شاخص در دین امامت است
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلوه والسلام علی سیدنا ونبینا و حبیب قلوبنا وطبیب نفوسنا وشفیع ذنوبنا ابالقاسم المصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین
اللهم صل علی علی ابن موسی الرضا الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری، الصدیق الشهید صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی من اولیائهم.
صلواتی برای امام رضا-علیهالسلام- عنایت بفرمایید
یکی از حکمتهای جریان عاشورا و کربلا، بازگشت به امر مهمی است. امری که خداوند برای معرفی آن و قرار گرفتن انسان در آن مسیر، عاشورا و محرم را شاخص قرار داد. تا با نگاه به این شاخص انسان راه را گم نکند. این اتفاق چطور افتاد؟!
دقت کنید شما در دین نه با یک مطلب، بلکه بامطالب فروانی روبرو هستید. مطالبی که در سراسر زندگی وجود دارد و شما را احاطه کرده است. به عنوان مثال شما باید تکلیفتان را با مالتان معلوم کنید و الا متدین نیستید. شاید بپرسید این چه ربطی دارد؟ من به عنوان یک مؤمن و مسلمان که وارد مسیر دینداری شدم و راه خدا را انتخاب کردم باید تکلیف مالم را معلوم کنم. اینکه مال من از کجا به دست میآید و در چه راهی خرج میشود. آیا دِین یا نفقهای به عهدهی من هست؟
وقتی من وارد دین شدم و گفتم متدین هستم، دین با اموال من هم کار دارد. صدقات، خمس، زکات برای من معلوم کرده است. انفال را در اجتماع مشخص کرده است. معاملات باید براساس شرع قالببندی شود. چه معاملاتی صحیح است، چه معاملاتی باطل؟! خریدار، فروشنده (متعاقدین)چه شرایطی باید داشته باشند. این گسترهی دین درمسائل مالی است.
در حرفزدن هم همینطور است. دین در حرفزدن ما هم دخالت دارد. دروغ نگو، غیبت نکن، تهمت نزن، نمامی نکن و……..این دخالت دین درحرف زدن است.
دین در نگاه کردن من هم دخالت دارد. در شنیدههای من هم دخالت دارد. من حق ندارم هر چیزی را گوش بدهم. من حق ندارم هر چیزی را بخورم. یکسری امور را حرام کرده و یکسری چیزها را نجس قرارداده است. من با هر کسی نمیتوانم رفیق باشم، هر جایی نمیتوانم بروم. هر وقت که خواستم نمیتوانم بخوابم. حتی خواب من را هم مدیریت میکند. گاهی وقتها من بخاطر انجام تکلیفم باید بیدار باشم. دین حتی با افکار من هم کار دارد. تخیلات من نباید تخیلات حرام باشد. در روایات داریم که اگر مرد در مجامعت با زنش به فکر زن دیگری باشد، نطفهای که منعقد میشود، ناقص و عقبمانده خواهد بود.
ببینید شارع حتی فکر معصیت را هم نمیپذیرد! دین در همهی امورات ما دخالت دارد. حتی حمام رفتن، دستشویی رفتن، مسافرت و…… برای همه اینها دستور دارد.
شما این گسترهی وسیع دین را ببینید. اگر من یک پوستهای از دین را پذیرفتم و ورود کلی به دین پیدا کردم، نمیتوانم ادعا کنم تدین من به همین اندازه است. باید کمکم وارد این گستره شویم و در حد توان، اعمالمان را با دستورات دینی مطابقت دهیم و اصلاح کنیم. اگر شما همهی اینها را هم اصلاح کنید باز دین چیز دیگری است. همانطور که عقاید من باید درست باشد این امور، با هم باید درست باشند.
