زندگی با خانواده همسر
سلام من 22 سالمه سه ساله ازدواج کردم و از ابتدای زندگیمون شوهرم که از لحاظ عاطفی بسیار به خانواده اش وابسته است و همچنین خانواده اش هم بسیار به اون وابسته هستن و انتظارات زیادی ازش دارند به خصوص خواهرانش اصلا یه جورایی یه پناهیه برای خواهراش ایشون از اول خونه اجاره کردن و حالا بعد از سه سال پدر و مادرش گفتن که بریم طبقه بالای اونا زندگی کنیم توی این سه سال چالش های خیلی زیادی بین من و خانواده اش بوجود اومده به خاطر همین من میترسم که برم اونجا زندگی کنم از اینکه دلهره و اضطراب و دعوا بوجود بیاد میترسم از یه طرفم نمیتونم به همسرم بگم که نریم اونجا چون این هم خیلی اذیتش میکنه و من نمیخوام چون دوسش دارم … شما میگید چه کار کنم؟؟
پاسخ استاد الهی:
افتخار کنید به این دعوت و اینکه عاقلانه آنها را پدر و مادر خودتان فرض کنید. محبت یک طرفه داشته باشید و خدا را از خودتان راضی کنید. این را امتحان بدانید.