پخش زنده
معرفی خدا و هدایت بشر، شأن اصلی حضرت زهرا-سلاماللهعلیها-
معرفی خدا و هدایت بشر، شأن اصلی حضرت زهرا-سلاماللهعلیها-
جریانی که در حقیقت، شیعه را چه در روزهای نخست آن و چه هم اکنون در حال مدیریت کردن است و سکانداری امر هدایت را بر عهده دارد جریانی است که توسط صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- ایجاد گردیده است. من معتقدم که روزهای پس از رحلت رسول خدا-صلیاللهعلیهوآله- تا نهم ربیع الاول، ایام «فاطمیّه کوچک»[1] است. به این علت به آن فاطمیّه کوچک میگویم که اگرچه تمام جریانات شیعه در این زمان 75 یا 95 روز شکل میگیرد، ولی اصل آن چیزی که ما باید مقداری با دقت آن را دنبال کنیم در این روزها اتفاق افتاده است که به آن ایام محسنیّه یا عسکریّه نیز میگویند. اگر در روایات، خوب تتبّع کنید متوجه میشوید که خدای متعال، مقام خاصی را برای حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- در نظر گرفته که به برکت آن مقام، قوام سایر معصومان-علیهمالسلام- حتی پیغمبر اکرم-صلیاللهعلیهوآله- و امیرالمؤمنین-علیهالسلام- نیز به حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- است. به عبارت دیگر، خدا امر دینش را به حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- سپرده است.
آقای مولوی[2] – خداوند ایشان را رحمت کند – میفرمودند: خدای متعال از آن جهت که فرموده بود «کَی أُعرَف»[3]، زمانی که خواست «حبّ» و «محبّت» را ایجاد کند (اصل و اساس محبتی را که خدا در خدایی خودش دارد را نشان دهد)، فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- را خلق کرد و خدا به فاطمه-سلاماللهعلیها- شناخته شد. در حدیث معروف «لولاک» هم هست که اگر فاطمه-سلاماللهعلیها- نبود، خداوند پیامبر و علی را نیز نمیآفرید.[4] درباره «لیلة القدر» نیز گفته شده است که «لیلة» فاطمه-سلاماللهعلیها- و «قدر» خدا است. اینها مقامات بسیار والایی برای حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- است. خدا میخواست که فاطمه-سلاماللهعلیها- تمام کننده امر [هدایت] او باشد. خدا میخواست که جریان امامت را به صورت کامل، در خانه فاطمه-سلاماللهعلیها-، در نسل فاطمه-سلاماللهعلیها- و در تربیت فاطمه-سلاماللهعلیها- قرار بدهد.
اساس تبرّی، برائت از دشمنان فاطمه-سلاماللهعلیها-
فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- در جریان شکلگیری و برجسته شدن تبرّی در شیعه نیز نقش محوری ایفا کرده است. آنچه باعث شد تبرّی در شیعه بهوجود بیاید، دشمنی و بغض نسبت به دشمنان حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- است؛ یعنی در رخدادهای روزهای نخست پس از رحلت پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- و در جریان مجبور کردن امیر المؤمنین-علیهالسلام- به بیعت با خلیفه که درب منزل حضرت را نیز به آتش کشیدند، اگر به جای فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها-، حضرت علی-علیهالسلام- پشت در میآمد و آن اتفاقات برای ایشان میافتاد به این اندازه بغض برای شیعه ایجاد نمیشد. در واقع، خدا نخواست که این بغض کم باشد؛ بلکه خواست این بغض کاملا لبریز شود، به همین جهت بود که آنان دشمنی خود را به فاطمه-سلاماللهعلیها- نشان دادند. پس حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- محور دوستی و دشمنی به خاطر خدا است. بغضی که ما نسبت به دشمن داریم نیز در بغض نسبت به دشمنان حضرت کامل میشود، چرا که اگر امیر المؤمنین-علیهالسلام- برای صحبت با مخالفان به پشت در میرفت و با آنان درگیر میشد، بعدها میگفتند که دو نفر با هم جنگیدند، درگیری و مبارزهای بوده که یک طرف مغلوب شده است؛ آن وقت دیگر تمام مسائل جانبی به فراموشی سپرده میشد.