شما فکر میکنید سنگینی ماشین روی کدام قسمت ماشین است؟ ماقبلا فکر میکردیم روی شاسی است. یک عده میگویند روی لاستیک است. بعضی میگویند روی رینگ است و…
نه! سنگینی ماشین روی چند ساچمه است. روی بُلبرینگی است که میچرخد. همهی فشار روی این است. یعنی اهل فن مواظب بلبرینگ ماشین هستند. رانندههایی که سفر بین جادهای دارند حتما سالی یکبار بلبرینگ ماشین را بازدید میکنند و اگر لازم بود عوض میکنند. همهی فشار دین هم روی یک نقطه است که این سنگینی را تحمل میکند و آن جریانی است به نام جریان «امامت».
ساچمه هرچه قدر آلیاژ بهتری داشته باشد، بهتر میتواند فشارها را تحمل کند. اگر کسی امامتش درست باشد دین او هم درست است. شیطان با شهوت ارتباط ندارد. خیلیها شهوت دارند و معصیت نمیکنند. با غضب ارتباط ندارد. خیلیها غضب دارند ولی معصیت نمیکنند.
سیدرضی-صاحب نهجالبلاغه- به برادرش سیدمرتضی میگوید من در عمرم گناه نکردم. برادرش به او میگوید خیلی کار مهمی نکردی من هنوز فکر گناه هم نکردم. با وجود اینکه این دو بزرگوار معصوم نبودند.
شیخ مفید-رحمةاللهعلیه- که این دو را تربیت کرد، تعریف میکند که در عالم خواب حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- را میبیند که حسن و حسین-علیهماالسلام- را آورده و فرمودند: شیخ مفید دو تا پسرم را تربیت کن. تعجب کرد از خواب بیدار شد، دید در میزنند. در را باز کرد مادر سیدرضی و سیدمرتضی، آن دو را برای تعلیم آورده بود.
در روایت داریم که اگر ماهی در دریا ولایتش را از دست ندهد هیچ صیادی نمیتواند او را صید کند. خود شیطان می گوید «لاغونیهم اجمعین الا عبادک المخلصین»
بندگان مخلص یعنی اهل ولا، کسانی که امامتشان درست است. پس همهی دعوتها به امامت ختم شده. «ّبموالاتکم علمنا الله معالم دیننا»
معالم دین در کتاب نیست. ما کتاب که میخوانیم، تذکر است. معالم دین را از طریق موالات به ما یاد میدهند. به واسطهی موالات، معالم دین جزء مردم میشود. اصلا جنس آن چیزی نیست که شما از طرق چشم و گوش بخواهید این علم را در وجودتان ثابت کنید. ما که ضبط صوت نیستم که مطلبی را بخوانیم و آن باور ما شود. خیلیها خواندند ولی به آن باور پیدا نکردند. موالات میخواهد. با موالات است که علم در وجود انسان لبریز میشود و فرد آن را عمیقا میپذیرد. اصلا ممکن است شما بسیاری از مسائل امامت را هم به یاد نداشته باشید ولی درک قلبی شما، شما را فدایی امام میکند. فدایی معصوم میکند. یک نفر هم ممکن است چندین صفحه کتاب حفظ کرده باشد ولی قدمی برای معصوم برنداشته باشد.
«بموالاتکم تمت الکلمه وائتلفة الفرقه»
امکان ندارد، الان ما خارج از این هئیت هیچ سنخیتی با هم نداریم ممکن است با هم دعوا هم بکنیم. امکان ندارد دو نفر باسلیقهی متضاد و روحیات متفاوت باهم کنار بیایند، برای آنها یکسری قوانینی وضع شود. مثلا این ساعت حرف بزنم، سر این ساعت بخواب، غذا بخور…….. مزاحمت با قانون حل میشود. ولی موالات میتواند این دو نفر را کنار هم قرار بدهد.
«وائتلفه الفرقه» فقط امام میتواند همه را به یکدیگر وصل کند، گره بزند. کسی که آن طرف دنیا امیرالمؤمنین-علیهالسلام- را قبول دارد با کسی که اینجا حضرت را قبول دارد حرفهایشان یکی است، دشمنشان هم یکی است. خوب همدیگر را درک میکنند.
