تاریخ صوت👇👇۱۳۹۴ / ۸/۲۴«قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : اَلرِّضَا بِمَكْرُوهِ اَلْقَضَاءِ مِنْ أَعْلَى دَرَجَاتِ الیقین.»«اگر انسان راضی شود به آن قضایی که مکروه عبد است، این رضایت از بالاترین درجات یقین بنده محسوب میشود.»(میزانالحکمه/جلد۴)باید در ظرفی که الان برای ما لحاظ کردند این مسائل رو هم درک کنیم؛ یعنی این امور برای خداست، اصلا مال ما نیست، مال معصوم-علیهمالسلام- است، که مثلا قضا و قدر خدا رو بفهمه. ببینید الان اینجا رو ما نمیفهمیم این یه چیز عادی است، یه جایی هم میبینی که خدا مکلف کرده که ما قضا و قدرش رو هم بفهمیم. این معلومه که ظرفه؛ ظرف قابل است. ایمان در وجود. اصلا ایمان مال انبیاء-علیهمالسلام- است، مال ائمه-سلاماللهعلیها- است، مال ما نیست! خشوع، خضوع، شانیت ظرف است که خدا قرار داده، ما هم میتونیم به آنجا برسیم و ظرف مشیت خدا بشیم، ظرف ارادهی خدا بشیم. اینها رو داره میگه که باید این مراحل در وجود ما طی بشه، برای ما لحاظ شده، مثلا این دعایی که بعد از نماز خونده شد این یه معناش این است که خدایا غفلت من رو«یقض» قرار بده در حالی که معناش این نیست، معناش این است که نماز بعدی رو که میخونم غفلت نداشته باشم، نه اینکه خدا شک من رو یقین کنه. شک که یقین نمیشه! من شک کردم، خدا شک من رو که یقین نمیکنه! نه، منظورش این است که در نماز بعدی دیگه شک نکنم، شک من به یقین تبدیل بشه. اون اعتبار اول هم میشه باب لطف خدا. خدا اگر خواست یه کار رو میکنه، نخواست نمیکنه، چون مبدل است دیگه! مبدل سیئات و الحسنات. شک رو هم میتونه به یقین تبدیل کنه ولی اصلش این است که ظرف من بشه یقین، ظرف من بشه «یقضه» من بتوانم این امور رو بفهمم، این ظرف مال همین دستورات است، چیزی خارج از این نیست! نگفتن اگه شما معلق بزنی یقین پیدا میکنی، داد بزنی ما یقین تو رو زیاد میکنیم نه! همین اموری که ما از شما خواستیم در همینها مواظبت کنید اینها رو به شما میدهیم، این ظرف وجود انسان است که باید در همین دنیا به این مقامات برسه که مشیت خدا رو، ارادهی خدا رو، قضا و قدر خدار رو و امر پروردگار رو در وجودش بفهمه. علم پروردگارش رو درک کنه و طبق اون مشیء بکنه و جلو بره، مثلا الان ببینید، شیطان اومده به صورت مجاز، به صورت دزد در خانهی وجودی بنده که میخواد عبد بشه برای خدا شیطان آمده، داره دستوراتش رو قالب میکنه به این انسان، تحمیل میکنه به این انسان، با اینکه انسان بالفطره الهیاست، خدایی است، شیطانی نیست. امری که با فطرتش جور نیست در وجود خودش میآورد و ملکهی وجود خودش میکنه، تابع شیطان میشه، انگار مثلا خالقش شیطان بوده، انگار مثلا مولایش شیطان بوده، «اولیائهم الشیطان» و این رو راه میبره، مثلا با عقل خودش به فردی که الان میگه تو فحش بده، همین فحش با تمام شاکلهی این مخالفاست، برای این خیلی سخت است که فحش بده، ولی آرام، آرام فحش میده و مییاد جایگزین میشه، مثلا دروغ، دروغ اصلا با فطرت سازگار نیست، طرف که دروغ میگه اول رنگش میپره، دست و پاش میلرزه، ولی کمکم میگه، تا به جایی میرسه که آدم میکشه، جنایت میکنه و آدمها رو راحت میکشه، مثل کسی که خیار رو قطعه، قطعه میکنه، آدمها رو اینجوری میکشه. حالا ببین دیگه این ظرفی که خدا گذاشته برای خودش، ظرف خدایی پیدا کنه، میره میشه ظرف شیطانی. کانّهُ اصلا شیطان خلقش کرده، شیطان همکارهاش هست، داره رزقش رو میده. همهی این کارها رو انجام میده و حاضر نیست بیاد تو امر خدایی که فطرت باهاش سازگاره. راحتتر هم هست اصلا وجودش هم پذیرش داره، مثلا فکر میکنه این میدان مثلا یه چیز سختی است، مثلا شما روزهای اول ماه رمضان که آدم میخواد روزه بگیره یه مقاومتی در بدن آدم هست پنج شش روز که میگذره بعد میبینه که برعکس است، همین است. اصلا اینجوری خوبه که لذت ببره از سحر و افطار و اینها. این کسی که مییاد این کار رو میکنه و با این امر سخت مطابق فطرت جلو میره فایدش رو هم میبینه، یا در خونهاش جلسه میگذاره، زن و بچهاش رو اسیر میکنه، مایحتاج خودش رو به زور داره تامین میکنه ولی برای امام حسین-علیهالسلام- با نشاط خرج میکنه. این اموری است که ،ما در نگاه اول فکر میکنیم که قابلیت نداریم، نه! خدای متعال این قابلیت رو میده که میشیم ظرف مشیت خدا، قضا و قدرش رو میفهمیم، امرش رو میفهمیم، نهیاش رو میفهمیم، مطیع پروردگارت میشیم، با شیطان مخالف میشیم، کینهی شیطان در دلت مییاد، بغض مییاد در وجودت و مخالفت میکنی.