qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

۲۲۹* جایگاهت رو بهم نزن، جایگاهت همین هست که داری بروز می‌دی و عناد نباید داشته باشی، کار و وظیفه‌ات رو انجام بدی که شما رو این جوری ببینند.


۲۲۸* عناد یه صفت است! مواظب باش عناد نورزی، معاند نشی، نگو همینه که هست، من گفتم، حرف من است، من وقتی می‌گم این جوری است، نگو من سیّدم! تو هم باید بدونی من سیّدم! من شوهرتم، باید بفهمی من شوهرتم! این‌ها رو باید انتقال بدی، سیادت که بخش‌نامه‌ای نیست، سیادت انتقال است، سیادت یعنی […]


۲۲۷* تو حرف زدن، تحمل حرف داشته باش، طرف حرف بی‌ربط داره می‌زنه، طلب‌کارانه داره حرف می‌زنه، از روی قدرنشناسی حرف می‌زنه، حالا شما به این حرف اهمیت می‌دی، مگه ما باید به همه‌ی حرف‌ها اهمیت بدیم؟ از همین آدم که این حرف‌ها رو می‌زنه دوساعت دیگه بپرسی چی گفت! یادش نمی‌یاد که همه‌ی اون‌ها […]


۲۲۶* من باید مواظب باشم بهانه‌جو نشم. سالاد گذاشتند پس بخور، این غذا رو آوردند، بخور. شاید غذا بد باشه، بد پختند ولی اگر حریف شدی به خودت و خوردی، یه مشکل بزرگی رو از خودت حل کردی. چون خیلی جاها پیش می‌یاد که غذا هست و باب میل شما نیست. اگر این پذیرش ایجاد […]


۲۲۵* آدم باید مواظبت بکنه که عنادش رو حل کنه، انکارشو حل کنه، پذیرشش رو بالا ببره، این حالات عناد هست. مثلا توی خونه! زن آدم می‌گه که این فرش این جوری باشه، خب می‌بینی درست می‌گه، نگو اون جوری خوبه، عناد چه با یه پیغمبر باشه چه با یه زن تو خونه باشه، عناد […]


۲۲۴* روی اشخاص اگه ذهنت متمرکز شد یعنی دنبال عیب گرفتن هستی. من اگر الان ذهنم روی شما متمرکز بشه دنبال این نیستم که از شما یه چیز معنوی پیدا کنم، دنبال اینم که از شما یه عیب بگیرم. ذهن این جوری هست! برای همین می‌گن یاد خدا باش! حواست رو پرت کن.اگه بشینی و […]


۲۲۳* یک توهین یا یک غیبت از یک فرد مؤمن، انسان را بیچاره می‌کند؛ فردی آمده است و به من می‌گوید حاج آقا، ما پشت سر شما غیبت کردیم، راضی باش! مگر حق من است که راضی باشم، حق من نیست که راضی باشم، غیبت حق‌الله است؛ لذا طلب حلالیت هم جایز نیست، چون گاهی […]


۲۲۲* جایگاه حیا در چشم است، وقتی فرد مدام به هر صحنه، تصویر و فیلمی نگاه کرد، این یک نشانه است و به مرور زمینه فراهم می‌شود که حیا از چشم او برداشته شود.


۲۲۱* یک صفت رذیله در وجود انسان‌ می‌تواند نابودی او را امضا کند و او را برخلاف میل خود انسان به سمت هلاکت بکشاند.


۲۲۰* خیلی از رفتارهای شخصی ما گرفتار جهل و ندانم‌کاری می‌شود، اما می‌توانیم با استفاده از عقل که سرمایه‌ی عظیمی برای ما محسوب می‌شود در مورد خیلی از این رفتارها تفکر و دقت داشت


۲۱۹* خداوند فهم، علم و خیر را بین افراد تقسیم کرده است، در حالی‌که فردی که عجب پیدا می‌کند فقط خود را می‌بیند و دیگران را نمی‌بیند، در واقع در یک حالتی خود را قرار می‌دهد که از تمام مواهب محروم می‌ماند و همین باعث می‌شود که عقل او فاسد شود.


۲۱۸* خودبینی و رضایت از خود مشکلاتی را برای انسان فراهم می‌کند، ارتباط او را با دیگران قطع می‌کند، به گونه‌ای که انزوا اختیار می‌کند و فقط تشخیص خود را قبول دارد، مگر یک نفر چه‌قدر تشخیص دارد؟!


۲۱۷* حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند «رِضَاكَ عَنْ نَفْسِكَ مِنْ فِسادِ عَقْلِك» «از خود راضى بودن تو برخاسته از تباهى خرد تو است.» (غررالحکم/ص۵۴۱۲) این‌که شما فقط خود را قبول داشته باشید، نمایانگر این است که عقل شما فاسد شده است.


۲۱۶* عجب و خودبینی جلوی رشد ما را می‌گیرد، تشخیص ما را ناقص می‌کند، مسیر ما را به قهقرا می‌کشاند و هلاکت را برای ما فراهم می‌کند.


۲۱۵* این‌طور نباشیم که فقط خود را قبول داشته باشیم، چرا که اگر فقط خود را قبول کردیم دیگر حاضر نیستیم از کسی چیزی یاد بگیریم، اگر روی خود حساب نابجا باز کردیم، رشد پیدا نمی‌کنیم؛ لذا جاهل می‌مانیم، در واقع از کسی سؤال نمی‌کنیم و به کسی هم که می‌خواهد از ما سؤال بپرسد […]


۲۱۴* اگر امام-علیه‌السلام- از عجب صحبت می‌کنند، در واقع از یک صفتی صحبت می‌کنند که نزد ایشان برای از بین بردن عقل بسیار واضح هست و به ما گوشزد می‌کنند که اطراف عجب نگردیم، خودبینی و توجه به خود را کنار بگذاریم، در حقیقت این‌طور نباشیم که فقط خود را قبول داشته باشیم.


۲۱۳* «اَلعُجبُ رَأسُ الحَماقَةِ» «خودپسندى، سرآغاز كم خِرَدى است.» (غررالحکم/ص۹۳۸) وقتی صحبت از حماقت می‌شود؛ یعنی کسی که عقل خود را کنار گذاشته و تعطیل کرده است، اگر برای نابودی انسان چیزی مؤثر باشد همان عجب است که به دنبال آن حماقت است؛ که تشخیص را از انسان سلب می‌کند، حتی او را به بیراهه […]


۲۱۲* بعضی از رذائل مانند عجب به طور مستقیم بر روی عقل اثر می‌گذارد «اَلعُجبُ رَأسُ الحَماقَةِ» «خودپسندى، سرآغاز كم خِرَدى است.» (غررالحکم/ص۹۳۸)


۲۱۱* گاهی افراد خودبینی، توجه و نگاه و مشغولیت به خود را به حدی می‌رسانند که دیگر خارج از خود را نمی‌بینند؛ لذا ملاک و تشخیص را از دست می‌دهند، خوبی‌ها و بدی‌ها را متوجه نمی‌شوند، در واقع در یک هاله‌ای از ابهام و تحیر زندگی می‌کنند.


۲۱۰* افراد ممکن است توسط صفت عُجب آلوده شوند تا جایی‌که عقل خود را از دست بدهند؛ امام علی-علیه‌السلام- می‌فرمایند «الْمُعجبُ لا عَقْلَ لَهُ» «کسی که عجب دارد عقل ندارد.»