جایگاه حرمت و احترام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوال: رعایت حریم یا نگه داشتن حرمت یعنی چه؟ حفظ حریم یعنی چه؟ حریم چه جایگاهی داره؟
استاد: این موضوع خیلی مهمی است که کمتر به آن پرداخته میشه، حال اینکه تعیینکننده هم هست؛ یعنی جزء اون موضوعاتی هست که خیلی موضوعات فراوانی رو
به دنبال خودش، از مصلحتها و مفسدهها رو به دنبال داره؛ یعنی بود و نبود این موضوع، حریمها و حرمتها، خیلی امور رو به هم میزنه و ایجادش خیلی امور رو سرجاش مییاره و شکل میده.
ما برای اینکه قدم به قدم این مطلب رو دنبال کنیم، لازمه که من یک مثال بزنم.
شما ببینید، یه فرش گران قیمتی هست که گرانی این فرش، یکیش به خاطر اینه که یکپارچه فرشه، یعنی حتی ریشههای فرش هم جزء فرشه، گل اون هم جزء فرشه، کنارههاش هم جزء فرشه، حالا شما تصور کنید که اگه کسی بیاد و دو سانت از این فرش رو سوراخ بکنه. حالا ما بریم بگیم، آقا یه فرش دوازده متری هست ولی دو سانت از این فرش نیست. شما به اندازهی دو سانت از این کم کن، میگه آقا این دیگه فرش نیست. ما وقتی به این فرش میگیم که همه چیزش یکپارچه و کامل باشه.
ببینید، جامعهی اسلامی هم همینه! چرا جامعهی اسلامی ما آسیب میبینه؟ چون یکپارچه بودن اون به هم میخوره. یه شکل بودنش به هم میخوره، خب مگه قراره یک شکل باشه؟ مردم با هم ارتباطی ندارند! چه ارتباطی بین مردم هست که ما باید بگیم یکپارچه باشند؟ چه مسئلهای میتونه اینها رو بیاره و توی این یکپارچگی قرارش بده؟ برای اینکه این ساز و کار درست بشه، اسلام اومده و حریم درست کرده، برای هر فرد ارزشگذاری کرده، مثلا گفته این بابا است، این مامان است، این پیرمرده، این سالخورده است، این مومنه، این مجاهد فیسبیلالله است، این کاسب حبیب خداست.
ببینید! یه موقعی اومده یه اموری رو مقدس شمرده، این امامزاده است، این امامه، این پیغمبره، این مکان مسجده، این خانوم محجبه است، چون خود محجبه بودن، حریم نگه میداره! اونکه حریم نگه نمیداره، احترام هم نداره. چرا گفته میشه نگاه نکن؟ الان حیوان هم برهنه است، اما ما به حیوان نگاه نمیکنیم، چون حرمت نداره. زن حرمت داره، «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ»
«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»
«ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ! ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺎﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﺪﻩ ﭼﺸﻢﭼﺮﺍنی ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍم جنسیﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﮎﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﻤﮏ میﻛﻨﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﻳﺰﻩﻛﺎﺭیﻫﺎی ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ.»
(سورهی نور/آیهی ۳٠)
زن مسلمان حرمت داره، خود اون مسلمان بودن یه حرمت است. شیعه بودن یه حرمته، این خیلی مهمه! یعنی اون جامعهی یکپارچه، اینجوری درست میشه.
قانون نمیتونه همچین کاری رو بکنه. قانون به اندازهی خودش توانایی داره. میگه آقا از اینجا نرو، ولی اون به یه دلیل دیگه میره. اینجا حرمتها رو نمیشه شکست، لذا مکانها حرمت داره، زمانها حرمت داره. مثلا امشب شب عرفه است، شب نیمهی شعبان است، ماه رمضان است، چهقدر قشنگه!
الان من برای تلفن همراه خودم، چون قیمت داره و براش پول دادم، خودبهخود خیلی در حفاظتش تلاش دارم، چون مال منه، اطلاعاتم داخلش هست، خب اینها باعث میشه ازش خوب محافظت کنم.
خب این آقا که تو خیابونه، با من نسبتی نداره، من این رو چهجوری ارزش گذاری کنم؟میگه این همسایهات هست، این هموطن شماست. ببین! یه عدهای میرن و جانشون رو میدن برای کسانی که هیچ نسبتی با اونها ندارند، حتی کافره.
ببین یه مدافع حرم، یه بچه شیعه، رفته یه جایی خونش رو داده که نکنه داعش بیاد یه یهودی رو توی این کشور آسیب بزنه، نه فقط مسلمونها، چون یه هموطن است، چون تحت حکومت اسلامیه. حتی برای اینکه یه مسیحی در امنیت کامل باشه، بر اساس چی رفته؟ استخدام که نیست، ارتشی نیست که بگم به خاطر شغلش رفته، نه، داوطلب رفته، خب! پس هر چهقدر ما این حرمتها رو بشناسیم، هر چهقدر حریمها رو باهاش سروکار داشته باشیم و آشنا باشیم و تلاشمون این باشه که اینها رو حفط کنیم، ضخامت بهش بدیم، یعنی هر چه عمیقتر! مثلا جان مردم حرمت داره، مال مردم حرمت داره، ناموس مردم حرمت داره، آبروی مردم حرمت داره، پس من توی رفتارم باید با احترام رفتار کنم.
