ضرورت داشتن یک قالب دینی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
صلواتی برای امام رضا-علیهالسلام- مرحمت بفرمایید.
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام زمان عصر-علیهالسلام- مرحمت بفرمایید.
نکتهای که میخوام خدمت عزیزان بگم اینه که ما احتیاج به قالب داریم؛ یعنی چی؟ مثال بزنم، ببینید این استکان قالب داشته که باعث شده در ریختهگری، این استکان شکل بگیره. ببینید ما اگه فرم پیدا نکنیم و قالب نگیریم، اونوقت به ما قالب میدند، باید مواظب بود! شما باید به بچههاتون تا از محیط زندگیِ شما بیرون نرفتند قالب بدید، باید دختر خانم شما قالب بگیره، حالا در این قالب بعدا میشه خیلی چیزها توی اون بریزند. الان این استکانی که درست شده، هم میشه توش آب ریخت، هم چای و هم ممکنه در اون شربت بریزند، این قالبِ استکان باعث میشه که این چیزها رو داخل اون بریزند.
قالبِ مومن با خیلی از کارها سازگار نیست
الان قالب من معلومه که چه چیزهایی باید توی اون باشه، قالب من مومن بودنه، من باید مومن باشم و قالب مومن بودن رو از خودم دور نکنم. اگه شما بری یه دست استکان بخری بعد ببینی همهی اونها سوراخ داره، خب میری پس میدی و میگی اینها به درد نمیخوره، چیزی توی اونها نمیمونه!
اگه قالب من مومن بودنه، مومن در زبانش دروغ نیست. اگه کسی دروغ در دهانش باشه، خب دیگه چیزی تو وجودش نمیمونه، حالا میخواد همهی معارف هم داشته باشه. کسی که قسم میخوره، نه قسم دروغ، قسم راست میخوره این هم به درد نمیخوره. کسی که غیبت میکنه هم همینطور، امام کاظم-علیهالسلام- فرمود حلالزاده غیبت نمیکنه. غیبت مال حرامزاده است! دیگه امام چهطوری بگه؟ حجت خدا داره این رو میگه. حالا خونهی ما راحت از دیگران صحبت میشه، راحت آبروی طرف شسته و کنار گذاشته میشه، از شانیت میافته، خب اینطوری که من مومن نمیشم.
ولایت امیرالمومنین-علیهالسلام- مانند کنتورِ ثواب است
اصلا من به شما بگم که از ما کار زیاد نمیخوان، عمل زیاد نمیخوان. همین ولایت امیرالمؤمنین-علیهالسلام- که در وجودتون هست، داره مثل یه کنتور براتون ثواب مینویسه. به شرطی که ولایت امیرالمؤمنین-علیهالسلام- باشه. حواسمون باشه ولایت امیرالمؤمنین-علیهالسلام- با این کارها سازگار نیست!
شیطان با همه کار دارد
پس من دنبال این باشم که قالب مومن داشته باشم، تقوا داشته باشم، من جدای از مردم دارم زندگی میکنم، باید مواظبت کنم. مثلا مییاد میبینه فروشنده تخمهها رو جلوی مغازهاش گذاشته؛ تخمهی کدو، تخمهی آفتابگردان و …، چهارتا برمیداره توی دهانش میذاره، خب این فرد تقوا نداره، اصلا ازش انتظاری نیست. یا ناموس مردم رو به حراج گذاشته، با بد چشمی زنان مردم رو دنبال میکنه. من به خانمها توصیه میکنم که اطراف شما “فِی قُلُوبِهِمْ مَرَض” زیاده. شما مواظبت کن، اینطور فکر نکن که اگه یه کسی به شما نگاه کرد شما آدم مهمی هستی، آدم قشنگی هستی، آدم زیبایی هستی، نه اینطوری نیست! چشم است، به همه چیز نگاه میکنه، به گوسفند هم نگاه میکنه، داره به شما هم نگاه میکنه، باید حیا داشت. الان ما در مجتمعها زندگی میکنیم، آسانسور است، شمای خانوم رفت و آمدت رو تنظیم کن، حتما به پسرت بگو با شما بیاد. اینکه حالا در آپارتمانِ ما همه طلبه هستند، یا این آقا سیدِ اولاد پیغمبر است، این بیخودترین حرفه. شیطان به طلبه و سید کار نداره که، به