قابل اعتماد نبودن غیر اهلبیت-علیهمالسلام- در نشان دادن راه
قابل اعتماد نبودن غیر اهلبیت-علیهمالسلام- در نشان دادن راه
یکی از چیزهایی که ما در وادی اخلاق، خیلی به آن محتاج هستیم و مسألهای زیربنایی است و باید مدام آن را تذکر بدهیم و از آن مواظبت کنیم این است که باید در چارچوبی که اهلبیت عصمت و طهارت-علیهمالسلام- میخواهند به دنبال هدایت بگردیم و تنفس کنیم و بهرهمند شویم و سعی کنیم تا از آن محدوده خارج نشویم. در این عالم، افراد و گروههای زیادی هستند که برای دیگران، نسخه هدایت میپیچند و ما میدانیم و یقین داریم و البته به ما خبر دادهاند که آنچه از طریق غیر اهلبیت-علیهمالسلام- دستوری میرسد یا علمی معرفی میگردد و یا راهی نشان داده میشود، ما را به سلامت به آن مقصد و مقصود نهایی نمیرساند؛ این برای ما یقینی است. به همین دلیل، میبایست معارف خود و آن مایحتاجی که ما به آن احتیاج داریم را از در خانه اهلبیت-علیهم السلام- دریافت کنیم.
اصلاح اخلاق و خُلق، نیاز اولیه هر مؤمن
یکی از این چیزها ببینید بحث اخلاق است، واقعاً دغدغه همه ما این است که میخواهیم اخلاقمان خوب باشد. در این رابطه، دو مسأله قابل توجه است: یکی اخلاق و دیگری خُلق. گاهی شخصی اخلاقش خوب است اما خُلقش ایراد اساسی دارد؛ مثلا قشنگ حرف میزند ولی آدمی کینهای است، این چنین شخصی خیلی به دنبال این است که بخواهد به شما خیری را برساند، ولی حتماً شرّی هم در وجودش هست. این که خُلق انسان تغییر کند و به یک امر ثابت در وجودش تبدیل شود و صفت ثابتی در او شکل بگیرد، مثلا حرص در او نباشد، حسادت در او نباشد، تکبّر هم در او نباشد، این بک بحث دیگری است که راهکارهای دیگری هم دارد.
امام سجاد-علیهالسلام- و سادهترین راه برای تربیت
یک نفر بیاید، قسم بخورد و بگوید که فلان راه به یک جای مشخصی ختم میشود؛ این امکان ندارد. مگر میشود که آدم، یک صفت بد را خودش از خودش دور کند؟ مگر میشود که یک رذیله را با ریاضت از خود دور کرد؟ این امکان ندارد. راهی که امام سجاد-علیهالسلام- به ما نشان میدهد ترکیبی از دو مطلب است، اول این است که شما باید بدانید که در تحت تربیت خدا هستید؛ یعنی اگر خدا نخواهد، اراده نکند و تدبیرش تعلق نگیرد، من و شما نمیتوانیم یک صفت را در وجود خودمان مستقر کنیم و یا یک رذیله را از خودمان بیرون ببریم. دیگری هم این است که همه چیز در پرتو زحمت و تلاش ما است؛ یعنی من باید مواظبت کنم تا راست بگویم، اگرچه صدق را باید خدا به من بدهد؛ این صداقت در دست من نیست. یعنی این ممکن است که من راست بگویم ولی صداقت در وجود من نیامده باشد، اینها دو تا حرف هستند. صدق و صداقت یک امر دیگری غیر از راستگویی است. صداقت را باید خدا بدهد. پس اگر من خواستم تربیت شوم یا کسی را تربیت کنم، سادهترین راه همین است.
صحیفه سجادیه بهترین کتاب برای تربیت اخلاقی
پدر علامه مجلسی(ره) نقل کردهاند: من در عالم رؤیا به خدمت امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- رسیدم. از ایشان خواستم تا کتابی را به من معرفی نمایند که اگر دوباره آن حضرت را ندیدم، تا آخر عمر به کتاب دیگری احتیاج نداشته باشم. حضرت فرمودند: کتابی پیش آقای تاج است؛ شما بروید و آن را از ایشان بگیرید. علامه میگوید: من خیال کردم که منظور حضرت، شیخ بهایی است. بعداً فهمیدم که مقصود ایشان، شیخ بهایی نبوده است. (قبلا شیخ بهایی یکی دو دستور به ایشان داده بود که حضرت فرموده بودند به آن دو دستور عمل نکن) علامه میگوید: بعد من رفتم و آن آقا را پیدا کردم و به ایشان گفتم که کتابی که امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- معرفی کرده بودند را به من بدهید. ایشان به من گفتند: من هم همین خواب را دیدهام. آقای تاج، کتاب صحیفه سجادیه را به من داد.
