qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

دنیا از نگاه اهل‌بیت-علیهم‌السلام-

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ»
«الحَمْدُ لله رَبِّ العالَمین الصَّلوةُ وَالسَّلامُ علیٰ سَیِّدِنا وَنَبِیِّنا وحَبیبِ قُلوبِنا وَطَبیبِ نُفوسِنَا وَشَفِیعِ ذَنوبِنا اباالقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد و آلِهِ الطّاهَرین الْمِعْصومینَ المُکَرَّمین؛
اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک»

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهید صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.»
صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- بفرستید.

«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ و َاَهْلَهُ و َتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ و َاَهْلَهُ و َتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ و َالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا و َالاْخِرَةِ.»
صلواتی برای امام زمان-علیه‌السلام- مرحمت بفرمائید.

چیزی که به ما کمک می‌کنه تا در مسیر خدایی و هدایت قدم برداریم و اموری به عنوان اصل، لحاظ کنیم، این هست که ما باید، تکلیفمون رو با دنیا، روشن کنیم؛ یعنی برای ما واضح بشه که تکلیفمون نسبت به دنیا چیه؟

دنیایی که لابدّ از اون هستیم، در اون هستیم و رسیدن به آخرت از دالان دنیاست. حضرت در یک روایت فرمود: با افراد، با ابدان و بدن‌هایتان معاشرت کنید‌ نه با روحتان. «خالِطوا النّاسَ بألسِنَتِكُم و أجسادِكُم و زايِلوهُم بِقُلوبِكُم و أعمالِكُم»
«با مردم با زبان‌ها و پيكرهاى خود معاشرت كنيد و با دل‌ها و كردارهايتان از آنان دورى گزينيد»
(غررالحكم/ ۵۰۷۱ )

دنیا هم همینه؛ آدم باید با دنیا هم با همین جسم و حس، معاشرت داشته باشه تا معنی عیش رو بفهمه و الّا اگه بخوای مثلا عقل رو بیاری تو دنیا و تفکر کنی که من الان باید از این دنیا چه بهره‌ای ببرم، و یا چه اتفاقی افتاد، دنیا چنین ظرفیتی نداره که مخاطبش عقل باشه. مثلا شما جایی می‌رید که اون‌جا مناسبتون نیست، تحویلتون نمی‌گیرند، آسایش نیست، بخوای یه خرده به این قضیه فکر کنی، این ابزارِ فکر، آدم رو اذیت می‌کنه. بنابراین با همین جسم، باید خودت رو با اون جایی که هستی منطبق بکنی. مسائل روحی و مسائل عمیقِ معنوی رو نباید دخالت بدی. یا این‌که یه جایی رفتی تحویلت نگرفتند، نیای بگی که مثلا من، مورد غضب و خشم خدا هستم! نه، مردم این‌طور هستند، یه روز تحویل می‌گیرند، یه روز تحویل نمی‌گیرند. اگه مسائل مادی خوب پیش نرفت، نگو که خدا داره من رو امتحان می‌کنه، در یک امتحان قرار دارم و امتحانم هم اینه که از من سلب روزی بشه، نه! چه بسا می‌بینی اصلا یه آثار طبیعیه. مثل این‌که شما تو یه منطقه‌ای می‌رید کویره، تو یه‌ منطقه‌ای می‌رید خوش آب و هواست. حالا آیا می‌یای بگی که این‌ها مردم خوبی هستند، مردم کویر آدم‌های بدی هستند؟! قضاوت‌های این‌جوری نمی‌تونی بکنی.