عالِم کار نداره که بگه سمتش نمیرم، این چیزها با “الّلهُمّ کُلِّ وَلِیّک” که حل نمیشه، من باید مانع فساد بشم. آقایون هم همینطور، آقایون رفت و آمد دیگران و دوستانشون رو به خونه باز نکنند، اون هم توی خونهای که یه محوطهی کوچیکه، دو تا اتاق بیشتر نداره. میگه آقا این رفیقمه، چشم پاکه، ما از این حرفها نداریم! اگه مهمانی است با خانوادهاش بیاد، ما هم رعایت میکنیم. شهوت اصلا این چیزها رو نداره! برید گزارش بگیرید ببینید اتفاقات چهطوری افتاده. تقوا اینه من قالب ایمان بگیرم، من باید مواظبتها رو داشته باشم. میگه این آقا داماد ماست، خب باشه، محرمیت داماد اینطوری نیست که هر جوری خواست بیاد یا هر موقع خواست بیاد و بره، یا مادر خانوم با هر شکلی جلوی اون باشه، اصلا اینطوری نیست. دامادِ یکی از آقایون مراجع به من شکایت میکرد و میگفت: ایشون اجازه نمیده من مادر خانومم رو ببینیم! گفتم خب یه اشکالی از شما دیده، گفت: نه ایشون دیگه مواظبتهای زیادی داره، گفتم شما نمیتونی این رو بگی. ما با مادر خانوم خلوت کنیم، نداریم! ما چنین چیزهایی نداریم. ایشون مثل مادر شماست، ولی باز مادر شما نیست، باید حد رو نگه داشت، به خصوص یه مادر خانومِ جوان! ما نباید غفلت کنیم، اینکه بگید ما مواظب شیطان هستیم؛ شیطان از همینجا مییاد میزنه. خانوم بیاد بگه شوهر من بد دل است، یعنی چی؟ غیرت رو خدا به مرد داده، به زن که نداده، مرد میدونه در ارتباط با مرد چیکار باید کرد، شما یه خرده جلوتر از شوهرت باش. ممکنه الان یه خانومی بگه شوهر من به اندازهی کافی بد دل بود، الان هم که این حرف حاجآقا رو شنید دیگه وامصیبتا! شما هر چهقدر که به تقوا نزدیکتر بشی بهتر،
با “الّلهُمَّ کُلِّ وَلِیّک” هم مسئله حل نمیشه.
من الان میتونم این مسئله رو باز کنم، ولی بهش اشاره میکنم؛ مثلا گفته شده لبهای دخترتون رو نبوسید، لُپش رو ببوسید، پیشانیش رو ببوسید، ولی برای پسر نه، لبش رو ببوسید؛ خب این روی چه حسابیه؟ شیطان است شیطان، شما شیطان رو نمیشناسید.
سه ویژگی قالب مومن
پس من باید ظرف درست کنم، ظرف من سه تا خصوصیت داره: اول اینکه باید وسیع باشه. مثلا آقا زود تو خونه قهر میکنه، کسی جرأت نداره بگه بالای چشمت ابرو است، قهر برای بچههاست. این خانوم الان نمیتونه قهر کنه؟ چرا میتونه. خانوم! این آقا نمیتونه قهر کنه؟ میتونه.
حرفت رو بزن، آقایونی که تو خونه سکوت میکنند، لال هستند، اینها در خانه مشکلساز هستند. آقا حرف بزن، در تربیت بچهات دخالت کن، بعد میگی چرا اینطوری شد؟! وقتی سکوت میکنی، حرف نمیزنی، خب خانوم افسردگی میگیره، بره با کی حرف بزنه؟ حرف بزن، چهل تا واژه رو حفظ کن، دو تا مطلب رو حفظ کن بیا بگو، در خانه نشاط ایجاد کن، نشاط! تو خونه کمک کن.
در خانه باید صفا و نشاط باشد
رفقا، به خصوص ما طلبهها، تو خونههای ما باید صفا باشه، نه تفریح! مردم دنبال تفریح هستند. مثلا غذا رو خوردید بگو تمیز کردن سفره با من، این صفاست. آیتالله هم هستی باش، هر کی هستی باش، بگو تمیز کردن سفره با من. مهمان زیاد اومده، بگو خانوم امروز ظرف شستن با من، من با پسرها ظرفها رو میشوریم. با این کار ببین چهقدر به این زن نشاط منتقل میشه، خودش رو کلفت فرض نمیکنه. یا خانوم داره سبزی پاک میکنه، برو کمک کن. شما برید روایت رو بخونید، بالاترین ثوابها در کمک کردن تو خونه است.
ایراد گرفتن در خانه ممنوع!
