پخش زنده
فراز2-1
فراز1و2«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لاَ نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ وَ لاَ اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ وَ لاَ اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ وَ لاَ لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ.»(۱)
«اى خداوند، بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از آرزوهاى دور و دراز در امان دار و به صدق عمل آرزوهاى ما تنگ ميدان ساز، آن سان كه ما را آرزوى آن نبود كه به سر آوريم ساعتى را پس از ساعت ديگر و به پايان بريم روزى را پس از روز ديگر و بپيونديم نفسى را به نفس ديگر و بر داريم گامى را از پى گام ديگر.»
رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- از دو چیز بر امت خود میترسید: طولانی بودن آرزو، پیروی از هوی و هوس. اگر کسی از هوی و هوس تبعیت کرد، به رذایل بسیاری متخلق میشود. برخی از ورزشها برای کسی که قلبش ناراحت است، سود که ندارد هیچ، آسیب میرساند. ما باید این مبانی تربیتی را محور قرار دهیم. «وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ» ما نمیتوانیم آرزوهایمان را کم کنیم، از خدا درخواست میکنیم، مبدأ را که درست کنیم، همهی امورمان حل میشود. مشکل ما این است که هیچ وقت مشکلاتمان را با درخواست از مبدأ حل نمیکنیم. معصوم-علیهالسلام- را ببینید، همهی مسائلش را مبدأ حل میکند. این مطلب، یک مطلب توحیدی است. «وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ» راهکار هم رائه میدهد، کوتاهی امل، اگر بخواهید آرزوهاتان کم و کوتاه شود، باید مشغول عمل شوید، این قدر نظریه پردازی نکنید. متاسفانه مسلمان عصر حاضر سری پر از اطلاعات و دستانی ناتوان برای عمل دارد. سیرهی ائمه-علیهمالسلام- اینگونه نبوده است، به اندازهی عمل افراد، به آنها علم میآموختند. فرد ۵۰ دستور را میداند، هنوز به یکی از آنها هم عمل نکرده است. «حَتَّى لاَ نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ» آنقدر آرزویت را کم کن که به اینجا برسی، آرزویم آنقدر نباشد که بخواهم از این ساعت به ساعت دیگری بروم، نخواهم از این ساعت تا یک ساعت دیگر زنده باشم؛ این یعنی کوتاه بودن آرزو. معصومین-علیهمالسلام- وقتی لقمهای را میخوردند، میفرمودند یقین ندارند بتوانند لقمهی بعدی را بخورند. «وَ لاَ اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ» ممکن است تصور کنید این دیگر شدنی نیست، دنبال این نباشید که شدنی است یا نشدنی، بله، ما خیلی از این مرحله فاصله داریم. امام-علیهالسلام- به تو یاد میدهد که اگر فهم و علمت به اینجا رسید، این را از خداوند متعال بخواه، در کلاس تربیتی امام همه چیز ممکن است. ۵۰% کار در اتصال با معصوم حل میشود، ۵۰% دیگرش هم در اتصالِ معصوم با خدا حل میشود. خیلی از مسائل ما در همین اتصال حل شده است، مثلاً ما آدمها را نمیکشیم، این امر چگونه حاصل شده است؟ این عصمت از آدم کشی از کجا برای ما ایجاد شده است؟ خداوند متعال این عصمت را به ما عنایت کرده است؛ کسانی هستند که تا در یک روز یک نفر را نکشند روزشان شب نمیشود. برخی راحت دزدی میکنند، اگر میبینید که شما این کار را نمیکنید، این لطف خداست، این خصوصیت مثبت از جای دیگر به ما داده شده است.
حواستان به معصوم-علیهالسلام- باشد، دعای توسل خواندن، فقط توسل نیست، راه و صراط را پیدا کردن است. مصیبتزدهی امام حسین-علیهالسلام- بودن، راه گم نکردن است. درِ خانهی معصوم باید گریه کرد، همانجا باید خندید، همانجا باید نوکری کرد، همانجا هم به شما آقایی میدهند، همانجا هم به شما اطاعت و دوری از معصیت میدهند.
«وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً وَ لاَ تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّا.» (۲)
«اى خداوند، ما را از فريب سراب آرزوها به سلامت دار و از شر و فساد آن ايمنى بخش و مرگ را در برابر ما بدار و روزى مباد كه از ياد مرگ غافل باشيم.»
«وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ» خداوندا! ما را از غروری که در وجودمان احساس میشود و زمینهساز آرزوست، حفظ کن. «وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ» اگر به قطع آرزو نرسیدیم، شرور آرزو به ما نرسد. «وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً» حیات چهقدر برای ما لذتبخش است؟ مرگ را برایمان لذتبخشتر بگردان.
اميرالمؤمنين-عليهالسلام- مىفرمايند: كن حريصاً عن الموت تفدك الحياة. اگر نسبت به مرگ حریص بشوید، متوجه میشوید زندگی یعنی چه. نگرانیهای ما برای چیست؟ اکثر نگرانیهای ما مربوط به مرگ است. اگر به ما بگویند شما باقی خواهید بود، خیلی از نگرانیها از بین میرفت. بگذارید از زاویه دید دیگری برایتان بگویم؛ نوجوانی ما اکنون مُرده، اتفاقی افتاد؟ کارهای سن نوجوانی تمام شد، هر کاری باید انجام میدادیم، انجام دادیم، میانسالی هم همینطور است.
از حضرت-علیهالسلام- پرسیدند که شما چهطور از مرگ نمیترسید؟ حضرت-علیهالسلام- پاسخ دادند: چرا باید بترسم؟ خدایی که اینقدر در دنیا به ما لطف کرده است، چنین پیامبری برای ما برگزید، چنین کتابی برایمان نازل کرد، چنین وعدههایی به ما داد، مگر خداوند متعال از وعدههای خود تخلف میکند؟
در حال حاضر تقریباً همهی خوبان عالم آن طرفند، واقعا انسان آرزو ندارد آنها را ببیند؟ انسان نمیخواهد امام علی-علیهالسلام- را ببیند؟ نمیخواهد امام رضا-علیهالسلام- را ببیند؟ در این دنیا که دیگر دیدنی در کار نیست، اما آنجا هست. «وَ لاَ تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّا» طوری نباشد که یک روز از مرگ یاد کنیم و یک روز یاد نکنیم! طبع مرگ مثل کافور سرد است، همین که انسان یاد مرگ باشد مثل آب سردی میماند که بر طبع گرم دنیاطلبی ریخته شود. طبع کفن و قبر سرد است، چون نشانهای از قیامت است. طبع ذكر سرد است؛ البته سرد بودن به معناى آرامشبخش بودن است. شاید برای همین است که انسان در قبرستان آرام میشود ولی بازار رفتن بر حرارت انسان اضافه میکند.
شیطان ملعون در دو مساله خیلی با ما درگیر است؛ یک مساله رابطهی ما با ائمه-علیهمالسلام- است و مسالهی دیگر رابطهی ما با معاد. مثلاً در مورد امام معصوم این چنین به ما القاء میکند که ممکن است امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- از شما خوشش نیاید، ائمه-علیهمالسلام- شما را دوست ندارند و … . شیطان در مورد مرگ هم مؤمنین را اذیت میکند.
وجود ما دائماً با آن عالم در اتصال است. بین ما و آن عالم فقط به اندازهی قطع نفس فاصله است. مگر قطع شدن نفس چند دقیقه طول میکشد؟ فاصلهی این دنیا با آن دنیا مثلاً به اندازهی سه دقیقه راه رفتن است، یک پردهی نازک.
از خداوند متعال عمر طولانی بخواهید و برای این عمر طولانی هم خوب خرج کنید، صدقات خوب بدهید، خدا را اطاعت و بندگی کنید و …