امام کاظم علیه السلام
قال رسول الله (ص): وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَی اللّهَ عَزَّوَجَلَّ طاهِرآ مُطَهَّرآ فَلْیَتَوالَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ الْکاظِمَ (علیهما السلام).
و هر کس دوست دارد خداوند را ملاقات کند در حالی که پاک و پاکیزه باشد، باید موسی بن جعفر (علیهما السلام) را دوست بدارد.كلام امام كاظم (عليه السلام)
. قَالَ علیهالسلام: يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ. (کافی، جلد۲، صفحه۶۱)
فرمود: بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزیرسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].
۲. وَ قَالَ رَجُلٌ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیهالسلام یتَوَكلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ.(بحارالانوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۹)
مردى گفت: از امام کاظم علیهالسلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.
۳. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى كتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَكتَبَ علیهالسلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ.(کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)
عبداللَّهبنیحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیهالسلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیهالسلام [در جواب] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.
۴. سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّ لِكلَامِك وَجْهَینِ فَإِنْ كنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وَ الْبَخِيلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ كنْتَ تَعْنِي الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاك أَعْطَاك مَا لَيسَ لَك وَ إِنْ مَنَعَك مَنَعَك مَا لَيسَ لَك.(کافی، جلد۴، صفحه۳۹)
مردى از امام کاظم علیهالسلام درباره [معنى] جواد پرسید. امام علیهالسلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان مىپرسى، بهدرستى که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای آنچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است؛ زیرا او اگر به تو عطا کند، آنچه را که براى تو نیست عطا نموده و اگر مضایقه کند، آنچه را که براى تو نیست مضایقه نموده است.
۵. قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ شِيعَتِهِ: أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كانَ فِيهِ هَلَاكك فَإِنَّ فِيهِ نَجَاتَك أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ كانَ فِيهِ نَجَاتُك فَإِنَّ فِيهِ هَلَاكك.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)
به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تو در آن باشد که بىگمان نجات تو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تو در آن باشد که بىگمان هلاکت تو در آن است.
۶. قَالَ عليهالسلام: إِياك أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيهِ فِي مَعْصِيةِ اللَّهِ.(بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)
فرمود: بپرهیز از اینکه در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى، که دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج کنى.
۷. قَالَ عليهالسلام: الْمُؤْمِنُ مِثْلُ كفَّتَي الْمِيزَانِ كلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ.( بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)
فرمود: مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چه ایمانش فزونى یابد، بلایش نیز بیشتر شود.
۸. قَالَ عليهالسلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَيئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يزْهَدَ فِي أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَيئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يخَافَ آخِرُهُ.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)
بر سر قبرى حضور یافت و فرمود: بهراستى، چیزى که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بىعلاقگى قرار گیرد و چیزى که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.
۹. قَالَ عليهالسلام: اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ الدُّنْيا وَ الدِّينِ فَأَمَّا مَئُونَةُ الدُّنْيا فَإِنَّك لَا تَمُدُّ يدَك إِلَى شَيءٍ مِنْهَا إِلَّا وَجَدْتَ فَاجِراً قَدْ سَبَقَك إِلَيهِ وَ أَمَّا مَئُونَةُ الْآخِرَةِ فَإِنَّك لَا تَجِدُ أَعْوَاناً يعِينُونَك عَلَيهِ.(بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)
فرمود: دستاورد دنیا و دین [آخرت]، دشوار شده است. امّا دستاورد دنیا؛ بر چیزى از آن دست دراز نکنى جز آنکه تبهکارى را یابى که در دستدرازى بر آن، بر تو پیشى گرفته است و امّا دستاورد دین؛ یارانى را نیابى که تو را در آن کمک کنند.
۱۰. قَالَ عليهالسلام: أَرْبَعَةٌ مِنَ الْوَسْوَاسِ أَكلُ الطِّينِ وَ فَتُّ الطِّينِ وَ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ بِالْأَسْنَانِ وَ أَكلُ اللِّحْيةِ وَ ثَلَاثٌ يجْلِينَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِي وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ.( بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)
فرمود: چهار [کار] از وسوسه باشد: خوردن گل، ریزریز کردن گل، چیدن ناخنها با دندان و ریش جویدن. و سه [چیز] به دیده روشنى بخشد: نگریستن به سبزه و نگریستن به آب روان و نگریستن به روى زیبا.
