فضیلت مبلغین دینی و تلاشگران راه هدایت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا و طَبیبِ نُفوسِنا وَ شَفیعِ ذُنوبِنا أبوألقاسِمِ المُصطفی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المُکرَّمین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- مرحمت بفرمایید.
امام جواد-علیهالسلام- فرمودند:
«مَنْ تَکَفَّلَ بِأیتامِ آلِ مُحَمدٍ المُنقطعین عَن أمٰامِهِم المَتّحَیرین فی جَهلِهم، الاُسَراءِ فی أیدی شَیٰاطینِهِم و فی أیدی النَّواصب منِ أعدائِنا فَاستَنقَذَهم مِنهُم و أخرَجَهُم مِن حیرَتِهِمَ وَ قَهَرَ الشَّیٰاطین بِردِّ وَساوِسِهِم و قَهَرَ النّاصِبینَ بِحُجَج ربَّهم و دَلاَئِلِ أَئِمَّتِهِمْ لِيَحْفَظُوا عَهْدَ اَللَّهِ عَلَى اَلْعِبَادِ بِأَفْضَلِ اَلْمَوَانِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ اَلسَّمَاءِ عَلَى اَلْأَرْضِ وَ اَلْعَرْشِ وَ اَلْكُرْسِيِّ وَ اَلْحُجُبِ عَلَى اَلسَّمَاءِ وَ فَضْلُهُمْ عَلَى اَلْعِبَادِ كَفَضْلِ اَلْقَمَرِ لَيْلَةَ اَلْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِي اَلسَّمَاءِ»
«همانا کسی که متکفل ایتام آل محمد شود، پس کسانی که از امامشان جدا شده و در جهل خود سرگردان مانده و در دست شیاطین و ناصبیان از دشمنان ما اسیر گشتهاند را از چنگال شیاطین و دشمنان ما نجات دهد و از حیرت بیرونشان ببرد و شیاطین و دشمنان ما را با دلایل واضح مقهور سازد، چنین کسانی نزد خداوند برترین بندگان خواهند بود…»
(بحارالانوار/ ج۲/ ص۶)
«مَنْ تَکَفَّلَ بِأیتامِ آلِ مُحَمدْ المُنقَطِعینَ» اگه کسی تکفل کنه، سرپرستی کنه ایتام رسول خدا-صلیاللهعلیهوالهوسلم- رو
«المُنقَطِعینْ عَنْ أمامِهِمْ» کسانی که به لحاظ فکری نسبت به شیعه و ائمه-علیهمالسلام- شبهه در ذهنشون ایجاد شده.
«المُتّحَیِرینْ فی جَهلِهَمْ» متحیر هستند، به چهکنم چهکنم افتادند، گیر کردند، معارف و اعتقاداتشون متزلزل شده.
«الْاُسَراء في عَیدِی شَیاطینِهِمْ» گیر شیاطین افتادند؛ با ماهواره، اینترنت، فضای مجازی، بهشون شبهه القا شده.
«وَ فی أیْدِی النَّواصِبْ منِ أعْدائِنا» گیر ناصبیها و دشمنان افتادند.
«فَاسْتَنقَذَهُمْ مِنْهُمْ» اینها متکفل هستند که برن اونها رو نجات بدن.
«و أخرَجَهُم مِنْ حیرَتِهِمَ»و از حیرت در بیارن.
«وَ قَهَرَ الشَّیاطین بِردِّ وَساوِسِهِم» و وسوسهها رو که در ذهنشون القا شده پاک کنند.
«وَ قَهَرَ النّاصِبینَ بِحُجَج ربَّهم وَ دَلیلِ أئمَّتِهِم لَیُفَضِّلون عِندَالله» رفقای فاضل، طلبههای عزیز، اساتید من «لَیُفَضِّلون عندالله» اینها یه فضیلتهای عجیبی دارند که کارشون اینه رفع شبهه میکنند. در فضای مجازی پاسخ به سؤالات دارند، تلفنهاشون در ارتباط با حل مشکلات فامیل و دوستان شیعه هست. اگر خودشون هم بلد نیستند میپرسند، مطالعه میکنند و جواب میدن. در دسترس هستند، دغدغه دارند.
