مؤمن باید از دریچهی دین به همه چیز نگاه کند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیهالسلام- مرحمت کنید.
اثر دین بنا بر نگاهی که هر فرد به دین دارد متفاوت است. بعضیها فکر میکنند که دین یک چیز آسمانی و خدایی هست و جدای از زندگی دنیاست.
انسان در زندگی دنیا باید با دین ارتباط داشته باشد، ولی سعی نمیکند که دین را در زندگی، اجتماع و در اقتصاد ببرد.
دین باید حرف اول را در زندگی مومن بزند
یک نفر نگاهاش این است که باید تمام امور به دین سپرده شود و باید دین همه چیز را اداره کند و حرف اول را بزند، خب وقتی دین در زندگی من حرف اول را بزند بچهام را بر اساس دین تربیت میکنم، رفتار من با دین یک چیز دیگر میشود لذا دین را در اجتماع میبرم، موقع سرور و شادی و جشن و عروسی نگاه میکنم که دین چه اجازهای به من میدهد. یا مثلا موقع پذیرایی از مهمان مواظب هستم که اسراف نکنم و غذا به اندازه بپزم. برای سفره انداختن هم شما دو جور میتوانید پذیرایی کنید؛ اینکه محرم و نامحرم با هم بنشینند و بگویید ما میخواستیم فقط یک سفره بیندازیم، یا اینکه خدایی فکر کنید و بگویید خانمها اگر به یک اتاق دیگر بروند راحتتر هستند و حدود شرعی را رعایت کنید.
عقیده مهمتر از عمل است
تا وقتی که دین در ذهن و عقیدهی شما باشد خیلی چیزها را در نظر میگیرید، برای همین میگویند عقیده مهمتر از عمل است. شما بر اساس تدین و عقیدهی خودتان به کشورها و جاهای مختلف سفر میکنید؛ به اروپا و ترکیه و کیش میروید و بر اساس دین به این جاها مسافرت میکنید، یک نفر هم بر اساس بیدینی مسافرت میکند و حتی در کشور خودش هم مرتکب حرام میشود. پس ببینید اگر دین در عقیدهی ما باشد به اروپا هم برویم مواظب هستیم که حتی یک حرام انجام ندهیم، ولی اگر در عقیدهی ما دین جایی نداشته باشد به شیراز یا کیش هم برویم ممکن است کار حرام انجام بدهیم.
مومن باید به نقطهای برسد که نگاهاش خدایی بشود، بر اساس دستور خدا حرف بزند، در کلماتش دروغ و غیبت پیدا نشود، توهین و تحقیر نکند، عیبجو و ناشکر نباشد. البته این نکته را هم بگویم که همهی اینها با نماز به دست میآید، یعنی اگر کسی یک نماز درست بخواند همهی لوازم دین را پیدا میکند و به آن معتقد میشود.
دین یک مجموعه هست و همهی دستورات آن باید با هم باشند
نکتهی دیگر این هست که دین تکه تکه نیست که شما یک قسمت آن را فقط بگیرید و بگویید که من دین دارم!
الان شما در میوهها اگر سیب و پرتقال نباشد خیار را میخورید، یا در غذا خوردن اگر پلو نبود، نان و خورشت میخورید و میگویید غذا خوردیم، ولی در دین اینچنین نیست. دین قانون همه و هیچ دارد یعنی باید همهی آن باشد و اگر فقط یک قسمت آن نباشد یعنی هیچ چیز از دین نیست.
شما یک صفحه از قرآن را نمیتوانید پاره کنید بعد بگویید این قرآن است، نه تنها یک صفحه، حتی یک آیه از قرآن را نمیتوانید بردارید و بگویید قرآن در اختیار من هست.
حضرت حجت-عجلاللهتعالی- از همهی امور آگاه هستند
یک فرد خیلی نورانی و متدین در همدان مشکل اداری پیدا میکند و متوسل به حضرت حجت-عجلاللهتعالی- میشود و در توسلاتی که پیدا میکند خواب حضرت را میبیند که به او میفرماید برای مشکلت نزد آقای امامی کاشانی برو و سلام ما را هم به ایشان برسان و بگو مشکلت را حل کند.