عرفه حاجیها مکه رفتند. انشاءالله خدا توفیق بدهد عرفه کربلا باشید. من هر دو را رفتهام. در عرفات، حاجیها بهترین مکان، بهترین غذا، بهترین وسیلهی نقلیه، بهترین مدیریت را دارند. خلاصه همهی رسیدگیها هست؛ اما در چادرهای حاجیها سر سوزن حال معنوی نمیبینی!
اما در کربلا اصلا رسیدگی نیست، جایی برای استراحت نیست، غذایی نیست، کسی به کسی نیست، اما این جمعیت آنقدر به هم نزدیکاند و متصلاند، انگار یکی هستند. اما در مکه اختلاف زیاد است. ممکن است سر غذا دعوا شود. سر جا دعوا میشود و….
در مکه اتصال و همدلی وجود ندارد (دوخت و دوز ندارد) این درونی است.
ولی کربلا اینطور نیست. همه داوطلبانه یک گوشه کار را میگیرند. یکی وقت گذاشته و ماشینها را سروسامان میدهد، یکی وقت گذاشته سیاه پوش کرده، یکی بنر زده، یکی چایی دم کرده.
اینها روی چه حسابی است؟
«وائتلفه الفرقه»
حضرت فرمودند: «الارواح الجنود المجنده» خدا ارواح را گروه گروه آفرید. گردان، گردان، لشگر لشگر آفرید. به واسطهی امامت، ارواح مؤمنین یکدیگر را پیدا میکنند.
«مما ائتلفه ایتلفه» آنهایی که اهل ولایت هستند، همدیگر را پیدا میکنند و آنهایی که با امامت نیستند همدیگر را انکار میکنند. چرا ما باید برای تربیت اینقدر دست و پا بزنیم؟ چرا ما اینقدر جیرهخوار روانشناسی شدهایم؟! نگرانی ما از چیست؟
نگرانی ما بخاطر اینست که امامت را کنار گذاشتیم. میخواهیم با قوانین روانشناسی پیش برویم. ما باید سرحرف اول خودمان یعنی بحث امامت و ولایت برگردیم. همین روانشناسی است که غرب وحشی را درست کرده است. الان غرب تولد یافته و شکل گرفتهی همین روانشناسی است. اصل روانشناسی از غرب آمده است؛ پس چطور خود آنها را نتوانسته تربیت کند. چه جنایتهایی که در عراق و افغانستان انجام ندادند. مادر پنج تا بچه خودش را خفه کرده است.
آن پرستار در غرب فلان جنایت را انجام داد. این اخباری است که از غرب میشنویم. جامعه ما هم کمکم فرم غربی را به خودش گرفته است، لذا جنایتها هم فرم غربی پیدا میکنند. مزاحمتهای خیابانی شروع میشود. دزدیها سبک دزدیهای ایتالیایی میشود. چاقوها بیرون میآید. پنجه بکسها بیرون میآید و……..چرا؟
چون از امامت غافل شدیم.
«بموالاتکم علمنا الله» یعنی اگر بچه موالات اهلبیت-علیهمالسلام- را در دل داشته باشد در دهان گرگ هم باشد تربیت میشود. خدا یک کلاس تربیتی درست کرده به نام «محرم» که تربیت خاصی در آن است.
مرحوم کمپانی -استاد آیتاللهبهجت- در اواخر عمرشان به مداحی رو آورده بودند. به ایشان ایراد وارد میکردند و میگفتند: شما که مرجع تقلید بودی چرا؟ اگر مداحی، مرجع تقلید شود کسی انکار نمیکند و میگویند: مداح بوده، درس خوانده و عالم شده است ولی برعکس شما مرجع بودید و بعد حالا مداح شدید. شما با این کارتان به مرجعیت ضربه زدید ارزش آن را پایین آوردید.
آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- میفرمودند: ایشان خیلی تامل کردند که چه جوابی به آنها بدهند. فکر کردند و گفتند: ممکن است رسالهی من را، در آن دنیا قبول نکنند ولی دیوان من را که برای امام حسین-علیهالسلام-است شاید خدا قبول کند. به خاطر همین به مداحی روآوردم و دیوان کمپانی را نوشتم.