دنیا جسم باهاش کار داره، بقا نداره؛ مثلا شما بخوای از هر روزِ ماه رمضان صحبت کنی؛ از روز اول ماه رمضان صحبت کن، بگو اون روز چه حالاتی به تو گذشت، بعد روز دوم رو هم تفکیکی صحبت کن، بگو حالا روز دومه، حالا روز سوّمه، روز چهارمه، نمی‌تونی اصلا اون حالات رو بگی! چرا؟! چون خدا این‌طور قرار داده که دنیا بقا نداره، حقیقت نداره. اگه ما نتونیم به دنیا این‌طوری نگاه کنیم، یعنی داریم به دنیا حقیقت می‌دیم. درحالی‌که باید به دنیا مثل یه بچه نگاه کرد، در تعبیر روایات هم هست، که حضرت می‌فرمایند: بچه‌ها آخر شب که می‌شه یک چیز درست می‌کنن، دوباره خراب می‌کنن! دنیا رو باید بچه‌گانه ببینی‌، دنیا اصلا برای بچه‌ها ساخته شده؛ «اِعْلَمُوا اَنَّمَاالْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَينَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ فِى الاَمْوالِ وَالاَوْلادِ»
«بدانيد زندگى دنيا تنها بازى، سرگرمى، تجمّل‌پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون‌طلبى در اموال و فرزندان است» (حدید/۲۰)
حالا یه دانشمند بیاد به دنیا هویت بده، یه نگاه عالمانه بکنه، به این‌که پیچ‌وخم دنیا رو این‌جوری ببینه، نه! شما ممکنه هندوانه رو پاره کنید مثل کدو باشه، هیچ مزه‌ای نداشته باشه، همینه، این دنیاست! یه موقع هم پاره کنید شیرین باشه، همینه! دنیا هم همین‌طور است. شما اون موقع که کدو بود، به عنوان کدو بخور تا رفع عطش کنه، یه موقع هم اگه شیرین بود، به عنوان هندوانه بخور.
«لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ» «تا بر آن‌چه از دست شما رفته، اندوهگين نشويد و به سبب‌ آن‌چه به شما داده است شادمانى نكنيد، و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد» (حدید/۲۳)
اگه شما دنیا رو این‌طور نگاه کردید، دنیا در حقیقت یک جنبه‌ی روان برای شما پیدا می‌کنه، ولی اگه خواستی دنیا رو این‌طور نگاه نکنی، از توی دنیا نمی‌تونی بیرون بیای؛ مثل این‌که شما رفتار یه بچه رو، با عقل خودت بسنجی؛ یعنی مدام با قوانین عقلی بچه رو مورد عتاب قرار بدی! این بچه است، در واقع داری خودت رو اذیت می‌کنی، مثل این می‌مونه که شما با یه ستون حرف بزنی، اصلا حالیش نیست، الان هم بهش گفتی، یه ربع دیگه اصلا حالیش نیست، یه ساعت دیگه اصلا هیچی نمی‌فهمه و یادش نیست. در واقع بچه تو لحظه داره زندگی می‌کنه؛ لذا گفته شده خیلی لطیف و مدبرانه باهاش صحبت کنید.

ما الان این چیزهایی که راجع به دین به مردم گفتیم، باعث شدیم مردم از دین فراری شدند، دارند طغیان می‌کنند. انبیاء-علیهم‌السلام- این‌طور نبودند، امور رو خیلی ظریف بیان می‌کردند و خیلی زمینه‌ها باید فراهم می‌شد، تا یه امری رو به کسی می‌فرمودند. مگر جاهایی‌ که ابلاغ عمومی بود که می‌خواستند اعلام کنند که یک چنین امری هست، به خلاف دنیاست.