علامه مجلسی گفته است که من با صحیفه سجادیه از همه کتابها بینیاز شدهام. بعد این اتفاق، حتی پیرزنها و پیرمردهای اصفهان هم در خانههایشان صحیفه میخواندند. ایشان فرموده است: مردم اصفهان با صحیفه سجادیه مستجاب الدعوه شدند. زبور است دیگر؛ همینطوری که به یک کتاب نمیگویند زبور. یک جامعیتی در آن دیدهاند.
ما چقدر به این محتاج هستیم که به مردم، حرف درست بگوییم تا فردای قیامت یقهمان را نگیرند و بگویند که این چه چیزی بود که تحویل مردم دادی! چقدر دوست داریم که مسائلی مطمئن و یقینی به مردم منتقل شود. برخی از کارشناسها را میبینید که چقدر قشنگ حرف میزنند؛ اما در بعضی جاها حرفی میزنند که آدم از اشتباه واضحی که مرتکب شدهاند تعجب میکند، این به خاطر این است که با صحیفه آشنا نیستند. چون خواسته از خودش حرف بزند در آخر به بیراهه رفته است. آخر مگر ما چقدر حرف داریم که از خودمان بزنیم؟ الان نهج البلاغه در جلوی ما است، قرآن در جلوی ما است، مگر ما دستمان خالی است که بخواهیم از خودمان، ذوقی و به مناسبت، حرف بزنیم؟
دستورالعملهای امام سجاد-علیهالسلام- برای رفع بزرگترین مشکلات اخلاقی
در دعای 39 صحیفه سجادیه، ببینید که امام سجاد-علیهالسلام- در قالب طلب عفو، چه نسخه سادهای برای این که از مهمترین مشکلات اخلاقی نجات پیدا کنیم میپیچد.
- صلوات فرستادن
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِه؛
این نسخه اول است. اگر اهل صلوات بشوید رذایل اخلاقی از وجود شما خودبهخود بیرون میرود. من هر وقت پیش آقای بهجت(ره) رفتم و از ایشان خواستم تا دستورالعملی را برای عمل کردن به من بدهد، ایشان فرمودند: صلوات بفرست. یک روز پس از درس، خودم را پشت طلبهها پنهان کردم و برای امتحان، دوباره از ایشان در این رابطه سؤالی کردم، در همان شلوغی فرمودند: شما صلوات بفرست. من فهمیدم که این یک نسخه است. صلوات، آدم را تغییر میدهد.
- درخواست تربیت و اخلاق از خدا
الف: این که شهوت نسبت به حرام برداشته شود
«وَاكْسِرْ شَهْوَتِي عَنْ كُلِّ مَحْرَمٍ؛
چگونه اتفاق میافتد که انسان هیچ تمایلی به انجام حرام نداشته باشد؟ یک نفر بیاید به ما ضمانت بدهد و یا یک دستوری بدهد که از همه حرامها دور شویم. به هیچ حرامی شهوت نداشته باشیم، چه کسی چنین قدرتی دارد که چنین نسخهای را بپیچد؟ امام سجاد-علیهالسلام- میفرماید: شما به خدا بگو! به خدا بگو که شهوتهای من را خاموش کن. این را هم از زبان امام سجاد-علیهالسلام- بگو. خدایا! شهوت من را از حرام دور کن، شهوت خیلی چیز خوبی است، همین که شما یک آبگوشت را با لذت میخوری از شهوت است؛ ولی گاهی این شهوت به سراغ حرام میرود. شما از خدا بخواه که به سمت خوبیها برود و از حلال خدا بهرهمند شود.
