لزوم شناخت جریان عاشورا آنطور که خدا میخواهد
لزوم شناخت جریان عاشورا آنطور که خدا میخواهد
ما باید مقداری عمیقتر به جریان عاشورا و کربلا نگاه کنیم. این نگاه باید به گونهای بر ما تأثیر بگذارد که آن تأثیراتی که خدای متعال بنا دارد تا ما از واقعه عاشورا بفهمیم را به خوبی درک کنیم. یعنی نباید اصل، در مباحث فرعی گم شود. خیلی از قضایا اینگونه است که آنقدر وارد حاشیه میشود که هدف اصلی رنگ میبازد.
کربلا برای شناخت همگانی نسبت به حق و باطل
خدا در خدایی خودش علمی دارد که در آن علم، دو راه را معلوم کرده است: یکی راه حق و یکی راه باطل. حالا خدا میخواهد به برخی از انسانهایی که در پایینترین سطح درک و علم هستند هم این دو راه را بیاموزد. یک موقع خداوند میخواهد به پیغمبرش چیزی را بفهماند، به او وحی میفرستد؛ یعنی مطابق با فهم او به او میفهماند. ولی وقتی میخواهد به کسی که پایینترین جزء از فهم را دارد نیز بفهماند که راه حق و راه باطل چیست، دیگر کار سخت میشود. مثلاً الان اگر بخواهند برای یک انسان عادی، لیزر یا فرآیند یک تلفن همراه و یا انرژی اتمی و سانتریفیوژ و آب سنگین و تخلیص را توضیح بدهند چقدر سخت است؛ اما اگر بخواهند برای کارشناسهای آنها توضیح بدهند خیلی راحت است. خدا در دستگاه اباعبدالله-علیهالسلام- هم میخواهد راه حق و باطل در عالم هستی را به عموم انسانها یاد بدهد.
تفاوت هدایت پیامبران و اولیا با عموم مردم
خداوند برای هدایت پیامبرش مثلا به او میگوید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً؛ ما راه را به او نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار.»[1] چند نفر این را فهمیدند؟ حدود 6000 آیه هم فرستاد، چند نفر فهمیدند؟ اگر میفهمیدند که سقیفه درست نمیکردند. البته نفهمیدن، نه به معنای اینکه این حرف گنگ است، نه! این حرف واضحِ واضح است، اما گوشها کر است. خدا از این واضحتر بگوید که هر کسی در خانه علی-علیهالسلام- برود راه حق است و هر کسی نرود باطل است؟ اما باز هم نفهمیدند.
در جریان زندگی عادی هم همینگونه است؛ مثلا به کسی میگویی که پدر و مادرت انسانهای خوبی هستند، اما او با آنان نمیسازد و به دنبال دیگران است؛ و یا مثلا آقایی به خاطر روابط ناسالم با زنان هرزه، زن خوب خود را از دست میدهد؛ و یا زنی که اصرار بر طلاق دارد اما بعد از مدت کوتاهی پشیمان میشود؛ و یا کسی که پای چوبه دار از کردار خود پشیمان شده است. خدا روی لطف خودش راه را نشان داده است این ما هستیم که نباید کور و کر باشیم.
کربلا و قتلگاه امام حسین-علیهالسلام-، فضل عظیم خداوند
خدا در لطف خودش این را میداند که اگر بخواهد اینطوری جلو برود علی-علیهالسلام- میماند و عده بسیار اندکی در پیرامون آن حضرت. پس خدا باید فضل دیگری را نشان بدهد که مردم، راه را گم نکنند. آن فضل خدا به صورت سربسته، جریان کربلا و قتلگاه است. توضیح آنکه خدا در جریان کربلا توانست همه چیز را به عموم مردم بفهماند. مردم در جریان امیرالمؤمنین-علیهالسلام- همه چیز را درک نکردند. برای همین است که شیطان در جریان کربلا و غدیر و سقیفه خوشحالی خودش را اعلام کرد. در جریان قتلگاه چرا؟ برای اینکه فهمید همه هلاک شدند. ولی نمیدانست که خدا دارد با همین جریان، دینش را یاری میکند و، مردم را به داخل دین میآورد. شما الان میبینید که در دنیا، همه با امام حسین-علیهالسلام- به دین مشرّف میشوند. کسی با قرآن و کتابهای علامه امینی داخل دین و تشیع نمیآید. چند نفر حوصله دارند که آن کتابها را بخوانند؟ ولی جلسات اباعبدالله-علیهالسلام- را همه میروند.