ایراد نگرفتن از همدیگه. آقا! محیط خونه، محیط ایراد گرفتن نیست. بگو خانوم چه چایی خوبی دم کردی، دستت درد نکنه، بگو خانوم شما بنشینید من یه چایی برای شما بیارم، تموم شد دیگه. الان تاریخ مصرف ازدواجها هشت سال یا ده ساله، بعدش جدا میشن، اگر هم جدا نشن طلاق عاطفی دارند. شما قدیمیها رو ببینید پنجاه ساله که با هم هستند، مثل لیلی و مجنون. آقای جبرائیل رو خدا رحمت کنه، میگفت: خدا یه جبرئیل در آسمان داره، من هم جبرئیلِ زمین هستم، میگفت من با خانومم مثل یه زوج چهارده ساله هستیم، نود و خوردهای سنش بود! آقا دوتا لطیفه، دوتا خاطره، دوتا دستت درد نکنه بگو، نشاط رو بیارید.
ببینید پدر در خانه یه روحی داره. این پدر بودن، این بابا بودن رو تو خونه خرج کن، این پسرت رو به سینهات بچسبون، بگو حسین آقا دلم برات تنگ شده بود، سرش رو ببوس. با بچهها بازی کن، خوشی بده. شما قدرت تحلیل داری، این بچه که قدرت تحلیل نداره، این خانوم شاید قدرت تحلیل نداره، شما که داری میتونی فورا اوضاع رو عوض کنی. بگو بچهها بلند شید میخوایم خونه رو مرتب کنیم، میخوایم دکور خونه رو عوض کنیم؛ صندلیها رو این طرفی بذاریم، فرشها رو میخوایم جابهجا کنیم، بعد میبینی بچهها دو ساعت مشغول شدند، حالشون خوب شد. یا بگو بچهها بلند شید میخوایم پیاده جمکران بریم، میخوایم پارک بریم، یه زنببل بردارید توی اون فلاکس چای، نون و پنیر سبزی بذارید با یه توپ که بچهها اونجا بازی کنند، تموم شد. بعد شما میبینید که جریان عوض میشه، ظرف درست میشه.
رابطهی همکاری در خانه و افزایش ظرفیت
ظرفیت خودت رو یه چیز کوچک درست نکن، اینطور نباشه که همینطور صاف بری خونه، صاف بیای بیرون به چیزی کار نداشته باشی، نه! در همهی کارها دخالت کنید، ولی نه دخالتی که بخواد دعوا درست شه. مثلا الان باید یخچال تمیز بشه، بگو کار یخچال با من، بگو من دم در کفشها رو مرتب میکنم، بگو میخوام کفشها رو واکس بزنم، به بچهها یاد بدید واکس بزنند، جوراب بشورند، به بچهها یاد بدید جارو کنند، غذا بپزند، این میشه که بچه ظرفیت پیدا میکنه. ببینید بچههای ما در مظان خطر هستند، مواظب باشید عقدهای بار نیان. خدا نکنه تو خونه بابایی باشه که داد بزنه، کتک بزنه. خدا نکنه یه بابایی باشه که بخیل و خسیسه. حضرت فرمود توی خونه بریز و بپاش. آقا شما پولت کم است، ولی همین پول کم رو هم که باید خرج کنی، خرج کن. خب وقتی خرج نمیکنی خدا هم نمیده. آیهی خَلف اینه؛ خرج کن! وقتی خرج کردی خدا هم میده. بیرون بخیل باش، مثلا میگند بریم بستنی بخوریم، بگو نه من الان میل بستنی ندارم. یا میگه مهمون من همه بستنی، این بیعقل است، بستنی هم شد چیزی؟! لااقل یه ساندویج بگیر بهش بده یه گرسنه رو سیر کن. بستنی! هر روز بستنی که نمیشه، حالا ماهی یه بار، دو بار اشکال نداره. میگه پیتزا بخوریم، پیتزا حالا چیه؟ یه پنیری که کش مییاد. آبگوشت بخور توانایی بگیری، الان چرا اروپا و آمریکا با اینکه علم پزشکی و واکسنهاشون کامله، گرفتار کرونا هستند؟ بهخاطر اینکه پیتزا میخورند، غذاهای مصنوعی میخورند، ما غذاهامون طبیعی هستند. یه موقع توی خونه نان و ماست بخورید، نگید این غذا نیست، غذاست! یه خرده شیرهی انگور روی ماست بریز میشه یه وعدهی غذا، یه وعدهی غذا کالهجوش باشه، همین کشکها رو بخرید کالهجوش درست کنید کلسیم کامل.