الان شما می‌خواهید مردم رو برای نماز جماعت داخل مسجد جمع کنید، مثل این می‌مونه که می‌خواید به مردم بگید که جلوی مسلسل بایستند، تا اون‌ها رو به رگبار ببندید. اگه شما این تصور رو بکنید که این‌طور هست، نمی‌رید راحت به مردم بگید، برای نماز جماعت بیایید. حالا شما به مردم بگید که بیایید می‌خوایم اون‌جا بزنیم و برقصیم، مثل این می‌مونه که می‌خواید بهشون شیرینی و شکلات بدید، پس اشتباه ما، در تشخیص دنیاست. اون وقت خدا از اون طرف، همین دنیای این شکلی رو، محل ثواب قرار داده، حتی بابت چیزهای کم و اندک؛ مثلا اگه چایی جلوی کسی بذاری، یک ثواب عظیم می‌بری، اصلا صدر و ذیل به هم نمی‌خوره، در واقع اون چایی دادن نیست که ثواب عظیم داره، بلکه خدای متعال در فعل مومن ثواب قرار داده؛ به عبارتی خدا به چایی و غیر چایی کاری نداره، همین‌که مومنی با یه نیت خوب یه خدمتی رو به یه مومن می‌کنه، این پیش خدا عزیز هست. نه این‌که اگه چلوکباب به یه نفر بدی، این خیلی خوب باشه، نه! یه لقمه نون و سبزی هم با همون نیت خوب به یه نفر بدی، پیش خدا اون ثواب عظیم هست.

در روایت داره که از حضرت-علیه‌السلام- پرسیدند که ما از خدا مرگ طلب کنیم؟! حضرت-علیه‌السلام- فرمودند: اگه آدم این‌جا اهل طاعت هست، این‌جا برای او خوب هست، چون اون‌ دنیا جای طاعت و معصیت نیست. این‌که این‌جا می‌تونی طاعت انجام بدی، خوبه. ببین این نگاه است!
حالا ما اومدیم و دیدیم یه امری جور نیست، خب اصلا دنیا همین‌طور است. امام علی-علیه‌السلام- می‌فرمایند: «الدهرُ يَومانِ: فيَومٌ لَكَ و يَومٌ علَيكَ، فإذا كانَ لكَ فلا تَبطَرْ، و إذا كانَ عَليكَ فلا تَحزَنْ، فَبِكِلَيهِما سَتُختَبَرُ»
«روزگار دو روز است؛ روزى به كام تو و روزى به زيان تو، چون به كام تو بود، سرمست مشو و چون به زيان تو بود، غمگین مباش، زيرا هر دو مايه‌ی آزمايش تو هست.» (تحف العقول/ص ٢٠٧)
«وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ»
«ما اين روزهای شكست و پيروزى‌ را ميان مردم به نوبت مى‌گردانيم، تا آنان پند گيرند و خداوند كسانى را كه واقعا ايمان آورده‌اند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد، و خداوند ستم‌كاران را دوست نمى‌دارد.» (آل‌عمران/ ۱۴۰)
یه روز موفقیت است و یه روز نیست، یه روز مریضی و یه روز سلامتی است، یه روز دارایی و یه روز نداری است؛ لذا اگه من نگاهم رو نسبت به دنیا درست کنم، دنیا با من راه می‌یاد.

همین مقدار که شما می‌شنوی که مثل حضرت نوح-علیه‌السلام- در یه مدت طولانی، چهار نسل مدام اومده و هر روز گفته خدا، ولی اون‌ها گفتند، نه، شیطان!!! خدا این رو برای چی می‌گه، می‌خواد بگه، دنیا همین هست، حالا اگه شما یه جایی رفتید، تمام امور و امکانات فراهم بود، با اون نگاه به دنیا، ببین این‌ها هم خیلی خوب هست. من گاهی این‌طور فکر می‌کنم، همین‌که مردم، وقتی من می‌خوام نماز بخونم، دست و پای من رو نمی‌بندند، اجازه می‌دن من نماز بخونم و کاری به من ندارند، خدا رو شکر می‌کنم که دست و پای من رو نمی‌بندند؛ مثلا همه روزه بخورند، اما همین‌که اجازه می‌دن که من روزه بگیرم، خیلی خوب هست. الان که خیلی بالاتر از این هم هست، این‌که یه تعداد جمعیت که کم هم نیستند، با ما روزه می‌گیرند، این دیگه برای ما یه امر پر افتخاری هست. برای همین است که امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- غائب هست، چون حضرت-علیه‌السلام- هم می‌خواست همین فضا رو درست کنه که ده نفر مثل من باشند، اگه نبودند، امام می‌اومد که حالا من بگم، اگه هیچ‌کس هم نیست و من تنها هستم، خب، امام که هست، ولی خدا می‌بینه که مردم اون مقداری که باید رغبت به دین داشته باشند، با ما هستند که ما وحشت نکنیم‌؛ لذا لازم نمی‌بینند که امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- حاضر باشند. الان یه مکه‌ای هست و مردم حج می‌رن، زمان ابراهیم-عليه‌السلام-، اون‌جا محل بت و شرک بوده، حتی زمان خود پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- هم اون‌جا محل بت بوده که خود حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- موفق شد، اون‌جا رو پاک‌سازی کنه. دیگه اون‌جا که گل عبادت هست، محل بت بوده، حالا شما این همه مسجد و افراد متدین می‌بینید، دیگه بقیه رو نبینید.