یک تیم درست کردند، جزوه تهیه میکنند، میگردند بببیند کی کجا گیر افتاده، برن نجاتش بدن. اینها پیش خدا بهترین افراد هستند، نه اون کسی که داخل خونه نشسته فقط یه تسبیح گرفته دستش. نه کسی که هی مطالعه میکنه، ولی خروجی نداره.
«لَیُفَضِّلون عِندَالله تَعالی عَلَی العِبادِ» عبادی که حضرت داره میگه واقعا عباد هستند، یعنی اعمالشون درسته، نمازشبخون هستند، نه کسانی که عبادتشون بیخوده.
«بأفْضَلِ الْمَوانع بِأکثَر مِنْ فَضلِ السَماءِ علی الأَرضْ و العرش» مقایسه کن آسمان و زمین رو با هم، اینها مثل آسمان نسبت به زمين هستند. مقايسه كن عرش رو با سایر چیزها. اینها مثل عرشاند.
«وَالکُرسی» اینها مثل کرسی هستند.
«والحُجُبْ عَلى السَماء و فَضلَهُم عَلی العباد کَافْضَل القَمَر لَيلَة الْبَدرْ» مثَل اینها که دغدغهی مسائل شیعیان رو دارند، مثل ماه شب چهارده هست. ناراحته یه بچه دبیرستانی داره بهش هجمه میشه. میره تو یه دبیرستان فحش میخوره ولی میدون رو خالی نمیکنه. چهطور اونها تو باطل خودشون از رو نمیرن، من كه تازه بر حق هم هستم، هر فحشی هم که به من بدن، ثواب یک حج عمره برام داره.
ما زمان آقای خاتمی در فرودگاه مشهد پروازمون کنسل شد، یه مدت طولانی اونجا موندیم. کنسل که شد مردم هم عصبانی شدند، زدند شیشهها رو شکستند، نیروی انتظامی هم درها رو بست و رفت. من موندم با یه طلبهی دیگه با یه هواپیما جمعیت. مردم ریختند سرمون ما رو دوره کردند. اون بنده خدا که نشست کنار من، همینجور سرشو انداخت پایین، ما هم نشستیم. مردم شروع کردند به فحش دادن، هر چی بلد بودند گفتند. ما هم متوسل به علیبنموسیالرضا-علیهالسلام- شدیم که آقا یه مددی کن! یه بچه آخوند سردستهی اینها بود، یعنی بچهی یکی از علما رئیس همین شلوغکنها بود. داد و بیداد و شلوغیها زیر سر این بود، میگفت الان این عمامهات رو برمیداریم، به گردنت میپیچیم آویزونت میکنیم. حرفهاشون رو زدند و فحشهاشون رو دادند. گفتم اگر یکی از شما یه حرف منطقی تونست بزنه، یه ایراد کوچیک از ما بتونه بگیره، من همین الان محاسنم رو همینجا با تیغ میزنم، ولی هیچکدوم شما حرف منطقی برای گفتن ندارید. گفتند داریم، گفتم خب اگه حرف منطقی دارید بحث میکنیم. از ساعت دوازده شب، تا چهار و نیم صبح طول کشید. هواپیما هم چهار و نیم صبح دوباره وصل شد. من هم همین سردستهشون رو کردم ناظم جلسه. گفتم اجازه بدید همین آقا وقت بده حرف بزنید. اینها حرفها رو زدند تا صبح شد، بعد اینها کاملا مجاب شدند تا جایی که بعضی گریه میکردند، یه سریشون ساک من رو گرفتند، یه سری رفتند کارت پرواز گرفتند، یه سری رفتند برای من صبحانه گرفتند. گفتند ما فکر میکردیم الان شما اسلحه در مییاری ماها رو میکشی، فکر نمیکردیم حرفی برای زدن داشته باشی!