خدا آقا فخر را رحمت کند. غروب ماه رمضان منزل ایشان میرفتیم. ایشان قبل از اذان مغرب دیوان کمپانی را باز میکرد و میگفت: یک روز من میخوانم، یک روز هم شما بخوانید. تا یکماه این کار را انجام دادیم. ایشان میخواست به ما بفهماند که باید سر سفرهی این آقا بود. این آقا راه را پیدا کرده است.
«بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا» خب همهی این مطالب را مقدمه گفتم برای چه؟ خوب توجه کنید! اصل محرم و اساس بوجود آمدن محرم، آن هم با این شکل و قواره، که همهی زوایای دقیق عاطفی، احساسی و عقلی در آن لحاظ شده و تمام آنچه که امام حسین-علیهالسلام-در کربلا به وجود آورد، بخاطر اینست که خدا میخواست یک موضوع خیلی مهمی را به ما بفهماند.
خدا میخواست به ما بفهماند که حسین-علیهالسلام-امام است؛ دنبال امامتان بروید. اگر مردم امامشان را گم کنند قرآن هم به تنهایی جواب نمیدهد. یعنی اگر امامت را گم کردی، قرآن هم راه را به تو نشان نمیدهد. در جنگ صفین همین اتفاق افتاد. قران را گرفتند و گفتند :«حسبنا کتاب الله»و امام را گم کردند. بله، شاخص امام است. اگر خدای متعال در قالب و قوارهی امیرالمومنین-علیهالسلام-امامت را ثابت کرد، در قالب موسیبنجعفر-علیهالسلام- هم در زندان امامت را ثابت کرد. در قالب امام رضا-علیهالسلام- هم امامت را ثابت کرد. در قوارهی امام حسین-علیهالسلام- هم ثابت کرد. خدا خواست امامت را کامل معرفی کند.
خدا میخواهد امام را به ما معرفی کند. ما اول این را درک نمیکنیم؛ بلکه با یک جریانات دیگری، وارد محرم میشویم. خدا این بساط را درست کرده (این برنامه راچیده) تا ما از این طریق به سمت محرم کشیده شویم، بعد خدا دست ما را در دست امام میگذارد. در روایت است که فرمودهاند: هر وقت زیارت ائمه رفتی، زیارت امام رضا-علیهالسلام-رفتی، زیارت کاظمین رفتی، زیارت هر کدام از ائمه-علیهمالسلام- که رفتی «کلهم نور واحد» واحد یعنی اصل امامت. یعنی امامت ثابت می شود با امام کاظم-علیهالسلام- (و سایرائمه)، امام است ولی با ایشان ثابت میشود. مثل اینکه این آقا مرجع است، ولی ایشان، مرجعیت را نشان میدهند و یا برعکس این آقا مرجع است، ولی با مرجع بودنش مرجعیت را زیر سؤال میبرد. گاهی میبینید یک مرجع پرچم مرجعیت را بالا میبرد. شما مرجعیت را قبل از زمان امام-رحمةاللهعلیه- ببینید کجا بود؟ پرچمش تا کجا بود؟ روی کدام قله بود؟ وقتی امام-رحمةاللهعلیه- آمد افق مرجعیت را خیلی بالا برد و به آن، عظمت بخشید. مردم تا قبل از آن فکر میکردند مرجعیت فقط فتوا میدهد، احکام نجاست و پاکی و حلال و حرام را میگوید. بعد فهمیدند نه! یک مرجع سیدی پیدا شده که باطاغوت مبارزه میکند. امام جایگاه مرجعیت را بالا برد.
بعضیها با وجودشان جایگاه روحانیت را بالا میبرند. بعضیها هم پایین میآوردند.
وجود بعضیها به مداحی اعتبار میدهد. بعضیها هم اعتبار مداحی را پایین میکشند. خیلی مهم است! ائمه-علیهمالسلام- امامت را ثابت کردند. کامل هم ثابت کردند. در جریان حسین-علیهالسلام-امامت به شکلی ثابت شد که همهی ائمه فرمودند به حسین-علیهالسلام-نگاه کنید. اما در محرم بیعتی با امامت داریم یعنی با امام زمانمان بیعت میکنیم. ما امام زمان را در این جلسات پیدا میکنیم.