یه آقایی از این جوان‌هایی که در لندن هستند و همین ماه رمضان هم کرج اومده بود، نقل می‌کرد که اون‌جا پدرش چهل سال هست که هیئت‌داری می‌کنه، بالاخره خودش هم یه سنی داره و اون‌جا هیئت‌داری می‌کنه. می‌گفت اون‌جا ما یه هیئتی داریم و یه حسینیه‌ای رو هم اجاره کردیم، اما این هیئتی که ما می‌ریم، تو یه محله‌ای است که این‌‌ طرف می‌ری، قمارخانه است، اون‌ طرف می‌ری، محل رقص هست، اون طرف می‌ری، شراب فروشی هست و این بچه‌ها از همین‌جا می‌یان و هیئت می‌رن. دنیا هم همین‌طور است، شما شراب فروشی و رقص و…. نمی‌بینی، ولی همین‌طور است، اگه چشمت رو باز کنی می‌بینی، همین بقیه نباید باشند. شما وقتی به یه باغ برید، ده تا درخت است، بیست تا درخت است، صدتا درخت است، یعنی تعداد درخت‌ها رو می‌تونی بشماری، ولی علف هرزه رو ببین، اصلا چیزی که چشمت رو پر می‌کنه، علف هرزه است، ما منطقه‌ی سی‌سخت رفته بودیم، در یه باغی این‌قدر علف‌های هرز زیاد بود که نمی‌تونستیم جلو بریم. یه شخصی می‌گفت من معتقدم که نباید علف‌های هرز رو‌ از بین ببریم، چون این‌ها آب رو ذخیره می‌کنند و موقع نیاز به درختان می‌دن؛ اعتقادش این بود که علف‌های هرز مانع شته هستند، شته‌ها رو به خودشون می‌گیرند‌. همه نباید هم عقیده‌ی شما بشن.

مطالبی که موسی-علیه‌السلام- می‌دونستند به هارون نمی‌گفت؛ برای مقام اولوالعزمی‌ خودش است، هارون هم یه پیغمبر است، اندازه‌ی خودش. حضرت سلیمان-علیه‌السلام- چیزهایی که می‌دونست به آصف‌بن‌برخیا نمی‌گفت؛ برای خودش بود. خدا عقل رو ملاک قرار داده است. «كلّموا النّاس على قدر عقولهم لا على قدر عقولكم حتّى لا يكذّبوا اللّه و رسوله»
«با مردم به اندازه‌ی عقل خودشان سخن گوييد نه به‌اندازه و برحسب خرد خويش تا(در نتيجه‌ی عدم فهم خود،)خدا و رسول را تكذيب نكنند»
(غررالحکم/ج۱/ص۱۷۶)
الان مردم مشغول دنیا هستند! چه‌قدر خوب، با ما هم کاری ندارند! مشغول لذات و شهوات هستند! چه‌قدر خوب دارند برای خودشون می‌چرند! چه‌قدر خوب، مزاحم ما هم نیستند. اون زمان نمی‌گذاشتند پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌و‌اله- حتی نماز بخونند، الان کسی با ما کاری نداره. بشین مطالعه کن، کسی با تو کاری نداره، بشین نماز شبت رو بخون، کسی با تو کاری نداره. حضرت-علیه‌السلام- فرمود ما در دنیا با آن‌ها مشترک هستیم، ولی آن‌ها در عقبی و در آخرت با ما سهیم نیستند. حتی زن و بچه‌ی آدم هم با آدم، شریک نیست.

