qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

این قرآن همین حروف عربیه، ولی همین حروف عربی تحت نظر پروردگار تربیت شدن، این حروف خودشون رو در اختیار خدا گذاشتن. خدا با این حروف یه وجودی تربیت کرد که این وجود شد قرآن، همین حروف! این صحیفه حروفه دیگه، امام سجاد -علیه السلام- این حروفی که در اختیار امام قرار گرفتن رو تربیت کرد، شد صحیفه، شد نور، ما هم همینیم، اگر خودمون رو در اختیار اهل‌بیت-علیهم‌السلام- و خدا بذاریم، از وجود ما یه وجودی درست می‌کنن، تربیت می‌کنن، بقیه امور تابع اون تربیته. ببینید شما الان؛ قرآن دیگه شکل گرفته، دیگه هر جا بره یه قرآنه، خود قرآن هم که نوره. دیگه به شکل زیبا می‌آد تو عرصات چی؟ من تا اون موقعی که به این حد از تربیت نرسیدم، شکل نگرفتم، و خدا من رو نپذیرفته و من به صورت یه کتاب در نیومدم، به صورت یه کلمه در نیومدم، از حروف من درست نشده، اون مهره‌هایی را که در نظره به من نمی‌رسه. خدا به برکت اهل‌بیت-علیهم‌السلام- پذیرفته که با من این کار رو بکنه. ببینید یه آبرویی این‌ها داشتن پیش خدا، خدا به برکت این‌ها ما رو پذیرفته که ما تحت تربیت خدا قرار بگیریم. آقای بروجردی-رحمه‌الله‌علیه- در اختیار خدا قرار گرفت، شد آقای بروجردی. اون حد؛ سید بن طاوس-رحمه‌الله‌علیه- به این مرحله رسید شد سیدبن طاوس، حالا موندیم من و شما. ببینید اگه من و شما هم تن بدیم، حواسمون رو از جاهای دیگه پرت کنیم، اون‌ها دارن ما رو تربیت می‌کنند؛ همین روضه‌ها، همین حدیث‌ها، همین ذکر مصیبت‌ها، همین مباحثه‌ها، همین هاست، هیچی دیگه نیست، همین زیارت مشهد، همین ارتباطات، همین اطعام، همین زیارت عاشورا، بذارید روی شما کار بشه، خودتون رو در اختیارشون بذارید. همین‌که شما می‌بینی این قوه در وجودت اومده که تربیت شدی، می‌شینی زیارت عاشورا می‌خونی، شد تربیت! تو الان می‌شینی چه ساعتیه؟ کسی که تو هوای نَفْس باشه نمی‌شینه، پا می‌شه می‌ره!! می‌ره دنبال بازی، اصلا این‌جا سختشه. حضرت فرمودند: مومن توی مسجده، حالا مومن باید باشه تا مثل ماهی توی آب باشه. اما منافق مانند پرنده تو قفسه. بحث علمه، وجودش برای شِرّ و وِر آماده است، ده ساعت هم بشینه مشکلی نیست؛ ولی باید برای امر جدی وجودت رو آماده کنی. اگر وجودت رو آماده کرده باشی معلومه؛ معلومه که این مرحله رو گذروندی، از روایت خوشت می‌یاد. پس ساختار عوض شده، میل عوض شده، رغبت عوض شده، حالا باید ازش استفاده کنی، حالا باید ازش استفاده کنی، حالا باید تو قالب بری، باید بذاری قشنگ بپزه. این‌که عوض شدی، تن بدی تا کتاب نوشته بشه؛ نوشته شد دیگه تمومه. هر جا شما پات رو بذاری منشأ آثاری؛ یعنی اطرافیانت به برکت شما عوض می‌شن. اگر خودت رو ساخته باشی، فاسق‌ترین آدم هم که در مجلس باشه، وقتی وارد می‌شی اصلا جرأت نداره حرفی غیر از حرف شما بزنه. بر اون‌جا حاکمی و رشد می‌دی. حضرت امام-رحمة‌الله‌علیه- رو ببینید! چه‌قدر خودش رو در اختیار گذاشته بود؛ تربیتش کردن، وارد جمهوری اسلامی شد، شاه در رفت، دولت تشکیل شد. مومنین پیداش کردن، دورش جمع شدن. این وجوده دیگه، مثل این‌که الان خیار چنبر می‌یاد، وجوده دیگه، من هم می‌رم و می‌خرم. فردا انار در می‌یاد، چون در اومد طالب داره؛ درصورتی که قبلا خاک بود، بعد درخت شد و بعد میوه داد. چیزی نیست که، وجود از همون آب و خاک و آفتاب با اون مربی، با اون باغبان، یک وجودی به اسم انار شکل گرفت؛ حالا طالب داره. برای خیار یک مشتریه، برای سیب یک مشتریه، برای هندوانه یک مشتریه؛ برای مومن هم یک مشتریه. اینه که اگر این حالت در وجودت به وجود اومد، نشانه‌اش همین است. دیگه اون کتاب نوشته شده، دیگه هرجا می‌ری خریدار داری، منشا تاثیرگذاری، نه این‌که حرف بزنی، حرف زدنت مضاعف باشه، نه! وجودت می‌ره اون‌جا می‌شینه برمی‌گرده تحول ایجاد می‌کنه، تربیت ایجاد می کنه، خیلی از انحرافات حل می‌شه. آقای خوشوقت این طوری بود، مثلا طرف یک جایی آن‌قدر چرندیات گفته بود، حاج آقا تا وارد می‌شد، اصلا آن طرف محو می‌شد. حالا وجود امیرالمومنین-علیه‌السلام- را ببین، کتابی که خود خدا نوشته! امیرالمومنین-علیه‌السلام- چه‌قدر منشا اثره، ماهم تابع ایشونیم؛ چون«شِیعَتُنا خُلِقوا مِن فاضِلِ طینَتِنا یَفْرَحون لِفَرَحِنا وَ یَحْزَنون لِحُزنِنا» «شیعیان ما از زیادى گل ما آفریده شده‏‌اند، در شادى ما شادند و در اندوه ما محزون‌اند.» (بحارالانوار/ ج‏۵/ ص‏۲۲۵) «لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ…» «نور امام در دل مؤمنان از نور خورشید تابان در روز، روشن‏‌تر است…» (اصول کافی/ ج۱/ ص۱۹۴) این‌ها این آثار رو می‌گذارن. این را از دست ندید؛ یعنی اون‌قدر روی خودتون کار کنید که اون کتاب به بهترین کتاب تبدیل بشه. وقتی اون کتاب، بهترین کتاب شد دیگه هرجا برم باشم بهتر منشأ اثر می‌شم. تا اون‌جایی می‌رسه که «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ» «حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است.» (خصال صدوق، ج1، ص27) ببینید «اعظم حرمه من القرآن»، مگر قرآن‌ها را به نیزه نکردند، حضرت فرمود باید می‌آمدند طرف علی-علیه‌السلام- دیگر نباید طرف قرآن می‌رفتند، چون «اعظم حرمه من القرآن» این‌جاست.