qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

انتخاب نور یا ظلمت، گمراهی یا هدایت به عهده‌ی انسان است

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أعوذبِاللَّهِ‌مِنَ‌الشَّیطَانِ‌الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمنِ‌الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا و طَبیبِ نُفوسِنا وَ شَفیعِ ذُنوبِنا أبوألقاسِمِ المُصطفی مُحَمَّدٍ (صلوات) وَ عَلی آلِهِ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المُکرَّمین، سِيَّمَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرَضِينَ وَ لَعْنُ الدّائِم عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ الْآنَ إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّین.»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.»

صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.

یکی از بحث‌هایی که خیلی مهمه اینه که ما رابطه‌ی حقیقی بین خودمون و امام رضا-علیه‌السلام- داشته باشیم. منتهی این رابطه تحت تاثیر یک‌ سری موانع هست که نمی‌ذاره ما از امام رضا-علیه‌السلام- و ائمه-علیهم‌السلام- و امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- استفاده‌ی حقیقی رو ببریم و بین ما فاصله می‌افته؛ نه این‌که دنیا فاصله می‌اندازه، نه! ما در وجود خودمون احساس ضعف می‌کنیم، ضعف معنوی!
امشب ما می‌خوایم بحث کنیم، چاره کنیم ‌که چه‌طور می‌شه خودمون رو بالا بکشیم، رابطه‌مون رو با حجت خدا یکی کنیم.
تا رابطه‌مون امام رضایی نشه، توحیدی نشه، شیطان به ما راه نفوذ داره؛ باید نفوذ شیطان رو بست. ببینید این رابطه، رابطه‌ی نوره؛ شیطان رابطه‌اش رابطه‌ی ظلمته. شما وقتی می‌یایید حرم، از همون درها که وارد حرم می‌شید، آروم آروم که نزدیک ضریح می‌شید یه اثری در شما ایجاد می‌شه، این همون نور ولایته که در خونه، یه همچین نوری نیست. این رو حس می‌کنید، تجربه می‌کنید، نمی‌خواد کسی بگه، این رو می‌فهمید.
همین‌که این نور رو تجربه می‌کنیم یعنی هست، چرا ما رو می‌یارن این‌جا؟ تا همین نور رو تجربه کنیم، تاریکی رو هم تجربه کردیم و دیدیم که تاریکی بدِ، ظلمت بدِ، معصیت بدِ. شیطان رو هم خدا قرار داد که ما رو ببره! خب دقت کنید شیطان هم ما رو ببره! اون‌جایی که شیطان می‌بره تو وجودت احساس تاریکی می‌کنی، احساس ظلمت می‌کنی، احساس افسردگی می‌کنی‌، احساس غم می‌کنی، احساس گمراهی می‌کنی. این هم یه تجربه است، ما باید این دو تا تجربه رو پیدا کنیم.
یه بچه از حمام می‌‌ترسه، بچه یه کثیفی رو تجربه کرده و بدنش کثیفه، یه تمیزی رو هم تجربه کرده؛ بچه هم باید تمیزی رو تجربه کنه، هم کثیفی رو تجربه کنه.
ما باید هم عطش رو رو تجربه کنیم هم سیرابی رو.
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»
«ﻣﺎ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻳﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ.»
(سوره‌ی انسان/ آیه‌ی ٣)
ما هم جهل رو تجربه می‌کنیم هم علم رو. به قول شما یه موقع هیچی نمی‌دونستیم ولی الان خیلی چیزا می‌دونیم. هم جهل رو تجربه کردیم هم علم رو.
شما یه موقع ضعف داری، ضعف رو می‌فهمی، یه موقع قو‌ّت تو وجودته، قوت رو هم می‌فهمی، قوت چیزی نیست که شما ببینی! یه نفر هیکلش بزرگه ولی زور نداره، ترسو است، یه نفر لاغره ولی شجاعه و زور داره. باید این رو تجربه کرد، نمی‌شه دید؛ ما همش دنبال دیدنیم، باید تجربه کنیم. نماز برای چیه؟ نماز برای اینه که شما دو رکعت نماز بخونید، معنویت رو تجربه کنید، نور رو تو وجودتون تجربه کنید. یه موقع آدم حالت جنابت داره، حدث اکبرِ، جنابت یه تاریکیه، شما غسل می‌کنی وارد یه روشنایی می‌شی، باید هم غسل، هم جنابت رو تجربه کنی. ما تو تجربه‌ایم.