آقا ما حرف برای گفتن داریم، آقای طلبه برو تو دل دشمن. شما آیات قرآن دستت هست با اطمینان برو جلو، جواب کسی که داره حرف بیخود میزنه رو بده امام با اطمینان رفت نظام شاهنشاهی رو سرنگون کرد. اصلاً نمیشه فهمید نظام شاهنشاهی یعنی چی! حکومت رو از دهن گرگ در آورد. امام با دست خالی، از شهر خمین…..
برو با چهار تا آدم بیسواد حرف بزن، برو برای این دبیرستانیها صحبت کن. ما کرج یه دبیرستان دخترانه رفتیم، هزار نفر بودند، دخترهای چند تا دبیرستان با هم جمع شده بودند، گفتند میخوایم شما سخنرانی کنید، گفتم باشه. رفتم دیدم خانمها، مدیر مدرسه، ناظم، معلمها، دور تا دور ایستادند. این بچهها هم نشستند. من هم پشت تریبون گفتم که دختر خانمها اجازه میدید من به اینها بگم برن؟ خانم ناظم بره، خانم مدیر بره؟ مدیر اومد گفت مگه میشه شما حرف بزنید ما بریم؟ گفتم بله شما برید، من برای بچهها صحبت کنم. حدود دو ساعت و خوردهای من با اینها حرف زدم، همهی حرفهاشون رو هم شنیدم. جوابهای روایی بهشون دادم. اینها اکثرشون با اشک از اون محوطه رفتند.
ما حرف برای گفتن داریم. شما یه روضهی علیاصغر بخون برو تو معرکه، اگه کسی تونست مخالفت کنه!
یه ذره تربت امامحسین-علیهالسلام- به زبونت بزن، برو با مخاطبت حرف بزن، اگه حرفی برای گفتن داشت!
ده مرتبه بگو «یا عالِمَ الْغَیْبَ وَالشَّهَادَة» اگه مخالفین حرفی داشتند برای گفتن؟
۲۰۲ مرتبه بگو «وَ رَبُکَ الغَنی ذُوالرَحْمَه» بعد برو در همایش صحبت کن، اگه اینها حرفی برای گفتن داشتند!
ما بر حقیم، ملائکه تأییدمون میکنند. اینها تو جهل مطلقند و ما تو علم مطلق هستیم. آیات قرآن به این صراحت؛ ما میگیم آقا ذلیل نباش، مستعمره نباش، توسریخور نباش، آقای خودت باش. شاهها اومدند در طول دویست و پنجاه سال یک میلیون و هفتصد کیلومتر از خاک کشور رو تحویل دشمن دادند. ولایت فقیه اومد، در طول چهل و چهار سال نذاشت به اندازهی یک وجب از خاک کشور به دست بیگانه بیفته.
بله ما حرف داریم برای گفتن و من به شما بگم اینها بچه شیعه هستند. همین دختری که روسریاش رو در آورده، شب قدر مییاد گریه میکنه، برای امام حسین-علیهالسلام- گریه میکنه. من دیدم؛ همین محلهای که من در کرج میرم مکان بزن و بکوب اینهاست. الان بیست و دو سال هست من اونجا میرم، اون محل شده مقدس، شده نور الشهدا و من امسال شب قدر دیدم هیچکدوم از اون افراد اونجا نبودند. الان یه اتفاق افتاده، داره لجبازی میکنه.
یکی اینکه حکومت دست ماست، این رو نباید مفت از دست بدیم. آقای مکرون چهقدر جنایت میکنه تا حکومت رو حفظ کنه. اسرائیلیها چهکار دارند میکنند!
حضرت فرمود اینها که حرف برای گفتن دارند، «لیفضلون» فضیلت دارند. فرمود اگر در زمان غیبت اینها نمیبودند، اگر این علما، طلبهها نمیبودند که دارن دعوت به حق و نماز میکنند و مردم رو از دامن شیطان نجات میدن، یه نفر سالم نمیموند، همه بیدین میشدند. ما الان اینجا چهقدر جمعیت داریم؟ یه امامزادهی کوچیک. چهقدر مردم در جاهای دیگه با علما جمع شدند، امام که غائبه. پیغمبر هم که نیست، معجزهای هم که ندیدن.