این که صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- قبول کرد تا سپر بلا بشود برای ایجاد این بغض و این لعن است. این اقدام حضرت، تبرّی را کامل کرد. در روایتی آمده است که آنچه باعث ناراحتی و بغض آنان میشود دو تا اسم است: یکی نام امیر المؤمنین، علی-علیهالسلام- و دیگری نام فاطمه-سلاماللهعلیها- است. البته آنها باز هم علی-علیهالسلام- را به عنوان خلیفه قبول کردند؛ ولی فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- را هیچگاه قبول نکردند.
مسئولیت حضرت زهرا-سلاماللهعلیها-، مافوق مصلحت
امامان-علیهمالسلام- ، همیشه در پیشبرد اهداف خود و در عملکردهای خود، تابع مصلحتها و مفسدهها هستند و کار خود را با مصلحت و مفسده جلو میبرند. مصلحت بود که امیر المؤمنین-علیهالسلام-، ۲۵ سال سکوت کند و کرد، مفسده داشت که قبر حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- برای تشییع مجدد نبش بشود لذا امام علی-علیهالسلام- مقاومت کرد و نگذاشت، مصلحت بود که آن حضرت در ماجرای جنگ صفین با معاویه صلح کند و کرد، مصلحت بود که امام حسن مجتبی-علیهالسلام- نیز با معاویه صلح کند و کرد و مفسده داشت که امام حسین-علیهالسلام- در کربلا صلح کند و نکرد. پس امام تابع مصلحت و مفسده است. به همین دلیل است که خداوند، امر بغض و تبرّی را به امام واگذار نکرد و آن را به حضرت زهرای مرضیه-سلاماللهعلیها- سپرد؛ چرا که آن حضرت در انجام مسئولیتهای خود، تابع مصلحت و مفسده ظاهری نبود؛ به عبارت دیگر، روزی که دشمنان تلاش کردند تا امیر المؤمنین-علیهالسلام- را به مماشات و سکوت مجبور کنند، توانستند آن حضرت را ساکت کنند؛ ولی دیگر نتوانستند که فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- را ساکت کنند. با اینکه وقتی امام ساکت شد، همه دوستان آن حضرت نیز ساکت شدند.
پس معلوم میشود که صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- رسالت و وظیفهای مهم و جداگانه و «مِن عِند الله»[5] برای خودش دارد که با رسالت و وظیفه امیر المؤمنین-علیهالسلام- متفاوت است. به همین خاطر، امیر المؤمنین-علیهالسلام- در خانه و فاطمه زهر-سلاماللهعلیها- در کوچه و جلوی خانههای انصار و مهاجر بود. با اینکه امیر المؤمنین-علیهالسلام- درباره فدک به فاطمه-سلاماللهعلیها- فرمود که خداوند روزی تو و فرزندانت را به گونهای دیگر میرساند. در واقع میخواست به ایشان بگوید که از فدک صرفنظر کن! اما فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- مأمور نبود که صرفنظر کند و میفرمود که وظیفه من این نیست.
حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- و شکست معادلات دشمن
دشمن به این مسأله پی برده و عادت کرده بود که پیغمبر-صلیاللهعلیهوآله- و امیر المؤمنین-علیهالسلام- بر اساس مصلحت و مفسده اقدام میکنند و با خود میگفت که اگر ما کمی به علی فشار بیاوریم و او را در تنگنا قرار دهیم به راحتی و با هزینهای اندک میتوانیم او را ساکت کنیم. بعد قائله را ختم میکنیم و به دنبال ادامه کار خودمان میرویم. خواستند همین کار را با حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- انجام بدهند تا آن حضرت نیز دست بردارد اما برعکس شد. حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- مدام به قضیه دامن میزد و آن را تشدید میکرد؛ لذا دشمن گیج شد.