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس‌گزار خواهد بود یا ناسپاس»
(سوره‌ی انسان/ آیه‌ی ۳)
باید یکی رو انتخاب کنیم. اگر من و شما در تجربه‌ی هدایت و گمراهی، خوبی و بدی نمی‌بودیم انتخاب نبود، الان داریم انتخاب می‌کنیم، من احترام رو دارم تجربه می‌کنم. می‌بینم احترام گذاشتن خوبه، بی‌احترامی بده، یاد می‌گیرم تجربه‌ی خوبیه؛ حالا انسانی که گرایش به کمال داره، تو انتخاب هم می‌یاد نور رو انتخاب می‌کنه، انسانی که نقصان و بدی رو دنبال می‌کنه، می‌یاد بدی رو انتخاب می‌کنه.
هم معاویه باید باشه هم علی-علیه‌السلام-، معاویه تنها راه نیست! علی-علیه‌السلام- هم تنها راه نیست؛ اگر معاویه بود علی-علیه‌السلام- هم بود، شما معاویه بودن رو تجربه کردی، علی-علیه‌السلام- بودن رو تجربه کردی و علی-علیه‌السلام- رو انتخاب کردی درسته!
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰٓئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
خدا سرپرست و یار كسانی است كه ایمان آورده‌اند؛ آنان را از تاریكی‌ها به سوی نور بیرون می‌برد و كسانی كه كافر شدند، سرپرستان آنان طغیان‌گرانند كه آنان را از نور به سوی تاریكی‌ها بیرون می‌برند؛ آنان اهل آتش‌اند و قطعاً در آنجا جاودانه‌اند»
(سوره‌ی‌بقره/آیه‌ی ٢۵٧)
کار طاغوت اینه، می‌خواد از نور به ظلمت بیاره. کار خدا چیه؟ «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ »
حالا انتخاب با خودته! یه جوان می‌فهمه تو خونه، پدر و مادرش کانون محبتند، مادر دو ساعت تو آشپزخونه زحمت کشیده، مناسب میل بچه‌اش غذا پخته؛ حتی میل بچه رو در نظر گرفته که از چی خوشش می‌یاد، سفره رو پهن کرده، غذا رو چیده، سر سفره لذت می‌بره بچه‌اش غذا بخوره، این بچه این‌جا رو تجربه کرد، از خونه بیرون می‌زنه، هیچ‌کس تحویلش نمی‌گیره، هیچ‌کس بهش مثل مادر محبت نمی‌کنه و ده‌ها مسئله‌ی دیگه، حالا خودش انتخاب کرده بیرون بره، پس بیرون هر اتفاقی براش بیفته حقشه! این رو تجربه کرد! شما نمی‌تونی بگی تجربه نکرد.
من حرم امام رضا-علیه‌السلام-رو دارم تجربه می‌کنم، بیرون حرم رو هم تجربه می‌کنم، می‌فهمم این‌جا چه خبره!
این‌جا کسی نیست که بخواد به شما چیزی بگه، نه! شما حس می‌کنید، تجریه می‌کنید یه چیزی به نام نورِ امامت وجود داره « عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي خَالِدٍ اَلْكَابُلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلنُّورِ اَلَّذِي أَنْزَلْنٰا » فَقَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ اَلنُّورُ وَ اَللَّهِ اَلْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ نُورُ اَللَّهِ اَلَّذِي أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ نُورُ اَللَّهِ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ فِي اَلْأَرْضِ وَ اَللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ وَ اَللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لاَ يُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ يَتَوَلاَّنَا حَتَّى يُطَهِّرَ اَللَّهُ قَلْبَهُ وَ لاَ يُطَهِّرُ اَللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اَللَّهُ مِنْ شَدِيدِ اَلْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ اَلْأَكْبَر»ِ
ابى خالد كابلى گويد: از امام باقر-علیه‌السلام-از تفسير قول خداى عز و جل (سوره‌ی تغابن/ آیه‌ی 8):
«بگرويد به خدا و رسولش و نورى كه ما فرو فرستاديم» پرسيدم، فرمود: اى ابو خالد، مقصود از نور- خدا- نور ائمه از خاندان محمد-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- تا روز قيامت است، هم ايشانند به خدا، نور خدا كه فرو فرستاده و هم آنانند به خدا، نور خدا در آسمان و زمين.
