه‌السلام-، به برکت زیارت امام رضا-علیه‌السلام-؛ ببینید خداوند برای ما چه کار کرده؟ این امور را برای ما قرار داده که بشویم امت مرحومه! حضرت فرمود بالاتر از این را هم به شما می‌گویم! کسانی که به حج می‌روند ولی ما را قبول ندارند، خداوند عمل آن‌ها را ضایع نمی‌کند، در صورتی که خداوند فرموده است «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»(مائده/۲۷)، عمل آن‌ها را قبول نمی‌کند ولی حج را پایمال نمی‌کند؛ پس خداوند چه می‌کند؟ حضرت فرمود حج آن‌ها را به نام شما می‌نویسد، چون شما ولایت را قبول کردید. حضرت فرمود کنار آن‌ها قرار بگیرید، با آن‌ها نماز بخوانید، به عیادت مریض‌هایشان بروید، به تشییع جنازه‌های آن‌ها بروید، پرسید چرا؟ برای این‌که گناه یک جایی می‌خواهد، خداوند قرار داده که گناهان شما منتقل شود؛ وقتی کنار کسی قرار می‌گیرید که علی-علیه‌السلام- را قبول ندارد، گناه شما را قبول می‌کند؛ گناه را از شما مثل آهن‌ربا جذب می‌کند. پس همه چیز را مواظبت کرده‌اند، فقط یک امر می‌ماند و آن این است که من ولایت را محکم کنم، اگر توانستم ولایت را درست بپذیرم و نگاهش دارم، بقیه‌ی اموری که در امر ولایت است، از طرف ایشان اتفاق می‌افتد.
«يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ‏.»
«يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ» فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- همه‌ی امتحان‌هایی را که لازم بود، قبل از خلقت داد. حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- خودشان که امتحان ندارند، مقامشان معلوم است، خلقتشان هم نوری است. برای چه امتحان داده؟ «فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً»، خداوند متعال در امتحانی که از حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- گرفت، صبر ایشان را دید، «وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ». قرار شد ما پیرو ایشان باشیم، دوستدار اهل‌بیت-علیهم‌السلام- باشیم. «وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ» ایشان را تصدیق کنیم.
شیطان به گناه من و شما کاری ندارد، چرا؟ به دلیل این‌که مومن هستیم و ایمان پیدا کرده‌ایم، آفت به ما نمی‌خورد. مثلا اگر یک انگشتر طلا در فاضلاب یا لجن بیفتد، باز هم انگشتر طلاست، کیست که بگوید من آن را برنمی‌دارم؟ می‌شود آن را برداشت و شست؛ به طلا بودن آن لطمه نخورده است. خدای متعال ایمان را طوری در وجود ما قرار داد که به آن لطمه نخورد، لذا گناه من نباید به ایمان من لطمه بزند. پس این آقایی که گناه می‌کند، دروغ می‌گوید، غیبت می‌کند، این چیست؟ نمی‌گوئیم مومنِ فاسق است، همین‌طور که نمی‌توانیم بگوییم فردی عالمِ جاهل است؛ بالاخره فرد یا عالم است یا جاهل، عالمِ جاهل معنا ندارد. فسق در مومن اثر نمی‌کند، نمی‌توانیم بگوییم مومنِ فاسق. امام صادق-علیه‌السلام- فرمود باید بگویید مومنِ فاسق‌العمل. این جزء اعتقادات شیعه است که ما دو پرونده داریم؛ یک پرونده برای ایمانمان، یک پرونده برای عمل‌مان؛ ایمان ما را به بهشت می‌برد، این امضاء شده است، عملِ ما، درجه‌ی ما را در بهشت پایین و بالا می‌کند. بهشت یک جایی هم دارد برای چریدن! برای خورد و خوراک! جهنم هم یک جایی دارد که آتش نیست، ولی جهنم است. خیلی از افراد هستند که در دنیا کافر بودند، ولی بخشنده بودند، کار خوب انجام می‌دادند، آن عذاب‌های جهنم برایشان نیست. ما به اعتبار عمل صالح‌مان در بهشت رتبه پیدا می‌کنیم و بالا می‌روم. لذا شما حق ندارید مومن را به خاطر عمل زشتش، به خاطر گناهش، تحقیر کنید، چون مومن است. حضرت فرمود بدهای سادات را به ما ببخشید، حتی راجع به جعفر کذاب. به حضرت گفت آقا جعفر کذاب چه می‌شود؟ حضرت فرمود مثل برادرهای یوسف است، شما به او کاری نداشته باشید. برادرهای یوسف چه‌قدر بد بودند، ولی عاقبت به خیر شدند.