ایشان میگوید من در عالم خواب به حضرت گفتم آقای امامی کاشانی چطور حرف من را قبول میکند و به من اجازه میدهد که با ایشان حرف بزنم؟ حضرت فرمودند به آقای امامی کاشانی بگو شما سه قرآن داری: یک قرآن در جیبت شماست، یک قرآن در خانه و یک قرآن هم در محل کار شماست، بعد شما با این سه قرآن دارید ختم قرآن انجام میدهید، اما تا حالا ختم قرآن برای ما نداشتید! اگر ایشان دلیلش را پرسید، بگو آن قرآنی که در جیب شما هست، یک صفحهاش افتاده و شما قرآن را ختم نکردید، لذا آن قرآن را عوض کنید.
وقتی آن آقا این حرفها را به آقای امامی کاشانی میگوید ایشان سوال میکند من از کجا بفهمم که حرف شما درست است؟ گفت حضرت فرمود شما ختم قرآن دارید ولی این قرآنی که در جیب شما هست یک صفحهاش کم است، آقای امامی کاشانی نگاه میکند و میبیند که درست است و یک صفحه از آن قرآن نیست.
قانون دین؛ همه چیز با هم
اگر ما حتی در انجام یک کار به دین عمل نکنیم، از ما اعمال دیگر را قبول نمیکنند، مثلا کسی بگوید من روزهی ماه رمضان را میگیرم ولی به نماز کاری ندارم و نماز نمیخوانم!!
یا خانوم بگوید من همهی دین را قبول دارم ولی حجاب را قبول ندارم، این یعنی هیچ !! واقعا هیچ هست، نه اینکه شما فکر کنید که او سزاوار هست و هشتاد درصد دین را دارد و فقط دو درصد آن را ندارد، نخیر! باید همه چیز دین با هم باشد، الان شما یک سیم یا سر باطری ماشین را بردارید نمیتوانید ادعا کنید که بهترین موتورِ ماشین را دارید، چون ماشین دیگر کار نمیکند.
یا یک لاستیک ماشین باد نداشته باشد، این یعنی هیچ! شما بگویید این ماشین آخرین سیستم است ولی با سه چرخ که نمیتواند حرکت کند!
دین را باید در اجتماع برد
شما وقتی ماشین را در پارکینگ روشن کردید آن را که همینجور در پارکینگ نگه نمیدارید، با آن بیرون میروید. دین هم همینطور است؛ این دین در خانه نمیماند، دین باید در اجتماع برود، به ما میگویند چرا حکومت را قبول کردید که فحش بخورید؟! اصلا اگر دین در اجتماع نمیآمد که دین نبود. یا میگویند زمان شاه اصلا دین نبوده ولی مردم متدینتر بودند و نماز و روزه و حجابشان خوب بوده، بله دین چیزهای دیگری هم دارد تا موتورش روشن بشود؛ یک کارش این است که بیاید و گلوی قدرت را در جامعه بگیرد. در قرآن خدا میفرماید «اِذْهَبْ الیٰ فِرعون انه طغی»؛
موسی در خانه نباش و به بیرون برو و یقهی فرعون را بگیر و جلوی قدرت او بایست.
دین باید قدرت داشته باشد تا موفق و پیروز بشود
ما باید برای دین قدرت ایجاد کنیم، دین اقتدار میخواهد. جان عالمی امیرالمومنین-علیهالسلام- که میفرماید: اگر حمزهی سیدالشهدا و جعفر طیار بودند به خانهی ما حمله نمیشد. امام حسن-علیهالسلام- چرا باید با معاویه که یک آدم پلشت هست صلح بکند؟ حضرت فرمود چون یار و قدرت ندارم صلحی را میپذیرم که نمیخواهم.
دین باید در همه چیز و همه جا باشد
الان همهی دین باشد ولی ناموس در خطر باشد، همهی دین باشد ولی ربا باشد، این که دین نیست! اگر شما میتوانید باید آنها را هم درست کنید، نگویید فحش میخوریم، این حرفها چیست!!!
ما وسط جامعهای داریم حکومت میکنیم که این همه سروصدا و مطالبه دارد. الان عربستانیها یک انتخابات هم ندارند، اصلا معلوم نیست که اینها حکومت دارند، حکومت وقتی هست که انتخابات داشته باشد، آنها جرأت ندارند یک انتخابات راه بیندازند!
پس دین یک مجموعه هست، نه فقط یک چیز؛ دین در حجاب هست، در حرف زدن هست، در نگاه کردن و معاشرت و صلهی رحم هست، در غذا خوردن هست. حالا یک نفر به اندازهی درجهی خودش یکی دو جای دین را رعایت میکند چون ظرفیتش همین است، و الا دین یک مجموعه هست و باید همهی دین آورده بشود تا خدا بگوید دین!
