تربیت تحت امر ولایت
ما باید معتقد باشیم به اینکه دارند ما را تربیت میکنند و اختیاری هم که به من دادهاند در پذیرش این تربیت است.
هر کسی نمیتواند حامل ولایت اهلبیت-علیهمالسلام- باشد؛ لذا روی ما حساب کردهاند که ولایت حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- را در قلب ما ریختهاند.
وقتی نور ولایت در وجود ما روشن شد، عقل هم روشن میشود و دیگر دنبال بدی نمیرویم. پس بگذاریم نور اهلبیت-علیهمالسلام- در وجود ما بیاید و مودت خود را با روضه، گریه، زیارت و غیره نشان دهیم.
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیهالسلام- مرحمت کنید.
وجود ما را دارند عوض میکنند، ما را دارند تربیت میکنند. حساب کار بسیار دقیق است. دقت در دستگاه خدا هست نه در دستگاه ما! اینقدر دقیق است که مدار خورشید، مدار ماه، قطره باران و… حساب و کتاب دارد. بچه در رحم مادر تغدیه میشود، رشد میکند!
حتی فکری که خلق شده و تغذیه میشود، دقیق است؛
«فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكَرِهِمْ» «در روزگارهايى كه آثار شرائع در آنها گم گشته بندگانى است كه در انديشههاشان با آنان راز مىگويد، و در حقيقت عقلهاشان با آنها سخن میگوید» (نهجالبلاغه/خطبهی ۲۲۲)
در جاهایی که فکر شما هست خدا با شما نجوا دارد، الهام دارد؛ «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/۸)
فکر نکنیم این فکر مال من است، فکر نکنیم من دارم راه را انتخاب میکنم، من راه را پیدا کردم و حالا من دارم این راه را میروم. اصلا اینجوری نیست! شما صحیفه سجادیه را بخوانید. امام سجاد-علیهالسلام- کوچکترین مسئله را هم به خدا نسبت میدهد. در یک ارادهی سادهی شما هم پرودگار نقش دارد. مثلا اینکه خم شوی و آب برداری.
باید بدانی و معتقد باشی به اینکه داری تربیت میشوی. شما را دارند تربیت میکنند. من را دارند تربیت میکنند. یک اختیاری هم به من دادند که من آن تربیت را بپذیرم و آن را عملیاتی کنم، به همان اندازهای که قدرت دارم، همان اندازه تلاش من را میخواهند.
حضرت می فرمایند؛ «فَاتَّقُوا اللّهَ وَ سَلِّمُوا لَنا وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَیْنا، فَعَلَیْنَا الاِْصْدارُ، کَما کانَ مِنَّا الاِْیرادُ»
«از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، بر ماست که شما را از سرچشمه، سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود» (بحارالانوار/جلد ۵۲/ص ۱۷۹)
ما شما را راه میبریم.
در قرآن آمده که «أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاقصی» (اسراء/۱)
ما او را بردیم، «اسری بعبده» یعنی ما او را بردیم.
ما را دارند میبرند. یکدفعه بساط محرم درست میکنند، چقدر تغییر در ما ایجاد میشود! در محرم، چقدر وزر و سنگینی از روی دوش ما برداشته میشود. ما کجای کار هستیم؟! ولی از ما این را میخواهند که من بدانم، چه اتفاقی دارد میافتد. حواسم جمع باشد که از دستم نرود. حواسم به ساعت اذان باشد که نماز فوت نشود، خودم را به نماز برسانم. خب حالا شما خودت را به نماز رساندی، الله اکبر میگویی و یکسری کلمات و جملات عربی میگویی. بیشتر از این نیست ولی با همین شما را هدایت میکنند. شما به نماز میایستی ولی آنها، شما را در مسیر میبرند.
یک چیزی داخل پرانتز به شما بگویم؛ انتظار نداشته باش چیزی به تو نشان بدهند، حتی یک خواب! دنبال این نباش که حتی برای تایید خودت، تایید کارت، یک خواب هم به تو نشان بدهند! اصلا دنبال اینها نباش. اگر یک چیزی را به تو نشان دادند از امتیازت کم میکنند. دنبال این هم نباش که انگشتنما بشوی حتی به تقوا.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند: وای به حال کسی که حتی به تقوا معروف بشود.