سوال: اینکه جان مردم، آبروی مردم، ناموس مردم حرمت داره، یعنی چی؟ باید چهکار کنیم؟
استاد: حرمت داره یعنی برای من وظیفه مییاره که اون لطمه نخوره. ناموس، ناموس بمونه. مثلا میگه آقا این زن منه، در اختیار منه، من میتونم این رو در اختیار کسی دیگه بگذارم، اما نمیتونه! ناموس مال خداست! یعنی مرد نمیتونه بگه ناموس منه، زن نمیتونه بگه من ناموس خودمم، هر جور خواستم، هر جور دلم بخواد، اینجور نیست! جامعه باید حفظ بشه؛ یعنی وقتی کسی خودکشی میکنه داره جامعه رو به هم میریزه، ناامنی مییاره. کسی که به مال مردم طمع میکنه، داره دادوستد مردم رو زیر سوال میبره، ناامنی اقتصادی به وجود مییاره.
مثلا میگیم جامعهای درست کردیم مثل همین اروپاییها و آمریکاییها، یه جامعهای درست کردند که رابطهی انسانها، سطحی است. الان شما رابطهی همون اروپا که این پدرشه، این مادرشه، این فرق میکنه با رابطهای که تو اجتماع با افراد دارند. اونجا هم ضعیفه؛ یعنی پدر و مادر هم یه تعریف داره. توی مکتب ما اینجوری نیست. حضرت راجع به همسایه فرمود، اینقدر خدا سفارش کرد که منِ پیغمبر اینجوری فکر کردم که همسایه از همسایه ارث میبره.
پيامبر اکرم-صلیاللهعليهواله-
«وَ قَالَ: وَ لَمْ يَزَلْ جَبْرَئِيلُ يُوصِينِي بِالْجَارِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ.»
«رسول خدا-صلیاللهعليهواله- فرمود: جبرئيل همواره مرا به حق همسايه سفارش مىكرد تا آنجا كه گمان كردم كه به زودى او را در ارث شريكم كند.»
(مشکاة الأنوار في غرر الأخبار/ جلد ۱/ صفحهی ۴۴۹)
این ارث میبره مال قوم و خویشی هست دیگه، مال همسایه که نیست. این خیلی مهمه!
حضرت فرمود، دوستیها و رفاقتها از بیست سال گذشت، دیگه با هم قوم و خویشاند.
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: صُحْبَةُ عِشْرِینَ سَنَةً قَرَابَةٌ»
« امام صادق-علیهالسلام- فرمود: رفاقت بیست ساله خویشاوندی است.»(کلینی/جلد۶/صفحهی۱۹۹)
طرف بیست ساله که با هم رفیقاند، دیگه با هم قوم و خویش میشن. ببین اینها دوخت و دوزهاست!
یه موقع شما یه کاغذی رو با آب دهان به دیوار میچسبونی، مثل همین اروپاییهاست که دو دقیقه دیگه میافته، ولی یه موقع هست که یه پونز میزنی، این کاغذه دیگه نمیافته، داری محکمش میکنی.
ببینید، جامعهای که امام زمان-علیهالسلام- مییاد و تشکیل میده، مثل بدن خود آدمه، چهطور من حاضر نیستم دستم لطمه بخوره؟ پس حاضر هم نیستم همسایهام لطمه بخوره؟ چهطور از چشمم حفاظت میکنم، از هموطنم هم حفاظت میکنم.
چرا این اومد سطل زبالهاش رو اینجا خالی کرد؟ چون ارتباط سطحی بود. قانونه دیگه، اگه دوربین نبینه، زباله رو میریزه و میره، پس باید یه دوربین بالای سرش باشه.
الان چرا مییان با رانت، یه دفعه جامعه رو تکونش میدن و ارزاق مردم رو احتکار میکنن، بالا و پایین میکنن؟ به خاطر اینکه این حریمها تعریف نشده. ببینید، این نیست که من رو به قبله بایستم، بگم الله اکبر، هفده رکعت نماز بخونم، این شروع قصه است. من باید برای شما دلسوزی کنم، برای شما باید دعا کنم، باید به شما پول قرض بدهم، اگه یه نفر در خونهام اومد و فقیر بود، باید بهش صدقه بدم.
