qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز89-74

فراز74-89
وَ سَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِيرِ الذّلِيلِ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ، وَ مَعَ ذَلِكَ خِيفَةً وَ تَضَرّعاً وَ تَعَوّذاً وَ تَلَوّذاً، لَا مُسْتَطِيلًا بِتَكَبّرِ الْمُتَكَبّرِينَ، وَ لَا مُتَعَالِياً بِدَالّةِ الْمُطِيعِينَ، وَ لَا مُسْتَطِيلًا بِشَفَاعَةِ الشّافِعِينَ* وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلّ الْأَقَلّينَ، وَ أَذَلّ الْأَذَلّينَ، وَ مِثْلُ الذّرّةِ أَوْ دُونَهَا، فَيَا مَنْ لَمْ يُعَاجِلِ الْمُسِيئِينَ، وَ لَا يَنْدَهُ الْمُتْرَفِينَ، وَ يَا مَنْ يَمُنّ بِإِقَالَةِ الْعَاثِرِينَ، وَ يَتَفَضّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِينَ* أَنَا الْمُسِي‏ءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ* أَنَا الّذِي أَقْدَمَ عَلَيْكَ مُجْتَرِئاً* أَنَا الّذِي عَصَاكَ مُتَعَمّداً* أَنَا الّذِي اسْتَخْفَى مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ* أَنَا الّذِي هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ* أَنَا الّذِي لَمْ يَرْهَبْ سَطْوَتَكَ، وَ لَمْ يَخَفْ بَأْسَكَ* أَنَا الْجَانِي عَلَى نَفْسِهِ‏* أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيّتِهِ* أَنَا القَلِيلُ الْحَيَاءِ* أَنَا الطّوِيلُ الْعَنَاءِ* بِحَقّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ، بِحَقّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِيّتِكَ، وَ مَنِ اجْتَبَيْتَ لِشَأْنِكَ، بِحَقّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِيَتَهُ كَمَعْصِيَتِكَ، بِحَقّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِكَ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ، تَغَمّدْنِي فِي يَوْمِي هَذَا بِمَا تَتَغَمّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَيْكَ مُتَنَصّلًا، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِكَ تَائِباً* وَ تَوَلّنِي بِمَا تَتَوَلّى بِهِ أَهْلَ طَاعَتِكَ وَ الزّلْفَى لَدَيْكَ وَ الْمَكَانَةِ مِنْكَ* وَ تَوَحّدْنِي بِمَا تَتَوَحّدُ بِهِ مَنْ وَفَى بِعَهْدِكَ، وَ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِي ذَاتِكَ، وَ أَجْهَدَهَا فِي مَرْضَاتِكَ* وَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِتَفْرِيطِي فِي جَنْبِكَ، وَ تَعَدّي طَوْرِي فِي حُدُودِكَ، وَ مُجَاوَزَةِ أَحْكَامِكَ. (دعای ۴۷ صحیفه‌ی سجادیه(در روز عرفه)/فراز ۸۹- ۷۴)

وَ سَأَلتُكَ مَسأَلَةَ الحَقِيرِ الذّلِيلِ البَائِسِ الفَقِيرِ الخَائِفِ المُستَجِيرِ، وَ مَعَ ذَلِكَ خِيفَةً وَ تَضَرّعاً وَ تَعَوّذاً وَ تَلَوّذاً، لَا مُستَطِيلًا بِتَكَبّرِ المُتَكَبّرِينَ، وَ لَا مُتَعَالِياً بِدَالّةِ المُطِيعِينَ؛ و از تو مسالت می‌کنم، مسالت فردی حقیر، ذلیل، فقیر و…، نه مسالت از روی تكبر و گردن‏‌كشي، نه از باب بلند پروازي، نه از باب اين‌كه نمي‏‌خواهم اطاعت كنم!
وَ لَا مُستَطِيلًا بِشَفَاعَةِ الشّافِعِينَ؛ نه به دلیل امید به شفاعت شافعین.
وَ أَنَا بَعدُ أَقَلّ الأَقَلّينَ؛ اين صفت خيلي مهمي است که انسان خودش را كمترين بداند، ما كار نیکی نكرديم، معصيت‌‏هاي ما خيلي بيش‌تر است.
وَ أَذَلّ الأَذَلّينَ؛ امام سجاد(علیه‌السلام) بايد عزت نشان دهند اما فروتني مي‏‌كنند، حال من مي‏‌خواهم چگونه گردن فرازي كنم؟ اميرالمؤمنين(علیه‌السلام) كه روزي هزار ركعت نماز مي‏‌خواند، مي‌‏گويد خداوندا! اگر مرا به جهنم بردي، مي‌‏گويم تو را دوست دارم؛ آن وقت من دو ركعت نماز كه مي‌‏خوانم،‌ فکر کنم نفر اول شده‌‏ام؟
وَ مِثلُ الذّرّةِ أَو دُونَهَا؛ من مثل یک پشه یا کم‌تر از آن هستم، ضمن این‌که پشه تولّایش و تبرّایش خوب است، تولا و تبرای ما که مشخص نیست! برای پشه و کرم و … حساب و کتاب نیست، حساب و کتاب برای من است؛ سخنانی که گفته‌ام، نگاه‌هایی که کرده‌ام، چیزهایی که شنیده‌ام، اعمالی که انجام داده‌ام، همه را می‌خواهند به حساب بکشند.