به خدا اى اباخالد! نور امام در دل مؤمنان از پرتو خورشید تابان در روز روشن‏‌تر است، به خدا دل مؤمنان را نورانى كنند و خدا نورشان را از هر كه خواهد محجوب دارد تا دلشان تاريك گردد، به خدا اى ابا خالد! بنده‏‌اى ما را دوست ندارد و پيروى نكند تا خدا دلش را پاك كند و خدا دل بنده‏‌اى را پاك نكند تا تسليم ما شود و با ما در سازش و صفا باشد و چون نسبت به ما در صلح و صفا باشد، خدا او را در سختى حساب سالم دارد و از فزع بزرگ روز قيامت آسوده‏‌اش كند»
(کافی/ جلد۱/ ص ۱۹۴)
عمرسعد ملعون تو نور بود، نور رو نپسندید، شمر تو نور بود، جزو اصحاب امیرالمومنین-علیه‌السلام- بود، اما نپسندید، حُر تو تاریکی بود، تاریکی رو نپسندید، زهیر تو تاریکیِ عثمانی بود، نپذیرفت، دیدن نور خوبه! انتخاب هست، داریم تجربه می‌کنیم، مواظب انتخاباتون باشید. شما وقتی فهمیدید که خوندن قرآن نورِ! قرآن نور،ِ چرا کتاب دیگه رو می‌خونید؟ چرا کتاب مولوی می‌خونی؟ چرا مجله برمی‌داری؟ چرا از نور استفاده نمی‌کنی‌؟! تقصیر خودته! وقتی از نور استفاده نکردی، تاریکی وجودت رو می‌گیره؛ از یه چیزهایی خوشت می‌یاد متناسب خودته، خودت خواستی.
الان این آقا مداحی کرد، گفت: « السلام علیک یا ابا‌عبدالله» این‌جا چه خبر بود؟! چه اوضاعی بود؟! چه اشکی بود؟! این نورِ دیگه، آدم حس می‌کنه. « ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه»
پس گفتم چی؟ گفتم من هم تشنگی رو تجربه می‌کنم هم سیرآب بودن رو، با خودمه؛ می‌خوام تشنه بمونم یا اگه خواستم سیرآب بشم باید پیش آب برم، باید یه جایی رو انتخاب کنم که آب هست، ولی اگه تشنگی رو بخوام، باید به کویر برم.
خدا چه کار کرد؟ خدا چه کار باید می‌کرد؟ یه پیغمبر از جانب خودش باید می‌آورد، که آورد؛ باید یه معجزه‌ می‌آورد که بگه من خدا هستم! آورد، باید یه کتاب یا یه نامه می‌آورد که از طرف خداست، که آورد! باید یه امیرالمؤمنین می‌آورد، که آورد! خدا باید چه کار می‌کرد؟!
شیطان چه کار کرد؟ اون هم کتاب آورد، اون هم برا خودش پیغمبر آورد، اون هم قماربازی، موسیقی، شطرنج، اختلاط زن و مرد، برهنگی، شراب، فحشا، دروغ و کثافت کاری رو آورد.
بسم‌الله! انتخاب کن، ما انتخاب کردیم. اگه شما دیدی گاهی با بدی رفاقت داری، بیرون بدی نیست، بدی اول درون منه! بیرون خبری نیست، بدی تو منه! من دنبال بدی می‌رم و الا بدی بیرون باشه.
شما تو داروخانه می‌رید سمّ هست، داروی سردرد هم هست. چرا نمی‌گی سمّ رو بده من بخورم؟ پس داری انتخاب می‌کنی، این‌جا هم همینه، داری انتخاب می‌کنی، مگه مساحت این حرم نسبت به کل کشور چه‌قدره؟ به اندازه‌ی یه بند انگشت هم نمی‌شه، چه جوری یه عده این‌جا رو پیدا کردن، شناسایی کردن، هزینه کردن، با زن و بچه پا شدن با مشقت، راه طولانی، اومدن، این‌ها دنبال چی بودن؟ این‌جا حلوا پخش نمی‌کنن که! این‌جا نوره، اومدن دنبال نور می‌گردند. هزار و خورده‌ای سال پیش قضیه‌ی امام رضا-علیه‌السلام-مطرح شده، ما پیدا کردیم، ما ایرانی‌ها! شناسایی کردیم.