ب: این که حرص قطع شود
«وَازْوِ حِرْصِي عَنْ كُلِّ مَأْثَمٍ؛
مگر حرص از وجود انسان خارج میشود، تمام وجود را حرص گرفته است، شما از خدا بخواه تا این حرص به دنبال علم برود؛ یا اینکه حریص به عبادت شوی. حریص به جلسه اهلبیت-علیهمالسلام- شوی حریص به سینهزنی شوی، حریص به اطعام کردن فقرا شوی، حریص به ایجاد الفت بین دیگران شوی، و حریص به جمع کردن آبرو شوی. بعضی از ماها باید شغلمان این شود که آبرو جمع کنیم. امروزه آبرو ریختن خیلی ساده شده است؛ راحت آبروی دیگران را میریزند. آبرو جمع کردن کار خیلی سختی است.
خدایا! حرص من را مواظبت کن. آن را از اینکه به دنبال معصیت برود دور کن. چقدر خیال آدم راحت میشود وقتی از خدا بخواهد، اینطوری چقدر آدم مطمئن است، شما بیا پنجاه سال ریاضت شرعی را دنبال کن، زحمت بکش و یک صفت را از خودت دور کن.
شخصی با سن بالا، کار زشتی از او سر زد؛ گفت در این سن، این کار از من بعید بود. برای مجازات خودش، تمام محاسنش را کند که البته کار بیفایدهای بود؛ چون کندن محاسن که کفاره گناه نیست. آن هم غلط است، بلکه باید آن را به نحوی جبران کرد؛ این شخص باید بیاید و یاد بگیرد. تا در خانه اهل بیت-علیهمالسلام- نیایید همین است.
همانگونه که امیرالمؤمنین-علیهالسلام- زنی که دوجنسیتی بود را با نشاندن بر روی کوهان شتر و زنی که متهم به حامله شدن بود را با نشاندن در تشت آب گرم درمان کرد. برای خارج شدن حرص و کینه از ما نیز، فقط معصومان-علیهمالسلام- باید نسخه بپیچند؛ شخص دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد.
ج: اینکه مؤمنی را اذیت نکنم
«وَامْنَعْنِي عَنْ أَذَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ وَمُسْلِمٍ وَمُسْلِمَة؛
خدایا! من از تو درخواست میکنم که وقتی میخواهم مؤمنی را اذیت کنم جلویم را بگیری. مگر میشود آدم، هیچ مؤمنی را اذیت نکند؟ چگونه میخواهی جلوی عصبانیت را بگیری؟ از خدا بخواه. خدای متعال حلمی به شما میدهد، وسعت صدری به شما میدهد و عجله را به گونهای از شما میگیرد که نه تنها مؤمن را اذیت نمیکنی بلکه خادم مؤمن هم میشوی. آن وقت، همیشه دوست داری به مؤمن خدمت کنی.
د: اینکه خدا کسی را به خاطر ما مجازات نکند
«اللَّهُمَّ وَأَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّي مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ وَانْتَهَكَ مِنِّي مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ فَمَضَى بِظُلَامَتِي مَيِّتاً أَوْ حَصَلَتْ لِي قِبَلَهُ حَيّاً فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّي وَاعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّي وَلَا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ وَلَا تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بِي وَاجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ وَتَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ أَزْكَى صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِينَ وَأَعْلَى صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِينَ وَعَوِّضْنِي مِنْ عَفْوِي عَنْهُمْ عَفْوَكَ وَمِنْ دُعَائِي لَهُمْ رَحْمَتَكَ حَتَّى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِكَ وَيَنْجُوَ كُلٌّ مِنَّا بِمَنِّك؛
خدایا! ببخش هر بندهای (بنده معلوم است که کیست؛ یعنی دوستداران و شیعیان امیرالمؤمنین-علیهالسلام-) که در حق من ظلم کرده است، پشت سر من غیبت کرده است، به من تهمت زده است، آبروی من را برده است که تو آن را ممنوع کرده بودی، خواه از دنیا رفته و مظالمی از من به گردن او است و خواه زنده است و همچنان به خاطر ستمی که بر من روا داشته، حقی از من بر گردن او است.
اگر کسی میخواهد یک صفت بدی از وجودش برود، بیاید و این کار را انجام دهد و بگوید که خدایا! هر کسی در حق من ظلمی کرده است، من او را بخشیدم.