بعضی وقت‌ها با یک کار ساده برخی را از دایره‌ی ایمان خارج می‌دانیم، نباید این‌طور باشد. منافق، منافق است؛ کافر، کافر است؛ مشرک، مشرک است. دو مسئله این‌جا می‌ماند؛ یکی این که مومن باید از غیر مومن جدا شود، دوم این‌که منافق باید از مومن جدا شود. حال چه‌طور مومن از غیر‌مومن جدا می‌شود؟ رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- فرمود مومن از غیرمومن با علی-علیه‌السلام- جدا می‌شود. در جلسه‌ی حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- باید از علی گفت.

«وَ فِي خَبَرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ افْتَخَرَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ بِفَضَائِلِهِمَا فَأَخْبَرَ جَبْرَئِيلُ لِلنَّبِيِّ أَنَّهُمَا قَدْ أَطَالا الْخُصُومَةَ فِي مَحَبَّتِكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمَا فَدَخَلَ وَ قَصَّ عَلَيْهِمَا مَقَالَتَهُمَا ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ قَالَ لَكِ حَلَاوَةُ الْوَلَدِ وَ لَهُ عِزُّ الرِّجَالِ وَ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ وَ الَّذِي اصْطَفَاكَ وَ اجْتَبَاكَ وَ هَدَاكَ وَ هَدَى بِكَ الْأُمَّةَ لَا زِلْتُ مُقِرَّةً لَهُ مَا عِشت» (مناقب آل‌أبی‌طالب-عليهم‌السلام-/ ج ۳/ ص ۳۳۱) حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- با حضرت علی-علیه‌السلام- صحبت می‌کردند، هر کدام می‌گفتند من مقامم نزد پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- از شما بیش‌تر است، هم علی-علیه‌السلام- می‌فرمود، هم فاطمه-سلام‌الله‌علیها-، حال این بحث‌ها برای چیست؟ برای ماست، چون ما این مسائل را نمی‌پرسیم، این دو عزیز پرسیدند و جواب را هم گفتند. ما هم جواب را می‌گوییم که به اعتقاداتمان افزوده شود. پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- فرمود «لَک حَلاوَةُ الْوَلَدِ» فاطمه جان! تو جای خودت را داری، شیرینی اولاد هستی، «وَلَهُ عِزُّ الرِّجالِ» علی هم که مرد مردان است، عزیز عزیزان است، از علی بالاتر نیست. «وَ هُوَ اَحَبُّ إلَی مِنْک» فاطمه جان! علی را بیش‌تر از تو دوست دارم. چرا؟ چون می‌خواهند ولایت علی-علیه‌السلام- را بگویند. چون فاطمه-سلام‌الله‌علیها- هم باید ولایت علی-علیه‌السلام- را داشته باشد. پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- هم باید ولایت علی را داشته باشد. راوی می‌گوید دیدم که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم – ناراحت بود، به سجده رفت، گوش دادم که می‌گفت بِعَلیٍ، بِعَلیٍ، بِعَلیٍ؛ گفتم یا رسول‌الله! شما خودتان پیامبرید، فرمودند که علی مقامی نزد خدا دارد که باید خدا را به علی هم قسم داد. به محض این‌که پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- این موضوع را به فاطمه-سلام‌الله‌علیها- گفت یعنی تکلیف معلوم شد، حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- فرمود به آن خدایی که تو را پیغمبر کرد، انتخاب کرد، هدایت کرد، من مثل یک کنیز تا آخر عمر خودم را خادمه علی می‌دانم. شبیه همین اتفاق برای علی-علیه‌السلام- افتاد، سلمان-رحمه‌الله‌علیه- می‌گوید ما از مسجد به خانه‌ی امیرالمومنین-علیه‌السلام- رفتیم، شنیدم که فاطمه-سلام‌الله‌علیها- می‌گوید علی! نزدیک بیا! می‌خواهم خبرهای غیبی به تو بدهم؛ از گذشته عالم ، حال و آینده؛ سلمان می‌گوید دیدم علی-علیه‌السلام- خشکش زده، عقب عقب آمد، به ما هم چیزی نگفت، به خانه‌ی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- رفت، ما هم رفتیم، تا پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- علی-علیه‌السلام- را دید لبخندی زد و فرمود: علی جان! از سخن فاطمه تعجب کردی! گفتم بله یا رسول‌الله! این مقام برای شماست، فاطمه این علم را از کجا آورده؟ می‌گوید قلم و کاغذ بیاور از گذشته‌ی عالم برایت بگویم، از الان بگویم، از آینده و آنچه که تا قیامت در عوالم اتفاق می‌افتد بگویم؛ حضرت فرمود: علی جان! فاطمه‌ام راست گفت، هر علمی پیش ماست، پیش فاطمه هم هست. سلمان-رحمه‌الله‌علیه- می‌گوید دیدم علی به سجده رفت، هنگامی که بلند شد بسیار خوشحال بود. به خانه‌ی حضرت علی-علیه‌السلام- رفتیم، دوباره شنیدم فاطمه-سلام‌الله‌علیها- گفت: علی جان! بگویم پدرم چه گفت؟ امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- گفت: نه، یا فاطمه! من همه را فهمیدم. آن‌جا علی-علیه‌السلام- سجده‌ی شکر می‌کند، می‌فرماید خدا را شکر که من چنین همسری دارم. این‌جا هم فاطمه-سلام‌الله‌علیها- می‌گوید دلم می‌خواهد تا آخر عمر کنیز علی-علیه‌السلام- باشم.
پس مومن با چه چیزی از غیر مومن شناخته شد؟ با ولایت علی-علیه‌السلام- ، با آیه‌ی «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا»(مائده/۳) خب این ایمان است، اما یک مرحله‌ی دیگر مانده است، ممکن است منافق شویم؛ یعنی مومن هستیم ولی ممکن است رگه‌های نفاق در ما باشد، خداوند این نفاق را با فاطمه-سلام‌الله‌علیها- برداشت. منافق از مومن با فاطمه-سلام‌الله‌علیها- جدا می‌شود. همه‌ی کسانی که پشت در خانه‌ی حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- آمدند، ادعا داشتند که مومن هستند، ولی قبول کردند که خانه‌‌ی فاطمه را آتش بزنند، منافق شدند.
وقتی به حرم امام رضا-علیه‌السلام- می‌روید، اول باید هارون را لعن کنید، «اَللهُمَ العن هارونَ وَ مأمون»؛ بعد بگویید «السلام علیک یا ثامن‌الحجج»، چرا؟ چون نفاق از وجودتان برود، چون ممکن است یک ذره نفاق در وجودتان باشد. پرچم آمریکا را روی زمین گذاشته‌اند، چرا برخی از رویش رد نمی‌شوند؟ نمی‌توانند رد شوند، نفاق نمی‌گذارد، درگیر نفاق هستند، و الا مگر نمی‌فهمند این طرف چه خبر است؟ نمی فهمند ایمان یعنی چی؟ نمی فهمند راه خدا چیست؟ بله می‌فهمند، ولی خودشان را از نفاق جدا نکرده‌اند. امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- دارد به جنگ صفین می‌رود، می‌بیند یکی از فرمانده‌هایش نیامده است، می‌پرسند کجاست؟ شخصی گفت من دیدم در خانه‌ای نشسته که صدای قرآن از آن می‌آمد. حضرت برگشتند، رفتند دیدند این فرمانده نشسته، صدای قرآن هم از داخل خانه می‌آید، فرمانده هم در حال خودش است- صدای قرآن را می‌شنود و لذت می‌برد. حضرت لباسش را گرفتند و کشان کشان او را برد. در روایت است که گفت یا علی! من فرمانده‌ی تو هستم! مگر کار بدی کردم؟ در خانه‌ی قاری قرآن چند دقیقه نشستم! حضرت فرمود اشکالم این نیست، اشکالم در تشخیص توست؛ فردا که جنگ شود، جنازه‌ی این قاری قرآن را به تو نشان می‌دهم که در صف یاران معاویه است و به دست من کشته می‌شود. الان مشکل ما این است؛ یعنی یک نفر می‌تواند در ظاهر و به دروغ چهار پنج دقیقه یک حال معنوی از خود نشان دهد، کمی گردنش را کج کند و دو قطره هم اشک بریزد، شما گمان کنید که او از اولیاء‌الله است و بگویید التماس دعا! ما این‌جا درگیر هستیم!
