قصص/56-55
«وَ إِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لاَ نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ»قصص/55
«و چون لغوى بشنوند از آن روى برمىتابند و مىگويند: «كردارهاى ما از آنِ ما و كردارهاى شما از آنِ شماست. سلام بر شما، جوياى [مصاحبت] نادانان نيستيم.»
یکی از صفات مؤمن این است که اگر در جایی قرار گرفت و متوجه شد که لغو است(امر خدا در آنجا نیست و در آنجا به وظیفه عمل نمیشود)، مجادله نمیکند، درگیر نمیشود، بلکه اعراض کرده و فاصله میگیرد «وَ قَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ» اعمالِ ما برای ما و اعمالِ شما برای خودتان است؛ یعنی شما در پی کار خود باشید و ما نیز در پی کار خود هستیم و افزون بر آن «سَلاَمٌ عَلَيْكُم» از طرف ما امر بدی شما را تهدید نمیکند، بلکه از طرف ما به شما سلام، سلامتی و راحتی خواهد رسید.«لاَ نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ»ما دنبال جاهلین حرکت نخواهیم کرد.
یک نشانهی بزرگ برای اینکه انسان بداند آخرتبین شده تا راه را شفاف ببیند یا نه این است که توجه کند آیا جزئیات راه را میبیند؟ ممکن نیست کسی به جزئیات توجه نداشته باشد و آنها را خراب کند و در عین حال برای او مکاشفه و ملاقات با امام زمان –علیهالسلام- اتفاق بیفتد. آن امر بزرگ به کوچکترین عمل ما ارتباط دارد. امکان ندارد کسی حقهبازی کند ولی از مقامهای معنوی برخوردار باشد.
هدایت به دست خداست
«إِنَّكَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» ) قصص/56 (
«در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمىتوانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مىكند، و او به راهيافتگان داناتر است.»
«إِنَّكَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ» اگر معیار، تنها نظر پیغمبر خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و هدایت هم در اختیار ایشان باشد، شاید ایشان بخواهند همه را هدایت کنند ولی تو ای پیامبر! نمیتوانی هر کسی را که بخواهی هدایت کنی «وَ لٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاء» ولی خداوند متعال میتواند هر کس را که بخواهد هدایت کند. این همان احاطهی خدا بر همه چیز است. «وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» خداوند به خود هدایت اعلم است؛ یعنی به راه آشناتر است و ظرایف در دست اوست. خداوند متعال راجع به هدایت در تکوین و خلقت انسانها بر اساس علم و حکمت نامتناهی خود عمل کرده که مثلاً خلقت این انسان چه زمانی باشد.
خدا میداند کسی مثل معاویه –علیهاللعنه- چه خصوصیاتی دارد، لذا برای اتمام حجت، خلقت او را در زمان پیغمبراکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و امیرالمؤمنین –علیهالسلام- قرار میدهد تا کسی مثل معاویهی ملعون نگوید چیزهایی که من دیدم نتوانستند مرا راضی و قانع کنند. همچنین خدای متعال امکاناتی به او میدهد تا فردا نگوید اگر اینها را به من میدادی من هم هدایت میشدم.
خداوند متعال همه چیز را حساب شده خلق کرده است؛ سیستم بدن، قد و قوارهی انسان و… خداوند حتی مورچه را بیجهت مورچه نیافریده است، بلکه این امر از روی حساب است.
معصومین-علیهمالسلام- وجهالمصالحه نیستند
«إِنَّكَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» ) قصص/56 (
«در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمىتوانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مىكند، و او به راهيافتگان داناتر است.»
این آیه نشان میدهد که حتی پیغمبر خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- هم نمیتواند وجهالمصالحه باشد، ائمه معصومین-علیهمالسلام- هم نمیتوانند وجهالمصالحه باشند، تا کسی نگوید: من با امام حسین –علیهالسلام- کارم را حل میکنم. اگر امر هدایت به دست امام حسین –علیهالسلام- بود که کربلا به وجود نمیآمد. صحنهی کربلا ناتوانی امام حسین –علیهالسلام- در امر هدایت را نشان میدهد، زیرا امام حسین –علیهالسلام- نتوانست همه را قانع کرده و هدایت کند. بدون ارادهی خدا چیزی دست معصومین-علیهمالسلام- هم نیست و البته معصومین-علیهمالسلام- چیزی جز ارادهی خداوند را اراده نمیکنند.