پخش زنده
انسان در مسیر رشد و تغییر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسماللهالرحمنالرحیم الحمدللهربالعالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابالقاسم المصطفی محمد و آله الطاهرین المعصومین المکرمین و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین منالان اِلی قیام یوم الدین
اللهم صل علی علی ابن موسی الرضا المرتضی الامامالتقی نقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک صلواتی برای امام رضا علیهالسلام مرحمت بفرمایید.
ما در حال تغییر هستیم، یه وجود ابتدایی و یه وجود انتهایی برای ما تعریف شده. خدای متعال به عنوان مربی این سیر رو برای ما فراهم کرده و میکنه. من در این مسیر باید خودم رو در معرض بدانم. مثلا شما یه ریموت، یه کنترل دستتونه، یه وسیلهای هم رو به روست که با این ریموت کنترل میشه، ارتباط بین این دستگاه و ریموت یه رابطهی تعریف شدهایست که شما وقتی کانال رو تغییر میدید تغییر میکنه، یک میزنی کانال یک مییاد، دو میزنی کانال دو مییاد. برای ما هم این تعریف شده، تعریف شده که من به یه مراحل رشد دست پیدا کنم. شما چهطور به لحاظ جسمی قبول داری که اول حالت نطفه، بعد علقه، بعد مضغه، بعد بچه، بعد نوجوان، بعد جوان، بعد میانسال، بعد پیر، بعد مرگ. چهطور این سیر و این تغییر رو قبول داری؟ الان شما که هفتاد سالته یه موقعی سه ساله بودی. این تغییر تو وجودت معلومه یا نیست؟ در رفتارت هم همینه، در اون وجود اصلیات هم همینه، برای شما همین سیر رو گذاشتند که بیایی، «إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرࣰا وَإِمَّا كَفُورًا» «ما راه را به او نشان داديم يا سپاس گزار خواهد بود يا ناسپاس» (سورهی انسان/ آیهی۳)
ما ریل رو گذاشتیم، یه عده مییان یه عده نمییان.
اینطور هم نیست که شما فکر کنی اگه من تو قالب تربیت بیام امر سختیه، مثلا اونایی که رانندگی نمیکنند، فکر میکنند رانندگی خیلی سخته، برعکس اگه از کسی که الان رفته راننده شده بپرسی میگه رانندگی سخت نیست، آشپزی هم سخت نیست. آدم شدن هم سخت نیست، یعنی اگه آدم شدن رو بپذیری، دیگه سخت نیست، اصلا معونه نداره، مثلا ماه رمضان شانزده ساعته، کسی که همیشه میخورده وقتی شانزده ساعت نمیخوره، دیگران فکر میکنند اذیت میشه، ولی از روزهدارها بپرسی میگن خیلی حالمون خوبه، بهتر از وقتهای دیگه هم هستیم.
اونایی که بی حجابند و برهنگی رو تجربه میکنند، میگن اینا که پوشش و حجاب دارند چهجوری زیر چادرند؟! این خانوم کیفش اینه که عفتش حیاءش محفوظه، یه لذت دیگهایی از چادر میبره. اصلا شما ناامنی که چادر نداری، حجاب نداری. مثلا دزد فکر میکنه امانتداری سخته، در صورتی که دزدی سخته، امانتداری کجاش سخته؟! ببین مثلا از یه آقایی که چشم رو جراحی میکنه بپرس میگه همون جور که شما غذا میخوری من هم به همین آسانی دارم جراحی میکنم، یه انسانه. پس شما از ریل بیرون نرو، خودت رو در معرض قرار بده. توسط عقل همه چیز به ما میدن، اگه یه ایمانی زیاد بشه اثرش تو عقله. تو روایت داره عقل شجرهایست که اصلش تقواست، وقتی شما عاقل میشی یعنی ایمانت زیاد شده. ما قبول نداریم این افرادی که الان فلسفه میخونند و باهوشند، عاقلند، نه فلسفه خواندنیه مثل ادبیاته، به عقل کسی اضافه نمیکنه مثل ریاضی، شما بلدی خوب ضرب و تقسیم کنی، اونجا هم میتونی یه خرده مباحث رو پایین و بالا کنی، مغالطه کنی. تو منطق هم همینجوره، میتونی یه شکل دوم درست کنی و طرف رو مبهوت بذاری.