۱۱. قَالَ عليهالسلام: لَيسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كفَّ الْأَذَى وَ لَكنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ الصَّبْرُ عَلَى الْأَذَى.(کافی، جلد۲، صفحه ۶۶۷)
فرمود: خوشهمسایگى [تنها] خوددارى از آزار رسانى [به همسایه] نیست، بلکه خوشهمسایگى صبر بر آزار [از جانب همسایه] است.
۱۲. قَالَ عليهالسلام: لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَينَك وَ بَينَ أَخِيك وَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَياءِ.(کافی، جلد۲، صفحه۶۷۲)
فرمود: احترام بین خویش و برادرت را از میان مبر و اندکى از آن را باقى گذار؛ چرا که از میان رفتن احترام در واقع از میان رفتن حیاست.
۱۳. قَالَ عليهالسلام لِبَعْضِ وُلْدِه: إِياك وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ يذْهَبُ بِنُورِ إِيمَانِك وَ يسْتَخِفُّ مُرُوَّتَك وَ إِياك وَ الضَّجَرَ وَ الْكسَلَ فَإِنَّهُمَا يمْنَعَانِ حَظَّك مِنَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.(وسائل الشیعة، جلد۱۶، صفحه۲۳)
به یکى از فرزندانش فرمود: از شوخى دورى گزین؛ زیرا نور ایمانت را از بین میبرد و از جوانمردى تو میکاهد و از بىقرارى و تنبلی بپرهیز؛ زیرا آن دو، تو را از نصیب دنیا و آخرت، باز دارند.
۱۴. قَالَ عليهالسلام: إِذَا كانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ مِنَ الْحَقِّ لَمْ يحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ يظُنَّ بِأَحَدٍ خَيراً حَتَّى يعْرِفَ ذَلِك مِنْهُ.(کافی، جلد۵، صفحه۲۹۸)
فرمود: آن هنگام که ستم بر حق چیره آمد و بیشتر شد، براى هیچ کس جایز نباشد که به کسى نیک گمان باشد تا آن زمان که به نیکى او آگاهى یابد.
۱۵. قَالَ عليهالسلام: اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يكونَ زَمَانُكمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يعَرِّفُونَكمْ عُيوبَكمْ وَ يخْلِصُونَ لَكمْ فِي الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكمْ فِي غَيرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَة تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَاتٍ.(تحف العقول، صفحه۴۰۹)
فرمود: تلاش کنید که وقت شما چهار ساعت باشد: ساعتى براى مناجات با خدا، ساعتى براى کار زندگى، ساعتى براى معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتماد که شما را از عیبهایتان آگاه نمایند و از دل با شما خالص و یک رو باشند و ساعتى که در آن براى لذتهاى غیر حرام خویش خلوت کنید و با این ساعت، براى سه ساعت دیگر نیرو مىیابید.
۱۶. قَالَ عليهالسلام: تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِيعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِيلَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيا وَ فَضْلُ الْفَقِيهِ عَلَى الْعَابِدِ كفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكوَاكبِ وَ مَنْ لَمْ يتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا.(بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه۲۴۷)
فرمود: دین خدا را بشناسید که دینشناسى کلید بینش و کمال عبادت است و راه رسیدن به جایگاههاى بلند و مراتب ستبر و با عظمت در دین و دنیاست و برترى دینشناس بر عابد همانند برترى خورشید بر ستارگان است و هر کس دینش را نشناسد، خدا از هیچ کردار او خرسند نباشد.
۱۷. قَالَ عليهالسلام: كلَّمَا أَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يكونُوا يعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يكونُوا يعُدُّونَ.(بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۲)
فرمود: هر گاه که مردم گناهان تازهاى پدید آورند که پیش از این، آن را انجام نمىدادند، خداوند گرفتارىهاى تازهاى بر ایشان پدید آورد که آن را حساب نمىکردند.
