«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ: النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ. فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ فَطُوبَى لِمَنْ كَانَ نَظَرُهُ عِبْرَةً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّهُ»«اميرالمؤمنين امام علی-علیهالسلام- فرمودند: همهی خير در سه چيز فراهم آمده است؛ نگاه كردن، خاموشى و سخن گفتن.پس هر نگاهى كه عبرتانگيز نباشد خطا است و هر خاموشى كه بىتفكر باشد غفلت است و هر سخنى كه خدا را به ياد نياورد بيهوده است. خوشا به حال آن كه نگاهش عبرت و خاموشىاش فكر و سخناش ذكر باشد و بر گناه خود بگريد و مردم از شرش در امان باشند.»(خصال/جلد ۱/صفحهی ۹۸)حاجآقا: خب این یه آدم حکیم و عاقل هست که تربیت شده است، یه مراحلی رو گذرونده، این موتور وجودیاش دیگه از کار در اومده و به اون نهایت کمال که خدا از یک انسان میخواد بسازه، تو ظرف خودش رسیده که سکوتش فکر و عبرت و تفکر هست و غفلت نیست؛ یعنی این علامت این است که این فرد متصل شده و الّا به صورت عادی آدم وقتی که نگاه میکنه، نگاهش نگاه بیفایده است، وقتی سکوت میکنه سکوت است، فکر درش نیست، وقتی هم که داره حرف میزنه ذکر نیست، این طبیعی هست. اون کسی که خدا بهش عنایت کرده، لطف کرده و مراحلی رو طی کرده، این به اینجا میرسه. حالا برای اینکه مثلا آدم به صورت دستی و هِندِلی خودش رو با این یه کم منطبق کنه، میتونه مثلا در طول روز چند تا آیه و روایت رو بنویسه و یه موقعی تأمل کنه که تأمل و نگاهش بشه یه فکر، بشه یه عبرت، یه تسبیح دستش باشه یه ساعتهایی رو ذکر بگه تا بشه ذکر، و الّا به صورت عادی موتور وجودی آدم به طرف غفلت است، میلش به شهوت است، میلش به یه خوشی هست که نفس براش درست میکنه، بعد این قسمت آخرش هم که آدم بشینه گریه کنه بر عیوب خودش، بر مشکلات خودش، یه نسخهی کامل است، یعنی همهی این برنامههایی که آدم تو عبادت، زحمت، ریاضت و حلم داره. الان مثلا شما آقایون مراجع رو میبینید که اینطوری هستند، علیالدوام لبهاشون رو به ذکر گفتن میبینی، فکرشون هم همینطور هست، این یه از کار درآوردن میخواد، یعنی حضرت میخوان بفرمایند که میشه آدم اینجوری باشه که نگاهش، نگاه عبرت باشه. تأملش بشه فکر، حضرت میگه میشه که فرد اینجوری بشه و فرد به این مقام برسه. حالا طرف خیلی هم تأمل میکنه اما باز دنبال عیبیابی هست، هی دنبال چیزها و نقطه های ضعف هست، میخواد ببینه کی چه خطایی کرده و اینم دوباره به اون اضافه میشه.