لعن و سلام راهی برای رد و تأیید باطل و حق
ما در دنیا دو تا مرام داریم و میخواهیم بگوییم که باطل به درد نمیخورد و حق خوب است. شما برای اینکه مرام حق تأیید شود و مرام باطل کوبیده شود چه کاری میخواهید انجام دهید؟ خدا برای اینکه یک مرام، باطل و یک مرام، تأیید شود، دو جریان را آورد. یکی جریان لعن و دیگری جریان سلام را آورد و گفت: اگر کسی را لعن کردی؛ همینکه لعن کردی آن مرام دارد باطل میشود؛ یعنی چشم بسته، همینکه مثلاً به بچهات بگویی لعن کن؛ به عنوان مثال، وقتی ما در خیابان راه میرویم به هر کسی سلام نمیکنیم؛ به این سلام میکنیم، چون قبولش داریم، به آن بیاعتنا میشویم، لعنش هم نمیکنیم، ولی اگر یک موقع کسی را لعن کردیم میخواهیم بگوییم او اصلاً نباید باشد.
پس اگر خواستید راه را پیدا کنید هیچ ابایی نداشته باشید و حق را تأیید کنید. حق جای خودش را باز میکند و طرف مقابل هم به دل نمیگیرد؛ یعنی اثر میگذارد، یعنی اگر حرف من درست است که میگیرد و میرود و اگر غلط است که خودش میداند و اصلاح میکند.
شناخت حق و باطل با امام حسین-علیهالسلام-
اگر امام حسین-علیهالسلام- شهید نمیشد آیا شما یزید را لعن میکردید؟ کجا اصلاً به زبانت میآمد که یزید را لعن کنید؟ چرا یزید را لعن میکنید؟ چرا عمر سعد را لعن میکنید؟ چون میبینید که جریان امام حسین-علیهالسلام- خیلی فجیع است. اینها خیلی ناجور در آن قضیه عمل کردند؛ پنجاه منزل در آفتاب، زن و بچه اباعبدالله-علیهالسلام- را بردند. هر کسی این قصه را میشنود ناخودآگاه لعن میکند. بنابراین حرف خدا را همه فهمیدند، خدا هم همین را میخواست. خدا میخواست که مردم بفهمند که راه حق و راه باطل چیست. خداوند راه حق را با با سلام ثابت کرد. »السلام علیک یا ابا عبدالله«
تأیید حق با اهتمام به دستگاه عزای اباعبدالله-علیهالسلام-
این جلسات اهلبیت-علیهمالسلام- را ساده نگیر، تأیید حق است. یک سیاه پوشیدن را ساده نگیر، نگو امروز لازم نیست بپوشم، فردا میپوشم. نگو من پنج دقیقه نشستهام دیگر بس است و باید بلند شوم، پنج دقیقه دیگر هم بنشین. فکر نکن که وظیفهات را در قبال امام حسین-علیهالسلام- انجام دادهای، ده تا کار دیگر هم برای جلسه امام حسین-علیهالسلام- برعهده بگیر. چرا؟ چون تأیید حق است. وقتی برای اباعبدالله-علیهالسلام- گریه میکنی در واقع داری حق را تأیید میکنی.
گاهی به کسی سلام میکنی، گاهی دست هم بر روی سینه میگذاری، گاهی دو دستت را روی سینه میگذاری، گاهی کمی هم خم میشوی و گاهی بیشتر هم خم میشوی؛ اگر کسی برای اباعبدالله-علیهالسلام- گریه کرد، دارد آخرین تعظیم را نشان میدهد.
خدا در جریان کربلا به سادگی راه حق را تأیید کرده است. به اینکه مردم فهمیدند هر کسی دستگاه اباعبدالله-علیهالسلام- را قبول دارد روضهاش را قبول دارد، سیاهپوشش را قبول دارد، گریهاش را قبول دارد، جلسهاش را قبول دارد و خرج کردن برای او را قبول دارد. اینکه اسم بچهاش را حسین بگذارد را قبول دارد. اینکه در خیابان راه بیفتد و دو ساعت راه برود وقتش را هم بگذارد نمیگوید وقت تلف کردن است، قبول دارد. پس راه حق اینگونه تأیید شده است.