طوری بشود که بگویند این آدم، خیلی باتقوا است، این آدم مسجدی است. یکجوری برو بیا که کسی نفهمد. انگشتنما شدن از امتیازات شما کم میکند. طبق روایت هر کس در دنیا معروف شود، از امتیازات آخرت او کم میکنند. از آنجا کم میکنیم که اینجا معروف میشود. حالا یک عده اصلا دست و پا میزنند تا معروف بشوند! بگذار سر بسته بماند.
شخصی پیش حضرت آمد و گفت: آقا بالاخره ما چه کارهایم؟
حضرت دستشان را بالا بردند و پردهها کنار رفت. این آقا نگاه کرد، دید عجب مقاماتی است!
گفت: یابنرسولالله من بروم بقیه دوستانم را هم بیاورم و این مقامات را ببینند.
حضرت فرمود: تو اصرار کردی و من میخواستم یک گوشهای را ببینی.
ندیده خریدار باش
اگر به تو گفتند که تو کی هستی و جایت کجاست، که آنوقت هنر نکردی برای نماز صبح بلند شوی و با خشوع نماز بخوانی! کار مهمی نکردی.
حضرت میفرمایند: دوستان ما صبورتر از ما هستند، بخاطر اینکه اینها اصلا هیچ چیزی از آن طرف نمیدانند. سرش را پایین انداخته و حرف خدا و ما را قبول کرده است. نماز میخواند، خودش را آدم خوبی قرار میدهد ولی ما از همه چیز عالم مطلع هستیم.
این را از دست نده.
موسی پیغمبر خداست، یکدفعه میدید، اوضاع آرام است، همه چیز سر جایش است، ناراحت بود. میپرسیدند: چرا ناراحتی؟
می گفت: همین که همه چیز سرجایش است، معلوم می شود خدا ما را ول کرده است. ما را به حال خودمان رها کرده است.
البته قرار نیست که حتما یک اتفاق عجیب و غریب بیفتد تا بفهمی خدا شما را رها نکرده، نه! همین که ناخنت گوشه کند و فشار بیاورد، همین بلاست. لازم نیست بلای عظیم باشد. همین اذیت کوچک را هم خدا بلا میگوید.
حضرت-علیهالسلام- نشسته بودند، باد زد و شمع خاموش شد. حضرت فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون»
گفتند یا رسولالله! چه شد!؟ این چراغها خاموش شد «انا لله..» گفتید؟!
حضرت فرمودند: برای مؤمن اینقدر بلا هم نباید بیاید.
همین هم بلاست. خدا برای ما بلای کوچک میخواهد تا بلای بزرگتر سراغ ما نیاید. یک دفعه بدنت خارش میگیرد. خدا اینرا بلا حساب میکند. یک خبری به تو میرسد، ناراحت میشوی. حالا خبر هم دروغ است. یک ساعت از این خبر دروغ ناراحت میشوی. میخواهند تو را تربیت کنند. میخواهند تو را، راه ببرند. با تو کار دارند. انتخاب شدهای.
هرکسی نمیتواند حامل ولایت اهلبیت-علیهمالسلام- باشد
هر کسی نمیتواند حامل ولایت اهلبیت-علیهمالسلام- باشد؛
«إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بـِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ» «حديث آل محمد صعب و مستصعب است؛ جز فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل يا بندهاى كه خدا دلش را به ايمان آزموده ، به آن ايمان نياورد.» (اصولكافى/ج۲/ص۲۵۳)
روی تو حساب باز کردند. ولایت حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- را توی قلبت ریختند. اینرا نگه دار. چیز عظیمی به تو دادند که حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- را دوست داری.
مگر در زمان پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- فضائل فاطمه-سلاماللهعلیها- را نمیدانستند!؟ چهقدر جمعیت پشت در خانهی فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- ریختند و آن مصیبت را بهوجود آوردند؟! شما تحمل شنیدن این مصیبت را ندارید، فقط یک اشارهای می کنیم و همه وقایع را نمیگوییم.
