صحیفه سجادیه دعای47
فراز18
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 این کلام نتیجهای است که از فراز قبل حاصل میشود :
( سُبْحانَكَ قَولُكَ حُكْم وَ قَضاؤُكَ حَتْمٌ وَ اِرادَتُك عَزْمٌ ) وقتی قول خداوند، حکم است و تبدیلی ندارد. ارادهاش، عزم و قضائش، حتم است؛ دیگر کسی نمیتواند مشیت خداوند را تغییر دهد.
💠 حضرت موسی-علیهالسلام- الگوی عجیبی برای ماست؛ از این جهت که آنچه در انبیاء گذشته به صورت باطنی وجود داشت، در حضرت موسی-علیهالسلام- به صورت ظاهری بود.
💠 خداوند متعال؛ دقیقا همان کلمات حضرت موسی-علیهالسلام- را در قرآن آورده است. طوری عمل کرده است که خداوند او را در ظواهر معرفی نموده است. شاید هم این امر، نتیجهی همان دعایی است که حضرت موسی-علیهالسلام- از درگاه خداوند طلب نمود و از امت پیامبر آخرالزمان-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- شد.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 هر جا مسألهای برای ایشان پیش میآمد به درگاه الهی روی میآورد و میفرمود: که مسأله اینطور شد و نباید اینطور میشد. حضرت موسی-علیهالسلام- پیامبر است؛ شاید در ظاهر درست نباشد که ایشان مانند ما به درگاه الهی چانهزنی کند در حالی که ایشان ایت بُعد را هم باز کردند.
💠 خداوند متعال به ایشان فرمود:
( إِذْهَب اِلي فِرعون إِنَّه طَغي ) به سوی فرعون برو که او به سرکشی برخاسته است.( طه / ۲۴ )
💠 ولی میبینیم که ایشان تقاضا میکند:
( قالَ رَبّ اَشْرِحْ صَدري وَ يَسِّرْ لي اَمْري و احْلُل عُقْدَة مِنْ لِساني يَفْقَهوا قَوْلي ) پروردگارا سینهام را گشاده گردان و کارم را برای من آسان ساز و از زبانم گره بگشای تا سخنم را بفهمند. ( طه ۲۸_۲۵ )
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 گویا در حالیکه فرمان خداوند متعال را برای رفتن اطاعت میکند، این درخواست را هم مطرح میکند و درخواستش به همینجا خاتمه نمییابد بلکه میفرماید:
( وَ اجْعَل لي وَزيرا مِنْ أَمري ، هارون أَخي ، أُشْدُد به أَزري وَ أَشرِكْه في أَمري ، كَي نُسَبِّحُكَ كَثيرا ) و برای من دستیاری از کسانم قرار ده، هارون برادرم را، پشتم را به او استوار کن و او را شریک کارم گردان تا تو را فراوان تسبیح گوییم، و بسیار به یاد تو باشیم.
( طه ۳۴_۲۹ )
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
فراز 21
💠 ( انت الّذی ابْتَدَأَ ) امام سجاد-علیهالسلام- مبدأ را نشان میدهد؛ اگر انسان مبدأ را درک کند، اعتقادش به معاد به درستی شکل میگیرد.
💠 اگر قبول کردید شروع کار با خداست و منبع فیض خودِ خداوند است، همهی مسائل را برای خود حل کردهاید.
💠 ( واخترع ) اختراع انسانها وابسته به مخلوقات خداوند است. انار اختراع است یا ابزاری که انسان میسازد؟ آیا خلقت آدم و صورت و شامه و حافظهی او اختراع نیست؟ اگر حافظه و عقل و شعور نبود، مگر انسان میتوانست چیزی اختراع کند؟ چرا گاو اختراعی نمیکند؟ تمام شیمیدانهای دنیا نمیتوانند عسل تولید کنند! اختراع به دست خداست.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 نکتهی مهم این است که اگر کسی نعمتی به شما داد از او تشکر کنید ولی همان موقع توجه داشته باشید که شکر واقعی قلبی از آن خداست. این فرد نباید برای شما خیلی بزرگ شود، باید به اندازهی خودش از او تشکر کرد و تشکر واقعی را از خداوند به جا آورد.
💠 ورای اختراعات را ببینید، اول خدا را ببینید و سپس آن اختراع را. این مطالب را باید در منبرها به مردم گفت، چرا که خیلیها به این امر توجه ندارند. گاهی علم و تکنولوژی را در مقابل دین رواج میدهند و برای علم، عظمت و ابهت قائل میشوند. باید یادآوری کرد مغزی که به این علم دست مییابد، آفریدهی خداست.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 خداوند از عدم خلق کرد ولی همهی مواد اختراعات در هستی وجود دارد. ساخت انسان اختراع نیست. خلقت مورچه، خلقت یک کرم، یک گل، یک انار، یک فیل، یک کوسه، یک پشه، یک خورشید، یک ماه، یک احساس، یک عقل … کدام اختراع به اینها میرسد؟ عاقل باشیم و هر چیز را جای خود بدانیم.
