حفظ رغبت در دینداری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.»
صلواتی برای امام رضا-علیهالسلام- مرحمت بفرمایید.
ما در وجود خودمون داریم یه مکانیزمی رو تعبیه میکنیم، داریم یه شکلی رو به خودمون میدیم که قراره این به درد امام زمان-علیهالسلام- بخوره. من الان به درد امام زمان-علیهالسلام- نمیخورم، چرا؟! چون اون چیزی که در وجود من تعبیه شده و داره من رو راه میبره، نفسانیات منه. نفسانیات یعنی چی؟ یعنی غضب، یعنی شهوت، یعنی آرزو.
غضب من باید کنترل بشه و جایی باید از این غضب استفاده بشه که خدا از من میخواد. شهوت من باید در مسیر حلال خدا شکل بگیره، اگه این اتفاق افتاد و غضب و شهوت من کنترل شد، آرزوی منم درست شکل میگیره.
خب حالا من از کجا بفهمم در مسیر هستم و دارم راه درست رو میرم؟! این خیلی مهمه! نگاه کنیم ببینیم، رغبتمون به نماز صبح چهقدره؟ این میل به نماز چهقدره؟ من ممکنه الان اول وقت نماز نتونم بخونم، ولی تمام بند بند وجودم میگه که اول وقت نماز بخون. این رغبت، برآیند و فرآیند کنترل غضب، کنترل شهوت و کنترل آرزوست که به یه اعتباری بهش خوف و رجاء هم میگن. وقتی کسی میل به بطالت داره، میل به لهویات داره و میل به خوشگذرونی داره، این میل برآیند و فرآیند هوسرانیه. کسیکه دنبال هوسرانیه دوست داره بره سوار موتور بشه و یه مقدار داد و بیداد کنه، تک چرخ بزنه، بره داد بزنه، بره یه نفر رو آزار بده، یه خورده از این شدیدتر، میخواد بره دزدی کنه، یه خورده باز از این هم شدیدتر، میخواد بره آدم بکشه. این همینجوری که اتفاق نیفتاده! یه فردی در وجودش یه امری بهعنوان شهوت، غضب و آرزو تعبیه شده، حالا خروجیش قتله، خروجیش فلانه. اگه اون امری که در وجودم تعبیه شده، امری به نام عقل شد، امری به نام دین شد، امری به نام ولایت شد، امری به نام اخلاص شد و… خروجی و برآیندش رغبت تو دینه. دوست دارم آدم خوب و پاکی باشم. مثلا شما میخواید یه آبگوشت درست کنید، آبگوشت معلومه از چی درست میشه، از نخود، لوبیا، گوشت، ادویه و… اینها که با هم ترکیب بشن، میشه دیزی. ولی حالا اگه شما رفتید، یه چیزهای دیگهی توی اون دیزی ریختید، اون دیگه خروجیش آبگوشت نیست، ولو تو ظرف دیزی ریخته باشید.
