qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

حرکت در معنویات

الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم المصطفی محمد و آله الطاهرین
اللهم اللعن ابا الشرور و اتباعه فی کل لحظةٍ من الأزل الی الأبد بعدد ما احاط به علمک.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ الی سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة.
صلواتی برای امام زمان علیه السلام مرحمت بفرمایید. معنوی

ما حتماً می‌بایست یک مدیریتی روی معنویات خودمان داشته باشیم که در هر کلاسی که حرکت می کنیم و ما را می‌خواهد به مقصد و مقصودمان برساند یک کلاس موفق باشد.
اگر نقشه راه برای ما واضح نباشد کار از دستمان در می‌رود و زمینه غفلت سراغ ما می‌آید. غفلت این نیست که آدم مشغول یک کار خاصی شود، همان که اهم و اولویت خودش را انجام نمی‌دهد ولو دارد کار خوب و پسندیده می‌کند، این غافل است. چون تشخیص داد باید اهم را انجام بدهد، تشخیص داد الان وقت مهم است، لذا این را اگر اشتباه کرد، اشتباه فهمید، تشخیص نداد، به این فرد می‌گویند غافل، روی او اثر می‌گذارد.
مثلاً جایگاه اوامر و نواهی خدا، این بالا است بقیه پایین. من می‌بایست بفهمم آن را که خدا الان، امروز، این هفته برای من واجب کرده باید انجام دهم، واجبی را که خدا از من مطالبه می‌کند آن واجب کدام است؟ و در خیلی جاها واجب شما غیر از واجب من است. من اگر این جوری مدیریت نکردم و واجبم را نفهمیدم، یعنی به آن تکلیف عمل نکردم، در آن رتبه قرار نمی‌گیرم و می‌آیم پایین!

ببینید رفقا! معنویات این جوری است، این قدر این‌ها به هم نزدیک هستند، رتبه‌ها این قدر به هم چسبیده که خیلی نمی‌شود تشخیص داد که الان من این را از دست دادم، چون من همین که هستم خوب است، چه بسا خیلی از بچه‌ها هستند الان استعداد دارند نماز شب بخوانند، نماز صبحشان دارد خدشه‌دار می‌شود!
نه این که لیاقت ندارد، نه! در همین مدیریت کم آورده. اصلاً نماز شب را به او دادند، تقوا را به این خانم دادند، از طرف پروردگار! ولی حواسش نیست. مثل این است که خدا به یک خانواده‌ای عنایت کرده و می‌خواهد یک قاری قرآن بسیار خوب بدهد این‌ها بچه‌دار نمی‌شوند. خدا لطفش را شامل حال این‌ها کرده، این هی دارد عقب می‌اندازد بعد هم می‌رود، دکترها می‌گویند مشکل پیدا کرده و مسأله قابل حل نیست.
یک رزق خوبی می‌خواهند به آدم بدهند، معلوم کردند که به این آقا به خاطر کار خیری که انجام داده می‌خواهند یک رزق حسابی بدهند ولی این در زبانش دروغ است، به خاطر همین این رزق را به او نمی‌دهند، عقب می‌اندازند تا دست از دروغ بردارد. دروغ هایش هم آن چنانی نیست ولی دروغ می‌گوید، باکی ندارد که دروغ بگوید.
ببینید توی معنویات این جوری است. پس من می‌بایست بفهمم که اولین نگاهم این است که امروز چه چیزی به من واجب است، رسیدگی به مادرم است. الان این خانم باید شوهرداری کند، خب شوهرداری کند. باید مواظب بچه باشد، بدهی‌اش را بدهد، قرار است برود کربلا، خیلی وقت هست که نرفته، خب باید برود. امانتی در خانه‌اش هست باید ببرد بیرون، دو سال است مانده چرا نمی‌برد؟ ارثی است باید تقسیم بشود چرا مانده، چرا تقسیم نمی‌شود؟ خود به خود من از دایره می‌روم بیرون. چون این واجب و تکلیفم را نفهمیدم و انجام ندادم آن عنایت به من نمی‌شود.
امام رضا(ع) دعوت نمی‌کند من بروم مشهد و الّا الان من مشهدی هستم.‌ اهل زیارتم و باید من را ببرد ولی یک مانع کوچک دارم نمی‌برد. ببین چقدر زنجیره معنویات به هم وصل است، می‌گوید من می‌روم خواستگاری جور نمی‌شود،‌ یک جایی را خراب کردی و الّا وقتی که شما تصمیم گرفتی همه ملائکه دست به دست هم دادند کار تو را حل کنند چون ازدواج است، پروردگار نمی‌خواهد عقب بیفتد. خود خدا دستش توی کار است که این بشود. ببین یک چیزی شده.
این خانم بی‌خود یک سری خواستگارها را رد کرده. خدا یک شوهر می‌فرستد نه دو تا. همان یک نفر که مال خدا بوده بی‌خودی رد کردی. یک ایرادی گرفتی که پیش خدا ایراد نیست، یک زمینه‌ای فراهم شده، اهم و مهم جایش عوض شده، حرام پروردگار است.

