۱۳۹۴/ ۹/۲امام صادق-علیهالسلام- فرمودند: «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا صُدُورٌ مُشْرِقَةٌ وَ قُلُوبٌ مُنِیرَةٌ وَ أَفْئِدَةٌ سَلِیمَةٌ وَ أَخْلَاقٌ حَسَنَةٌ لِأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَخَذَ عَلَی شِیعَتِنَا الْمِیثَاقَ فَمَنْ وَفَی لَنَا وَفَی اللَّهُ لَهُ بِالْجَنَّةِ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا وَ لَمْ یُؤَدِّ إِلَیْنَا حَقَّنَا فَهُوَ فِی النَّارِ وَ إِنَّ عِنْدَنَا سِرّاً مِنَ اللَّهِ مَا کَلَّفَ اللَّهُ بِهِ أَحَداً غَیْرَنَا ثُمَّ أَمَرَنَا بِتَبْلِیغِهِ فَبَلَّغْنَاهُ فَلَمْ نَجِدْ لَهُ أَهْلًا وَ لَا مَوْضِعاً وَ لَا حَمَلَةً یَحْمِلُونَهُ حَتَّی خَلَقَ اللَّهُ لِذَلِکَ قَوْماً خُلِقُوا مِنْ طِینَةِ مُحَمَّدٍ-صلیاللهعلیهوآله- وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ مِنْ نُورِهِمْ صَنَعَهُمُ اللَّهُ بِفَضْلِ صُنْعِ رَحْمَتِهِ فَبَلَّغْنَاهُمْ عَنِ اللَّهِ مَا أَمَرَنَا فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوا ذَلِکَ وَ لَمْ تَضْطَرِبْ قُلُوبُهُمْ وَ مَالَتْ أَرْوَاحُهُمْ إِلَی مَعْرِفَتِنَا وَ سِرِّنَا وَ الْبَحْثِ عَنْ أَمْرِنَا وَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَقْوَاماً لِلنَّارِ وَ أَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ ذَلِکَ فَبَلَّغْنَاهُ فَاشْمَأَزَّتْ قَلْبُهُمْ مِنْهُ وَ نَفَرُوا عَنْهُ وَ رَدُّوهُ عَلَیْنَا وَ لَمْ یَحْتَمِلُوهُ وَ کَذَّبُوا بِهِ وَ طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ ثُمَّ أَطْلَقَ أَلْسِنَتَهُمْ بِبَعْضِ الْحَقِّ فَهُمْ یَنْطِقُونَ بِهِ لَفْظاً وَ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ لَه ثُمَّ بَکی-علیهالسلام- و رَفعَ یَدَیْهِ و قالَ اَللَّهُمَّ اِنَّ هَذِهِ الشَرذِمَةِ الْمُطِیعِینَ لِاَمْرِکَ قَلِیلُون اَللَّهُمَّ فَاجْعَلْ مَحْیَاهُمْ مَحْیَانَا وَ مَمَاتَهُمْ مَمَاتَنَا وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیْهِمْ عَدُوًّا فَاِنَّکَ اِنْ سَلَطْتَ عَلَیْهمْ عَدُوًّا لَنْ تُعْبَد» «ولایت و امامت ما سخت و دشوار است، جز سینههای درخشنده، دلهای نورانی و سالم و خلقهای نیکو آن را نمیتواند تحمّل کند؛ زیرا خدای تعالی از شیعیان ما پیمان گرفته است، هر که به عهد خود وفا کند، خدا برای او بهشت را وفا میکند، هر که با ما دشمنی کند و حقّ ما را ادا نکند، او در آتش است و نزد ما سرّی خدایی است که خدا غیر از ما دیگران را مکلّف به آن نکرده است، سپس ما را به تبلیغ آن مأمور ساخته است و آن را تبلیغ کردیم و برای او اهل و جایگاه و حاملانی که آن را حمل کند نیافتیم، تا خداوند برای آن گروهی را از طینت محمّد-صلیاللهعلیهوآله- و ذرّیّهی او و از نور آنان آفرید. خدای تعالی آنان را به آفرینش رحمتش خلق کرد، آنچه از طرف خدا مأمور بودیم، به آنان تبلیغ کردیم و آنها هم پذیرفتند و آن را متحمّل شدند و دلهایشان مضطرب نشد و ارواح آنان به شناخت ما، جستجوی از ولایت ما و اسرار ما میل پیدا کرد و خدای تعالی گروهی را برای آتش آفرید و ما را مأمور به تبلیغ آنان کرد و ما هم ولایت را به آنها تبلیغ کردیم، دلهای آنها از ولایت ناخرسند شد و نفرت پیدا کردند و آن را بر ما رد کردند و تحمّل نکردند و دروغ پنداشتند، خداوند بر دلهایشان مهر نهاده است، پس زبانهای آنان را به بعضی حقایق جاری ساخت که بعضی حقایق را به زبان میگویند امّا دلهایشان آن را قبول ندارند. خدایا! اینها گروهى اندکاند، زندگى آنها را زندگى ما و مرگشان را مرگ ما قرار ده و دشمن خود را بر آنها چیره مکن که گرفتار اندوه و مصیبت آنها شویم. خدایا! اگر ما به مصیبت و اندوه آنها مبتلا شویم، در زمین پرستش نخواهى شد؛ درود و سلام خداوند بر محمد و خاندانش». (بحارالأنوار/ جلد۲/ صفحهی ۲۰۹) حاج آقا-حفظهالله-: اگه ما بگیم خدایا حیات و ممات ما رو حیات و ممات پیغمبر-صلیاللهوعلیهوآله- قرار بده، این یه امرِ معلومه، ولی اگه امام بگه ممات اونها رو ممات ما قرار بده، چی میشه؟ امام-علیهالسلام- میفرماید: خدایا ما رو هم مثل اینها بمیران. امام چی میخواد بگه؟ حضرت فرمود: اینها اَصبَر هستند، تقاضای حضرت از خدا اینه که مثل اینها بمیره، دلیلش رو هم میگه؛ اتفاقا اگه دلیل رو نمیگفت، ما توجیه میکردیم، همین تعلیل باعث شده، ما توجیه نکنیم. واقعا ما أصبریم، ما توی این دوران چیزی رو نمیبینیم، اما صبر میکنیم. اما اگه حضرت این رو نمیفرمود، اگه این عبارت نبود، میگفتیم حضرت میخواد به ما دلخوشی بده، ولی حضرت فرمود ما میبینیم و صبر میکنیم، شما نمیبینید و صبر میکنید. پس ما واقعا أصبریم. اگه امام گفت خدایا حیات محمدبن مسلم، حیات زراره رو برای من قرار بده، یعنی حضرت داره اون امری رو که خدا به زراره داده رو إمضا میکنه، نه اینکه اون امر برای زراره است. خدا یه حیاتی به زراره داده، امام به اون حیات غبطه میخوره، چون خدا به زراره داده، زراره که این نیست! مثل اینکه سلیمان به هدهد غبطه بخوره؛ هدهد، هدهدِ، ولی خدا در هدهد یه امری قرار داده، عین همون امری که در یه امر دیگه به سلیمان-علیهالسلام- داده، سلیمان-علیهالسلام- میبینه این همون امری هست که خدا اونجا به منِ سلیمان داد، چهجوری من رو سلیمان کرد، حالا همون رو به هدهد داده، برای حضرت سلیمان-علیهالسلام- فرق نمیکنه، توی همون درجه است. این امری رو که خدا در این قرار داده رو امام داره میبینه، جدای از اینکه این زراره است، یه حیاتی خدا به این داده، کمااینکه حضرت راجع به حضرت ابالفضل-علیهالسلام- میفرماید: «بِنَفْسِی اَنْتَ». «بِنَفْسِی اَنْتَ» یعنی چی؟ یعنی یه چیزی در عباس بود نه این ابالفضل، اونی که خدا به ابالفضل داد رو امام دید.مثل تعریفی که حضرت فرمود «حسین منّی و انا من حسین» حضرت چه نیازی داره حسین رو به خودش بچسبونه؟ خدای متعال در اباعبدالله-علیهالسلام- یه چیزی قرار داده که پیغمبر-صلیاللهعلیهوآله- باید این رو برای خودش تقاضا کنه، باید مطلوبش باشه. یه موقعی آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- یه کسی رو میدید اونقدر خوشحال میشد که حاج آقا دست و پاش رو گم میکرد، ما میفهمیدیم. ما اصلا اون رو آدم حساب نمیکردیم، حاج آقا دست و پاش رو براش گم می کرد، این مقامه! آقای بهجت میبینه که او داره؛ اینها هست!اگه همهی تعلقات و گناه و همهی امور رو از مؤمن جدا کنید، فقط ایمانش بمونه، این همونیه که خود ائمه-علیهمالسلام- هستند، این همون ایمان هست که خودشونند. الان شده علیبنابیطالب، همون در جعفر آقا هست، در حسین آقا هست، میشه این رو هضم کرد؟ مشرِف به کفره. جنسش همونه، هیچ تفاوتی بِینش نیست، مرتبهاش هم فرق نمیکنه. الان مرتبهی امام حسن-علیهالسلام- بالاتره یا امیرالمؤمنین-عليهالسلام-؟ هیچ فرقی نمیکنه، «کُلُّهُمْ نُورٌ وَاحِد» ما مرتبه رو کجا داریم میگیم؟ مومن با امام «کُلُّهُمْ نُورٌ وَاحِد» هست، ما رو در چه مرتبهای قرار داده؟ همون مرتبهای که امام حسن-علیهالسلام- رو از امیرالمؤمنین-عليهالسلام- جدا کرده، ما دیگه اون پایینها هستیم، ولی جنس نورِ، ایمانِ یکی هست. ما باید الان بتونیم جدا کنیم، خودمون رو به ائمه-علیهمالسلام- ملحق کنیم. آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- به حاج سعید حدادیان فرموده بود که مداح به اندازهی ممدوح بالا میره. اگه اون ایمانِ راست باشه، ما با ائمه-علیهمالسلام- یه جا هستیم. شما ببینید نور انبیاء با ائمه-علیهمالسلام- یکی هست، ولی ائمه-علیهمالسلام- کجا هستند و اینها کجا هستند؟ باز بین خودشون رتبه دارند، ما هم توی همون مداریم، ولی توی رتبهی خودمون. اگه این نمیبود، ما نمیتونستیم عقاید اونها رو تحمل کنیم. اگه یه چیز متفاوتی بود، یه مسائل دیگهای توی اون بود، مثلا نمیتونستیم توی اون مقام اینها رو باور کنیم، اصلا اونها هم به ما نمیگفتند. اسرارشون رو به ما گفتند، هر چی خودشون عقیده داشتند به ما هم گفتند معتقد بشیم، لذا اینکه امام باقر-علیهالسلام- فرمودند: «إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدِِ-صلیاللهعلیهوآله- فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِکُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَیْءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ.» «رسول خدا-صلیاللهعلیهوآله- فرموده: به راستى حديث آل محمد صعب است و مستصعب بدان ايمان نياورد، جز فرشتهاى مقرب يا پيغمبرى مرسل يا بندهاى كه خدا دلش را به ايمان آزموده. آنچه از حديث آل محمد-صلیاللهعلیهوآله- به شما رسيد و دلنشين شما گرديد و آن را فهميديد، آن را پذيرا شويد، آنچه را دل شما نگرفت و آن را نفهميديد، آن را به خدا و رسولش و به عالم از آل محمد-صلیاللهعلیهوآله- برگردانيد، هلاكت در اينجا است كه براى يكى از شما آنچه را تحمل ندارد و نمىتواند بفهمد باز گويند و او بگويد به خدا اين نمىشود، به خدا اين نمىشود، انكار همان كفر است.» (اصول کافی/ جلد۱/ صفحهی۳۱۳)پس این برای دیگرانه. حضرت فرمود به زیارت دوستان ما برید مثل اینه که به زیارت ما اومدید.ما اگه عقایدمون محکم میشد، به یه مومن، تو نمیگفتیم. حضرت، علیبنیقطین رو نمیپذیره، میگه برو اون رو راضی کن؛ امام میدونه و میبینه که عین جسارت به خود امام هست. اگه این مقام برای ما معلوم باشه، اونوقت دیگه تمام عمرمون رو صرف نوکری و خدمتگذاری اینهاقرار میدیم، نمیگیم کار زیادی کردیم. چون این مقام برامون معلوم نیست، میگیم ما کار اضافه کردیم. و الّا موالات، معادات، مواسات، یعنی چی این سه تا بغل هم هست؟!قال الباقر-علیهالسلام-: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ طِینَةِ عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ مِنْ طِینَةِ فَوْقِ ذَلِکَ وَ خَلَقَ شِیعَتَنَا مِنْ طِینَةٍ دُونَ عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ مِنْ طِینَةِ عِلِّیِّینَ فَقُلُوبُ شِیعَتِنَا مِنْ أَبْدَانِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ طِینِ سِجِّینٍ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ مِنْ طِینٍ أَخْبَثَ مِنْ ذَلِکَ وَ خَلَقَ شِیعَتَهُمْ مِنْ طِینٍ دُونَ طِینِ سِجِّینٍ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ مِنْ طِینِ سِجِّینٍ فَقُلُوبُهُمْ مِنْ أَبْدَانِ أُولَئِکَ وَ کُلُّ قَلْبٍ یَحِنُّ إِلَى بَدَنِهِ» (ترجمهی روایت پیدا نشد) (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد-علیهمالسلام-/ جلد۱/ صفحهی۱۴)حاج آقا-حفظهالله-: این معارف باید برای ما واضح بشه، اونور هم واضح نیستها! یعنی الان ناصبیها و سنیها هم خباثتشون برای ما معلوم نیست که چهقدر خبیثاند! میگیم یه ذره خبیثاند، یه ذره آدمهای بدی هستند. این یه ذره خبیثی خیلی من رو رنج میده، ما نمیفهمیم که چهقدر خبیثاند، معلوم نیست. امام این رو میدونسته و الّا با یه ذره خبیثی که اینقدر دعوا نداره!