ضرورت بودن تحت فرمان ولی خدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ»
«الحَمْدُ لله رَبِّ العالَمین الصَّلوةُ وَالسَّلامُ علیٰ سَیِّدِنا وَنَبِیِّنا وحَبیبِ قُلوبِنا وَطَبیبِ نُفوسِنَا وَشَفِیعِ ذَنوبِنا اباالقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد و آلِهِ الطّاهَرین الْمِعْصومینَ المُکَرَّمین؛
اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک؛
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کرامَةَ الدنیا و الاخِرَة»
بسماللهالرحمنالرحیم
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِی الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ»
«ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﺑﻲﺳﻮﺍﺩ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺖ ﺗﺎ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩگیﻫﺎی ﻓﻜﺮی ﻭ ﺭﻭحی] ﭘﺎﻛﺸﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﺣﻜﻤﺖ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﺩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ گمراهی ﺁﺷﻜﺎﺭی ﺑﻮﺩﻧﺪ»(جمعه/ ۲)
در این آیهی بعثت چند کلمهی مهم هست که به آن دقت کنید؛ «هُوَ الَّذِی بَعَثَ»، در عرب سه کلمه مترادف است؛ بعث، إنقلب و ثَور، اما چرا خدای متعال بَعَثَ را انتخاب کرد؟
ببینید برای چه ما انقلاب اسلامی میگوییم؟ چون
مجبور شدیم این را بگوییم، بهخاطر اینکه یک عده گفتند انقلاب دموکراتیک، انقلاب خلق، انقلاب…، ولی ما چون جهتمان اسلامی بود گفتیم انقلاب اسلامی! پس کلمهی انقلاب ناقص است و باید چیزی به آن اضافه کرد تا معنی درست آن معلوم شود.
عرب عبارت دیگری هم دارد و میگوید: (ثورَ ثورَ حتی النصر) خب اینجا منظور از ثَور چیست؟
ثور یعنی گاو، گاو چکار میکند؟ زمین را شخم میزند و کاری به این ندارد که خاک خوب بالا میآید و یا خاک بد.
خیلی از لغات عربی ثَور و شخم زدن است، لذا اشخاصی مثل عبدالناصر و سادات بر سر کار میآیند و با اسرائیل عهدنامه میبندند!
در خیلی از کشورها انقلاب شد، ولی انقلابشان به کجا رسید؟
قرآن میگوید: بَعَثَ، نمیگوید اِنقلب، نمیگوید ثَور.
عرب وقتی بَعَثَ میگوید، یعنی برنامه معلوم است، رهبر معلوم است، مسیر و مقصد هم معلوم هستند.
ببینید ما وقتی که گیج و متحیر میشویم، یعنی یکی از این سه چیز را فراموش کردیم دنبال کنیم و یا این سه مورد را غلط دنبال میکنیم، حالا این سه چه هستند؟ رهبری و امامت، مکتب، مکتب امام جعفر صادق-علیهالسلام- و امت، امتی که موالات، معادات و مواسات دارد.
پس اگر ما نتوانیم در چهار چوب بعث خدا قرار بگیریم، یک جایی از این انقلاب و از این بعثت فاصله میگیریم.
اولین فاصله در کجا اتفاق افتاد؟ در غدیر! پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- یوم غدیر دارد و در اصل بعثت غدیر و عیدالله اکبر است و بعد از آن، غدیر بعدی آمد. خب کسانی که با غدیر نیامدند و ملحق به غدیر نشدند، با پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- هم نبودند و جدا شدند.
پس من اگر بخواهم یک دین خیلی ساده در خودم ایجاد کنم، باید به رهبری، مکتب، امر به معروف و نهی از منکر مشغول باشم.
رهبری چه چیزی را دارد نشان میدهد؟ تولی و تبری! وقتی ما به رهبر توجه کنیم حق و باطل را میفهمیم.
ببینید ما چهل سال تحت فقاهت ولی فقیه بودیم و الان در دنیا ما را از بقیه جدا میکنند، این ویروس کرونا در آمریکا، ایتالیا و انگلیس هم آمده و شما دو هفته صبر کنید و ببینید در دنیا چه خبر میشود؛ ما چکار کردیم و آنها چه کار میکنند!
به ما میگویند جهان سوم و خودشان را متمدن فرض کردند، آنوقت در فروشگاه بهخاطر یک دستمال کاغذی همدیگر را میزنند! غرب وحشی وحشی است، چرا؟ به این علت که تحت تأثير امام-علیهالسلام- نیست.
ببینید به این نکته توجه کنید؛ فکر کنید در کشتی هستید و همه چیز رها شده و این حجت خداست که به همه جا مسلط است و امور را جمع میکند، ایشان به جمع کردن اولی است.
شما چوپان را ببینید؛ یک چوب میاندازد و هزار گوسفند را جمع میکند.
پس انسان نباید به نیروی خودش فکر و تکیه کند. حالا برای اینکه به نیروی خودتان فکر نکنید چکار باید کرد؟ اول اینکه باید خودتان را گنهکارترین آدم بدانید؛ یعنی مدام گناهانتان را مرور کنید. دوم اینکه در طاعت، خودتان را ضعیفترین آدم بدانید و بگویید من کاری برای خدا انجام ندادم. این در روایت هم هست.
حالا غیر از این دو کار، عبارت دیگری هم هست؛ حضرت-علیهالسلام- به آن اعرابی فرمود: اینقدر خودت را بد بدان که اگر دنبال آدمی میگشتند که در امر دنیا یا آخرت خوب عمل نکرده، فکر کنی آن آدم تو هستی.