روایت دارد اگر شما شب زباله را بیرون نبرید شیطان به خانه‌تان می آید. یعنی شما اجازه دادید شیطان بیاید . یک سطل زباله است. ناخن‌تان را شما به موقع نگرفته باشی، آقای محترم! ناخن شما از حد بیرون بیاید یعنی از این طرف دیده بشود، خود شما زمینه ورود شیطان را اجازه دادی. شاربت را نزنی خودت به شیطان اجازه دادی. ما اصلاً نمی‌دانیم این‌ها درعالم وجود چیه. چه تأثیر و تأثرهایی است در این، چون مال عالم بالا است.
ما اصلاً مطلع نبودیم، نمی‌دانستم نماز صبح دو رکعت است. اگر نمی‌گفتند ما نمی‌دانستیم حمد و سوره چیست، نماز، رکوع، سجده، تشهد و سلام دارد. اگر قبول کردی آن‌ها را راست گفتند، از آن ور خبر آوردند همین کوچولوها هم از همان جا آمده. به نظر شما کوچولو است، از نظر آن‌ها بزرگ است. «کل أمرٍ ذی بالٍ لم یبدأ ببسم الله فهو ابتر» شما بسم الله نگو کار خوب انجام بده “فهو ابتر”؛ دم بریده است، به نتیجه نمی‌رسد. من نمی‌دانم رابطه بسم الله گفتن با این کار چیه، مثل خیلی چیزهای دیگه من نمی‌فهمم؛ جاذبه چرا هست؟ چرا در بعضی کشورها روزه 22 ساعت است؟ فقط این‌ها دو ساعت وقت دارند، دو ساعت و نیم!
چرا این می‌شود پسر؟ و خدا به این خانواده فقط دختر می‌دهد؟ و به این فقط پسر به آن یکی دختر و پسر؟ این چرا عقیم است؟ این زود پیر شد؟ چرا این جوان مانده؟‌ این چرا وضع مالی‌اش این جوری است؟ این همش فقیر است؟ این نمی‌دانم‌ها خیلی زیاد است! خب حالا وقتی که نمی‌دانم‌ها زیاد است، دارند یک کمکی می‌کنند، آدرسی می‌دهند،‌ من باید آدرس را پیدا کنم. ببینید ما به خلاف غربی‌ها هستیم، می‌فهمیم زندگی یعنی چی، خدا یعنی چی، این درک از خدا را کسی مثل ما ندارد؛
حضرت فرمود «بنا عُرف الله» شما چون آمدید درِ خانه ما خداشناس شُدید و الّا هندوستان خورشید را خدا کردند. این آقایانی که هندوستان رفتند بپرسید چقدر این‌ها بت درست کردند؛ گاوپرستی، این درک و این حیات طیبه مال ما است. آن‌ها حسین ندارند، امیرالمؤمنین، صدیقه طاهره، پیغمبر، امام باقر، صحیفه سجادیه، نهج البلاغه، قرآن، امام صادق، امام رضا، موسی بن جعفر و امام هادی ندارند، زیارت جامعه کبیره، دعای کمیل، جوشن کبیر نمی‌دانند چیست، اصلاً نمی‌دانند در درخواست‌هایشان چه بگویند؟ یک زندگی حیوانی شیک.
حضرت توی یک تعبیری، که خیلی عجیب است، (عجیب است یعنی قشنگ است) فرمودند:” بدترین عذاب مؤمن این است که غیر مؤمن هم شبیه خودش است”. یعنی اگر قرار بود قیافه‌ی اصلی‌ و درنده خویی‌ این‌ها را می‌دیدی می‌فهمیدی که شما چقدر تربیت شدی! خدا این جوری قرار داده. با همین دستورها آقای بروجردی، آقای بروجردی شد. رفقا با همین دستورها حضرت امام در وجودش قدرت جمع کرد. شب‌ها، نماز شب می‌خواند، درسجده گریه می‌کرد، یک حوله را خیس می‌کرد صبح می‌آمد می‌گفت آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و الّا یک آدم این قدرت را از کجا آورده؟ دو دو تا چهار تا داریم حساب می‌کنیم دیگه. یک آدم مگر چقدر جگر دارد؟ چقدر اعصاب دارد، روحیه دارد، تشیخص دارد؟ علی القاعده نباید بتواند رهبری کند.