رفقا! امامت باید در وجودمان درست شود. یعنی بفهمیم که اطاعت امام زمان در همین عصر غیبت بر ما واجب است. باید باور کنی که تحت اطاعت و ولایت امام زمان است که من از این ولیفقیه اطاعت میکنم. وگرنه اطاعت تو سودی به حالت ندارد. افرادی که با سیاست جلو میآیند با سیاست هم کنار میروند. شیعه تحلیلی همین است. یعنی با تحلیل وارد جریان میشود، با تحلیل قویتر هم بیرون میرود. ولی شیعه تنوری اینطور نیست. با اعتقادش قبول میکند و با اعتقادش هم میایستد. مثل شهید همتها، جهانآراها و…..گروهی هستند که خودشان را آماده کردند. مثل همین آقای مقدم که اخیراً شهید شدند. من سال ۶۱ با آقای مقدم و برادرشان در چالوس بودم. در آن زمان سنی هم نداشتند ولی تمام وجود ایشان، اطاعت بود. زمینههای باور که باعث میشود انسان پای کار بایستد در اعتقاد است.
توصیهی من به رفقا اینست که اگر میخواهید در این زمینه قوی شوید، زیارتنامهی ائمه-علیهمالسلام- را بخوانید. زیارتنامهی ائمه را بخوانید. از راه دور بخوانید. منتظر نباشید حتما کربلا بروی، از همینجا زیارت وارث را بخوان! معطل نشو که حتما مدینه بروی، از همینجا زیارت قبرستان بقیع را بخوان. ما داریم اینها را از دست میدهیم. اگر شما زیارتنامهی بقیع را از همین جا خواندی زائر قبرستان بقیع هستی. زیارت از نزدیک در روایات ما به ندرت وجود دارد. امام رضا-علیهالسلام-را هم از دور زیارت کن. چون ما برای امام موت قائل نیستیم، بلکه معتقدیم حاضرند.
از این دقیقتر میخواهی! رسول خدا-صلیاللهعلیهوآله-فرمودند: هر کجا بودید با دست روی خاک برای من بصورت مستطیل قبر بکشید و بالای سر آن زیارتنامه بخوانید، همین زیارت من است. اولاً زیارتنامه بخوانید، ثانیاً صلوات مخصوص ائمه را بخوانید. من اول منبرهایم صلوات مخصوص امام رضا-علیهالسلام-را میخوانم چون معتقدم ما ایرانیها مدیون ایشان هستیم و توجه به امامرضا -علیهالسلام- توجه به همه ائمه است.
پس محرم معرفی امامت است. یعنی ما زیر پرچم امام قرارگرفتیم. محرم همان غدیر است اما به شکل دیگر. نیمهی شعبان هم امامت است. عید فطر و رمضان هم معرفی امامت است. اگر امامعلی-علیهالسلام-از شبهای قدر رمضان برداشته شود چیزی از آن نمیماند.
این موضوع را که میگویم شاید برای اولین بار باشد که میشنوید؛ حاجیها، در زمان امام حاضر باید حجشان را به امامشان عرضه کنند. در روایات هم میبینیم مؤمنین حجشان که تمام شد خدمت امامشان میآیند تا آن را امضا کند. حجشان اینطور قبول میشود. در زمان غیبت هم قبل از اینکه حاجی آخرین طوافش را انجام دهد، متوجه امام زمانش است. البته یک عدهای هم هستند که خدمت حضرت تشرف پیدا میکنند. چون امام زمان هر سال مکه هستند، وارد حج میشوند و حجشان را انجام میدهند. پس بحث حج هم، بحث امامت است. خود کعبه هم، بحث امامت است، چون تولد امیرالمؤمنین-علیهالسلام- در آنجا بوده است.
خمس هم بحث امامت است، چون نصف آن سهم امام است و نصف دیگرش سهم ذریهی امام است. تشهد نماز و صلوات بعد از آن هم، بحث امامت است. این صلوات، فوق رکن است و اگر کسی آن را نفرستاد نمازش باطل است.