به همین خاطر من به خانمها و آقایان میگویم که شما هفتهای یک بار مخصوصاً در شبهای جمعه که بهترین شب است، همدیگر را حلال کنید. آقا، خانم را حلال کند و خانم، آقا را. گاهی به خاطر همین مظالمی که به گردن این خانم و آقا است، دعاهایشان در میان هفته مستجاب نمیشود. گاهی به خاطر اینکه زن و مرد به همدیگر ظلم میکنند برکت از خانه میرود. خدا به ظالم رسیدگی نمیکند؟ اگر من خانمم را ببخشم و خانمم هم من را ببخشد و حلال کند، اثر وضعی این حلال کردن این است که اگر قرار است تربیتی در من صورت بگیرد، این تربیت آسان میشود. ولی وقتی من به بچههایم و همسرم ظلم کردم و آنان نیز حلالم نکردهاند هر چه خدا را بخوانم فایدهای ندارد. این یک نسخه است دیگر!
خدایا! به حساب کسی که به من ظلمی روا داشته است، رسیدگی نکن. خدایا! پرده را به خاطر من بالا نزن، آبرویش را نبر. خدایا! این را یک صدقه اعلی قرار بده.
امام سجاد-علیهالسلام- صغرا و کبرای کلامش را هم آورده است؛ ایشان میفرمایند: همین که من این کار را کردهام و او را بخشیدم را برای من صدقه قرار بده. ببینید، حضرت دارد یکی یکی تعلیم میدهد، یعنی اینکه شما او را بخشیدی و خطایش را در نظر نگرفتی، خدا این را صدقه اعلی قرار داده است. شما نمیتوانی صدقه اعلی انجام دهی، شما اصلاً نمیدانید که صدقه اعلی چیست. این را خدا به شما یاد داد.
ه: درخواست سعادتمندی از خدا برای کسی که به ما ظلم کرده است
امام سجاد-علیهالسلام- در ادامه، نتیجه کار را هم بیان میکنند. خدایا! از من هم بگذر. از من بگذر یعنی چه؟ یعنی هر وزر و وبالی که به گردن من است را بردار؛ پس رحمت خدا به جای آن میآید؛ پس خُلق من اصلاح میشود. مشکل خُلق من چه بود که بدخلق هستم؟ چرا من حریصم؟ چرا من طمع دارم؟ این است که مظالمی به گردن من است. با آن صلوات و با آن درخواست از خدا و با این رفتاری که من نسبت به مؤمن نشان دادم، امری حاصل شد؛ نتیجهاش این میشود که خدایا! در عوض آن کارهایی که من کردم، هر دوی ما را به سعادت برسان تا هر دوی ما نجات پیدا کنیم.
هزار دستورالعمل اخلاقی و تربیتی به ما میدهند اما از آنها این دستورالعمل امام سجاد-علیهالسلام- در نمیآید. وقتی شما به زنت و به بچهات ظلم کردهای و این همه مظالم بر گردنت است برو بشین صد هزار تا ذکر بگو، لا اله الا الله بگو، فایدهای ندارد. اول برو حلالیت بطلب. خود هم دیگران را حلال کن، از خدا هم بخواه تا زمینه را برایت فراهم کند. آن وقت است که تربیت میشوی.
رفقا! در وادی علم هم همین است، در وادی دعا هم همین است، مشکل ما این است که خوب بلد نیستیم، در وادی رزق هم همین است. شما که بیپولِ بیپول هستی و میخواهی رزقت زیاد شود خیلی ساده است، این دستورالعمل در روایت است؛ برو مقداری پول قرض کن و یا چیزی را بفروش و پولی را تهیه کن، سفرهای در خانهات بینداز، مهمان دعوت کن و بده تا بخورند. حضرت فرمود: اگر کسی این کار را کرد رحمت خدا را به جوش آورده است. ملائکه آنجا سر و صدا به راه میاندازند، خدایا! اینکه هیچی ندارد، یک چیزی برداشت برد فروخت، بعد هم آمد بهترین کار را کرد، خدایا! رحمتت! رحمتت! رحمتت! این کار باعث میشود که رحمت خدا به سمت شما آید. پس ببینید که فرمولهای تربیتی، همگی باید از طریق معصوم-علیهمالسلام- بیاید.