زندگی مستقل از پدر و مادر
سوال: جوانی سی ساله هستم که تمکن مالی هم پیدا کردهام، ولی پدر و مادرم به هیچ عنوان استقلالی برای من متصور نیستند و من تصمیم گرفتم مستقل زندگی کنم که مبادا روزی توهینی به پدرم کرده باشم و نتوانم در برابر عصبانیت ایشان خودم را کنترل کنم، به نظر شما آیا تهیهی منزل کار درستی هست؟
جواب: این سوال چند نکته دارد؛ نکتهی اول: این جوان از روی خیرخواهی دارد این تصمیم را میگیرد نه لجبازی و تصمیم خوبی هم هست؛ بهخاطر اینکه رو در روی پدر قرار نمیگیرد، گناهش کم میشود. نکتهی دوم: این جوان بار را از روی پدر و مادر بر میدارد و نکتهی سوم اینکه استقلال باید در ازدواج تعریف شود؛ یعنی فرد اگر میخواهد مستقل از پدر و مادر زندگی کند، این باید در قالب ازدواج باشد نه زندگی مجردی، چون این کار فسادهای دیگری دارد. لذا توصیهی من این است که این فرد افرادی اعم از عمو، دایی و… را واسطه قرار بدهد و زمینهی ازدواج را فراهم کند تا نگرانیهایی که پدر و مادر دارند، با این ازدواج برطرف شود. نکتهی چهارم: به آقایان و مادرها عرض میکنم که شما خودتان این سن را تجربه کردید؛ جوان پختگی پدر و مادر را ندارد، جوان روحیهی نشاط دارد و فرزند زمان خودش است، لذا نباید توقع داشته باشید او مثل شما فکر کند. باید یک مقدار حلم و سعهی صدر از خودتان نشان دهید و این بچه را تحمل کنید و این تحمل کردن، هزینهاش کمتر از این هست که او را تحمل نکنید و درگیر شوید. نکتهی پنجم: ببینید در این مواقع دخالت مادرها خیلی موثر است؛ مادرها بین پدر و فرزند واسطه باشند؛ یعنی کاری که پدر میخواهد انجام بدهد را مادر بشنود و به بچه بگوید، یا حرفی که بچه میخواهد به پدر بگوید را این خانوم در یک موقعیت خیلی مناسب با پدر در میان بگذارد و مشکل را حل کند، همیشه این وساطتها بد نیست و گاهی آثار خوبی دارد.