داشتن ملاک و مبنا و تشخیص مصلحت در امور زندگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا و طَبیبِ نُفوسِنا وَ شَفیعِ ذُنوبِنا أبوألقاسِمِ المُصطفی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المُکرَّمین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
(صلواتی برای امام عصر-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- مرحمت بفرمایید.)
عاملی که باعث میشه ما راحتتر زندگی کنیم و بر اساس اوامر و نواحی خدا کارهامون سامان بگیره، داشتن ملاک و مبنا در زندگی هست. ما احتیاج به مبنا داریم، احتیاج به ملاک داریم، شما باید بدونی یه هندوانهی شیرین نشونه و علامتش چیه؟ هی نری هندوانهی سفید بگیری. علامت یه خربزهی خوب چیه؟ تا این حد! کفش خوب چیه؟ من میخوام برم خونه اجاره کنم یا بخرم، ملاک خونهی خوب چیه؟ اینها ملاکه، شما باید در زندگی ملاک باید داشته باشی.
گاهی نباید به یه مؤمن اعتماد کنی، به مؤمن طمّاع! چه اعتمادی میخوای بکنی؟ مؤمنی که حرفهاش یهخط درمیون درسته.
ما ملاک میخوایم، نمیشه دنبال هرکسی راه افتاد، من ملاک لازم دارم، بله میگه زیارت عاشورا، گریه، زیارت امام رضا-علیهالسلام-، بعد که بهش میگی ازدواج، میگه حالا مهم نیست درسهات رو بخون، ملاک نداره. الان چهقدر ما دخترهای مجرد داریم که فقط به خاطر مدرک تحصیلی رفتند! اگه ملاک میداشت این کار رو میکرد؟ من باید ملاک داشته باشم، یکی از ملاکها مصلحته. مهم تشخیص مصلحته! حتی در انجام واجب خدا، الان روزه واجبه، ولی برای من مصلحت نیست روزه بگیرم، زخم معده دارم. یا ممکنه روزه بگیرم حالم بدتر بشه. یا مثلا برای رفتن به حج اصلاً مستطیع نیستم، چون ملاک ندارم خودم رو مستطیع فرض کردم. باید برای تشخیص مصلحت ملاک داشته باشم. احکام تابع مصالح و مفاسد هست نه واجب و حرام! گاهی شما باید حرام رو مرتکب بشی، باید دروغ بگی، حرام تحت تاثیر مصلحت رنگ باخت! الان حرف راست مفسده داره، نباید بگی. گاهی مذهبت رو نباید بگی، اینجا مفسده داره، باید تقیه کنی. عقیدهی سیاسیات رو بگی مفسده داره، نباید بگی.
مصلحت سنجی ما ضعیفه، زود اعتماد میکنیم، زود یه چیزی رو میپذیریم، زود به یه چیزی اعتماد میکنیم، زود امضا میکنیم، مصلحت نیست، مفسده است!
برای تشخیص حق و باطل باید ملاک داشته باشیم؛ یه امری حقه، یه امری باطله، من باید این رو بفهمم. الان من اینجا نهی از منکر کنم مفسده داره، این نهی از منکر نیست، این ارتکا به منکره. آقا دین رو به من نسپردند، دین متولی داره، دین صاحب داره، داره دین رو جلو میبره. من به اندازهی فهم و وظیفه و تکلیف خودم با دین سر و کار دارم، خیلی از مصالح دین رو من اصلاً نمیفهمم. شما حضرات معصومین-علیهمالسلام- رو ببینید، حجت بر ما تمامه. ائمه-علیهمالسلام- مثل ما زندگی نکردند، در بدترین شرایط زندگی کردند، با دشمنشون زندگی کردند. امامحسنعسکری-علیهالسلام- محاصره است در عسکر. امام جواد-علیهالسلام- هم همینطور. امام رضا-علیهالسلام- هم همینطور. شما برو ببین اونها در محاصره و در بدترین شرایط چهجوری زندگی کردند و دین رو به ما رسوندند. حالا من در بهترین شرایط خرابکاری میکنم. آقا مصلحت نیست شما با خانمت اینقدر کل کل کنی، اینقدر غیرت نشون بدی، نمازهاش قضا میشه که بشه. خانم نمازهای شوهرت قضا میشه که بشه. شما بچسب به زندگیات به این کارها چهکار داری. شما یه حرف میزنی برای تربیت بچه، اون یه حرف دیگه میزنه، این الان مصلحته؟ بچه گیج میشه، هم اعتبار شما از دست میره، هم اعتبار پدرش.