امیرالمؤمنین-علیه‌السلام – این مساله را با خوارج داشت، همین مسئله بود که فاطمه-سلا‌الله‌علیها- را هم به کشتن داد. امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- فرمود اگر حمزه سیدالشهدا می‌بود، اگر جعفر می‌بود، کسی به خانه‌ی ما حمله نمی‌کرد؛ ابن عباس باعث شد به خانه‌ی ما حمله کنند؛ چرا؟ چون پدرش پنجاه سال قبل از اسلام ربا خورد، بچه‌هایش این‌طور شدند.
ما مشکل حسین، حسین گفتن نداریم، مشکل کربلا رفتن نداریم، مشکل زیارت امام رضا-علیه‌السلام- نداریم، همه آماده‌ایم. مشکل ما یک ذره نفاق است که اگر باشد آدم را جدا می‌کند. این‌جا تمسک به فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- نجات از نفاق است. می‌خواهم امشب یک یادگاری قشنگ به شما بدهم، هر چه دعا مربوط به حضرت زهرا-سلا‌الله‌علیها- هست را بخوانید، هر چه صلوات مربوط به ایشان است بخوانید، هر چه روایت راجع به حضرت زهرا-سلا‌الله‌علیها- دیدید بخوانید. سفارش‌های صدیقه‌ی طاهره-سلا‌الله‌علیها- همه‌اش همین است؛ یعنی یک مرحله را گذراندیم و مومن شدیم، یک مرحله‌ی دیگر هم داریم، باید تسویه حساب شویم. ما برای چه تسبیح حضرت زهرا-سلا‌الله‌علیها- را بعد از هر نماز می‌گوییم؟ برای این‌که نفاق از وجودمان برود. نماز حضرت زهرا-سلا‌الله‌علیها- را بخوانید، حضرت زهرا-سلا‌الله‌علیها- هجده نماز دارند، آسان‌ترینش این است: دو رکعت نماز، مثل نماز صبح بخوانید، به سجده بروید، پیشانی را بر مهر بگذارید، صد مرتبه بگویید یا فاطمه، سمت راست صورت خود را بر مهر بگذارید، صد مرتبه بگویید یا فاطمه، سمت چپ صورت را بر مهر بگذارید، صد مرتبه بگویید یا فاطمه، دوباره پیشانی را بر مهر بگذارید، صد و ده مرتبه بگویید یا فاطمه؛ اصلا این نماز شما را از زمین جدا می‌کند، به شما بصیرت می‌دهد، این بصیرت افزایی است! نه فقط تحلیل سیاسی! تحلیل سیاسی در آخر فکر شما را عوض می‌کند، ولی قلبتان را عوض نمی‌کند. دیروز حاج قاسم سلیمانی آن حال را برایش ایجاد کرد، روز بعد یک هواپیما این حال را، مگر می‌شود؟ این برای نفاق است، آدم اگر ایمان داشته باشد عوض نمی‌شود! صبح یک حرف بگوید، شب یک حرف دیگر!
حضرت فرمود مثل مرغی که دانه‌ها را از سنگ‌ریزه جدا می‌کند، فاطمه‌ی زهرا-سلا‌الله‌علیها- مومن را از غیر مومن جدا می‌کند، همین جا هم جدا می‌کند. باید به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- تمسک کرد، برای همین است که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم- دائم آدرس فاطمه-سلا‌الله‌علیها- را می‌داد. حضرت زهرا-سلا‌الله‌علیها- دویست و هفتاد و پنج اسم دارد؛ راضیه، مرضیه، طاهره، مطهره، فاطمه، زهرا، زکیه، محدثه، دُره التوحید، تفاحه الفردوس، بقیه النبوه، برزخ النبوه و الامامه، ام السبطین، ام الائمه، این همه اسم و لقب برای چیست؟ برای این‌که در همه‌ی این اسامی و القاب هدایت است، می‌خواهد نفاق را در دل ما از بین ببرد.