در ظرف وجودی من، در شاکلهی من، این اتفاق داره میافته. حالا نکتهی مهمتر چیه؟! جالب اینجاست که من خودم معمار خودم هستم، من خودم بنای خودم هستم، من خودم کارگر خودم هستم، من خودم مهندس خودم هستم، من خودم پایانکارِ خودم رو میدم، من خودم سند آزادی خودم رو از آتش جهنم دارم درست میکنم. همه کاره خودم هستم. خب این خودِ من با چی داره، شکل میگیره؟! با عقل؟ با وحی؟ با دوری از شیطان؟ با عُقلا نشستن؟ با علماء نشستن؟! با چی شکل میگیره؟! خب این رو من باید پیدا کنم. من میگم آقا رانندگی از یه دنده، یه ترمز، یه کلاج، یه گاز و اینها تشکیل شده. خب حالا من بیام و یکی از اینها رو حذف کنم، بگم آقا نه ما ترمز نمیگیریم، گاز بسه با همون گاز میریم. پس اینجا معلوم میشه که من راننده نیستم، من نمیتونم رانندهی خوبی باشم. اگه در مورد فرد اومدیم گفتیم، مؤمن و متدین، داریم خروجی رو تعریف میکنیم. ولی این فرد ازدواج نکرده، این یَله و رهاست. نماز شب هم بخونه یَله و رهاست، سینه هم بزنه یَله و رهاست؛ یعنی تو برنامهی جامع اسلام نیست. الان فرد به موقع ازدواج نمیکنه، میگه الان شرایط فراهم نیست، میگه الان وقتش نیست. اصلا ازدواج معلق(وابسته) به چیزی نیست. ازدواج خودش یه موضوعه. من به وقتش باید ازدواج کنم. این تعاریف که الان از ازدواج شده، مثل اینکه شرایط فراهم باشه، امکانات و… اینها رو الان آوردن و اضافه کردن به موضوع ازدواج و اینجوری تعریف شده. خب با تعریف الان از ازدواج، ممکنه اصلا شرایط ازدواج جور نشه! خب ازدواج انجام نمیشه. مگه همچین چیزی میشه؟! ازدواج مثل جهاده. فرض کنید، الان دشمن داره به کشور حمله میکنه. خب اینموقع چهکار میکنیم! میگم نه آقا من یه شرایطی دارم که باید فراهم بشه بعد من مییام میجنگم؟! اما اگه اون شرایط فراهم نشد، چی؟ برای دفاع از کشور به میدان نمیرویم؟! دشمن که صبر نمیکنه، مییاد تو خونهات و بالای سرت و نابودت میکنه. جهاد معلق به چیزی نیست، باید بریم برای جنگ و دفاع از کشور. نماز هم معلق به چیزی نیست. منتهی ببینید، یه موقع نماز ایستاده است، یهموقع نشسته است، یهموقع خوابیده است، یهموقعی هم نماز خوفه؛ یعنی همینجوری باید بدویی، عقب نشینی کنی و اللهاکبر بگی و نمازت رو بخونی. توی ازدواج هم آقا میگه باید به این امکانات دسترسی پیدا کنم، اون فراهم نیست، این فراهم نیست، شرایطم باید جور بشه. اصلا اینجوری نباید باشه. وقتی فرد نیاز داره باید ازدواج کنه.
گاهی یه فرد باید بره، با یه زن مطلقه ازدواج کنه، چرا؟ به خاطر اینکه این آقا الان وضع مالیش خوب نیست، بهخاطر اینکه شغل خوبی نداره؛ ولی خانم مطلقه گاهی شغل داره، پول داره، شرایطش فراهمه. فقط مشکلش اینه که یه بیوه زنه، باشه، در عوض خانم پختهایی است و یه تجربه رو هم گذرونده. خب، آقا الان شرایط ازدواج نداره، ولی نیاز داره که ازدواج کنه باید بره با این خانم مطلقه ازدواج کنه. با این خانم هم که میخواد ازدواج کنه، اول یه سال محرمیت بخونه و محرم باشن، تو این یه سال میفهمه که این خانم به دردش میخوره یا به دردش نمیخوره، بعد از یه سال اگه دید به دردش میخوره، عقد دائمش کنه.
دین برای مسائل و مشکلات راهکار گذاشته، یعنی به بهترین شکل ممکن باید این اتفاق بیفته. پس اون چیزیکه خروجی منه و من باید مواظبت کنم، رغبته. هواسم به دینداریام باشه که رغبت دینی من به هم نخوره. اگه رغبت دینی من به هم بخوره، من دیگه نمیتونم متدین باشم. شرایط باید به گونهای باشه که بتونم این راه رو بروم.
یه مطلب دیگه اینکه تو دین فرسایشی حرکت نکنیم. یعنی چی؟! یعنی اینکه توی دین اگه شما نتونی با فوت و فنهای دین جلو بری، خود دین شما رو از پا در مییاره! الان شما نگاه کنید، بعضی از اینهایی که از در لانهی جاسوسی بالا رفتن و مرگ بر آمریکا هم گفتن، الان بچهشون آمریکاست، ناز و نوازشش هم میکنن. اون روز مرگ بر آمریکا میگفت، شدید هم میگفت، امروز بچهش اونجاست. یعنی یه موقعی حزباللهی داغ داغ بوده، الان یخ یخه، اصلا جزء مخالفین شده، چه اتفاقی افتاده؟! تو مسائل و مشکلات افراط و تفریط کرده. نمونههای زیادی داریم، مثل خوارج، در زمان امیرالمومنین-علیهالسلام- خیلی نمونهی خوبی هستن.