قرار بود برای شیعه کانون تبرّی درست شود؛ اگر حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- جلویشان نمیایستاد بعدها معلوم نمیشد که اینها چقدر با خدا دشمناند و میبایست چقدر نسبت به آنان بغض داشت و تا چه اندازه لعنشان کرد. از همین رو بود که آن بانوی گرامی تمامی هزینهها را پرداخت کرد تا چیزی از بغض و لعن و تبرّی نسبت به آنان کاسته نشود. به شما گاهی گفته میشود که مثلا پدرتان را در خیابان مورد ضرب و شتم قرار دادند، قطعا ناراحت میشوید؛ ولی این به اندازهای نیست که بگویند مادرتان را زدهاند؛ چرا که در این حالت دیگر بحث ناموس در میان است. خدا هم در اینجا قبول کرد تا بار امانت را فاطمه-سلاماللهعلیها- به دوش بکشد. زیرا موضوع با ارزشتری وجود داشت که مسأله ضلالت و گمراهی انسانها در گرو آن بود، مردم باید آن را میفهمیدند تا به دنبالشان نروند.
صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- هزینه این امر را پذیرفت که دشمن، دشمنی خود به خدا و جریان هدایت را نسبت به ایشان به نمایش گذارده و بغضی مضاعف، بغضی که دست از آن برنداریم، بغضی که بر سر آن معامله نکنیم، بغضی که با آن کنار نیاییم و بغضی که از زدوبند مصلحت که مختص به امام است خارج باشد را در ما ایجاد کند.
اگر حضرت زهرای مرضیه-سلاماللهعلیها- میخواست بهصورت طبیعی مثل پیغمبر اکرم-صلیاللهعلیهوآله- یا امیر المؤمنین-علیهالسلام- عمل کند، میبایست از همان ابتدایی که آنها آمدند کوتاه میآمد و قضیه را تمام شده فرض میکرد؛ چون دیگر مصلحت نبود. دشمنان نیز به دنبال همین بودند، یعنی میخواستند تا مصلحتی را برای امام-علیهالسلام- ایجاد کنند. این کار امروزه نیز متداول است؛ مثلا عدهای در مملکت ما قضایایی را پیش میآورند تا مقدمات تصمیمگیریهای خاصی را از طرف مسئولان فراهم کنند.
مخفی بودن قبر حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- امری فراتر از دایره مصلحتسنجی
حضرت زهرای مرضیه-سلاماللهعلیها- تا آنجایی زیر بار رعایت مصلحت نرفت که حاضر نشد قبرشان آشکار باشد با اینکه مصلحت بر معلوم بودن قبر بود. این طبیعی به نظر میرسید، حالا که همه آن اختلافات و درگیریها تمام شده و اقدامات حضرت نیز به نتیجه رسیده و معلوم شده است که دشمن کیست، ایشان اصراری بر مخفی بودن قبر خود نداشته باشند؛ اما دختر رسول خدا-صلیاللهعلیهوآله- نگران این بودند که نکند نسل بعدی و بلکه نسلهای بعدی این دعواها را فراموش کنند. از نگاه حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- باید وقتی آیندگان به مدینه میآیند و سراغ قبر دختر پیغمبرشان را میگیرند ببینند که ایشان قبر ندارد؛ و وقتی از حقیقت ماجرا بپرسند و دوباره آن قضایا رو شده و آن جریانات زنده شود. به عبارتی، فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- حتی تا این اندازه از مصلحت را نیز قبول نکردند تا مشت دشمنان را باز کنند.
الگوگیری امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- از فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها-
باید بگویم که حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- در این 75 روز همانند امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- عمل کردند؛ یعنی شمشیر را از رو بستند و بدون مماشات، حکم به باطن نمودند نه این که مثل پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- حکم به ظاهر کنند. امام زمان-علیهالسلام- نیز میفرمایند: «من از مادرم الگو گرفتهام» که منظور ایشان این است که بر پایه باطن افراد حکم میکنم، نه بر اساس ظاهر.
