عَنْ عَبْدِاَللَّهِبْنِسِنَانٍ قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاَللَّهِ-عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ- جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی لَأَرَى بَعْضَ أَصْحَابِنَا يَعْتَرِيهِ اَلنَّزَقُ وَ اَلْحِدَّةُ وَ اَلطَّيْشُ فَأَغْتَمُّ لِذَلِکَ غَمّاً شَدِيداً وَ أَرَى مَنْ خَالَفَنَا فَأَرَاهُ حَسَنَ اَلسَّمْتِ قَالَ لاَ تَقُلْ حَسَنَ اَلسَّمْتِ فَإِنَّ اَلسَّمْتَ سَمْتُ اَلطَّرِيقِ وَ لَكِنْ قُلْ حَسَنَ اَلسِّيمَاءِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «سِيمٰاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ اَلسُّجُودِ» قَالَ قُلْتُ فَأَرَاهُ حَسَنَ اَلسِّيمَاءِ وَ لَهُ وَقَارٌ فَأَغْتَمُّ لِذَلِکَ قَالَ لاَ تَغْتَمَّ لِمَا رَأَيْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِکَ وَ لِمَا رَأَيْتَ مِنْ حُسْنِ سِيمَاءِ مَنْ خَالَفَکَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ خَلَقَ تِلْکَ اَلطِّينَتَيْنِ ثُمَّ فَرَّقَهُمَا فِرْقَتَيْنِ فَقَالَ لِأَصْحَابِ اَلْيَمِينِ كُونُوا خَلْقاً بِإِذْنِی فَكَانُوا خَلْقاً بِمَنْزِلَةِ اَلذَّرِّ يَسْعَى وَ قَالَ لِأَهْلِ اَلشِّمَالِ كُونُوا خَلْقاً بِإِذْنِی فَكَانُوا خَلْقاً بِمَنْزِلَةِ اَلذَّرِّ يَدْرُجُ ثُمَّ رَفَعَ لَهُمْ نَاراً فَقَالَ اُدْخُلُوهَا بِإِذْنِی فَكَانَ أَوَّلَ مَنْ دَخَلَهَا مُحَمَّدٌ-صَلَّىاَللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ- ثُمَّ اِتَّبَعَهُ «أُولُوا اَلْعَزْمِ مِنَ اَلرُّسُلِ» وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِ اَلشِّمَالِ اُدْخُلُوهَا بِإِذْنِی فَقَالُوا رَبَّنَا خَلَقْتَنَا لِتُحْرِقَنَا فَعَصَوْا فَقَالَ لِأَصْحَابِ اَلْيَمِينِ اُخْرُجُوا بِإِذْنِی مِنَ اَلنَّارِ لَمْ تَكْلِمِ اَلنَّارُ مِنْهُمْ كَلْماً وَ لَمْ تُؤَثِّرْ فِيهِمْ أَثَراً فَلَمَّا رَآهُمْ أَصْحَابُ اَلشِّمَالِ قَالُوا رَبَّنَا نَرَى أَصْحَابَنَا قَدْ سَلِمُوا فَأَقِلْنَا وَ مُرْنَا بِالدُّخُولِ قَالَ قَدْ أَقَلْتُكُمْ فَادْخُلُوهَا فَلَمَّا دَنَوْا وَ أَصَابَهُمُ اَلْوَهَجُ رَجَعُوا فَقَالُوا يَا رَبَّنَا لاَ صَبْرَ لَنَا عَلَى اَلاِحْتِرَاقِ فَعَصَوْا فَأَمَرَهُمْ بِالدُّخُولِ ثَلاَثاً كُلَّ ذَلِکَ يَعْصُونَ وَ يَرْجِعُونَ وَ أَمَرَ أُولَئِکَ ثَلاَثاً كُلَّ ذَلِکَ يُطِيعُونَ وَ يَخْرُجُونَ فَقَالَ لَهُمْ كُونُوا طِيناً بِإِذْنِی فَخَلَقَ مِنْهُ آدَمَ قَالَ فَمَنْ كَانَ مِنْ هَؤُلاَءِ لاَ يَكُونُ مِنْ هَؤُلاَءِ وَ مَنْ كَانَ مِنْ هَؤُلاَءِ لاَ يَكُونُ مِنْ هَؤُلاَءِ وَ مَا رَأَيْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِکَ وَ خُلُقِهِمْ فَمِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ وَ مَا رَأَيْتَ مِنْ حُسْنِ سِيمَاءِ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ وَقَارِهِمْ فَمِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ اَلْيَمِينِ» (الکافی/جلد۲/صفحهی۱۱)(ترجمهی روایت پیدا نشد)حاج آقا-حفظهالله-: وقتی طین مخلوط شد، خوبیهایی که شما میبینید، از همون طینت پاکه که قاطی شده که شما حفظ بشید. اگه میبینید که این حالت تندی در شما هست،از گِل اونهاست که در وجود شماست، که خدا میخواد شما رو امتحان کنه، همین برای شما امتحان شده! اینهایی که خودشون رو توی آتش انداختند، اون شدت، اون تندی و تیزی آتش روشون اثر کرد، این حالت موند. حالا خدا از روی یه عده برداشت؛ مثل رسول خدا-صلیاللهعلیهوآله- «إِنَّکَ لَعَلَی خُلُقِِ عَظِیم» این رو خدا برداشت، ولی یه عده رو خدا برنداشت، موند. جوش و خروشی که شیعه داره، در اهل تسنن آدم نمیبینه، خدا قرار داد دیگه! سرد هستند، نچسب هستند. اونوقت به مراتب ایمانِ یمین بودن، این حالت بیشتر هست. راجعبه امیرالمومنین-علیهالسلام- گفته میشد که خشن هست، که حضرت فرمود «خشن فی ذات الله». حضرت فرمود مثل نَمِرهست که حمله میکنه و هیچ چیز رو در نظر نمیگیره، یه دفعه یه حالاتی رو اونها مواظبت میکنند، چون حضرت میبینه امر خدا در خطره. فرق ما چیه؟ ممکنه ما همین نَمِره رو داشته باشیم، ولی فرق ما اینه که حضرت اون عقل و ایمانی که داره، اون علمی که داره، درایتی که داره مثل اون مرغی که هست از بالا فرود مییاد میخواد ماهی رو صید کنه، اشتباه نمیکنه، درست میره، ما مثل اون مرغی هستیم که صد دفعه میره، اشتباه مییاد، یه بار نوکش رو توی ماسه میزنه، یه دفعه توی دهن نهنگ میره، یه دفعه توی لجن میره، ما هم حالت نمره داریم، ولی قاطی پاتیه. مثلاً ما اگه بخوایم یه منکری رو دفع کنیم، اگه تجزیه کنند، ده تا فحش و سی تا منکر هم از توش درمییاد، آخر سر میخواسته مثلا یه معروف بگه. حضرت مالک رو افتخار میدونه؛ چون امیرالمومنین-علیهالسلام- گیر هست، ولی مالک گیر نیست؛ چون تکلیف این نیست، اون ملاحظات رو امیرالمومنین-علیهالسلام- باید کنه. وقتی مؤمن تشخیص میده، خدا توی همون تشخیص اشتباه هم بهش ثواب میده؛ مثل قاضی! حکم اعدام هم داد، نباید اعدام میشد، باشه! خدا خودش جبران میکنه. اگه اون واقعا توی موضع قضاوت باشه و حکم خدا رو داده باشه، خدا همین رو میخواد، ولی از امیرالمومنین-علیهالسلام- چیز دیگه میخواد. ما نباید اینجوری خودمون رو عقب بکشیم. کجاها جای غضب نیست؟ مثلا بین خودمون هستیم، بین زن و بچه جای غضب نیست. مثلاً راجعبه مسائل مالی، جای غضب نیست، اینجا ذمّ غضب هست. همون غضبی که مدح شد، کجاها خوبه؟ مثل حلم! یه جاهایی حلم خوب نیست که! بچه یتیمِ، داره به ماشین میخوره، آقا! بچه یتیمه، یه موقع دستت نخوره به بچه اذیت بشه. نه! یه موقعی باید یقهاش رو بگیری، دو تا هم توی گوش بچه سید به نیت حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- بخوابونی. مادرت باید میزد، حالا من میزنم؛ لحاظها خیلی مهمه! اگه آدم لحاظها رو در نظر نگیره، هیچ خبری نیست، همهی اینها به اعتباره.