گوهری به نام شیعهی امیرالمومنین-علیهالسلام-
سومین چیزی که در ظرف و قالب مهمه اینه که جنسش خوب باشه. شیعهی امیرالمؤمنین جنسش خوبه، مثل این وسائل ژاپنی میمونه که اوراقش هم بهتر از وسائل چینی است. جنس شیعهی امیرالمؤمنین خوبه، اوراقی اون هم خوبه، بیخودِ بیخودش هم خوبه، ولی اونها نه، اتو کشیدهاش هم به درد نمیخوره، قاری قرآنشون هم به درد نمیخوره، چرا؟ چون ولایت علی-علیهالسلام- رو ندارند! به چه دردی میخوره حالا هی دور خانهی خدا هم بچرخند.
راهکار برای وسعت ظرف وجودی
ببینید خدای متعال برای ما یه سفرهای پهن کرده که ما بتونیم با اون ظرفمون رو وسعت بدیم، مشاوره بدیم، ارتباط برقرار کنیم. من به رفقای طلبه میگم شمارهی تلفنتون رو به دوست و فامیل بدید، یه ساعتی رو برای استخاره بذارید. من به واسطه از صاحب جواهر اجازهی استخاره دارم و الان به همهی آقایون عمامه به سر که در این جلسه هستند اجازه میدم برای مردم استخاره کنند، من اجازهی استخارهی صاحب جواهر رو دارم. بذارید مردم با شما تماس بگیرند. مسالهی شرعی جواب بدید، خواب تعبیر کنید، تفأل به خیر بزنید. اون الان میخواد یه نفر خوابش رو تعبیر کنه، از کتاب بگو انشالله خیره، به خیر تعبیر کن، بعد بگو شما یه صدقه هم بده، چهار تا فقیر رو هم مُتنعّم کن، بگو برای رفع مشکلات به اون همسایهی نزدیکتون ده تا تخممرغ بده، غذا بده؛ این میشه ارتباط.
عزیزان آخوندی کنید، آخوندی! آخوندی اینه که بره امام جماعت بشه. آخوند اینه که بیان درِ خونهاش سوال کنند. آخوندی اینه که بیان بگن میخوایم عقدمون رو شما بخونید. حالا آقا لباده پوشیده یه کیف دستش گرفته، خب کسی با تو کاری نداره، مردم با آخوند کار دارند. ما الان تبلیغ میریم بیشتر اوقات خونهی مردم دعوت هستیم، میگند آقا تشریف بیارید ناهار منزل ما، حالا یا میتونیم بریم یا نمیتونیم، میگه اگه نمیتونید اجازه بدید براتون غذا بیاریم، این میشه آخوندی! شما در زندگی مردم شریک هستید، محرم راز اونها هستید، برای همین مییان به شما رازشون رو میگند، ولی متاسفانه این داره در حوزه از بین میره، نذارید از بین بره، آخوندی کنید.
درِ خونهتون باز باشه، برید یه جایی یه مسجد متروکه گیر بیارید امام جماعت بشید، قند و چایی اون رو هم بیاید از ما بگیرید. اگه مسجدی قند و چایی نده به درد نمیخوره، مسجد باید قند و چایی بده، همین که یکی نشست یه چایی قند پهلو بهش بدند. من پیشنهادم اینه که در نماز جمعه ناهار بدند، با یه چیز کوچک، یه ساندویچ به مردم بدند، بعدا که توسعه پیدا کرد آبگوشت بدند، مردم هم خودشون مییان بانی میشند، بعد نماز جمعهها غُلغله میشه. اصلا در دستگاه اهلبیت-علیهمالسلام- من به شما بگم شاید این سینهزنی بهانه است که یه لقمه نون به کسی برسه. حرم امام رضا-علیهالسلام- اصلا برای این بوده که اقتصاد مردم عوض بشه، از آستان قدس به هر کس یه چیزی بدند.
از درِ خونهات باید یه چیزی بیرون بیاد؛ یه روز به یه نفر گوشت بده، یه روز به یه نفر تخممرغ بده، نون بده، از خونه یه چیزی بیرون بده، بعد میبینی چی میشه. الان شما فکر میکنید امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- بیاد چه اتفاقی میخواد بیوفته؟ همین اتفاقها میخواد بیوفته، خب الان شما این رو راه بنداز، نمیخواد امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- بیاد که اینطوری بشه، شما الان راه بنداز.
من داشتم میاومدم یه خانومی به من گفت این بچهی من الان سه ماهه که گوشت نخورده، گفتم شبهای جمعه اینجا دارند آبگوشت میدند، خونهتون هم که نزدیکه، هر هفته هیئت بیاید آبگوشت بخورید، وقتی هیئت نمیرید خب آبگوشت هم نمیخورید.
رفقا! توی هیئت یه چیزی به آدم میدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیأتحجتبنالحسن-عجلاللهتعالیفرجهالشریف-؛ ۱۴۰۰/۶/۱۸