حرف آخر: در خانه‌هایمان مواظب خانم‌هایمان باشیم، خانم‌ها هم مواظب شوهرانشان باشند. یک نکته و سِر را دارم می‌گویم، این نکته چه ربطی به بحث ما دارد ؟ ربطش این است که اگر زن مواظب شوهرش باشد، مرد مواظب خانمش باشد، هر کدام دارند مومنی را مواظبت می‌کنند، بچه‌ها هم فاطمی می‌شوند. اگر مادر دنبال تسویه حساب و دشمنی باشد، پدر هم دنبال اذیت باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ حقوق هر دو ضایع می‌شود، هر دو ظالم به حساب می‌آیند؛ و می‌شود «اللهم اشغل الظالمين بالظالمين»، اولین چیزی که از این خانه می‌رود محبت فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است، وقتی محبت رفت، بغض فاطمه-سلام‌الله‌علیها- می‌آید. حضرت خطاب به آقایان می‌گوید کاری نکنید خانم‌هایتان با ما دشمن شوند. این روایت است، کاری نکنید که زن‌هایتان با ما دشمن شوند، این وظیفه‌ی مردهاست، چون خانم‌ها زود دشمن اهل‌بیت-علیهم‌السلام- می‌شوند و مردها باعث آن می‌شوند. به خانم‌هایتان محبت کنید، خانم‌هایتان را از محبت سیر کنید، محبت کردن هم یکی در رعایت نظافت است، آقایون نظافت داشته باشند، این عفت زن را بالا می‌برد، جورابتان را خودتان بشورید، پاهایتان را بشورید، عطر بزنید، آراسته باشید؛ این عفت زن را بالا می‌برد، به خانمتان ابراز علاقه کنید، نه به خاطر مسایلی که الان می‌گویند، نه، من دارم از ولایت فاطمه-سلام‌الله‌علیها- می‌گویم، از محبت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌گویم. تند نشوید، با خانمتان آرام صحبت کنید. بقال است، راننده است، هر شغلی که دارد، جامعه پر از دزد محبت است. همسر شما وجودش را به شما داده است، وفایش را هم به شما ثابت کرده، مادر بچه‌هایتان هم هست، به خاطر بچه‌هایتان از محبت سیرش کنید. هر جا رفتید به او یک پیامک بدهید، الان که کار راحت شده است، خانم ما فلان جا هستیم. من پیش یک آقایی بودم، گفتم چه کار می‌کنید؟ گفت: هیچی! دارم به شوهرم می‌گویم کجایم! خانمش را می‌گفت. گفتم آفرین! او که زن است! ولی شما با همین لطیفه به او احترام می گذارید.
برخی می‌گویند زن ذلیل است، یعنی چه زن ذلیل است؟ مگر شما چه کار کردید؟ او خودش را برای بچه‌های شما کشته، شما هیچ کاری نکرده‌اید! به هیچ وجه طلبکار خانم‌هایمان نباشیم. اگر اختلافی هم پیش آمد از حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- بخواهید کمک کند، به خصوص از حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- بخواهید. دو رکعت نماز برای حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- بخوانید، بگویید بی‌بی! بین ما اختلاف شده، حضرت می‌آید دخالت می‌کند. حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- اجازه دارد که دخالت کند. پس مسیر ما معلوم است، مسیر ما را صاف کرده‌اند و ما مشکلی نداریم.
خدا به همه‌ی شما خیر دهد، همه‌ی شما همین‌طوری هستید که گفتیم، فقط شیطان می‌خواهد آن محبت را بگیرد.

وصلی‌الله‌علی‌محمد‌و‌آله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تهران؛ هیأت نورالائمه-علیهم‌السلام-؛ فاطمیه۱۴۴۱؛ شب‌سوم؛ نوزده جمادی‌الاول؛ ۹۸/۱۱/۲۵