هیچ امر کوچکی در زندگی ما اتفاقی نیست
پس انتخاب شدی. تاوانش را بده یعنی سرت را پایین بینداز، همین چیزی که برایت میخواهند را بپذیر و انجام بده. برای هر کدام از ما یک برنامه دارند. والله من به شما بگویم من دارم قسم میخورم، هیچ اتفاق کوچکی در زندگی شما نیست که بیجهت برای شما افتاده باشد. مال شماست. خبر خوش هم مال شماست، آن خوشحالی مال شماست، آن بدحالی هم مال شماست. همه را با هم ببین. با ما کار دارند. می خواهند ما را راه ببرند. میخواهند مسیر را برای ما باز کنند. مسیر همینجوری باز نمیشود. معبر همینجوری باز نمیشود. یک امری به نام ولایت در وجود شماست که همه چیز را حساب شده میکند.
وقتی نور ولایت در وجودت روشن میشود عقل هم روشن میشود
این چند کلمه من را خوب دقت کنید!
الان فرض کنید اینجا این همه امکانات هست و از آنها استفاده میکنی. ساعت هست، میکروفن هست، صندلی هست و… حالا همینجا، خاموشی مطلق باشد. خیلی چیزها ممکن است که اینجا باشد و ما احتیاج داشته باشیم اما پیدا نکنیم. برق که میآید همه چیز را میفهمی. خوب دقت کنید! صدها امکانات در وجود شماست ولی وجودت تاریک است و شما نمیتوانی از آن امکانات استفاده کنی. یکی از آنها عقل است. خدا به تو عقل داده است. اما عقل، در تاریکی کار نمیکند. ذهنت به جایی نمیرسد. بعضی موقعها دیدی ذهن کار نمیکند؟! توان نداری برای اینکه گناه نکنی، ارادهات ضعیف شده، استجابت دعا نداری، رابطهات با خدا قطع است. مثل یک خانهای که گفتم همهی امکانات را دارد اما تاریک است، یک روشنایی میخواهد. وقتی نور ولایت در وجودت روشن میشود، عقل هم روشن می شود. دیگر شما سگبازی نمیکنی.
شما دنبال پلشتی نمیروی. شما کثافتکاری نمیکنی. بدت میآید. چون این نور وجودت را روشن کرده است. این نور راه را به تو نشان داد.
نفْس در مقابل نور اباعبدالله-علیهالسلام- بیطاقت است
«إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ»
وقتی کسی حسین-علیهالسلام- را پیدا کرد؛
دیگر بدش میآید زور بگوید. وقتی کسی را اذیت میکنند، ناراحت میشود. از شهوترانی بدش میآید، از غضب بدش میآید، از دزدی بدش میآید با اینکه در وجود آدم استعداد دزدی هست.
چرا بدش میآید؟ چون نور حسین-علیهالسلام- عقل را روشن میکند. شما در سطلی که یک روز در آن زباله ریختی، شربت درست نمیکنی. هرقدر هم که آن را بشویند و ضدعفونی کنند، قبول نمیکنی. میگویی این مال آشغال بوده، نمیشود در آن شربت خورد. وجود ما هم همین است. وقتی نور امام حسین-علیهالسلام- را بپذیری و در وجودت نفوذ کند، از بدی فراری میشوی. شیطان با وجود من رفیق است ولی وقتی محبت حسین-علیهالسلام- آمد، شیطان میرود. خصلتهای بد میرود. نفس هم تا وقتی به من مسلط است که حسین-علیهالسلام- در وجود من نیامده، وقتی حضرت نورش را بتاباند، نفس من هم فلج میشود. نفس در مقابل نور حسین-علیهالسلام- طاقت ندارد.
بگذارید نور اهلبیت-علیهمالسلام- در وجودتان بیاید.
«إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ» «گرايش خود را به ما با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد» (بحارالانوار/ص۱۷۹)
مودت خود را نسبت به ما زیاد کنید. الان در ماه محرم چهطور صفا وجودت را میگیرد! چرا در این جلسات اینقدر آرام نشستی؟! خبری شده؟! چرا در حرم امام رضا-علیهالسلام- اینقدر صفا وجودت را میگیرد؟! چرا در حرم امام حسین-علیهالسلام- اینقدر راحتی؟! خیلی مهم است. وقتی این نور در وجودت شکل میگیرد، آرامش پیدا میکنی. حالا من اینرا پس میزنم! لذا وقتی علی-علیهالسلام- را قبول نکردند، نماز هم دیگر برایشان نور نیست. در تاریکی و ظلمات فرو رفتند. حتی قرآن هم نورش را از دست داد. فقط یک لفظی است که میخوانند؛ «قل هو الله احد»
فقط لفظ است، یک سیاهی روی سفیدی کاغذ. ولی اگر با ولایت علی-علیهالسلام- قرآن بخوانند، «قل هو الله احد» فونت نوری دارد. مسجدالحرام هم به خاطر علی-علیهالسلام- مسجدالحرام است. خدا حاجیها را دعوت نکرده تا دور سنگ بچرخند.
اعتبار هر چیزی از اعتبار پیغمبراکرم و امیرالمؤمنین-علیهماالسلام- است
هر کس قبل از حج خدمت آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- میرسید برای خداحافظی، حاجاقا میگفتند: انشاالله به بالاتر از حج مشرف بشوی که دیدار امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- است.
ما که نمیخواهیم برویم و دور سنگ بچرخیم.
به امیرالمومنین -علیهالسلام- گفتند که آقا شما چرا شبها از شهر مکه بیرون میروید و در کوه قبیس میخوابید. حضرت فرمودند: مکه جای خوابیدن نیست. اصلا جای خوبی نیست. ما فقط برای اعمالمان اینجا آمدیم. جایی که حجت خدا را، پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- را بیرون کردند که اصلا جای ماندن نیست.
یعنی اعتبار هر چیزی از اعتبار پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و اعتبار علی-علیهالسلام- است.
حضرت فرمودند: مدینه هم بدتر از مکه است، جای ماندن نیست. گفتند: آقا پس کجا خوب است؟ حضرت فرمودند: کوفه. باطنش ولایت ماست. گِل کوفه، باطن ولایت ماست. باطن ولایت ما در کوفه ریخته شده است. ما کوفه را دوست داریم. همین کوفهای که میخواستند تصرفش کنند.
باطن آدمها هم همین است.
حضرت-علیهالسلام- در مکه نشسته بودند، کسی به حضرت-علیهالسلام- گفت: یابنرسولالله! امسال چهقدر جمیعت به مکه آمده است!
حضرت فرمودند: کو؟
گفت: آقا این همه جمعیت!
حضرت فرمودند: نه! بیا از لای انگشتان من ببین. از لای انگشتهای حضرت نگاه کرد، دید هفت هشت ده نفر آدماند.
حضرت فرمودند: اینها دوستان ما هستند. اینها کسانی هستند که ولایت ما را قبول کردند. اینها کسانی هستند که خدا محبت ما را در دلشان گذاشته است؛
«وَاَللَّه لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِی قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ»
«اى اباخالد! نور امام در دل مؤمنان از نور خورشيد تابان در روز روشنتر است» (اصولکافی/ج۱/ص۱۹۵)
خدا نور ما را در دلشان گذاشته است.
به این نور کیف کن.