حضور در مجالس امام حسین-علیهالسلام- برای شناختن راه
پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- در زمان خود وظیفه خود را به خوبی انجام داد. اکنون، مردم باید وظیفه خود را در نشان دادن راه انجام دهند. مردم دارند راه را صافش میکنند؛ یعنی دارند کار پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- را انجام میدهند. اگر میبینی که تکیهای در خیابان زده شو برو و چند دقیقه بنشین، در سینهزنی آنان شرکت کن، دست در جیبت بکن و بگو آقا این هم سهم ما هرچند اگر کم باشد، تشکری هم از آنان بکن.
یکی از آقایان که دیگر نزدیک به مرجعیت است اول محرم به منزل ما آمدند. ما تازه کتیبهها را زده بودیم، از همان ابتدا شروع کرد به مالیدن کتیبهها به چشمش و مدام گریه میکرد، دور تا دور اینجا را رفت و از آنجا خداحافظی کرد. آقای بهجت(ره) دکمههایش را باز میکرد و محکم بر سینه میزد، آقا فخر(ره) ایستاده عزاداری میکرد. عزاداری امام خمینی(ره) در جماران را که دیدهاید؟ اینها همینطوری که نیست.
پس با همین جلسهها داریم یک مرام را تأیید و بطلان یک مرام را اعلام میکنیم. شما خیال میکنید که کسی زورش به بنیامیه میرسید؟ امروزه همین مرگ بر آمریکا را ببینید. اگر قضیه لانه جاسوسی و سیزده آبان نمیبود، اینها راحت میتوانستند ظرف یک ماه بگویند که اصلاً چنین خبری نبوده است، اصلاً کسی مرگ بر آمریکا نگفته است، همانطور که الان بعضیها دارند زمزمه میکنند.
امام حسین-علیهالسلام- و کربلا، مقدمه شناخت دین
چرا خداوند اباعبدالله-علیهالسلام- را پس از امیرالمؤمنین-علیهالسلام-، صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- و امام حسن-علیهالسلام- و قبل از امام سجاد-علیهالسلام-، امام باقر-علیهالسلام- و امام صادق-علیهالسلام- قرار داده و جای دیگری قرار نداده است؟ در این دستگاه که یک سر سوزن چیز اتفاقی وجود ندارد و بلکه همهاش دقیق و بر اساس علم پروردگار است. این برای آن است که بدانی جریان امام حسین-علیهالسلام- وسط مکتب و مرام ما و اصلی آن نیست. ما حسین اللهی که نیستیم، ما مکتبمان شیعه جعفری است. شریعتمان را پیغمبر آورده است. امام حسین-علیهالسلام- دین جدیدی نیاورده است.
حالا اگر از طرفی ما میخواستیم که این راه را تقویت کنیم و از طرفی هم امام حسین-علیهالسلام- پس از امام صادق-علیهالسلام- میبود، کمترین کاری که به تأسی از جریان کربلا انجام میشد این بود که هر کسی بچه شیرخوارهاش را ببرد و ذبح کند؛ چون ما دیدیم که امام ما این کار را کرد. اما امام صادق-علیهالسلام- آمد و «مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى أَوْ تَبَاكَى»[2] را فرمود. امام رضا-علیهالسلام- آمد و به ابنشبیب آن توصیهها را کرد. ایشان فرمود: پسر شبیب! به این خاطر که بر امام حسین-علیهالسلام- گریه کردهای، شبی که از دنیا میروی ما چهارده معصوم بالای سرت میآییم. وقتی مرجع تقلیدی گِل منسوب به امام حسین-علیهالسلام- را به چشمش میمالد و وقتی در حسنیه مینشیند و گریه میکند و یا وقتی پشت دسته عزا حرکت میکند برای این عملش مجوز دارد.
