هوای حبیب بن مظاهر هوای حسین-علیهالسلام- بود؛ در زمان رسولخدا-صلیاللهعلیهوآله- هر موقع ایشان میخواستند امام حسین-علیهالسلام- را برای بازی با بچهها بیاورند، خودشان کنار میایستادند و از دور مواظب ایشان بودند، بعد از بازی رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- میدیدند یک آقای جاافتاده و میانسالی پای خود را جای پای حسین-علیهالسلام- میگذارد و جای پای ایشان را میبوسد! رسولخدا-صلیاللهعلیهوآله- آن فرد را صدا زدند و پرسیدند شما چه کسی هستید؟ گفت یا رسولالله! من حبیب بن مظاهر هستم؛ حضرت دستش را بلند کرد و از ایشان پرسیدند این چه کاری است که انجام میدهی؟! حبیب گفت آنقدر محبت این آقازاده در دل من است که بیاختیار این کار را انجام میدهم؛ من عاشق حسین-علیهالسلام- هستم. رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- برای ایشان به این صورت دعا کردند که خدایا! حبیب بن مظاهر در رکاب حسینم در کربلا شهید شود؛ به عبارتی حبیب بن مظاهر را کربلایی کردند!