۱۸. رَأَى عليهالسلام رَجُلَينِ يتَسَابَّانِ فَقَالَ: الْبَادِئُ أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَيهِ مَا لَمْ يعْتَدِ الْمَظْلُومُ. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۴)
امام کاظم علیهالسلام دو مرد را دید که به همدیگر دشنام مىدهند. پس فرمود: شروعکننده، ستمگرتر است و بار گناه خویش و بار گناه دوستش را تا آن زمان که مظلوم تجاوز نکند، بر دوش مىکشد.
۱۹. قَالَ عليهالسلام: ينَادِي مُنَادٍ يوْمَ الْقِيامَةِ أَلَا مَنْ كانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَجْرٌ فَلْيَقُمْ فَلَا يقُومُ إِلَّا مَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۴)
فرمود: روز قیامت ندا دهندهاى ندا سر دهد: هان! هر کس که بر عهده خدا پاداشى دارد بپا خیزد، پس کسى برنخیزد جز آن کس که بخشوده است و اصلاح نموده است؛ پس پاداش او بر عهده خداست.
۲۰. قَالَ عليهالسلام: السَّخِي الْحَسَنُ الْخُلُقِ فِي كنَفِ اللَّهِ لَا يتَخَلَّى اللَّهُ عَنْهُ حَتَّى يُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِياً إِلَّا سَخِياً وَ مَا زَالَ أَبِي يوصِينِي بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ حَتَّى مَضَى. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۴)
فرمود: سخاوتمند نیکرفتار در حفاظت و حمایت خداست، او را وانگذارد تا به بهشت وارد کند و خداوند پیامبرى را مبعوث نکرد جز آنکه سخاوتپیشه بود و همواره پدرم مرا به سخاوت و نیکرفتارى سفارش مىفرمود تا اینکه درگذشت.
۲۱. قَالَ عليهالسلام: عَوْنُك لِلضَّعِيفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۶)
فرمود: یارىرسانى تو، به ناتوان از برترین صدقههاست.
۲۲. قَالَ عليهالسلام: الْمُصِيبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَانِ.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۶)
فرمود: مصیبت براى شکیبا یکى است و براى بىقرار دوتاست.
۲۳. قال عليهالسلام: إِنَّ الْعَاقِلَ اللَّبِيبَ مَنْ تَرَك مَا لَا طَاقَةَ لَهُ بِهِ وَ أَكثَرُ الصَّوَابِ فِي خِلَافِ الْهَوَى وَ مَنْ طَالَ أَمَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۵)
فرمود: خردمند تیزهوش، فردى است که آنچه را تاب و توان ندارد واگذارد. و بیشتر درستى در مخالفت هوى و هوس نهفته است، و هر کس آرزویش دراز است کردارش نیز بد باشد.
۲۴. قال عليهالسلام: إِياك وَ الطَّمَعَ وَ عَلَيك بِالْيأْسِ مِمَّا فِي أَيدِي النَّاسِ وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتَاحٌ لِلذُّلِّ وَ اخْتِلَاسُ الْعَقْلِ وَ اخْتِلَاقُ الْمُرُوَّاتِ وَ تَدْنِيسُ الْعِرْضِ وَ الذَّهَابُ بِالْعِلْم وَ عَلَيك بِالاعْتِصَامِ بِرَبِّك وَ التَّوَكلِ عَلَيهِ وَ جَاهِدْ نَفْسَك لِتَرُدَّهَا عَنْ هَوَاهَا فَإِنَّهُ وَاجِبٌ عَلَيك كجِهَادِ عَدُوِّك.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۵)
فرمود: از طمع بپرهیز، چشم امید از دست مردم برگیر، طمع از مخلوق را در دل بمیران، که طمع کلید ذلت و رباینده عقل، و فرسایشگر جوانمردیهاست، شرف را لکهدار کند، دانش را ببرد. و بر تو باد به پناه بردن به خدا و توکل بر او. با نفس پیکار کن تا از هوس بازش دارى؛ زیرا این پیکار همچون جهاد با دشمن، بر تو واجب است.
۲۵. قال عليهالسلام: أَنَّ اللَّهَ لَمْ يرْفَعِ الْمُتَوَاضِعِينَ بِقَدْرِ تَوَاضُعِهِمْ وَ لَكنْ رَفَعَهُمْ بِقَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ مَجْدِهِ. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۴)
فرمود: خدا متواضعان را بقدر تواضعشان بالا نبرد، بلکه در خور مجد و عظمت خود بالا برد.