تأسی به اهل بیت-علیهالسلام- برای پاسداشت کربلا
حضرت فرمود: تا حد آخرش برای ما خرج کنید. اگر میخواهید برای ما اهلبیت خرج کنید بهترین جا جریان امام حسین-علیهالسلام- است. حضرت فرمود: اگر برای ما خرج نکنید مجبورید جایی خرج کنید که نمیخواهید. عزاداری در دهه محرم را امام رضا-علیهالسلام- پایهگذاری کرد. ایشان فرمودند: از شب اول دهه محرم سیاهپوش کنید، کتیبه بزنید و مجلس بگیرید. امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- هم صبح و شام گریه میکند[3]. نه فقط ما بلکه ملائکه هم گریه میکنند.
هماکنون مردم در عاشورا و اربعین به یک گونه و در شبهای جمعه به یک شکل از راههای دور به کربلا میآیند و در آنجا میمانند و برای امام حسین-علیهالسلام- عزاداری میکنند.
پس اولاً راه معلوم شد که چیست، خدا میخواست راه را به ما بشناساند و بگوید که راه حق این است و راه باطل آن است. ثانیاً به ما هم فهماند که مرام حق را با سلام، تأیید و مرام باطل را با لعن رد کن.
دستگاه عزاداری امام حسین-علیهالسلام- پیشبرنده دین پیامبر-صلیاللهعلیهوآله-
رسول گرامی اسلام -صلیاللهعلیهوآله- فرمود: «إنّ الحسین مصباح الهدی وسفینة النجاة»[4] وظیفه ما در قبال پیشبرد اسلام، کمک به دستگاه عزاداری امام حسین-علیهالسلام- است. رفقا! همانطور که قرآن توانسته است پرتو افشانی کند و راه نشان دهد؛ که اگر قرآن نمیبود راه کور میشد؛ و همانطور که اگر امیرالمؤمنین-علیهالسلام- نمیبود راه بسته میشد؛ و همانطور که اگر امام صادق-علیهالسلام- نمیبود راه بسته میشد؛ همانطور هم اگر دستگاه ابا عبدالله-علیهالسلام- و این جلسات عزاداری و هرچه که منسوب به این جلسات است نمیبود راه بسته میشد. هرچه؛ از یک نفر که جلوی در میایستد و خوشامدگویی میکند تا آن کسی که دارد چایی میدهد، اگر نمیبود راه بسته بود. معجزات دستگاه امام حسین-علیهالسلام- هم بسیار زیاد است؛ از خوشمزهتر بودن چایی آن تا رسیدن مقدار کمی از غذا و چایی به عده زیادی. ما با مجالس امام حسین-علیهالسلام- بیمه میشویم.
امام صادق-علیهالسلام- مفسّر شریعت و امام حسین-علیهالسلام- پیشبرنده آن
رفقا! اگر ما راه حسین-علیهالسلام- را پیدا کنیم مسیر درست را پیدا کردهایم. ما باید با مردم در عزاداریها همراهی کنیم اما باید آن قضایایی را بگوییم که امام صادق-علیهالسلام- از دین پیغمبر اکرم -صلیاللهعلیهوآله- برای ما آورده است. البته این درست است که این دین را امام حسین-علیهالسلام- به جلو برده است. باید عزاداری امام حسین-علیهالسلام- را همراه با بیان شریعت و همراه با بیان معارف و عقاید انجام داد. نه مثل آن آقا که متأسفانه در رادیو معارف گفته است: «ما باید فرهنگسازی کنیم؛ اما اطعام یعنی چه؟ روضه یعنی چه؟ روضه خوب است؛ ولی حالا اینقدر یعنی چه؟» او اصلاً نمیفهمد که فرهنگ چیست. به او باید گفت که اگر میخواهی فرهنگسازی کنی بیا و مردم را نمازخوان کن. حالا اینکه هر کسی بعد از دستشویی دستش را با مایع بشوید این فرهنگسازی است؟ اگر به مردم سلام کردن را یاد دادی فرهنگ است. مردم این را از خدا میخواهند. تو یک اشاره کنی همه یاد میگیرند. سلام، اطعام، روضه و… همینها است که میآید و فرهنگ جامعه را بیمه میکند و آن مسیر را نشان میدهد.
پایان
پاورقی
[1] . انسان (76)، 3.
[2]. سیدجعفر شوشتری، الخصائص الحسینیة، ص 14.
[3] فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاء؛ پس برایت صبح و عصر گریه میکنم.» در زیارت امام حسین-علهالسلام- در روز عاشورا. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 98، ص 320.
[4]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر، ج 4، ص 52.