در جریان خوارج همینجوری و بیمقدمه اتفاق نیفتاد که خوارج، خوارج شدند.
یه موقع شما میبینی حال نماز خوندن نداری، حاله دیگه، حالتون یه جوریه که حوصله نماز خوندن ندارید، ولی نماز رو که نمیشه ترک کرد. باید مستحبات نماز رو زد، زود سر و ته نماز رو به هم آورد، ولی نماز رو بخونید. اونجا دیگه مثل همیشه نخون. بعضیها رو عادت همیشه یهجور نماز میخونند، اینها خیلی در خطرند، بابا آدمه، آهن که نیست، حالاتش همیشه یهجور نیست، فرق میکنه. مضمون روایت اینه که وقتی دیدید که شما تحت فشار هستید، خستهاید، بیحالید، نمازتون رو زود تموم کنید. حالا طرف این کار رو نمیکنه به زور زمینه رو فراهم میکنه تا مثل همیشه نماز بخونه، به خاطر این فشاری که به خودش میاره، بعدا بیچاره میشه.
ماه رمضان شما باید روزه بگیری، ولی هوا گرمه یه سری کارها هم بیرون داری، بیرون هم که نمیتونی نروی و دهن شما خشک میشه و نمیتونی روزه بگیری. اصلا همه چیزت به هم میریزه. ولی میشه یه ریگ تو دهن شما باشه، ولی با یه ریگ روزهتون باطل نمیشه چرا؟! چون ریگ خوردنی نیست، ولی باعث میشه دهان شما خشک نشه و بتونی روزه بگیری. با این راه حل میشه مشکل رو حل کرد.
یه زمانی یه سری کارها اصلا تکلیف نیست، مثلا تکلیف من وضو نیست، غسل نیست، من باید تیمم انجام بدم. یه نمونه رو بهعنوان مثال بگم، خانمها خیلی درگیرند، گاهی خانمها مبتلا هستند، توی اون دوران خاص باید سه وعده رو برای نماز خوندن غسل کنند، میبینی، یه دختر بچه است، یه زن کم ایمانه حالا سه تا هم غسل انجام بده! خانم باید اینجا چهکار کنه؟! باید هی نماز رو عقب بندازه، کسی که سه تا غسل به گردنشه و تو سختی میفته، باید نماز رو هی عقب بندازه، اینقدر عقب بندازه که نزدیکه نمازش قضا بشه و فقط اینقدر وقت داره که یک تیمم کنه، خب تیمم کنه و غسل نکنه و نمازشو بخونه. خانم وقتی دید غسل نمیخواد و با یه تیمم میشه نماز خوند، کیف میکنه و نمازش رو هم میخونه. با اینکه این وضع رو خودش درست کرد که تیمم کنه، ولی اشکال نداره. اگه یه چیزی هم براش نوشتن استغفار میکنه. بهخاطر اینکه شما زود نماز نخوندی، یه استغفار هم بکن که اون اتفاق افتاد. یه موقع میبینی، اصلا نباید غسل کنه، چون وقتی غسل میکنه، اون بیماری ایام خاصش تشدید میشه، باید تیمم کنه.
آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- میفرمودند: فقیه، ک۰سی است که روایات رو بگرده و راه فرار برای مردم پیدا کنه.
بحث رو جمع کنم، پس ما باید رغبتمون رو حفظ کنیم، شرایطمون رو باید حفظ کنیم، زمینهها رو باید حفظ کنیم. رخصت بدیم به خودمون و از رخصتها استفاده کنیم. سخت نگیریم تا یه زمینهای در وجود ما هموار بشه و بتونیم، دینداری کنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب ششم ماه رمضان ۱۴۴۲
۲۹ فروردین ۱۴۰۰