وقتی ما تحت فرمان ولی خدا هستیم و برای خودمان چیزی قائل نیستم، راهمان را پیدا میکنیم.
پس ببینید ما در مبعث هستیم، «هو الذی بعث فی الامیین رسولا» نمیگوید (نبیّا)، پیامبر ما رسول بوده و رسالت داشته؛ یعنی رسالتی آورده که همان عمل به مبانی دینی اسلام است. «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» بببنید باز میگوید (یَتلُو)، نمیگوید (یقرأ)، دارد فرق بین تلاوت کردن و خواندن را میگوید؛ (یتلو) یعنی تلاوت کردن که همراه با فکر و تدبر هست،
ولی قرائت، خواندن معمولی قرآن هست. پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- آمده تا آیات و مفاهیم را به مردم بفهماند، نه اینکه مردم فقط قرآن را بخوانند. بعد میفرماید: «وَ يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»، یعنی علاوه بر خواندن و تفکر کردن، مرحلهی بعدی تزکیه کردن هست؛ یعنی بعد از تفکر به آیات، باید به آنها عمل کند و به وسیلهی این آیات تزکیه شود.
ببینید الان زمان غیبت است و امام زمان-عجاللهتعالیفرجهالشریف- غایب هست، لذا حکمت نزد علما است؛ «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»، همین علما دارند مردم را هدایت میکنند؛ علما هستند که دارند برای امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- کار میکنند. در روایت دارد «لَنْدَرَسَتِ الدّین»، یعنی اگر علما نبودند دین مندرس میشد.
بیخود و غلط میکنند کسانی که حوزههای علمیه را زیر سوال میبرند، خودشان زیر سوال هستند؛ پدرانشان زیر سوال هستند و ما میدانیم چگونه زیر سؤال هستند.
شما اگر همهی خروجی حوزهی علمیه را امام خمینی-رحمهاللهعلیه- بدانید کافی است. خروجی حوزه اشخاصی مانند بروجردی، کاشف الغطا و میرزای شیرازی بزرگ است.
پس این بساط راه خودش را دارد میرود و من باید بدانم امامی وجود دارد که همهی امور در مشتش هست.
اگر من تابع نباشم و با امام-علیهالسلام- کاری نداشته باشم، در مسیر درست رشد نمیکنم.
ببینید من نمیگویم هر روز دعا بخوانید، من میگویم با امام کار داشته باشید.
الان یک فرد ارتشی یا یک فوتبالیست، در خانه هم برنامهی خودش را دارد؛ یعنی میداند چه ساعتی بخوابد، چه ساعتی بخورد و… .
من هم باید بدانم امامم از من چه میخواهد؛ اینکه چه چیزی بخورم، کجا و چهقدر بخوابم.
پس من تا تحت فرمان ولی خدا واقع نشوم، هوالذی بعث معنا ندارد و وقتی بعثت پیغمبر اتفاق نیفتاد، چیزی گیر من نیامده است.
به علاوه اینکه آمدند مکتب و مرام درست کردند! طلبه در حوزهی علمیه باید ادبیات را یاد بگیرد که قال الصادق و قال الباقر را بخواند، نه چیزهای دیگر را که عاقبت معلوم میشود به کجا میرسد.
باید دید وظیفهی ما چیست؛ وظیفهی من خواندن اصول کافی، مفاتیح و رساله است، خواندن صحیفهی سجادیه است و باید بتوانم در این قالب خودم را شکل دهم.
نکتهی آخر! ببینید چیزی که وجود ما را با ارزش کرده، ولایت است و ما باید به این دلخوش باشیم. ولایت چیست؟ حضرت-علیهالسلام- فرمود: مثل زنبور که در وجودش عسل هست، در وجود شما هم ولایت ماست؛ یعنی چه؟
یعنی هر جا شیعه و محب، با عقاید درست باشد کار انجام میدهد، مثل دکل مخابرات که هر جا نصب شود، سیم کارتها فعال میشود. منتها شما از شیعه بودن و محب بودن نیفتید و همراه آنها نباشید؛ کارهای آنها را تکرار نکنید؛ دنبال راه آنها نباشید، آنوقت میبینید خریدار پیدا میکنید و به دنبال شما میآیند.
ما باید خدا را شکر کنیم که بعد از سالها خون دل، صاحب حکومت و صاحب فرماندهی کل قوا با عقاید درست هستیم.
مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیرشان توجه به ولی خدا را خیلی سفارش کردند. ایشان میفرمودند: تنمان میلرزد از اینکه اسم ما را بعد از ائمه-علیهمالسلام- میآورند و صلوات میفرستند. این را بفهمیم یعنی چه و آن را طرفداری و غلو ندانیم.
همهی بساط معرفی امام-علیهالسلام- است و افتخار جمهوری اسلامی این است که به امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- تحویل داده میشود.
حالا چند راهکار عرض کنم؛ به قرآن زیاد توجه کنید و آن را بخوانید، اهل دعا باشید؛ چهار پنج تا دعا را دنبال کنید. اهل روایت باشید؛ روزی یک روایت بخوانید. اهل رساله باشید؛ آن را
به صورت استخارهای مثل قرآن باز کنید و بخوانید. اهل روضه و اهل سینهزنی باشید؛ در خانههایتان روضه داشته باشید و مطمئن باشید خدا از این بلا (ویروس کرونا) نعمت بزرگی را بیرون میآورد که همهی شما راضی میشوید و میگویید چهقدر خوب شد این اتفاق افتاد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخنرانی پخش زنده؛ شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۹؛
شب عید مبعث؛ ۲۶ رجب ۱۴۴۱