فَيَا مَن لَم يُعَاجِلِ المُسِيئِينَ؛ تو چه خدای خوبی هستی که در عقوبت گناهکار عجله نمی‌کنی، فرصت می‌دهی که توبه کند. توبه‌ای که خدا برای گناهکار فراهم می‌کند، خیلی مواقع از طاعت بهتر است. زمینه‌ی توبه، خیلی بالاتر است از طاعت، «إصطَفی آدَم»؛ یونس علیه السلام را ببینید: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ»؛ (سوره أنبیاء، آیات ۸۷ و ۸۸)
وَ لَا يَندَهُ المُترَفِينَ، وَ يَا مَن يَمُنّ بِإِقَالَةِ العَاثِرِينَ؛ ای خدایی که غفلت و خوشی فرد طاغی را بر هم نمی‌زنی، بلکه به او فرصت می‌دهی.
وَ يَا مَن يَمُنّ بِإِقَالَةِ العَاثِرِينَ؛ اگر کسی از ما بخواهد که کار اشتباه او را نادیده بگیریم، ما که اصلا صفتی نداریم، این کار را انجام می‌دهیم. خداوند که صفت اقاله دارد، لغزش‌های بزرگ را می‌بخشد.
وَ يَتَفَضّلُ بِإِنظَارِ الخَاطِئِينَ؛ به خطاکار فرصت جبران می‌دهد، نه خطای دوباره. خداوند می‌خواهد خطاکار را برگرداند.
أَنَا المُسِي‏ءُ المُعتَرِفُ الخَاطِئُ العَاثِرُ؛ من همان هستم که در فرازهای پیش اشاره شد، که گناهکارم، اعتراف دارم، نافرمانی کرده‌ام، گرچه یک روز هم فرمان تو را نبردم که از من راضی شوی ولی از امروز کاری کن که برای تو کار کنم، برای تو بندگی کنم، خودت کمک کن.
أَنَا الّذِي أَقدَمَ عَلَيكَ مُجتَرِئاً؛ اگر انسان یک بار هم جلوی خدا ایستاده باشد، کافر است، لذا باید در برابر خدا اعتراف کند.
أَنَا الّذِي عَصَاكَ مُتَعَمّداً؛ من همان کسی هستم که نافرمانی‌ات کردم.
أَنَا الّذِي استَخفَى مِن عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ؛ من همانی هستم که اگر کودکی کنارم بود، خطا نمی‌کردم ولی پنهانی تو را عصیان کردم.
أَنَا الّذِي هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ؛ من از بندگانت ترسیدم ولی از تو ایمن بودم.
أَنَا الّذِي لَم يَرهَب سَطوَتَكَ؛ من سطوت تو را ندیدم.
وَ لَم يَخَف بَأسَكَ؛ از عقوبت تو نترسیدم.
أَنَا الجَانِي عَلَى نَفسِهِ‏؛ من بر نفس خودم جنایتکارم.
أَنَا المُرتَهَنُ بِبَلِيّتِهِ، أَنَا القَلِيلُ الحَيَاءِ؛ من آن کسی هستم که در مقابل تو حیا را رعایت نکردم.
أَنَا الطّوِيلُ العَنَاءِ، بِحَقّ مَنِ انتَجَبتَ مِن خَلقِكَ؛ این قسمت عجیب است، می‌فرماید خدایا! به حق کسی که تو او را قبول کردی، هر چه او بگوید می‌گویی درست است.
وَ بِمَنِ اصطَفَيتَهُ لِنَفسِكَ؛ به حق کسی که او را برای خودت برگزیدی.
بِحَقّ مَنِ اختَرتَ مِن بَرِيّتِكَ؛ به حق کسی که او را سرور بندگانت قرار دادی.
وَ مَنِ اجتَبَيتَ لِشَأنِكَ؛ به حق کسی که شانت را رعایت می کند.
بِحَقّ مَن وَصَلتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ؛ به حق کسی که طاعتش را با طاعت خود، یکی دانسته‌ای.
وَ مَن جَعَلتَ مَعصِيَتَهُ كَمَعصِيَتِكَ، بِحَقّ مَن قَرَنتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِكَ، وَ مَن نُطتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ، تَغَمّدنِي فِي يَومِي هَذَا بِمَا تَتَغَمّدُ بِهِ مَن جَارَ إِلَيكَ مُتَنَصّلًا؛ دست مرا بگیر، کمکم کن، گناهان مرا بپوشان.
وَ عَاذَ بِاستِغفَارِكَ تَائِباً؛ با استغفار و شرمندگی آمده است.
وَ تَوَلّنِي بِمَا تَتَوَلّى بِهِ أَهلَ طَاعَتِكَ وَ الزّلفَى لَدَيكَ وَ المَكَانَةِ مِنكَ؛ مرا مانند اهل طاعتت نزدیک کن.
وَ تَوَحّدنِي بِمَا تَتَوَحّدُ بِهِ مَن وَفَى بِعَهدِكَ؛ وَ أَتعَبَ نَفسَهُ فِي ذَاتِكَ، وَ أَجهَدَهَا فِي مَرضَاتِكَ،
وَ لَا تُؤَاخِذنِي بِتَفرِيطِي فِي جَنبِكَ وَ تَعَدّي طَورِي فِي حُدُودِكَ، وَ مُجَاوَزَةِ أَحكَامِكَ؛ خدایا! از تفریط من بگذر.