الان جامعهی ما رو ببینید؛ ما حکومت تشکیل دادیم ما الان نمیدونیم حکومت یعنی چی؟ قدرت یعنی چی؟ آقای مکرون میدونه قدرت یعنی چی! اونهمه جنایت کرده، میگن بیا یه عذرخواهی کن، نمییاد! اون میدونه قدرت یعنی چی، اسرائیل میدونه حکومت یعنی چی! ما نه؛ آقا میگه باید بزن و برو داشته باشید، این چه وضع جامعه است، چرا بیخیالید، چرا بیحجابها رو ول کردید؟ آقا ما کجا ول کردیم!؟ دغدغهی تو هست، دغدغهی ما هم هست، الان فتنه است؛ فکر کن سیل اومده، وقتی سیل مییاد شما میگی برو فرش رو نجات بده یا میگی برو بچه رو نجات بده؟ میگی برو تلویزیون رو بیار یا میگی برو مدارک خونه رو بیار؟ من باید بفهمم مصلحت حکومت چیه، من نباید قدرت نظام رو ضعیف کنم، باید دو مثقال اضافه کنم. الان اتفاقی که افتاده ما خیلی باید به فال نیک بگیریم چرا؟ چون ما سالها میگفتیم آقایون یه تکونی به خودتون بدید، یه فکری کنید، الان باعث شده همه اومدند وسط، همه اومدند یه راه حل نشون بدن. همینکه یه منکر باعث شده همهی جامعه بسیج بشن که با این منکر مقابله کنند، این خودش یه موضوع خوبیه، حالا به هر دلیل. الان ما داریم با هم زندگی میکنیم، این زندگی رو نمیشه از هم پاشوند، نمیشه شما بگی من طلاق میگیرم بعد دوباره ازدواج میکنم، نمیشه همچین چیزی! سابق این چینیها رو به اصلاح بند میزدند، یعنی وقتی چینی میشکست، چون کمیاب و گرون قیمت بود، میبردند درست میکردند، لباس رو میبردند رفو میکردند. وقتی یه چینی شکست و بردی درستش کردی، دیگه اون چینی سابق نیست.
حضرت راجع به خوارج میفرماید اون کسی که دنبال حق بود به باطل رسید، فرق داره با کسی که دنبال باطل بود و به باطل رسید! ما این فرق رو میتونیم بذاریم؟ حضرت فرمود خوارج میخواستند برن دنبال حق، کارشون اینجوری شد. بین اینها فرق بذارید، خیلی قصه عجیبه!
حضرت فرمود با این اولی و دومی کنار بیاید که قضیهی روم حل بشه. فلان آقا وقتی کفار به ایران حمله کردند، گفت صوفیه هم بیان، وهابیت هم بیان، هر نِحلهی باطلی هم بود فراخوان زد. گفت بیاید از اسلام دفاع کنید. کار باید به اینجا برسه؟! اصلا حق با تو، ولی الان شما نباید چیزی بگی، باید سکوت کنی. الان حق با تو هست با خانمت نیست، ولی اگه بخوای کل کل کنی، زندگیت خراب میشه، لیست طلاق رو میبری بالا، بچههات میشن بچههای طلاق و این خوب نیست. چهقدر به ما سفارش کردند همسایهداری کنید، همدیگه رو تحمل کنید، به هم رسیدگی کنید؟ یه جا شما بیار که توصیه به مدارا نشده باشه، همه جا باید این رو سرلوحه قرار داد، بلغ ما بلغ.
«أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»
«با کفار سرسخت و شدید و با یکدیگر مهربان هستند.»