یه نفر بهم زنگ زده بود، گفت آقا، یه کسی خواستگاری ما آمده، می‌گه که گاهی اوقات نماز می‌خونم، گاهی هم روزه می‌گیرم؛ ولی خدا و پیغمبر رو قبول دارم، گفتم این خیلی خوبه، زود بگیر، دیگه گیرت نمی‌یاد، شما شوهر می‌خوای دیگه؛ شوهر یه امر دنیایی است، نمی‌خوای که با آخرت زندگی کنی!
می‌خوای با دنیا زندگی کنی، خب شوهر کن. کاسب مغازه‌ها همه‌شون یهودی باشند، می‌خواهیم جنس بخریم؛ کار دیگه‌ای نمی‌خواهیم بکنیم، خب می‌ریم از یهودی‌ها جنس می‌خریم. الان ما خیلی دستمون بازه، الان ما خیلی زمینه‌های رشد داریم؛ دیگه خودمون، خودمون رو آزار ندیم! یعنی نیاییم به چیزهایی که اون‌ها اومدند دور پای ما پیچیدن، خودمون چیزی اضافه کنیم؛ مثلا همین شبکه‌ها و کانال‌ها، شما رو به چیزهای دیگه مشغول نکنه، بعد چشمت ‌رو باز کنی و ببینی، یه کار‌هایی باید انجام می‌دادی و ندادی. دیگه این‌جا مقصر خودِ آدم هست، بیهوده وقتت رو بگذرونی، با همه بیخودی کَل‌‌کَل کنی، نه! اتفاقا همه رو تحویل بگیر، همه خوب هستند. تو کار خودت رو انجام بده.
حضرت-علیه‌السلام- یه کیسه‌ی طلا می‌داد به شاعری که می‌دونست فاسق است، شراب خور است، تا در اشعارش به متدینین چیزی نگه. شما یه شکلات در جیبت بگذار، همین‌طور که راه می‌‌ری، به هر کسی یه شکلات بده، مشغول دنیاشون کن‌، بعد کارهای خودت رو انجام بده، دیگه با تو کاری ندارند.

ما خودمون یکی از اهل دنیا شدیم‌، ما هم سهم داریم، ما هم مطالبه داریم، به همین دلیل، مردم ما رو رقیب خودشون می‌دونند و غیض ما رو دارند، و درست هم هست. ما اگه یه مقدار چوب نامهربانی می‌بینیم، به همین دلیل است، مردم اگه ببینند یه نفر زاهد است، سرش پایین است، اون‌رو می‌پرستند. ولی اگه ببینند یه نفر رقیب‌شون است، می‌گن این هم مثل ما است و حرفش رو گوش نمی‌کنند. پس ما باید یه تفکیکی در دنیا و اهل دنیا برای خودمون درست کنیم، یه حریم و خط قرمزی برای خودمون درست کنیم؛ تمام نیروی خودمون رو بگذاریم و در اون خط قرمز، در اون دایره باشیم و از اون دایره بیرون نریم و کسی رو هم اجازه ندیم داخل بیاد، نفهمه اصلا ما چه‌کار می‌کنیم. خدا هم همین مقدار تکلیف، برای ما قرار داده، اون بهره‌ی لازمی رو که ما باید ببریم، می‌بریم. می‌بینی که همیشه سر حال هستی، چون این رو پیدا کردی که باید در فضایی زندگی کنی که خودت ساختی، حالا اگه یه فضای خوبی ساختی، خُب همون فضایی است که در آن راحت هستی.
خدایا به محمد و آل محمد عاقبتمون رو ختم به خیر بگردان.
فرزندانمون رو از صالحین قرار بده.

وصلی‌الله‌علی‌محمد‌و‌اله

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مورخ ۱۳۹۶/۴/۴