تمرکز حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- بر شناساندن دوست از دشمن
کانون بغض شیعه، رهبران ضلالت هستند و باید شیعه آنان را از آب و غذا و از نفس کشیدن هم مهمتر بداند. لازم بود که شیعه این را بفهمد تا اینگونه نشود که موقعی، این بغض به محبت و این لعن به دوستی کشیده شود. از آنجایی که شیعه نسبت به فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- محبت خاص دارد و به دعای ایشان شیعه شده است، بنابراین در مقایسه با امیر المؤمنین-علیهالسلام- از حساسیت بیشتری نسبت به حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- برخوردار است، البته خدا هم این را قبول کرده است. به همین خاطر است که فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها- نمازی دارد که شما باید در سجدهاش، هم در حالت معمولی و هم در حالتی که طرفین صورت را بر مهر میگذارید، 400 بار «یافاطمه» بگویید. هیچکدام از معصومان-علیهمالسلام- اینچنین نمازی ندارند که نامشان در سجده گفته شود؛ این به دلیل آن است که تمام جریان هدایتی که در بند بند هستی ما وجود دارد و ما آن را از پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- و امیرالمؤمنین-علیهالسلام- و یا قرآن و صحیفه گرفتهایم، کانون آن از محبت به صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- و بغض به دشمنان ایشان است که در دل داریم؛ بنابراین نباید مدار اصلی را گم کنیم.
اگر هر قسمت از چشم شما اعم از عنبیّه یا مردمک آسیبی هر چند اندک ببیند، دید شما با مشکل روبهرو میشود که ممکن است دوبین، کوررنگ، آستیگمات و… بشوید؛ چون چشم فقط در حالت تعادل میتواند به وظایف خود به بهترین وجه عمل کند، مخصوصا وقتی که ما داریم از کار دو چشم صحبت میکنیم که انطباق بر یکدیگر و دقت بیشتری را نیز میطلبد. جریان حبّ و بغض هم همینگونه است، باید با یک چشم ولایت و با چشم دیگر دشمن را ببینی؛. اگر این توازن برقرار نشود، بقیهی مسائل را نیز نمیتوان درست دید، آن وقت دیگر هیچکدام از حج، نماز، امامت و… را دیگر نمیشود فهمید؛ به عبارتی دیگر، راه گم میشود. تنظیم کردن هر دوی اینها بر عهده صدیقه طاهره -سلاماللهعلیها- گذاشته شده است.
کوثر بودن حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- و مسأله امامت
مادر هفت تن از امامان ما کنیز هستند. اما آنها با کنیز بودنشان، این لیاقت و آبرو را از کجا کسب کردهاند تا ظرف پیدایی امامی باشند؟ این، از آن جهت است که صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- واسطه است؛ به همین خاطر است که وقتی به زیارت هر امامی میرویم باید بگوییم «السلام علیک یابن فاطمة» و نه یابن نرجس و یا ابن نجمه. آنچه اصل است این است که آنان فرزندان فاطمه-سلاماللهعلیها- هستند و متولد شدن از مادر خودشان، یک مسأله فرعی است. حتی پیغمبر-صلیاللهعلیهوآله- هم به ایشان «امابیها» گفته است؛ یعنی فاطمه-سلاماللهعلیها- در حق رسول خدا-صلیاللهعلیهوآله- نیز مادری کرده است و ما نمیدانیم که آن مادری چگونه بوده است.
جبرئیل هم وقتی میخواهد آن سیب را برای پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- بیاورد با اینکه در ظاهر و اندازه، همانند یک سیب معمولی است اما وقتی به «صدرة» میرسد ابراز عجز میکند. جبرئیل در همان وقت به پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- عرض کرد که «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَر»[6] تمام شیعیان و محبّانی که حب و بغضشان تعادل یافته، به دعای حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- تنظیم گشته است. آن حضرت در این مدت کوتاه، همه آنچه که ائمه-علیهمالسلام-، دین پیغمبر-صلیاللهعلیهوآله-، شیعیان و عقل نسبت به شناخت دشمن لازم داشتهاند را فراهم نمودند.
لذا وقتی این امر انجام شد خدا به پیغمبرش گفت: «إنا أعطیناک الکوثر» پیغمبر-صلیاللهعلیهوآله- نیز وقتی مشاهده کرد که همه چیز حل شده است و دیگر چیزی [از دین] نیست که بخواهد برایش غصه بخورد؛ با خیال راحت به نزد خدا رفت. حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- هم دیری نپایید که رفت؛ چرا که ایشان نیز کاری که میخواست انجام دهد را به پایان رسانید. به عبارت دیگر، همان کاری را که پیامبر-صلیاللهعلیهوآله- درباره رسالت انجام داد که آن را به صورت کامل به مردم شناساند، فاطمه زهر-سلاماللهعلیها- نیز همانگونه برای مسأله امامت انجام داد.