ببینید همه جا بحث امامت است. زمین اگر خالی از امام باشد، اهلش را فرو میبرد. همهی انسانها منتظر آمدن امام هستند. انتظار در شیعه درجهای برای مؤمن است. یعنی اول این افراد اسلام آوردند بعد ترقی پیدا کردند و مؤمن شدند، مؤمنین هم ترقی پیدا کردند و جز منتظران شدند. اگر همهی اینها را درست کنار هم بچینیم، آن عقیدهی راسخ برای خودمان و بچههایمان ایجاد میشود. من این را با سند و تحقیق به شما میگویم.
علت سست شدن خانوادهها این است که دیگر در خانهها روضه نیست. یعنی سادهترین راه تربیت خود و خانواده و ایجاد صفا در خانه، گرفتن روضه است و لو روضه سالیانه باشد. یعنی نیت کند سالی یکبار درخانهاش روضه بگیرد. در کل سال، خانه بیمه میشود. بچهها خوب تربیت میشوند. اگر کسی توانست، روضهی هفتگی بگیرد. لازم نیست که روضه پر سروصدا و پرخرج باشد. روضه را غروب بیندازد و یک چای بدهد. اگر میتواند نان و پنیر هم بدهد یا جلسهی خانمها باشد، ولی روضه داشته باشد. هرکس در خانهاش روضه است، بچههایش به شکل دیگری تربیت میشوند.
من آقایی را در قم میشناسم که حدوداً ۵۰ سال است شبهای جمعه در خانهاش مجلس روضه برقرار است. خیلی بچههای خوبی دارد، یکی از یکی بهتر. مراجع هم حسرت میخورند که چنین بچهای داشته باشند. این از اثرات روضه است. اثر قند و چایی روضه، نان و آب روضه. ما اینها را گم کردهایم. در واقع از ما گرفتند. سابقٱ شما در هر کوچه و پس کوچه تهران که میرفتی حتماً یک جلسه روضه بود، چه در محرم و صفر، چه در طول سال. الان اصفهان همینطور است. نسبت به قبل کم شده ولی باز هم زیاد است. در کاشان هم روضه زیاد است. به خاطر همین از سایر مناطق سالمتر است.
پس جریان، جریان امامت است. قرار است امام به هر نحوی به مردم معرفی شود. خدا میخواهد مردم در خانهی امام بروند. خدا محرم و صفر را قرار داد تا به برکت امام حسین-علیهالسلام- مردم به ائمه-علیهمالسلام- علاقهمند شوند. تحت ارادهی ائمه باشند و خودشان را به ائمه بسپارند. خودشان را وامدار ائمه بدانند. حضرت فرمودند:
«والله لنورالامام فی قلوب المؤمنین انور من ضیاء الشمس فی وسط السماء» به خدا قسم نور ائمه در دل شماست. شما باید این نور را بروز بدهید و الا خاموش میشود. بروزش هم شرکت در مجالس اهلبیت است، در سیاهپوشی است. لازم نیست حتماً گریه هم بکند. همینکه اسم شما علیآقا، حسینآقا است روی فرد تأثیر دارد. روی قلب فرد اثر دارد. من به دوستان خودم گفتم اگر کسی میخواهد پولدار شود، در غذای این جلسات شریک شود و لو با یک بسته نمک یا یک بسته چای.
حضرت فرمودند: اگر کسی برای امامش یک درهم خرج کند. خدا چهار هزار درهم به او میدهد. یعنی چهار هزار درهم با او حساب میکنند. خدا در محرم بساطی درست کرده است تا مردم به امامت میل پیدا کنند. حضرت در روایتی فرمودند: نماز آفت دارد. مثل اینکه خانمها در ماه چند روز نباید نماز بخوانند. یا کسی که در کما است نمازش آفت خورده است. این افراد مؤمند ولی نمازشان آفت خورده است.
حضرت فرمودند: حج هم آفت میخورد یعنی کسی که مستطیع نیست و پول ندارد و حج به او واجب نیست.