امیرالمومنین-علیه‌السلام- کنارشون بود، پس زدند. شیر فاسد رو گرفت خورد، شیر گوارا و پاک رو نخورد. علی-علیه‌السلام- رو ول کرد، تقصیر کیه؟ گفتند فاطمه‌ زهرا-سلام‌الله‌علیها- رو نمی‌خوایم، خونه‌اش رو آتش زدند، تقصیر کیه؟ گفتند پیغمبر رو نمی‌خوایم، تقصیر کیه؟ گفتند معاویه رو می‌خوایم، تقصیر کیه؟ پس اونی که انتخاب کرده، قبلش تجربه کرده، ما هم استعداد گمراهی و ظلمت داریم، هم استعداد نور و هدایت، هردو رو داریم، بسم‌الله! هر کدوم رو می‌خوای انتخاب کن، ولی باید انتخاب کنی.
ببینید عزیزان، ما اشکالمون اینه، یه پامون توی نوره، یه پامون توی تاریکی، یه ساعت توی نوریم، یه ساعت توی تاریکی، این نمی‌شه! این فایده نداره، یا نور یا تاریکی. یا زنگیِ زنگ یا رومیِ روم، نمی‌شه هم دروغ، هم راست، خب من که تجربه کردم که نور بهتره، من که تجربه کردم تاریکی بده، من که تجربه کردم که تاریکی و ظلمت بیچارگیِ، اضطرابِ، چرا دوباره دارم دنبال اون می‌رم؟ من چه‌کار دارم همه می‌رن، خُب برن! خدا می‌گه: من جهنم رو پر می‌کنم، بذار برن. این جهنم، من جهنم رو پر می‌کنم، مشکل ندارم من با این‌ها، بهشت هم بیان، بهشت‌رو پر می‌کنم.
خب حالا ما یه مدد دیگه هم داریم رفقا، این‌رو هم بگم، چون ما به دعای حضرت زهراسلام‌الله‌علیها به دنیا اومدیم، این‌ها ضمانت کردند ما اهل بهشت باشیم، برا همینه ما تغییر نمی‌کنیم، ولی درجه‌مون داره می‌یاد پایین، داریم بدی‌های شیطان رو حس می‌کنیم. ببینید شما صبح بلند شدی نماز صبحت رو بخون، حالا صبح می‌گه من خوابم سنگین بود، عیب نداره، خواب صبح سنگین بود یا اول وقت پا می‌شه یا وسط وقت یا آخر وقت یا نمازت قضا می‌شه، یه کاریش می‌کنی، چون ایمانت فعلا ضعیفه، نماز صبح، اول وقتش مال با ایمان هاست؛ اون سرجاش، ولی نماز ظهر که گیر نیستم، برای نماز ظهر کی دست و پای من رو بسته؟! اگر کسی نماز ظهر رو اول وقت خوند، صبح نیرو پیدا کرده که صبح هم نماز صبح‌شو اول وقت بخونه. مغرب و عشاء که من گیر نیستم، اول شبه، چرا نمازت رو اول شب نمی‌خونی؟! با نماز، متصل به نور شو؛ با نماز، یه نورهای کوچکی دور و برمون هست، یه نورهایی هست که ما رو متصل به نور بزرگ می‌کنه، یه بار بگو «اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد» این چه کار می‌کنه؟ این تجربه‌ی نورِ، یعنی شما باید وضو بگیری، رو به قبله وایستی نماز بخونی، ولی تو صلوات نه وضو می‌خواد، نه قبله می‌خواد، شما وقتی از صلوات نور گرفتی برای نماز آماده می‌شی. اگر استغفرالله گفتی، برای اعمال دیگه آماده می‌شی، لذا خدای متعال یه بستری فراهم کرده که ما نور و یا ظلمت رو خودمون انتخاب کنیم.
السلام علیک یا اباعبدالله…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشهدالرضا-علیه‌السلام-؛ رواق دارالهدایه؛ ۲۲ مرداد ۱۳۹۶