الان مقام معظم رهبری توی این سن باید برود بنشیند توی خانه، موقع استراحت ایشان است. نباید بتواند این جوری صحبت کند، مطالب را دقیق کنار هم بگذارد، یک الگوی رفتاری و فکری بدهد. این‌ها مال نماز شب، اعمال نافله‌ها، تعقیبات، روزه‌های مستحبی و قرآن خواندن‌ها است. این‌ها مال سجده‌های طولانی، درست حرف زدن، امانتداری است، خوش نیتی ، صله رحم و پول قرض دادن است. بالاخره یک دو دو تا چهار تا می‌کنم دیگه. آقای قاسم سلیمانی‌، آقای آسید حسن نصرالله این‌ها سنی ندارند، چه جوری توانستند در این سن این همه توی وجودشان محبوبیت و قدرت ایجاد کنند که فلوجه وقتی آزاد می‌شود ‌می‌گویند یک رکن، یک پایه کار قاسم سلیمانی است. قاسم سلیمانی یعنی چی؟ یعنی ایران، از کجا این انرژی را جمع کرده؟ آقای قاسم سلیمانی تحلیل سیاسی داشته؟ زیاد کتاب مطالعه کرده؟ خیلی بولتن خوانده؟ نه! روضه زیاد گوش داده! گریه زیاد کرده، شب‌ها بلند شده نماز شب خوانده، مواظب خودش بوده، مراقبه داشته، ببین این می‌شود مدیریت! آن وقت برای ما هم موضوع روشن است.
اگر کسی بگوید من نمی‌دانم چه کار باید بکنم قابل قبول نیست! آقا رساله،‌ قرآن، مفاتیح، این سه تا است. تربیت خارج از این نیست. امام را نشان می‌داد، شب، عروسش می‌گفت شما رادیو اسرائیل گوش کن، رادیو بی بی سی ببین دنیا چه خبر است؟ ایشان انگشتش لای مفاتیح بود، می‌فرمود که امشب اعمال دارد باید بروم اعمال امشب را انجام بدهم. اگر ما بخواهیم مطالعات آن ها را داشته باشیم، آ‌ن‌ها همه‌ چیزشان راکه به ما نگفتند،‌ باز هم آن‌ها به ما مسلط هستند. پس باید آن‌ها را دور بزنیم. باید یک قدرتی برای خودمان درست کنیم که آن‌ها نداشته باشند! الان چرا حریف کشور ما نیستند؟ چون در کشور ما فاطمیه است. چرا عراق پیروز شد؟ چون یک خرده خودش را جمع و جور کرده، فهمیده گمشده‌اش چیه. باید اربعین داشته باشد، موکب داشته باشد، از زائران امام حسین پذیرایی کنه لذا خدا دارد عزت به آن‌ها می‌دهد. فهمیده باید بیگانه را ول کند، این دیش‌ها و ماهواره‌هایی که توی خانه‌هایشان است، شما رفتید دیدید دیگه. یک خرابه را هم یک دیش، فهمیده این‌ها را باید ول کند. حالا آن مقداری که فهمیدند.
«و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین» خدا حرفش را ثابت می‌کند در دنیا. خدا موسی را پیروز می‌کند، اگر موسی را پیروز نکندمردم راه فرعون را می‌روند. اگر خدا جمهوری اسلامی را پیروز نکند مردم می‌پذیرند دنبال اسرائیل بروند، می‌گویند ما دیدیم آن‌ها موفق هستند. ولی خدا می‌بینی هی ذلت می‌دهد، موسی(ع) در کوه طور به خدا گفت: “خدایا از این طرف من را پیغمبر کردی، از آن طرف هی به فرعون عِده و عُده می‌دهی، من نفهمیدم من چه کاره هستم؟” به او فهماندند که تو از فردا صبح موسی باش ما هم قدرت فرعون را کم می‌کنیم. از فردا موسی شد «اذهب الی فرعون إنّه طغی» رفت برای فرعون خط و نشان کشید. گفت:” تو، درخانه من بزرگ شدی.” گفت :”بله.”از فردا دیگه موسی شد. خدا گفت: بیا این عصا را بگیر شصت تا کار از عصا برمی‌آید؛ یکی از آن‌ها اژدها بود. گفت حالا این را بگیر فعلاً ببر ازآن استفاده کن، یک چوبدستی! بعد هم گفت دستت را هرموقع از زیر بغلت در بیاوری نور همه جا را می‌گیرد، چند تا معجزه به او داد، تمام شد. فرعون دیگه نماند «أنا ربکم الأعلی» توی همان آب بود، بعد فهمید دارد غرق می‌شود و خبری نیست.

