عَنِ الصّادِقِ-عليهالسلام-: «مَنْ اِسْتَوى يَوْماهُ فَهُوَ مُغْبُونٌ، وَ مَنْ كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ خَيْرُهُما فَهُوَ مَغْبُوطٌ، وَ مَنْ كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ، وَ مَنْ لَمْ يَرَ الزِّيادَةَ فِى نَفْسِهِ فَهُوَ اِلَى النُّقْصانِ، وَ مَنْ كانَ اِلَى النُّقْصانِ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَياةِ» «كسى كه دو روزش (از نظر رشد انسانى و كمال زندگى) يكسان باشد، ضرر كرده و باخته است، هر كس كه امروزش بهتر از ديروزش باشد، مورد غبطهی ديگران قرار مىگيرد (و آرزو مىكنند كه مثل او باشند)، هر كس امروزش بدتر از ديروزش باشد، محروم از رحمت خداست. هر كس كه در جود خود، افزايش و كمال را نبيند و حس نكند، رو به كاستى و نقصان است، و هر كس رو به نقصان و كاهش باشد، مرگ براى او بهتر از زندگى است» (معانىالأخبار/ صفحهی۳۴۲)حاج آقا-حفظهالله-: کسی که نقص پیدا کرد، برای رفتن آماده نیست دیگه، این یه مرگ بدی هست. ببینید اینکه دو روزش مساوی نباشه رو بعضیها اشتباه میفهمند، لازم نیست شما امروز یه کار اضافهای از کار دیروز انجام بدی؛ یعنی اینجور باید باشه که شما دیروزت هر چی بوده، همون کارِ دیروز رو امروز هم انجام بدی، اگه این دو روز رو یکی کردی، مساوی کردی، یعنی امروز کاری نکردی، کار دیروز رو به حساب امروز گذاشتی، این خسارته، و الا ما دیروز نماز خوندیم، امروز هم نماز خوندیم، مساوی نیست که! ما امروز هم به تکلیفمون عمل کردیم، قرار نیست غیر از نماز ملق هم بزنیم که! اگه شما امروز نماز نخوندی، این مساویه؛ یعنی دیروز رو به حساب امروز گذاشتی، خسارته، و الا ما کارهایی که دیروز انجام دادیم، امروز هم همه رو انجام میدیم. ما مساوی رو بد میفهمیم، ما از تساوی توی ذهنمون اینه که فکر میکنیم امروز کار اضافه انجام بدیم، مساوی نیست، نه اینجوری نیست. امیرالمومنین-علیهالسلام- دیروز با امیرالمومنینِ امروز، هر کاری دیروز میکرده، امروز هم میکنه، اونوقت مساویه؟ نه! همینکه شما امروز ایمانت رو حفظ میکنی، امروز هم مومنی. فرقش این شد که امروز شما یه کس دیگهای هستی، با یه مقام دیگه، با یه درجهی دیگه داری همون عمل رو انجام میدی.شما نگاه میکنی میبینی همین فرده، با همین اعماله، ولی این نیست؛ الان مثلا رهبری-حفظهالله- دیروز رهبر نبود، امروز رهبره، امروز هم این نماز رو میخونه، نماز رهبریه! امروز داره نصیحت میکنه، از موضع رهبری داره نصیحت میکنه. ما مییایم توی کمیت مقایسه میکنیم، میگیم دو تا کار اضافه انجام بدیم، اگه اینجوری باشه، ما که هیچ موقع این کار رو نکردیم، خیلیها این کار رو نکردند؛ مثلا یه سالش شبیه به هم هست، الان همهی طلبهها درس میخونند، تازه میبینی امروز دو تا درس نمیخونه، امروز جمعه هست دو تا درس نمیره، نه آقا! دو تا درس نمیره، روز جمعه این به عنوان مومن یه اعمال دیگهای داره انجام میده؛ این وجود مومنه که داره این رو بالا میبره، ارزشه! مساوی نیست، از تساوی در مییاد. اون معنی ظاهریش که واضحه، همه میفهمند مساوی نباشه، اون رو ما نفی نمیکنیم اون اثباته، داریم یه چیز جدیدی رو اثبات میکنیم، نفی ماعدا نمیکنیم، ولی این فرد الان توی این مقام قرار میگیره، مثلا الان من منبری هستم، امروز هم رفتم منبر، مساوی هستم با دیروز؟ نه! مساوی نیستم.خودِ ادامهی روایت توضیحش هست. «وَ مَن کَانَ آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلعُون» شر رو مییاره، نه عمل خیر رو؛ مثلا کسی که عمل خیرش کم باشه، ضرر کرده، نه! از اون خیر جدا شده، شر شده، حالا شده چی؟ ملعون! قرار بوده این نشه.«وَ مَن لَم یَرَ الزِّیادَةَ فِی نَفسِهِ فَهُوَ اِلَی النُّقصَان» در وجود خودش نخواد دنبال کنه این رو که این زیادتِ باشه، مثلا مثل این میمونه که ما بهش میگیم که آقا شما پایهی پنج هستی، میگه دیگه بسته، این رو زیاد میدونه، نمیخواد از این بیشترش کنه، این به نقص نزدیکه، داره خودش رو از بین میبره، در حالیکه الان توی این مقام هست، باید حواسش باشه که نفسش رو ارتقاء بده، کمالش رو بیشتر کنه و الا اگه این کار رو نکنه، داره از سرمایه میخوره، توی نقص میره، دیگه آماده میشه بیاد پایین، نفهمید که این زیادتِ لازمه، این زیادت رو باید انجام بده، کنترل کنه. «وَ مَن کَانَ اِلَی النُّقصَانِ فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیَاةِ» تموم شد دیگه، مرگ رو پذیرفته، میگه ما رشد نمیکنیم، دیگه ما بالا نمیریم. ببینید گاهی توی این پیچوخم مسائل معنوی همین گرهها هست که ما رشد نمیکنیم، گرههامون اینهاست، قانع میشیم! حضرت فرمود که از صفات مومن اینه که حریص به علمه، ببینید حریص به علم یعنی چی؟ یعنی سیری نداره، این خیلی مهمه! الان شما این مردمی که اهل دنیا هستند رو ببینید، لیسانس گرفته میگه برم فوقلیسانس هم بگیرم، اصلا سنش خیلی رفته بالا، میگه برم دکترا هم بگیرم، آره یه مدرک دیگه هم بگیرم، این درسته؛ ما هم باید اینجوری باشیم، نباید بگیم که همین کافیه.