۲۶. قال عليهالسلام: ينْبَغِي لِلْعَاقِلِ إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَنْ يسْتَحْيي مِنَ اللَّه. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۳)
فرمود: شایسته فرد عاقل است که چون کارى را انجام میدهد، از خداوند حیا کند.
۲۷. قال عليهالسلام: مَنْ تَعَظَّمَ فِي نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِكةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَكبَّرَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَيهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۳)
فرمود: هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمانها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است.
۲۸. قال عليهالسلام: أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ يا دَاوُدُحَذِّرْ وَ أَنْذِرْ أَصْحَابَك عَنْ حُبِّ الشَّهَوَاتِ فَإِنَّ الْمُعَلَّقَةَ قُلُوبُهُمْ بِشَهَوَاتِ الدُّنْيا قُلُوبُهُمْ مَحْجُوبَةٌ عَنِّي. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۳)
فرمود: خداوند متعال به حضرت داود وحى کرد: ای داود، اصحاب خود را از دلباختگى شهوتها برحذر دار و (از عواقب آن) بیم ده؛ چراکه آنها که دل به لذتها بستهاند، قلوبشان از من محجوب و پوشیده است.
۲۹. قال عليهالسلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلياللهعليهوآله إِذَا رَأَيتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ يُلْقِي الْحِكمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِيلُ الْكلَامِ كثِيرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ كثِيرُ الْكلَامِ قَلِيلُ الْعَمَل. (تحف العقول، صفحه ۳۹۷)
فرمود: اگر مؤمنى را ساکت و کمحرف دیدید به وى نزدیک شوید که حکمت مىافشاند. مؤمن کمحرف و پرکار است. و منافق پُرحرف و کمکار.
۳۰. قال عليهالسلام: لَا خَيرَ فِي الْعَيشِ إِلَّا لِرَجُلَينِ لِمُسْتَمِعٍ وَاعٍ وَ عَالِمٍ نَاطِق.( تحف العقول، صفحه ۳۹۷)
فرمود: زندگى جز براى دو کس خیرى ندارد: شنونده نگهدار، و عالمی زباندار.
۳۱. قال عليهالسلام: لَيسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كلِّ يوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ مِنْهُ وَ إِنْ عَمِلَ سَيئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيه. (ارشاد القلوب، جلد۱، صفحه۱۸۲)
فرمود: آن که هر روز به حساب خود نرسد، از ما نیست؛ تا اگر نیکى کرده بیفزاید، و اگر بد کرده از خدا آمرزش خواهد و بهسوی او توبه کند.
۳۲. قال عليهالسلام: قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ قُدْرَتِي وَ بَهَائِي وَ عُلُوِّي فِي مَكانِي لَا يؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاي عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ الْغِنَى فِي نَفْسِهِ وَ هَمَّهُ فِي آخِرَتِهِ وَ كفَفْتُ عَلَيهِ فِي ضَيعَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كلِّ تَاجِر. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۰)
فرمود: خداى عز و جل فرموده: «به عزت و جلالم، به عظمت و قدرتم، به بها و بلندى مقامم، هیچ بنده خواست مرا بر خواست خود ترجیح ندهد جز آنکه بىنیازیش را در دلش قرار دهم، و همتش را در آخرتش، و زندگی و معاشش را برای او گرد آورم، و آسمان و زمین را ضامن روزیش گردانم، و در پس تجارت هر تاجری، پشتیبان او باشم».
۳۳. قال عليهالسلام: قَوْلُ اللَّهِ «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» جَرَتْ فِي الْمُؤْمِنِ وَ الْكافِرِ وَ الْبَرِّ وَالْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَيهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَيهِ أَنْ يكافِئَ بِهِ وَ لَيسَتِ الْمُكافَأَةُ أَنْ تَصْنَعَ كمَا صَنَعَ حَتَّى ترى فَضْلَك فَإِنْ صَنَعْتَ كمَا صَنَعَ فَلَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاء. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۱)
فرمود: گفتار خداوند که «آیا پاداش نیکى، جز نیکى است؟» [رحمان: ۶۰] درباره مؤمن و کافر، نیک و بد، همه جارى است. هر که به او احسانی شود، باید تلافى کند، و تلافى این نیست که همان کنى که او کرده، مگر اینکه مزیت و زیادی خود را [نسبت به عمل او] ببینی، ولی اگر نیکی تو هم به اندازه نیکی او باشد، او بر تو امتیاز دارد بهسبب اینکه او آغازکننده عمل بوده است.
