فراز61-55
فراز55-61
«رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، صَلَاةً تُحِيطُ بِكُلِّ صَلَاةٍ سَالِفَةٍ وَ مُسْتَأْنَفَةٍ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ، صَلَاةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ، وَ تُنْشِئُ مَعَ ذَلِكَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْكَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا، وَ تَزِيدُهَا عَلَى كُرُورِ الْأَيَّامِ زِيَادَةً فِي تَضَاعِيفَ لَا يَعُدُّهَا غَيْرُكَ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ صَلَاةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ وَ تُنْشِئُ مَعَ ذَلِكَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْكَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا وَ تَزِيدُهَا عَلَى كُرُورِ الْأَيَّامِ زِيَادَةً فِي تَضَاعِيفَ لَا يَعُدُّهَا غَيْرُكَ رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَايِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ وَ حَفَظَةَ دِينِكَ وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ وَ الْمَسْلَكَ إِلَى جَنَّتِكَ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِكَ وَ كَرَامَتِكَ وَ تُكْمِلُ لَهُمُ الْأَشْيَاءَ مِنْ عَطَايَاكَ وَ نَوَافِلِكَ وَ تُكْمِلُ لَهُمُ الْأَشْيَاءَ مِنْ عَطَايَاكَ وَ نَوَافِلِكَ، وَ تُوَفِّرُ عَلَيْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِكَ وَ فَوَائِدِكَ رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ صَلَاةً لَا أَمَدَ فِي أَوَّلِهَا وَ لَا غَايَةَ لِأَمَدِهَا وَ لَا نِهَايَةَ لِآخِرِهَا. رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِمْ زِنَةَ عَرْشِكَ وَ مَا دُونَهُ وَ مِلْءَ سَمَاوَاتِكَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ، وَ عَدَدَ أَرَضِيكَ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ صَلَاةً تُقَرِّبُهُمْ مِنْكَ زُلْفَى وَ تَكُونُ لَكَ وَ لَهُمْ رِضًى وَ مُتَّصِلَةً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَداً.» (۵۹-۵۵)
«خدایا صلواتت را بر پیامبرت بفرست، آن صلواتی که صلواتهای قبلی ما را مضاعف میکند وخودش هم یک صلوات جدید است با آن صلواتها، یعنی همهی اینها با هم جمع میشود و یک صلوات بزرگتر میشود، و این صلوات را بر پیغمبر و آلش بفرست. یک صلواتی که مورد رضایت تو و اولیائت میشود، که این صلواتی که مورد رضایت تو شد باعث شود ثواب و فائدهاش مضاعف شود. آنقدر این صلوات زیاد شود که کسی نتواند آن را حساب کند. خدایا این صلوات به طیبین برسد که اهلبیت(علیهمالسلام) هستند، آن کسانی که آنها را برای امرت اختیار کردی، آن اهلبیتی که خزائن علم تو پیش آنهاست و دینت را به آنها سپردی، جانشینان تو هستند وآنها را از آلودگی و پلیدی جدا کردی و یک پاکیزگی خاص با ارادهی خودت به آنها عطا کردی. آنها را بین خودت و مردم رابط قراردادی. آنها شدند راه، راهی که ما را به طرف بهشت میبرند. خدایا صلواتت بر محمد و آل محمد را بفرست که این صلوات باعث شود کرامت و بخششت را بر آنها فراوان کنی، صلوات ما باعث شود همهی آنچه را که به آنها دادی را کامل نمایی. صلواتی که به وزن و سنگینی عرش و پائینتر از آن باشد، که همهی آسمان و زمین را بگیرد، صلواتی که فائدهاش این است که قرب میآورد. ما را هر چه نزدیکتر میکند به خدا، باعث رضایت تو و آنها میشود، این متصل شود به هرچیزی که این فائده را دارد.»
چرا صلوات؟
فلاسفه و عرفا عقیده دارند که صلواتهای ما چیزی به پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه(علیهمالسلام) اضافه نمیکند، آنها مقام کامل دارند. ولی اینجا(در این صلوات) خلاف آن را میگوید. علامهی مجلسی هم اعتقاد دارند صلواتهای ما به مقام آنها اضافه می کند.
درست است که ما الآن صلوات را شروع کردیم، ولی خدایا! این صلوات از ابتدا به صلوات حضرت آدم (علیهالسلام) متصل شود و از انتها هم تا قیامت ادامه داشته باشد.
«اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ وَ الاِنْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ وَ أَلاَّ يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ وَ لاَ يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللاَّئِذِين وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ» (۶۰)
«خدایا! همانا تو دین خود را در تمام دورانها با امامی که پرچم عبادت تو را بر افراشته و راهنماست در سرزمینات یاری میکنی، بعد از اینکه ریسمان او را به ریسمان خود متصل کردی(طنابی که یک طرف آن در دست خداست و طرف دیگر آن در دست امام)، و ایشان را واسطه و ذریعه برای رسیدن به رضوان و بهشت خود قرار دادی.»
حضرت میخواهد بگوید این صلواتهای شما کمک کار آن امام در کارش است. امامی که این کارها برعهدهاش است وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ، راهنماست.
وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ ما در حال حاضر تحت فرمان ولی خدا زندگی میکنیم و از او اطاعت میکنیم نه از مرجع تقلید. اطاعت از مرجع تقلید، مثل یک دستورالعمل است که امام فرموده او را اطاعت کنید. وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ خدایا ما را از اینکه نافرمانیاش کنیم پرهیز دادی وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ ما را به امتثال اوامرش امر کردی. یک امام از امامت صحبت میکند، این خیلی مهم است، چون خود امام از امام زمانش اطاعت کرده است وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ گفتی که هرچه آنها گفتند نه، ما هم بگوئیم نه. وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ دستوردادی کسی هم از او جلوتر نرود وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ. باید به این پناه، پناه برد، باید مثل کسی که دریک جاده در بوران و یخبندان گرفتار شده و بنزیناش تمام شده و بچههایش دارند از بین میروند لائذ باشی. اوضاع ما در گمراهی مانند آن بوران است، از همه جا به ما تیر میخورد، ما یک لحظه در اختیار خود نیستیم.
وساوس درونی ما برای متلاشی کردن ما بس است، لذا باید هر روز بعد از هر نماز واجب بگوئیم یاالله یارحمان یارحیم یامقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک. مومن باید دائم در حال ذکر باشد، بگوید یا حسین(علیهالسلام)، اگر گفت حسین(علیهالسلام)، همین دعاست. بگوید یا زهرا(سلاماللهعلیها)، یاصاحب الزمان(علیهالسلام)، همین دعاست.
وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ مؤمن در یک کهف است، آنجا جایش دادهاند، موقت نیست، اینطور نیست که برود و بیاید وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ آنهائی که اهل تمسک هستند و اوامر اینها را انجام میدهند و نواهی اینها را ترک میکنند وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ. اگرعالَم لذتی دارد، به خاطر وجود اینهاست وگرنه، اگر اینها نمیبودند، دنیا لذتی برای ماندن نداشت. چون امام زمان(عجاللهتعالیفرجهالشریف) بین ما هست، عالم با این همه ظلم و قتل و غارت و ناامنی قابل تحمل است. اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِيِّكَ شُكْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِ امام در مقام امامت از خدا میخواهد که خدایا شکر این نعمتی که به ولی خود دادی را به او بده وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِيهِ به ما هم بده.
«اَللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِيِّكَ شُكْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِ وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِيهِ وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْكَ سُلطاناً نَصِيراً وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً وَ أَعِنْهُ بِرُكْنِكَ الْأَعَزِّ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَيْنِكَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِكَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِكَتِكَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِكَ الْأَغْلَبِ.» (۶۱)
وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْكَ سُلطاناً نَصِيراً برای اینکه ما شکر کنیم، سلطان میخواهیم. کنارِ ولی اوضاع سخت میشود، ماندن، شرائط خودش را میخواهد. ماندن در جائی که یک تابلوی برق فشار قوی هست تجهیزات میخواهد، ایستادن در یک قله به این آسانی نیست، با پائین قله فرق دارد، یک باد انسان را پرت میکند، باید مناسب همان فضا برای خودمان چیزی فراهم کنیم. امام این است، کسی که در کنار امام است فی خطرعظیم المخلصین، فی خطر عظیم است، یعنی در جایگاه مهمی است. اگر کسی لباساش تیره است هر چه روی آن بریزد باکی ندارد ولی کسی که لباس سفید به تن دارد و مثل برف برق میزند باید مواظب باشد کوچکترین نقطهای روی آن نباشد. وقتی کنار امام معصوم قرارگرفتیم، کنار معصوم زندگی کردن سخت است. ازخدای سلطان بخواهیم وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً یک فتح آسان برای او قرار بده وَ أَعِنْهُ بِرُكْنِكَ الْأَعَزِّ با یک رکن قوی کمکش کن وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَيْنِكَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِكَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِكَتِكَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِكَ الْأَغْلَبِ.