qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز71-68

فراز68-71
ثُمّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ يَأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ يَنْزَجِرْ، وَ نَهَيْتَهُ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، فَخَالَفَ أَمْرَكَ إِلَى نَهْيِكَ، لَا مُعَانَدَةً لَكَ، وَ لَا اسْتِكْبَاراً عَلَيْكَ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَى مَا زَيّلْتَهُ وَ إِلَى مَا حَذّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَى ذَلِكَ عَدُوّكَ وَ عَدُوّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِوَعِيدِكَ، رَاجِياً لِعَفْوِكَ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ، وَ كَانَ أَحَقّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَيْهِ أَلّا يَفْعَلَ* وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ صَاغِراً ذَلِيلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِيمٍ مِنَ الذّنُوبِ تَحَمّلْتُهُ، وَ جَلِيلٍ مِنَ الْخَطَايَا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ، لَائِذاً بِرَحْمَتِكَ، مُوقِناً أَنّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ مُجِيرٌ، وَ لَا يَمْنَعُنِي مِنْكَ مَانِعٌ* فَعُدْ عَلَيّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَى مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمّدِكَ، وَ جُدْ عَلَيّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَى مَنْ أَلْقَى بِيَدِهِ إِلَيْكَ مِنْ عَفْوِكَ، وَ امْنُنْ عَلَيّ بِمَا لَا يَتَعَاظَمُكَ أَنْ تَمُنّ بِهِ عَلَى مَنْ أَمّلَكَ مِنْ غُفْرَانِكَ*وَ اجْعَلْ لِي فِي هَذَا الْيَوْمِ نَصِيباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِكَ، وَ لَا تَرُدّنِي صِفْراً مِمّا يَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبّدُونَ لَكَ مِنْ عِبَادِكَ‏.‏(دعای ۴۷ صحیفه‌ی سجادیه(در روز عرفه)/فراز۷۱-۶۸)

ثُمّ أَمَرتَهُ فَلَم يَأتَمِر؛ خداوندا! اين همه نعمت‏ به انسان عطا کردی. أدخَلته في حِزبک أرشدته لِمُوالات أولیائک وَمُعاداة أعدائک؛ ولی به او امر کردی و او گوش نکرد.
وَ زَجَرتَهُ فَلَم يَنزَجِر؛ نهيش كردي ولی اعتنا نكرد.
وَ نَهَيتَهُ عَن مَعصِيَتِكَ؛ انسان را از معصیت خود نهي كردي.
فَخَالَفَ أَمرَكَ إِلَى نَهيِكَ، لَا مُعَانَدَةً لَكَ؛ نکته این جاست که ما اگر معصيت مي‌‏كنيم، نسبت به خداي متعال معاند نيستيم. به همین دلیل است که پس از گناه پشيمان و نگران مي‌‏شويم و بخشش خدا را مسئلت می‌کنیم.
وَ لَا استِكبَاراً عَلَيكَ؛ فرد نمی‌‏خواسته در مقابل تو، ای خدا! بايستد.
بَل دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَى مَا زَيّلتَهُ وَ إِلَى مَا حَذّرتَهُ؛ بلکه غریزه، عصبانيت، طمع و … به میان آمد و او را به طرف کاری که تو از آن نهی کردی كشاند.
وَ أَعَانَهُ عَلَى ذَلِكَ عَدُوّكَ وَ عَدُوّهُ؛ شيطان هم به میان آمد و او را در معصیت تو یاری کرد.
فَأَقدَمَ عَلَيهِ عَارِفاً بِوَعِيدِكَ، رَاجِياً لِعَفوِكَ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ، وَ كَانَ أَحَقّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنتَ عَلَيْهِ أَلّا يَفعَلَ؛ به طرف معصيت مي‏رود عَارِفاً بِوَعِيدِكَ؛ در حالی که به مکافاتی که برای او در نظر گرفتی معرفت دارد، اما از آن طرف رَاجِياً لِعَفوِكَ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ، وَ كَانَ أَحَقّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنتَ عَلَيْهِ أَلّا يَفعَلَ؛ به عفو تو امید دارد، خودش هم مي‌‏داند كه نبايد چنين خدايي را مخالفت كرد، نبايد چنين معصيتي را مرتكب مي‌‏شد ولي تحت تأثير اين فشار مبتلي و گرفتار شد.