کمک به شیعیان با اجازه حضرت زهرا-سلاماللهعلیها-
اسامی و القاب حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- از جمله «بَرزَخَةُ النُّبُوة وَالإمامَة»، «دُرَّةُ التوحید» و «بَقیَّةُ النُّبُوة» خیلی عجیب است. دقت و مطالعه در آنها وسعتی از معارف را در قلب مؤمن میریزد که در جاهای دیگر یافت نمیشود. هر کسی دارد یک سر سوزن، یک مثقال، به شیعهای بهره میرساند، دستش را میگیرد، کمکش میکند؛ این فرد، آن مقدار، آن اجازه و آن مقام را از حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- دارد؛ کس دیگری اینچنین اجازهای ندارد که در امر شیعه دخالت کند. اگر هم بدون اجازه بیاید و در این امور دخالت کند اندکی بعد، خرابکاریاش معلوم شده و رسوا میگردد. آن مقداری از هدایت که خدای متعال برای شیعه میخواهد همین است.
حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- پرچمدار هدایت بشریت
به شما سفارش میکنم که نمازها، زیارتنامهها، صلواتها و مخصوصا تسبیحات مربوط به حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- را بخوانید. آن حضرت چهار تا تسبیح دارد: یکی تسبیحی که معمولا بعد از نمازها خوانده میشود و یکی دیگر تسبیحی است که در حرم حضرت معصومه-سلاماللهعلیها- است.
در مسأله لعن جدّی باشید که لعن، قرب به صدیقه طاهره -سلاماللهعلیها- است. میدانید که در بین اصحاب، از میان آنهایی که در اطراف امیر المؤمنین-علیهالسلام- بودند فقط جابربنعبدالله انصاری و سلمان فارسی بودند که اجازه داشتند با حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- صحبت کنند و بقیه این اجازه را نداشتند که آن هم به خاطر مقام ولایی آنان بوده است. این مقام بوده که آن دو اجازه داشتند تا حظّی[7] از عصمت ببرند. لذاست که توسل به صدیقه طاهره-سلاماللهعلیها- بسیار مهم است. اگر در دعاها و زیارتنامههای آن حضرت به خوبی دقت کنید، کلماتی را میبینید که کلمات مخصوصی هستند؛ مثل «مُمتَحِنِة»، «غُوث»، «صِدّیقة»، «مُطَهَّرِة»، «مُحَدَّثِة» و… اگر شما این توجه را پیدا کنید که کانون هدایت، حضرت فاطمه زهرا-سلاماللهعلیها-است، بقیه امورتان اصلاح خواهد شد. لذا به همان اندازه که تولّی و ولایت داریم، میبایست به همان اندازه در وجودمان تبرّی باشد وگرنه، اگر این ناقص باشد، ما به آن مقصد نرسیدهایم.
پایان
پاورقی
[1]. جناب استاد در جلسه سخنرانی، از عنوان «ایام فاطمیه صغیر» استفاده نمودهاند.
[2]. عدهای مثل آقای مولوی به خاطر سرشت پاکشان از جایی تغذیه معنوی شده و از اسراری باخبر میشوند که به دیگران داده نشده است.
[3]. «قال سبحانه كُنتُ كنزاً مَخفياً فأحبَبتُ أن أُعرَف فَخَلقتُ الخلقَ لِكي أُعرَف؛ خدوند سبحان [در حدیث قدسی] فرمود: من یک گنج مخفی بودم دوست داشتم تا شناخته شوم پس مخلوقات را خلق کردم تا شناخته شوم.» مجلسی، محمدتقی، بحار الأنوار، ج 84، ص 199.
[4]. يـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَلَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ وَلَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما؛ اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمیآفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمیآفريدم.» ضياء العالمين، ص187.
[5]. از جانب خداوند.
[6]. سوره کوثر (108)، 1.
[7]. بهرهای