لذا اصول عقاید، فروع دین و اخلاقیات، همه با هم هست.
نمیشود شما نمازتان خدایی باشد ولی زبانی شیطانی داشته باشید، اصلا جواب نمیدهد.
پس در دینداری یادمان باشد که دین فقط یک چیز نیست و ما باید همهی قسمتهای آن را با هم بپذیریم.
کاملترین دین؛ اسلام
دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین است که پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- آن را آورده است، دینی که فقط دوازده امام دارد و هر امامش افضل از همهی انبیا هست. «علماءُ اُمَتّی اَفضل منْ اَنبیاءِ بنی اسراییل»؛
علمای این امت از بعضی از انبیا بالاتر هستند.
اهمیت وجود علما و مراجع در زمان غیبت
شما ببینید الان زمان غیبت است و امام زمان-عجلاللهتعالی- حضور ندارد. الان نه پیغمبر هست، نه جبرائیل هست، نه علی، نه فاطمه، نه حسن و نه حسین هستند! برعکس، ماهواره هست، شبکههای مجازی هست، مشروبات الکلی و مواد مخدر جدید هست، فسادها و قمارهای جدید وجود دارد، با این اوضاع، علما و مراجع توانستند حکومت درست کنند و به کمک دین بیایند، و به اندازهی تشخیص خودشان و با وجود همهی نابسامانیها و با محدودیت فکری که نسبت به ائمه-علیهمالسلام- دارند اینقدر دین را جلو ببرند.
در زمان غیبت، نظر مراجع نظر خداست
آقایی در کلاس درس آیةالله بهجت-رحمةاللهعلیه- از ایشان پرسید که حاج آقا، شما دیروز خیلی محکم در مورد فلان مساله فتوا دادید و آن مساله را ثابت کردید، ولی امروز چیز دیگری میگویید! آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- فرمود: ما علما در روز معمولا یک ساعت برای درس میآییم، نصف این یک ساعت را در مورد بحثی که دیروز گفتیم صحبت میکنیم و به اصطلاح آن بحث را پنبه میزنیم و نصف دیگرش هم در مورد بحثی است که فردا میخواهیم بگوییم. واقعیت مساله که دست ما نیست و ادعایی هم نداریم، ما استدلال و مدرک میآوریم تا ببینیم نظرمان چیست، نظر ما نظر خداست، خدا گفته عیب ندارد شما بنشینید و فتوا بدهید. دین به این صورت جلو آمده و این قدرت دین است. مسیحیت نتوانسته این کار را بکند، مسیحیت هضم شده است و اصلا تورات و یهودیت وجود خارجی ندارد ولی قرآن! (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون).
یک آیه از قرآن پایین و بالا نشده است و مردم مأمور به ختم همین قرآن هستند.
اهمیت و کارکرد دین
دین دارد در مجموعهای جلو میرود که دو کار را انجام بدهد؛ یکی اینکه به دنبال اثبات حق است و دیگری اینکه باطل را میکوباند و له میکند و این کار دین است (خوب گوش کنید، این خیلی مهم است!)
ما با عمل به دستورات دین، حق را ثابت میکنیم
شما فکر میکنید در مسجد فقط یک نماز ساده خواندید و رفتید، اما اینطور نیست! اگر میبینید الان حقی در عالم هست و مردم حق و باطل را میفهمند، بهخاطر همین نمازخوانهایی هست که به مسجد میروند. کما اینکه اگر یک قمارخانه اینجا باشد وقتی از آن بیرون میآیند باطل ثابت میشود.
کار ما همین است که با محاسنمان و با ازدواج فرزندمان داریم حق را ثابت میکنیم و میگوییم بر اساس شرع این دختر و پسر در کنار هم قرار گرفتند.
پس ببینید حق دارد جلو میرود و اثبات میشود و باطل هم دارد کوبیده و له میشود و برای همین بعضیها اذیت هستند.
مخالفت دشمن با اصل عقیدهی مومن
مسائل سیاسی در کار نیست، اشتباه نکنید بحث ترامپ و اسراییل بحث سیاسی نیست، بلکه همان بحث شعب ابیطالب است.