وَ هَا أَنَا ذَا ؛ من همان هستم! آن بنده‌‏اي كه معصيت كرده؛ با دشمن تو و دشمن خودش همکاری کرده، با تو مخالفت كرده و خودش را در معرض هلاكت قرار داده است.
وَ هَا أَنَا ذَا بَينَ يَدَيكَ؛ حضرت به ما یاد می دهند که وقتی گرفتار شدیم، با این کلمات به درگاه خداوند بیاییم، دنبال توجیه نباشیم. نگوییم خدا مرا نمی‌بخشد،‌ جلوي خدا خودمان را ناچيز فرض كنیم، شكست خورده بدانیم.
صَاغِراً ذَلِيلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعتَرِفاً؛ اگر انسان ندانست که چه خدایی را نافرمانی کرده، گناه می‌کند ولی حالت ذلت و توبه پیدا نمی‌کند، گناهش را توجیه می‌کند. خَاضِعاً؛ باید با خضوع سجده کند خَاشِعاً؛ با خشوع گريه كند. خَائِفاً؛ احتمال دهد كه خدا او را نمي‌‏بخشد، مُعتَرِفاً؛ مشغول اعتراف به خداوند شود.
بِعَظِيمٍ مِنَ الذّنُوبِ تَحَمّلتُهُ، وَ جَلِيلٍ مِنَ الخَطَايَا اجتَرَمتُهُ، مُستَجِيراً بِصَفحِكَ؛ در روايت هست اگر دو مؤمن يكديگر را بغل كنند و مصافحه كنند، همه‌ی گناهانشان می‌ریزد. حالا اگر كسي با خدا مصافحه كند، مسلما همه‌ی گناهانش می‌ریزد. مُستَجِيراً بِصَفحِكَ.
لَائِذاً بِرَحمَتِكَ؛ اگر در حالی که گرسنه‌اید، از طوفان به جایی پناه ببرید، ببینید آن‌جا علاوه بر این‌که از طوفان در امانید، سفره‌ای هم پهن است، خوشحال می‌شوید. این یک رحمت است.
مُوقِناً أَنّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنكَ مُجِيرٌ؛ غير ممكن است كه پناه تو نباشد.
وَ لَا يَمنَعُنِي مِنكَ مَانِعٌ؛ اگر معصيت كار، چنين حالي پيدا كند و بداند گذشت خدا هست، رحمت و پناه خدا هست، هیچ مانعی او را از خدا منع نمی‌کند.
فَعُد عَلَيّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَى مَنِ اقتَرَفَ مِن تَغَمّدِكَ؛ خدايا! به من توجه كن، توجهي كه کیفیت آن را تنها کسانی می‌دانند که در پناه عفو تو قرار گرفتند.
وَ جُد عَلَيّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَى مَن أَلقَى بِيَدِهِ إِلَيكَ مِن عَفوِكَ؛ مرا ببخش تا مانند كساني باشم كه دستشان را گرفته‌ای.
وَ امنُن عَلَيّ بِمَا لَا يَتَعَاظَمُكَ أَن تَمُنّ بِهِ عَلَى مَن أَمّلَكَ مِن غُفرَانِكَ؛ این بخششي باشد كه فقط براي من قرار داده‌اي.
وَ اجعَل لِي فِي هَذَا اليَومِ نَصِيباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِن رِضوَانِكَ؛ نه تنها تو را مي‌بخشد،‌ بلکه وارد رضوانت می‌کند.
وَ لَا تَرُدّنِي صِفراً مِمّا يَنقَلِبُ بِهِ المُتَعَبّدُونَ لَكَ مِن عِبَادِكَ‏؛ هر آن‌چه كه به بندگان خاص خود دادي، به من هم عطا کن.