پس ببینید اگه ما درست راه بریم عقلمون یه عقل کارآمد میشه. حالا این عقل هست که داره شما رو، روی این ریل راه میبره. عقل دوچرخه سوار غیر از عقل خلبان هواپیماست. کسی که دوچرخه سواره یه عقل کوچک داره، ولی کسی که خلبانه عقل ویژهای داره، لذا اگه کسی زندگی خودش رو اداره میکنه این عقلش کوچیکه، ولی یه نفر که داره یه مملکت رو اداره میکنه، عقلش ویژه است. الان این انتخابات چیه؟ ریاست جمهوری چیه؟ این فشارهای اقتصادی چیه؟ تحریم چیه؟ جنگ تو دنیا چیه؟ قراره شما ساخته بشید، هیچ چیز دیگهایی نیست. الان من میپرسم مردم ما نسبت به چهل سال پیش فهمیدهتر شدند یا نفهمتر شدند؟ اگه گفتی فهمیدهتر شدند معلومه انقلاب کارش درست بوده، مقاومتر شدند یا مقاومتشون کمتر شده؟ مگه قراره اینقدر زیادتر بخوریم یا نخوریم؟ مگه قراره چاه فاضلابها پر بشه؟ نه! مگه قراره ساختمانها بالا بره؟ نه! ما میخواییم، یه عاقل باشه تو یه جای محدود زندگی کنه با ده نفر هم بسازه، ولی یه نفر قلدر تو یه خونهی چهارصد متری هم با کسی نمیسازه.
الان این اتفاق افتاده، پیر زنه داره برای مسائل روز دنیا یه تحلیلی میده که سابق استاد دانشگاه ما اینا رو نمیفهمید. الان استاد دانشگاه ما که همراه انقلاب نبوده، نفهم بار اومده، ولی بازاریه که همراه انقلاب بوده از اون فهمیدهتره. من از یکی پرسیدم گفت این خارجیها چهل سالگی تازه از بچگی درمییان، ولی الان با بچههای ما صحبت کن ببین چی میفهمند!
یادمون باشه حرکت ما یه چیزه دیگه است، حواستون باشه آدرس غلط به شما ندن. میگن ما میخوایم با دنیا ارتباط داشته باشیم. نه! ما نمیخوایم با دنیا ارتباط داشته باشیم، ارتباط با دنیا خوب نیست، تو رو میبلعند، ضعیفی، تو رو میخورند. ما اتفاقا میخوایم با خودمون با منطقهی خودمون ارتباط داشته باشیم، نمیخوایم به دنیا دست درازی کنیم. اونا میخوان به ما دست درازی کنند، جیب ما رو بزنند. ما یه موقع رفتیم یه آجیل فروشی یه ذره آجیل بگیریم، فروشنده جلو اومد، گفت بهبه حاج آقا تشریف آوردند، برکت مغازهی ماست، آقا مغازه ما در اختیار شماست، گفتم آقا شما جیب ما رو نزن، من صد گرم آجیل میخوام. پسرش داشت میخندید گفت حاج آقا وسط خال زدی.
ما قرار بوده بمیریم، ولی شهید شدیم، کدوم بهتره؟ ما قرار بوده با ذلت زندگی کنیم الان با عزت زندگی میکنیم؟ پول جیب ما هم کمه، ولی داریم با عزت زندگی میکنیم، پس مراقب باشید آدرس غلط به شما ندند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب جمعه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
۱۳ ذیالحجه ۱۴۴۵