(فتح/ ۲۹)
نیروت رو بذار برای کفار. ما ملاک لازم داریم، رفقا قرآن بهترین جا برای پیدا کردن ملاک هست. شما حضرات معصومین-علیهمالسلام- رو ببینید هر چی میگن آدرسش در قرآن هست. داستان یعقوب رو ببینید، یعقوب چند تا بچه داشت؟ اصلا دیگه بچه به شرارت اونها پیدا میشه؟ شر معمولی هم نبودند، سی سال این شرارت طول کشید، سی سال تحمل کرد، خوب نتیجهی تحمل یعقوب در برابر پسرهاش چیشد؟ همهشون عاقبت به خیر شدند. حالا آقا سریع بچهاش رو عاق میکنه، برای چی؟ سر یک موضوع ساده؛ میگه من از این عروسه خوشم نمییاد! پسرت که خوشش مییاد، دارند با هم زندگی میکنند، مگه تو باید خوشت بیاد؟ میگه همه چیز رو به بچهی من دیکته میکنه، خب تو هم این کار رو میکردی، اتفاقا خودت اینجوری تربیتش کردی، خانمش هم الان داره ازش سوء استفاده میکنه. از مدرسه که میاومد، میگفتی چی گفتن؟ کجا رفتی؟ چهکار کردی؟ توضیح میداد. هر روز هم این کار رو میکردی، اینقدر توضیح داد تا عادت کرد و شرطی شد. خب الان خانمش هم این کار رو میکنه، میپرسه کجا بودی؟ با کی بودی؟ جواب میده. اصلا اگر خانمش ازش نپرسه، مریض میشه. میگه چرا اینقدر پسرم تابع خانمشه؟ خب تو این کار رو کردی! بعضیها پنجاه سالشون هم هست، هنوز بچه هستند. اون موقع کالا برگش رو هم باباش براش میگرفت، میگفت بذار کوپنت همینجا خونهی ما بمونه، خودم برات میگیرم، من که تو صف میرم، برای تو رو هم میگیرم. حالا این بچه مونده، نمیتونه عهدهدار زندگی بشه.
آقا تحمل نوه رو نداره، بابا این نوههای تو پارههای تنت هستند، اینها بابابزرگشون رو ببیند کیف میکنند.
ما تو مشاورههامون میبینیم دیگه، عروسه میگه حاجآقا اگر بچهی من بره پیش پدربزرگ و مادربزرگش، فکر نمیکنید تربیتش دوگانه میشه؟ دو جور تربیت میشه؟ گفتم خانم این بچه باید ده جور تربیت ببینه تا یکی رو انتخاب کنه، بچههات باید برن تو خیابون مردم رو ببینند تا پاستوریزه بزرگ نشن. بچههایی که همهاش تو خونه هستند لوس میشن، توان ندارند، فکر ندارند، مامان مامان میکنند. بچهها باید تو اجتماع باشند. یهدفعه میره تو اجتماع و دانشگاه، فنرش رها میشه، چادر رو میذاره کنار. اینکه تا دیروز چادری و باحجاب بود! بله اینجوری که شما بار آوردی، نتیجهاش همین میشه. باید ملاک داشته باشیم، باید عوامل تاثیرپذیری رو متوجه بشیم.
«لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»
«خداوند هيچكس را جز به اندازهی توانايىاش تكليف نمىكند.»