امام باطن نماز و حج و سایر عبادات است
حالا میخواهم نتیجه بگیرم؛
نور امام در وجودت هست، خوب دقت کن! یک پیرمرد خیلی نورانی را در حرم امام رضا-علیهالسلام- دیدم که خیلی به هم ریخته و ناراحت بود، پرسیدم: چرا ناراحتی؟
گفت: صدای ضجه امام رضا-علیهالسلام- را میشنیدم که امام رضا-علیهالسلام- ناراحت بود که موقع نماز، زوار آمده بودند، دستشان به ضریح بود و نماز نمیخواندند. باطن نماز، امام رضا-علیهالسلام- است. شما وقتی اول وقت نماز خواندی به باطن نماز دست پیدا کردی. حج هم که میروی، باطنش امام است. لذا این وجود شما ظرفی است برای قبول امامت. برای همین است که شما چهار تا روح دارید. بقیه سه تا روح دارد. ائمه-علیهمالسلام- پنج تا روح دارند. این جزء معارف است. اینها را به دلتان بسپارید. بقیه سه تا روح دارند؛ روح نباتی، روح جمادی، روح حیوانی. دوستان اهلبیت-علیهم السلام- یک روح اضافی دارند؛ روح ایمان. ائمه-علیهمالسلام- یک روح اضافه از ما دارند، روح امامت. حضرت فرمودند: جسم ما جنسش روح شماست، روح شما را خدا از جسم ما قرار داده است. جنسی که خدا در روح شما قرار داده از جسم ماست؛
«اِنَّ شیعَتَنا مِنّا، خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا» «شیعیان ما از ما هستند، از زیادی گِلِ ما خلق شدهاند و به آب ولایت ما عجین گشتهاند.» (بحارالانوار/ج۵۳/ص۲)
شیعیان ما از زیادی گل ما هستند. برای همین، امشب آمدی و میخواهی عزاداری بکنی. برای همین است که علی اصغر-علیهالسلام- را قبول داری. برای همین اربعین میروی. به خاطر اینکه گلت مال آنهاست. از این گل حفاظت کن. این گل را جای بد نبر که امامت اذیت بشود. امام صادق-علیهالسلام- فرمودند:
«یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا» (وسائلالشیعه/ج۱۴/ص۵۰۷)
اگر شما خوشحال باشید ما ائمه هم خوشحالیم.
اگر شما ناراحت باشید، ما هم ناراحتیم. شما معصیت بکنید، پرش ما را هم میگیرد، ما هم اذیت میشویم، ما هم پیش خدا شرمنده میشویم. پس به خاطر همین است که همیشه به ما سفارش میکنند و میفرمایند که مواظبت کنید. برای همین است که پذیرفتند تا سپر بلای ما باشند.
به هر اندازه که به ما نور ولایت تابیده، وظیفهی ما در نگهداری این نور سختتر است.
سیدبنطاووس میگوید من در سرداب صدای مبارک امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- را شنیدم که میفرمودند: شیعیان ما به ما اتکا دارند، خدایا اینها را به ما ببخش.
امام حسین-علیهالسلام- در گودال قتلگاه در آن آخرین لحظه که صدایشان را شنیدند حضرت میفرمودند: شیعتی شیعتی شیعتی.
حضرت آن لحظهی آخر هم ما را پیش خدا یاد کرده است.
خب حالا ما نباید از یک چنین چیزی حفاظت کنیم؟!
عزیزان! به هر اندازه که به شما نور ولایت تابیده، وظیفه شما در نگهداری این نور سختتر است. مسئولیت شما بیشتر است. شما هرجا نمی توانی بروی، اذیت میشوی.
بعضیها با سگباز هم باشند، اذیت نمیشوند. با قماربازها هم اذیت نمیشوند، چون ولایت ندارند، ولی اهل ولا اذیت میشوند. با اهل شطرنج یکجا بروی، اذیت میشوی. حضرت فرمودند: بعد از واقعه کربلا، ما به شطرنجبازها سلام نمیکنیم. جواب سلامشان را هم نمیدهیم، چون وقتی سر امام حسین-علیهالسلام- را آوردند که یزید-لعنةاللهعلیه- داشت شطرنجبازی میکرد.
برای همین چیزهایی که این افراد را خوشحال میکند، ما را خوشحال نمیکند.
باید راه را از بیراهه جدا کنم
من باید راه را پیدا کنم، مسیر را پیدا کنم. شما همین که مشغول قرآن شدی، از قرآن خواندن لذت میبری، چون روحت متصل به ائمه-علیهمالسلام- است، چون ائمه-علیهمالسلام- را خوشحال میکنی. وقتی حرم امام رضا-علیهالسلام- هم میروی همینطور است. حضرت خوشحال میشود، چون روحت متصل به آنهاست. پس من کاری نکنم که امام از دست من اذیت بشود.
وصلیاللهعلیمحمدوآله
ـــــــــــــــــــــــــــــ
هیأت رزمندگان کرج؛ نورالشهداء؛ شبهشتم محرمالحرام ۱۴۴۱؛ ۹۸/۶/۱۶