اما اینها که مواظبت کردند، قلوب ضعفا رو محکم کردند، اومدند حرف خدا و پیغمبر-صلیاللهعلیهوآله- رو زدند، قلبها از شک دراومد. اومد در جلسهی روضه مطمئن و امیدوار شد رفت، اختلافات در خونهاش حل شد رفت، یه مقدار گریه کرد حالش خوب شد رفت، چای امام حسین-علیهالسلام- خورد هدایت شد رفت. آبگوشت امام حسین خورد حال اومد، جانش تازه شد رفت.
آقایون طلبهها امام صادق-علیهالسلام-، امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهشریف- از شما میخواد. حضرت کسی رو نداره. از ما میخواد حداقل فامیل خودمون رو حفظ کنیم، ارتباط برقرار کنیم، تماس بگیریم، بچههای برادرت، بچههای خواهرت با تو بیگانه هستند، مگه میشه
در مضمون روایات اومده با این مساکینی که از لحاظ فکری مشکل دارند، باید مواسات داشت.
یه نفر اومد به حضرت گفت آقا فضیلت این آدم که داره اینجوری تبلیغ میکنه، نسبت به این عابد چیه؟ حضرت فرمود اگر یه گنجشک داره غرق میشه، همزمان یه آیتاللهالعظمی هم داره غرق میشه، نجات کدوم مهمتره؟ گفت آقا معلومه نجات آیتاللهالعظمی. حضرت فرمود اگر بری و در جهاد با دشمن بجنگی، این جنگ فیزیکی مثل نجات گنجشک هست، ولی اون کسی که اومده داره معارف و عقیدهی مردم رو درست میکنه و داره مردم رو از حیرت نجات میده، مثل نجات آیتاللهالعظمی هست.
وظیفهمون رو بفهمیم، امید ایجاد کنیم، برای امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- سربازی کنیم، بذاریم امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- یه دستی رو شونهی ما بذاره، یه دستی رو قلبمون بذاره، یه دستی رو سرمون بکشه. براش کار کنیم. زمینه رو فراهم کنیم، برای چی؟ برای اینکه راه باز باشه. تا الان هم اینجوری بوده. من به ضرس قاطع بگم؛ تشخیص من این هست که اومدن همهی انبیا و اومدن همهی ائمهی معصومین-علیهمالسلام- مقدمه بوده برای این مقطع فقها، مقدمه بوده برای غیبت، برای این فقاهت. همهاش مقدمه بوده که ما بفهمیم بدون پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- و بدون امام هم با اون پشتوانهی فقهی، علمی و دینی میتونیم و حریف هستیم و تا الان هم حریف بودیم. زمینه رو فراهم کنیم اینجوری جلو بریم. وظیفهمون رو انجام بدیم و مطمئن باشیم که خدای متعال عنایت و توجهش به ما هست و خدا اصلاً به ما احتیاج نداره. یه شبه همه رو هدایت میکنه. پس من رو برای چی آورده؟ میخواد یه چیزی به من بده. شما برای چی قراره بری یه کاری انجام بدی؟ میخواد یه چیزی به شما بده. و الا خدا دینش رو به کسی نسپرده. پیغمبرش-صلیاللهعلیهوآله- رو تو شصت و سه سالگی برده. بهتر نبود پیغمبر-صلیاللهعلیهوآله- هشتاد سال عمر میکرد؟ نه، خدا خودش هست. خوبتر نبود امامزمان-عجلاللهتعالیفرجهشریف- بیاد بین مردم باشه؟ نه، خدا خودش هست. امام زمانش-عجلاللهتعالیفرجهشریف- رو هم داره حفظ میکنه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب جمعه ۱۸ خرداد۱۴۰۲
۱۹ ذیقعده ۱۴۴۴
امامزاده شاه جمال