💠 ( واسْتَحْدَثَ ) آفرینش خداوند احداث است. کدام یک از آفرینشهای خداوند قبل از این موجود بودهاند؟ در صورتی که اختراع انسان اینطور نیست؛ هلی کوپتر را با الگوبرداری از سنجاقک ساختند و از سقوط سیب جاذبه را کشف کردند.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 (وَ ابْتَدَعَ ) آفرینش خداوند ابداع است. الگو و نمونهای نداشته است. ما در یک کلمه میگوییم ( الله ) ولی چه صفات عجیب و عظیمی در خداوند متعال جمع شده است!
💠 ( وَ اَحْسَنَ صُنْعَ ما صَنَعَ ) هر چیزی که خداوند متعال خلق نموده است بهترین است. خورشید را ببینید! انسان آهن و ساختمان را میسازد ولی بعد از سی سال فرسوده میشود. خداوند انسانی را خلق میکند که در هشتاد سالگی ورزشکار است و با وجودی که نابیناست، خیاطی میکند! اینها قدرت نمایی خداست.
💠 ذکر ( سبحان الله ) را فراوان بگویید؛ منزه است خدا، یعنی هیچ چیز جای خدا را نمیگیرد.
فراز 18
تويي كه دست انديشهها از رسيدن به ژرفاي ذاتت كوتاه است، و فهمها از درك چگونگیات ناتوان است، و ديده ها جاي تو را در نيابند.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 لابهلای صفات ثبوتیه و سلبیهی خداوند متعال، تعاریف دقیقی مطرح است. گاهی یک اعتقاد نادرست، منشأ کفر میشود و اعتقادی به ظاهر ساده، منشأ قرب است.
💠 وهم و خیال در ذات خداوند راهی ندارد؛ یعنی ما به بحث ذات خداوند که رسیدیم باید ساکت شویم. حال اگر کسی این امر را نپذیرد و به خود اجازه دهد که در ذات خداوند متعال غور کند، هلاک میشود.
💠 توجیه او هم این است که میگوید: درست است که بحث نتیجهی عملی ندارد، اما نتیجهی علمی دارد! شک، مقدمهی یقین است، شبهه زمینهی فهم است! این حرفها را شیطان به فرد القاء کرده است. شیطان هم در این بین بیکار نمینشیند، جادهی باطل را برای فرد صاف میکند.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 چهطور است که اگر به فرد بگویند این پریز برق خطرناک است؛ به آن نزدیک نمیشود اما راجع به ذات خداوند این ترس را ندارد؟ پریز برق فرد را میلرزاند، یا نهایتا او را میکشد، اما اگر توحید و اعتقادات فرد از بین رفت، فرد هلاک میشود.
💠 در ایام تعطیلات نوروز فرد با بازی گل یا پوچ شروع میکند و با قبول دعوت شیطان به قمار میرسد!
💠 در درک ذات خداوند نه فقط افکار، بلکه اوهام هم که محدودهی وسیعتر و آزادتری دارند، قاصرند. تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که بگوییم
( سبحان الله ، الحمدلله ، لا اله الا الله ) و ……
💠 فهم انسان نمیتواند به خداوند احاطه پیدا کند، بفهمد خدا چیست. جنس فهم انسان به او اجازه نمیدهد. فهم را خدا به انسان احاطه کرده است که انسان بفهمد دوست و دشمنش کیست؟ کجا باید برود؟ چه باید بخورد؟ خطر چیست؟ وسایلش را کجا بگذارد؟ و …
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
💠 انسان اگر خیلی توانایی دارد، راجع به خودش فکر کند. اگر توانست برود و بفهمد که روح چیست؟ شهوت چیست؟ خواب چیست؟ غضب چیست؟ ما فقط آثاری از اینها را میفهمیم.
💠 شاید معنای ( من عرف نفسه فقد عرف ربه ) ( بحارالانوار / ج۲ /ص۳۲ ) این باشد که اگر توانستی خودت را بشناسی، میتوانی خدا را هم بشناسی! باید خدا را شناخت و این شناخت از جانب خود خدا حاصل میشود. فلذا زیاد بخوانیم:
( اللهم عرِّفْنی نَفْسَک ) ( کافی / ج۱۰ / ص ۳۳۷ )
💠 ( و لم تُدْرِكِ الابْصارُ مَوضِع اَ بنِيَّتِكْ) اگر جرأت و قدرت دارید با چشم خود به خورشید نگاه کنید! خورشید یک کره است و مخلوق پروردگار، حدّ آن معلوم است، اما انسان نمیتواند به آن نگاه کند.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