شما هم همین جور هستید. قدرت می‌خواهید جمع کنید، قدرت توی نماز اول وقت است. اگر می‌خواهی هیچ کس حریف شما نشود درباره خدا حسن ظنت را درست کن، یک نطفه گندیده، توی رحم می‌شود علق مضغه «فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً» (مؤمنون/ 14) توی رحم به من رشد و کمال داد، همه چیز به من داد آن وقت توی این اوضاع و احوال خدا نمی‌تواند به من آن چیزهایی که می خواهم بدهد؟ بابا آن جا روزی رساندن سخت بود، آن جا تصویر و نقاشی سخت بود، شکل دادن سخت بود، این جا که دیگه کاری ندارد! در یک تعبیر امیرالمؤمنین دارد، ( یک صلواتی برای امیرالمؤمنین بفرستید.) آمد به حضرت گفت: “یا امیرالمؤمنین ما می‌ترسیم، نگرانیم برای آخرت‌مان که خدا با ما چه کار می‌کند؟” حضرت خندید، فرمود: من یک سؤال از شما می‌کنم توی این دنیایی که اصلاً جای خوبی نیست خدا همه خوبی‌ها را به ما و تو داد، یک پیغمبر رحمت، کتابش و یک دین خیلی خوب برای تو فرستاد، این جا که اصلاً جای آن نیست این همه خوبی‌ها را فرستاد، آن جا که جای آن هست و من احتیاج دارم، خدا رفتارش را با ما عوض می‌کند؟ اگر می‌خواست خدایی نکند، خیر نرساند این جا هم نمی‌رساند.
شما این جا آمدی یک پدر و مادر خوب بالای سر شما گذاشت، بی‌منت اداره‌ات کرد. برای همه اکسیژن گذاشت، مواد غذایی گذاشت، اگر ندزدند، احتکار و طمع نکنند به همه می رسد.
آن وقت آن جا که گفته می‌خواهم شما را ببرم‌ و جای آن هم هست، می‌خواهد شما را اداره نکند؟ مگر می‌شود؟ این جوری نگاه کنیم. رفقا رساله زیاد بخوانید، مسأله بخوانید، مسأله‌دان بشوید، می‌شود فقه،‌ می‌شوید فقیه، می‌شوید دانم کار. شما مستقیم می‌روی روی مسأله وسواسی می‌شوی، از یک عالم بپرس. اگر هم از روی رساله می‌خوانی از یک عالم بپرس این چیه، توضیح به شما بدهد. روزی یک آیه بخوان، یک آیه، یک کتابچه‌ای داشته باش، یک دفتری داشته باش، اصلاً قرآن را خودت با خط خودت بنویس بگذار برای خانواده‌ات یادگاری بماند. روزی یک آیه بنویس روی آن تأمّل کن، دقت کن، ترجمه‌، تفسیر و لغتش را نگاه کن، عجله هم نداشته باش. بگذار سی سال طول بکشد، بیست سال طول بکشد تا این قرآن تمام بشود.
مفاتیح را هم بردار بعضی موقع‌ها یک دعاهایی را، نمی‌گوییم اگر حالت بد است. مگر نمی‌گویی گرفته هستی، مشکل داری!
«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ….» اصلاً معنایش را ببین، معنایش هم نه! خودش ببین چقدر نور دارد.
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ» (نور/35)

این یک آیه است، «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ…» (اعراف/96) اگر همه ایمان می‌آوردند، مردم کرج، اگر همه خوب می‌شدند از در و دیوار رحمت می‌فرستادیم. همین مقدار هم که رحمت هست مال آدم‌های خوبمان است، مثل شماها است و الا خدا عذاب می‌فرستد. ما قوم ثمود داریم، چقدر اقوامی داریم که هلاک شدند. با این کارهایی که این‌ها دارند می‌کنند، هرزگی‌‌هایی که دارند، علت این که بلا برای شما نمی‌آید، خوبی‌ها می‌آید، خدا لطف‌ و رحمتش را به شما نشان می‌دهد، مؤمنین به شهر شما می‌آیند، جلسات عزاداری، شهدای مدافع حرم و خوبان هستند، این‌ها مال همین است.
پس من اگر آمدم توی این فضا خودم را قرار دادم، مدیریت کردم، خدا هم لطفش بالای سر من هست، دست از محبتش برنمی‌دارد و عنایتش را حتماً بر ما کامل خواهد کرد.
السلام و الصلوة علی السیده الجمیلة الجلیلة…