ممکن است حج نرفته از دنیا برود ولی باز مؤمن است. خمس هم آفت میخورد، کسی که پول ندارد و در آمدش کفاف خرج سالش را هم نمیدهد، بر او خمس واجب نیست. اگر کسی نمیتواند به جهاد برود، بر او واجب نیست و باز هم مؤمن است. اگر کسی زخم معده داشت و روزه نگرفت باز هم مؤمن است. حضرت فرمودند: ولی ولایت ما به اندازه یک چشم برهم زدن آفت ندارد. مؤمن باید در هر حال ولایت امام معصوم را برای خودش نگه دارد. دوباره تأکید میکنم. زیارتنامههای معصومین را در مفاتیح بخوانید بخصوص زیارتنامههای حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- و امام زمان-عج اللهتعالیفرجهالشریف- و امام حسین -علیهالسلام-را در این ایام بیشتر بخوانید. هر چقدر میتوانید این زیارتنامهها، صلواتهای مخصوص و نمازهای ائمه را بخوانید. شما میتوانید این نماز ها را در راه بخوانید. بعضی از دوستان راهشان دور است. شما میتوانی نماز امام زمان-عج اللهتعالیفرجهالشریف-را تا رسیدن به محل کارت بخوانی. خانمها برای این نمازها حجاب لازم دارند. تسبیح دستشان باشد همینطور که راه میروند: بسم الله…..تا ایاک نعبدو ایاک نستعین را ۱۰۰ بار میگویید و همینطور ادامهی آن رکوع و سجده و رکعت بعد را هم میخوانی.
رفقا! علمای بزرگ نافلههایشان را در راه مسجد میخواندند. ما میدیدیم که آقای بهجت-رحمةاللهعلیه-، آقای گلپایگانی-رحمةاللهعلیه-، در بین راه نافله میخواندند.
نماز حضرت زهرا-سلاماللهعلیها-خیلی نماز عجیبی است. اثرات خاصی دارد.
رکعت اول بعد از حمد ۱۰۰ تا «اناانزلنا» و در رکعت دوم ۱۰۰ تا «قل هو الله» خوانده شود.
نماز امیرالمومنین-علیهالسلام- ۴ رکعت است. دوتا دو رکعت است. در هر رکعت بعد از حمد ۵۰ تا «قل هوالله» دارد. شما وقتی اینها را بخوانید عادت میکنید، زبانتان روان میشود. الان قبض تلفنهای همراه را ببینید چقدر بالاست؟ چقدر حرف میزنیم؟ اگر حساب کنند حداقل ۴۰۰ صفحه میشود. اگر شما نماز امیرالمؤمنین-علیهالسلام- را حساب کنید و مقایسه کنید با حرف زدنهای پشت تلفن، به اندازهی ده هزار تومان حرف زدن هم نمیشود. پس این کار شدنی است، انجام بدهید.
از نمازهای ائمه-علیهمالسلام- استفاده کنید. نماز در وجود مؤمن، ستونهای ایمانش را محکم میکند. هیچ چیز مثل نماز، ستون دین را محکم نمیکند. سیدالشهدا-علیهالسلام- به حضرت اباالفضل-علیهالسلام- فرمودند: اگر میتوانی یک شب مهلت بگیر تا ما نماز بخوانیم. خدا دوست دارد ما نماز بخوانیم. خدا نماز رادوست دارد. من هم نماز را دوست دارم.
فرصت بگیر تا امشب نماز بخوانیم. بعد فرمودند: که قرآن بخوانیم. حضرت نماز و قرآن را فرمودند. به حضرت زینب -سلاماللهعلیها- هم فرمودند: خواهرم ما را در نماز شبهایت یادکن.
ما اگر خوب و دقیق نگاه کنیم میبینیم که امام حسین-علیهالسلام-به ما پیغام میدهد. حضرت میخواهند به ما بگویند: مؤمنین، دوستان امیرالمومنین-علیهالسلام-! نماز شب را هم یادتان نرود. نماز شب بخوان.
وصلیاللهعلیمحمدوآله.