اگر بخواهد بحت سیاسی باشد که چهارچوبش معلوم است، اما آنها با اصل عقیدهی ما دعوا دارند که شما چرا علی-علیهالسلام- را قبول دارید و هنوز هم دارند از معاویه طرفداری میکنند. دجّال و سفیانی چه کسانی هستند که وقتی امام زمان-عجلاللهتعالی- ظهور میکنند، آنها هم میآیند؟ آنها از نسل ابوسفیان هستند که به صورت باطل جلو آمدند.
در هر حالتی باید باطل را کوبید و لعن کرد
حضرت-علیهالسلام- فرمود: وقتی نماز میخوانید یک مقدار به سمت چپ تمایل پیدا کنید و به پای چپتان فشار بیاورید، این یعنی شما پای چپ را باطل فرض کردید و باطل را کوبیدید.
برای چه لعن میکنیم؟ برای اینکه ما باطل را قبول نداریم؛ «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد».
مومن جز اثبات حق، کار دیگری ندارد
شما وقتی نماز میخوانید در لباسِ نماز خواندن حق را ثابت کردید. در طول روز با روزه گرفتن و موقع افطار هم با خوردنتان دارید حق را ثابت میکنید، شما حتی با سلام کردن و یا با ازدواج فرزندتان دارید حق را اثبات میکنید. ما کار دیگری جز اثبات حق که نداریم، آنها هم دارند باطل را ثابت میکنند و همیشه حق و باطل در حال جنگیدن بودند.
هر کس به دنبال اثبات حق باشد، نصرت خدا را خواهد دید
و «ان تنصر الله تنصرکم» ، «من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا»؛ هر کس در راه خدا بیاید، ما کمکش میکنیم.
رضوان و رحمت خدا بر امام-رحماللهعلیه- ، مگر خدا به ایشان کمک نکرد؟ امام-رحمةاللهعلیه- چه داشت؟ عِدّه و عُدّه داشت؟ یک نفر کافی بود که بیاید ایشان را بگیرد و بکشد، اما ببینید خدا چطور امام-رحمةاللهعلیه- را نگه داشت و او را از خطرها حفظ کرد! الان نظام دارد حق را نصرت میکند و خدا هم با او هست، وقتی باران احتیاج دارد باران میفرستد. بوشهر پارسال چهارده هزار تن گندم داشت و امسال صد و بیست هزار تن گندم به عمل آورد و همه را هم از آنها خریدند. خدا یاری و کمک میکند منتها نصرت خدا همینطوری نیست، نصرت خدا روی حساب و کتاب است؛ هر چهقدر من راست بگویم و در دین محکم باشم به همان اندازه خدا نصرتش را نشان میدهد.
انسان با کارهایش یا حق را ثابت میکند و یا باطل را اثبات
پس اگر ما این مسیر را به همین صورت رفتیم، یعنی حق را تأیید کردیم و باطل را کوبیدیم.
شما با گفتن یک بسماللهالرحمنالرحیم، با یک افطاری دادن، با بردن یک کپسول گاز برای سیلزدگان دارید حق را ثابت میکنید. فردی که سگش را بیرون میآورد و یا آهنگ میگذارد میخواهد باطل را نشان بدهد.
مردم با طرفداری از حق، مسیر درست را پیدا میکنند
مردم راه را پیدا کردند، گذشت آن زمانی که علی-علیهالسلام- تنها بود، گذشت آن موقعی که فاطمه-سلاماللهعلیها- پشت در ماند و هر چه صدا زد کسی یاریاش نکرد.
شیخ فضلالله نوری-رحمةاللهعلیه- را اعدام کردند و پسرش زیر طناب دار دست میزد و یک نفر جرأت
نمیکرد از این مرجع تقلید که واقعا فضلالله بود حمایت کند، اینقدر دین را پوشانده بودند! ولی الان نه، دین طرفدار پیدا کرده است و اگر آن طرف دنیا اتفاقی بیفتد مردم راهپیمایی میکنند. الان در خود لندن صدای حق دارد میپیچد. سابق اسرائیل در کمترین زمان با سید حسن نصرالله میجنگید، اما حالا در مقابل یک حزب کوچک مثل حماس کم میآورد.
پیروزی از آن حق است
حق دارد قدمهای بزرگش را برمیدارد و ما با کارهایی که انجام میدهیم، با یک روضه، با یک گریه و با یک قرآن خواندن و حمایت از حق، میتوانیم آن را به جلو ببریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسجد جامع رجایی شهر؛ روز هفتم ماه رمضان ۱۴۴۰؛ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