پخش زنده
مادر…
سلام و عرض ادب خدمت استاد
من 19 سالمه( خانم هستم)
مادرم از همون کودکی به من فحش های بد بد اخلاقی حتی بخاطر یکی از اقوام که من سن کمی داشتم من رو تو حرم زدن و با گذشت این سال ها هنوز اون صحنه ها خاطرم هست و اما حالا حتی روی لباس پوشیدن و گشتن با چه کسانی کلا زیر نظر ایشون هستم و ایشون خیلی با من بد اخلاقی میکنن و متلک ها و زخم زبان های بسیاری میزنن البته ایشون دلسوزی های مادرانه رو دارند ولی هیچ وقت با من که دخترشون بودم مثل یک رفیق نبودند و مدام در حال دعوا کردن با من بودند و من هم بعضی اوقات برای کارهایی که با من دعوا میکند دلایل می اورم و جواب سوالاتشون رو میدم اما گاهی اوقات هم واقعا جواب ایشون رو میدم (حاضر جوابی) حالا من امسال دانشگاه شهر دیگه ای قبول شدم و بخاطر این موضوع که مدام با مادرم در حال دعوا هستیم میخوام دانشگاه رو برم با اینکه اصلا دوست ندارم اما یک جور اجبار هست حالا پدرم میگویند حتی اگرم حق با ایشون هست جواب ایشون رو نباید بدی حتی جواب سوالات
اما گاهی اوقات انقدر زخم زبان میزنن که ظرفیت من پر میشه و من هم حالا به حدی رسیدم که ارزوی مرگ میکنم برای شرایطی که دارم و من در کارهای خانه کمک میکنم در حد غذا درست کردن و شستن ظرف ها و کمک در امورات خانه اما نه مدام بعضی اوقات که کلاس و مسجد نباشم و خانه باشم
عذر خواهم طولانی شد میخواستم نظر شما رو بدونم
الان من چیکار باید بکنم؟!
واقعا خسته ام از این وضع و بعضی از اطرافیان هم میگویند که تمام اختیارت دست مادر پدرت هست یکم قدرت تصمیم گیری داشته باش…
پاسخ استاد الهی: حرف پدرتان خوب است. زودتر ازدواج کنید.