بچهها هم یه حریمی دارند، برای چی الان میگیم رژیم کودککُش! چون اون حریم رعایت نشده. زنها احترام دارند، حرمت دارند. الان واقعا عرض میکنم که ما حرمت زن رو توی جامعه نگفتیم. الان نوع و شکلی که زنها از اسلام مطلعاند یه نوع اسارته، اونی که با مکتب آشنا نیست، میگه اسلام داره ما رو اسیر میکنه، حال اینکه اسلام داره از زن صیانت میکنه، اما صیانت تعریف درستی نداره. مثل اینه که میگه راهنمایی و رانندگی دشمن ما هست، چرا؟ چون ماشین من رو خوابوند. حالا یه کسی که عاقلتره و قشنگ نگاه میکنه، میگه راهنمایی و رانندگی دلسوزانه اومد و این کار رو کرد. اگه ماشین من رو نمیخوابوند، صدها ماشین به مشکل میخوردند، ولی ما نگاهمون این جوری نیست. یه راهنمایی و رانندگی یه قانونی رو رعایت نکرده که مردم اینجوری میگن، یعنی از قوانینش سوءاستفاده کرده، شاید جریمههای بیخود داده، شاید سهلانگاری کرده، یه چیزی بوده، والا تو نگاه درست باید بگه، راهنمایی و رانندگی دلسوزه. همین که شما داری تا مشهد روان میری، مدیون راهنمایی و رانندگی هستی. پس ما حرمتها رو تعریف میکنیم، میگیم که قوموخویش ما حرمت داره، این داداش منه، این عموی منه، این عموزادهی منه، این خواهرزادهی منه، این دایی منه، ببین چهقدر دوخت و دوز عجیبه!
شما ببینید، صدقه رو و زکات فطره رو نباید به غریبه بدهی، باید به اولین فقیر درجه یک خانواده بدهی، اگه میبینی برادرت تحت تکلفت نیست، بهش بده. لازم نیست بگی زکات فطره است، به عنوان هدیه بده.
سوال: این رعایت حریم یا نگه داشتن حرمت، یک امر تکلیف واجبه یا یک فضیلتی هست که من باید انجام بدم؟
استاد: آفرین، این سوال خیلی خوبیه که باید به اون پرداخته بشه. من به اندازهای که این رو بفهمم، رعایت میکنم. اگه فهمیدم که تکلیفه و معرفتم به این رسید که سرسری نگرفتم، عمق بخشی به این مسئله رو پیدا کردم.
الان میبینید، داداشش رو زندان میاندازه. خواهرش رو زندان میاندازه. چه بسا ما ندیدیم و نشنیدیم، ولی اروپا این کار رو میکنند، شاید یه پسری باشه که باباش رو زندان انداخته باشه، اما من نشنیدم.
آقای مجری: حاج آقا من شنیدم تو ایران چنین موردی داریم.
استاد: پس تموم شد! این یعنی خیلی از عقبهها خراب شده و ما مثل کفار شدیم و مثل انگلیسیها عمل میکنیم.
بابا! ما یک کلمه میگیم کافر، اما یه کلمه نیست!! هزار تا برنامه تعطیل شده که شده کافر! نه اینکه فقط خدا رو قبول نداره، نه، اصلا انسانیت نداره، یه حیوان به تمام معناست، ولی یه حیوان مخترع هم هست، شیک پوش هم هست، ادکلن خوب هم میزنه، کراواتش هم قشنگه، قشنگ هم حرف میزنه، تکنولوژیاش هم خوبه، ولی حیوانه، رابطهی انسانی توش نیست. از اون طرف دنیا مییاد این طرف دنیا رو میچاپه. از اون طرف دنیا مییاد این طرف دنیا و بمب میاندازه. کدوم قسمت از کارش به انسانیت شبیه است؟ اینکه شما سوار مترو اینها شدی و دیدی متروی اینها خیلی عجیبه، سر ساعت مییاد و میره؟!
یه آقایی گفت ما شبانه مجبور شدیم به یه کشوری بریم، سفیر هم همراهش بوده، یه گروهی مییان و اینها رو محاصره میکنن، ماشینشون رو و هر چیزی که قیمتی بوده، میدزدند. این،ها فردا به پلیس اونجا شکایت میکنن، میبینه همون دزدهای اونجا، الان پلیس هستند. گفته آقا این سفیر بوده که شما ازش دزدی کردید، گفتند ببخشید ما نشناختیم، خلاصه ماشین و وسایل رو تحویل میدن و بهشون میگن که حواستون جمع باشه، این موقع شب بیرون نیایید. همون پلیس روز، دزد شب بوده! لذا میگفت دزدها در اختیار خودمون هستند، یعنی ما دزدها رو زود شناسایی میکنیم.
این خیلی مهمه که من الان داداش داشته باشم و برادری رو بپذیرم، بعد ببین تا کجا پیش میرم؟! تا جایی که جانم رو برای داداشم میدم، ولی اگه قبول نداشته باشم، میگم عه این حسن آقای مفت خوره؟! بی عرضه! برو ببینم. ببین، نگاه عوض میشه! پس اون عقبهی حرمت و اینکه حرمتها رو نگه دارید، تو جریان دینداری اصله!
« وبالوالدین احسانا» اصله،
(سورهی اسرا/آیهی ۲۳)
برای همسایه ارزش قائل شو، این اصله. اون فردی که نماز میخونه، بعد از نماز قراره این اصل رو ازش حفاظت کنه، رعایت کنه و جامعه رو به سمت و سوی یک جامعهی سالم سوق بده.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رادیو معارف؛ برنامهی گنج سعادت؛ مورخ: ۱۴۰۱/۳/۱