(بقره/ ۲۸۶)
بعضیها تازه تو سن پنجاه سالگی نمازخون میشن، اصلاً تا پنجاه سالگی هیچ نمازی نخونده! خدا مقدر کرده پنجاه سالگی نمازخون بشه. الان شما میبینید مساجد رو پیرمردها پر کردند. این خوبه یا بده؟ خوبه، خوبه که بالاخره اینها اونجوری نموندند و برگشتند. حالا من الان دارم زور میزنم بچهی من نمازخون بشه، نمیشه! شرایط رو نمیپذیرم، وضعیت رو بدتر میکنم. به نظر من شکلی که الان جامعهی ما داره بینظیره، هیچ زمانی به این خوبی نبوده! خدا هم داره تایید میکنه «ارضی مٰا یَکوُن، اَقرب مٰا یَکون»
عَنْ أَبِیعَبْدِاَللَّهِ-عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ- قَالَ:
أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعِبَادُ مِنَ اَللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَرْضَى مَا يَكُونُ عَنْهُمْ إِذَا اِفْتَقَدُوا حُجَّةَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ يَعْلَمُوا مَكَانَهُ وَ هُمْ فِي ذَلِكَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اَللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ لاَ مِيثَاقُهُ فَعِنْدَهَا فَتَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَإِنَّ أَشَدَّ مَا يَكُونُ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَى أَعْدَائِهِ إِذَا اِفْتَقَدُوا حُجَّتَهُ وَ لَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِيَاءَهُ لاَ يَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ يَرْتَابُونَ مَا غَيَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لاَ يَكُونُ ذَلِكَ إِلاَّ عَلَى رَأْسِ شِرَارِ اَلنَّاسِ»
«زماني كه بندگان به خداوند تعالی نزديكترند و خدا از ايشان بيشتر راضی است، زمانی است كه حجت خدا از ميان آنها مفقود شود و آشكار نگردد و مکان او را هم ندانند و از طرفی هم بدانند كه حجت و ميثاق خدای متعال باطل نگشته و از ميان نرفته است. در آن حال در هر صبح و شام به انتظار فرج باشيد، زيرا سختترين موقع خشم خدا بر دشمنانش زمانی است كه حجت او از ميان بندگانش مفقود باشد و آشكار نشود، و خدا میداند كه اوليايش شك نمیكنند و اگر میدانست شك میكنند، به اندازهی چشم برهمزدنی حجت خود را از ايشان پنهان نمیکرد و ظهور امام جز بر سر بدترين مردم نباشد.
(الکافی، ج ۱، ص۳۳۳)
الان علم به وفور پیش مردمه، امکانات، بصیرت، اطلاعات، ارتباطات همهاش به وفور هست، فقط باید بلد باشی چهجوری زندگی کنی. مثلا ماشین میتونه تو یک ساعت شما رو به تهران برسونه، از اول خروجی قم زده پنجاه و هشت دقیقه تا تهران، قدیم کجا همچین امکاناتی بوده؟ اون آقا میگفت ما سه ماه با الاغ و پای پیاده میرفتیم تا به منبر محرم میرسیدیم، سه ماه تو راه بودند!
اصلا اون موقع کفش کمیاب بود، من با برادرم شراکتی چکمه خریدیم، نوبتی میپوشیدیم، یک ساعت پای من بود، یک ساعت پای داداشم، تهران مکتب میرفتیم. گاهی پای ما یخ میزد، بیحس میشد. ما قدیم جورابهامون رو حتما میدوختیم، شلوارهامون حتما وصله داشت، هیچکس هم عیب نمیدونست. الان امکانات زیاد شده، جورابش پاره بشه میاندازه دور، یه جدید میخره. گوشی موبایلش چند میلیون تومنه، پول قبض موبایلش فلانقدر مییاد، همین کسی که پول نداره!
اگه شما ملاک دستت باشه، یه امری به نام دین و فرمولهاش دستت باشه، یه امری به نام عقل و مرتکزاتش پیشت باشه، آقایون علما کنارت باشند، چی کم داری؟ چیزی کم نداری، باید از این امکانات استفاده کنی. الان اگر کسی گفت من تو زندگی موندم، کم دارم این معلومه بلد نیست استفاده کنه. مثلا الان میتونی از این پارکی که در خونهتون هست استفاده کنی، یه زنبیل بردار با پنیر و چای شیرین با بچهها برید یه ساعتی اونجا تفریح کنید. چهقدر بچهها لذت میبرند، بازی میکنند، کیف میکنند. قدیم اصلا چنین شرایطی نبود. اگر ما بتونیم از این زمینهها درست استفاده کنیم و با برنامهی عاقلانه و مهارتهایی که افراد آگاه دارند آموزش میدن و صبح تا شب داریم میشنویم، جلو بریم، خیلی از این مسائل برای ما حل میشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امامزاده شاه جمال
۱۴۰۲/۲/۷، ششم شوال ۱۴۴۴
هیأت حجةبنالحسن-عجلاللهتعالیفرجه