۳۴. قال عليهالسلام: لَا يكونُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً حَتَّى يكونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يكونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يكونَ عَامِلًا لِمَا يخَافُ وَ يرْجُو. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۰)
فرمود: مرد، مؤمن نیست مگر اینکه بیمناک امیدوار باشد و بیمناک امیدوار نیست مگر بدان چه از آن میهراسد و به آن امید دارد، عمل کند.
۳۵. قال عليهالسلام: الْحَياءُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ فِي الْجَنَّةِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِي النَّار. (وسائل الشیعة، جلد۱۶، صفحه ۳۶)
فرمود: حیا از ایمان است، و ایمان در بهشت است و بیشرمى از جفاست، و جفا در دوزخ.
۳۶. قال عليهالسلام: أَفْضَلُ مَا يتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَينِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْر. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۰۶)
فرمود: بهترین وسیله تقرب بنده به خدا، پس از معرفت او، نماز، نیکى به پدر و مادر، و وانهادن حسد، خودبینى و فخرفروشى است.
۳۷. قال عليهالسلام: مَنْ كفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ أَقَالَهُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ يوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْ كفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ كفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يوْمَ الْقِيامَة. (کافی،جلد۲، صفحه۳۰۵)
فرمود: هر که خود را از تعرض به آبروى مردم نگه دارد، خداوند در قیامت از لغزشهایش بگذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خدا در قیامت خشمش را از او نگه دارد.
۳۸. قال عليهالسلام: إِنَّ الْعَاقِلَ لَا يحَدِّثُ مَنْ يخَافُ تَكذِيبَهُ وَ لَا يسْأَلُ مَنْ يخَافُ مَنْعَهُ وَ لَا يعِدُ مَا لَا يقْدِرُ عَلَيهِ وَ لَا يرْجُو مَا يعَنَّفُ بِرَجَائِهِ وَ لَا يتَقَدَّمُ عَلَى مَا يخَافُ الْعَجْزَ عَنْهُ (کافی،جلد۱، صفحه۲۰)
فرمود: عاقل با کسى که میترسد تکذیبش کند، سخن نگوید؛ و از آن که میترسد دریغ کند، درخواست ننماید؛ و آنچه را نمیتواند، وعده ندهد و امیدى که مایه سرزنش است (طمعهاى خام)، در دل نپرورد و به کارى که میترسد در آن بماند، اقدام نکند.
۳۹. قال عليهالسلام: مَنْ أَرَادَ الْغِنَى بِلَا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلَامَةَ فِي الدِّينِ فَلْيتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِي مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ يكمِّلَ عَقْلَهُ فَمَنْ عَقَلَ قَنِعَ بِمَا يكفِيهِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا يكفِيهِ اسْتَغْنَى وَ مَنْ لَمْ يقْنَعْ بِمَا يكفِيهِ لَمْ يدْرِك الْغِنَى أَبَدا. (کافی،جلد۱، صفحه۱۸)
فرمود: هر که توانگرى بىمال و آسودگى از حسد و سلامت دین خواهد، متضرعانه از خدا درخواست کند که عقلش را کامل کند، که هر کس عقل دارد به حد کفاف بسازد، و هر که به مقدار کفایت قناعت نماید بىنیاز شود، و هر که به حد کفایت نسازد، هرگز بىنیاز نشود.
۴۰. قال عليهالسلام: إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَكوا فُضُولَ الدُّنْيا فَكيفَ الذُّنُوبُ وَ تَرْك الدُّنْيا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْك الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْض. ( کافی،جلد۱، صفحه۳۷)
فرمود: خردمندان، زائد بر حاجت را نیز ترک کنند تا چه رسد به گناهان، با آنکه ترک زوائد فضیلت است و ترک گناه واجب.