صحیفه سجادیه دعای 20
دعای 20
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ» (1)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست، و ايمانم را به كاملترين درجه ايمان برسان و يقينم را بهترين يقين قرار ده، و فرجام نيتم را بهترين نيتها بگردان و عملم را به بهترين اعمال برسان.»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ» ایمان همین صلواتی است که اول دعا فرستاده شده است، یعنی خدایا ما را به آن نهایت ایمانی که در این صلوات وجود دارد برسان.
«وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ» وقتی ایمان پیدا شد، دوباره شک همراه آن است و شک ایمان را میخورد، مگر اینکه این ایمان میوه دهد و درخت تنومندی شود، آن درخت تنومند یقین است. پس تا قبل از رسیدن به یقین احتمال آسیب دیدن وجود دارد.
«وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ» خوراک ایمان، نیت است. ما دائماَ ایمانمان را با نیاتمان تغذیه میکنیم؛ «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِهِ»(علل الشرائع، ج2، ص: 524) گاهی نیتها سطح پایین و ناخالص است؛ مثلاَ فرد با خود میگوید: اگر من این کار خوب را انجام دهم هم پول در آن است و هم ثواب؛ این احسن نیات نیست. مثل اینکه من مکه بروم تا هم زیارت کنم و هم تفریح! پس نیت به شرطی که احسن باشد، ایمان را تغذیه میکند. احسن در روایات، همان حسَن است؛ یعنی ما حتی حسَن را هم انجام نمیدهیم و گرنه اگر ما به همان مقدار که لازم است مواظبت کنیم، حسَن است و خدا آن را بارور و کامل و احسن میکند.
چون نیت امام خمینی-رحمهاللهعلیه- خوب بود، به نتیجه رسید و گرنه در میان راه، دشمنان او را نابود میکردند.
در مورد ولیفقیه هم همینطور؛ این نشان میدهد که نیت درست بوده است، به همین دلیل است که اصل ولایت فقیه تمام دنیا را پر میکند و در لبنان سید حسن نصرالله را میپروراند.
گمان نکنید همهی وزن کار خیری که میخواهید انجام دهید روی دوش شما است، بلکه اگر فقط نیت خوب داشته باشید و در نیت خود شائبه و ریا نداشته باشید کافی است. آقا فخر گرچه فرزند نداشت، اما خوشنیت بود؛ به همین دلیل است که صدها جلسه به نام او برپا است. ممکن است یک پدر چیزی نداشته باشد، اما خوشنیت باشد و خدا به او فرزند خوب بدهد. راه آقای مجتهدی، با شاگردانی که تربیت کرد ادامه دارد؛ زیرا نیتش خوب بود و احسن اعمال بر آن نیت مترتب شد. پس اگر عملی نیت صحیح داشته باشد، احسن اعمال را ایجاد میکند؛ حتی اگر فرد این توان را نداشته باشد که آن عمل احسن را انجام دهد.
«اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي» (2)
«پروردگارا، با لطف خودت نيتم را نيكو گردان، و يقينم را با رحمت بیپايانت از گزند انحراف، مصون دار و با قدرت بىانتهايت، هر عمل فاسدى كه از من سر زده است اصلاح فرما.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الاِهْتِمَامُ بِهِ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ وَ لاَ تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ وَ أَعِزَّنِي وَ لاَ تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لاَ تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلاَقِ وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ» (3)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و امورى را كه اهتمام به آنها مشغولم میكند كفايت فرما و مرا به كارى كه فرداى قيامت از من درخواست میكنى وادار كن و در ايام عمرم فراغتى بخش تا به كارى كه براى آنم آفريدهاى بپردازم و بى نيازم كن و به من روزى وسيع عطا فرما و عزت ببخش و گرفتار فكر و خودپسندى نكن و به عبادت خالص مشغولم دار و عبادتم را با عجب و غرور باطل نكن و كارهاى خير براى مردم را به دست من اجرا كن و كار خيرم را با منت گذاردن ضايع و نابود نكن، و مرا به بالاترين زيورها و ارزشهاى اخلاق آراسته كن و مرا از فخر مصون دار.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الاِهْتِمَامُ بِهِ» وظیفهی مومن در زمان غیبت این چند کلمه است: مرا از اشتغال به چیزی که همتم را مصروف خود میدارد کفایت کن. مثلاً به جای درس خواندن گرفتار تعمیر یخچال نشوم؛ اگر هم شدم یخچال سریع تعمیر شود و مانع درس من نشود.
«وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ»خدایا مرا به اموری مشغول دار که فردای قیامت از آن امور از من سوال خواهی کرد. فرد به جای فقه، اصول میخواند؛ به جای قرآن، فلسفه! خدایا کاری کن طوری شود که مسافرتهایم هم تبلیغ باشد، تجارتهایم آخرتی باشد، حرف زدنهایم امر به معروف و نهی از منکر باشد و … .
«وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ» خدایا مرا در رزقم بینیاز کن، این همان پایه و اساس بخشهای قبلی دعاست و هر سه مورد قبل، تحت تاثیر رزق است.
«وَ لاَ تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ» اگر به منزل یک انسان پولدار رفتید و به این فکر افتادید که فلان وسیله را تهیه کنید، به منزل یک فقیر هم بروید تا متعادل شوید.
«وَ أَعِزَّنِي وَ لاَ تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ» ممکن است وقتی وضع مالیتان خوب شد، به کبر مبتلا شوید. دعا کنید که وقتی مثلاً پولدار شدید، مبتلا به کبر نشوید.
«وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لاَ تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ» پول خیلی سریع عُجب میآورد، علم دیرتر از پول عجب میآورد. کل دنیا همان هفده اسبی است که به بدن مطهر امام حسین-علیهالسلام- جسارت کرد؛ آیا این دنیا ارزش دارد؟
«وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ» نتیجهی پولدار بودن باید این باشد که خیرات کنید، اگر چنین کردید، رزقتان دوچندان میشود.
«وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلاَقِ وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ» حضرت میخواهد هنگام پول دادن هم مانند پول گرفتن تواضع داشته باشد؛ به همین دلیل از فقیر میخواهد که او دستش را روی دست امام و بالاتر از دست ایشان قرار دهد.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلاَّ حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا وَ لاَ تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلاَّ أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا» (4)
«پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست و با هر اندازهاى كه ميان مردم مرا مرتبت میبخشى پيش خودم به همان مقدار خوارم كن، و هر عزت ظاهرى كه برايم پديدار میسازى بههمان اندازه پيش نفسم براى من خوارى باطنى پديد آور.»
هر فراز از دعای مکارم اخلاق، یک بعد از فضایل اخلاقی را تبیین میکند. خدایا نکند نفس من نزد تو عزیز شود ولی نزد خودم ذلیل نشود! نفس در مقابل خداست. اگر ایمان بالا رفت، نفس خود به خود پایین میآید. اگر علم زیاد شد ولی حلم و تواضع زیاد نشد، فرد عالم نشده است بلکه حمالِ علم شده است. اگر اصول کافی در وجودتان جای گرفت، به دلیل امور بیارزش عصبانی نمیشوید، آبرویتان را پای امور بیارزش خرج نمیکنید. کسی که در خانه حکومت نظامی اعلام میکند و میگوید جاروبرقی فقط در ساعت خاصی باید روشن شود، استفاده از تلفن باید تا مبلغ مشخصی محدود باشد و … فرد بیارزشی است.
خدایا مرا از هدایتهایی که در خانهی انبیاء وجود دارد بهرهمند کن، همان هدایتهایی که به واسطهی آنها هود و یوسف تربیت شدند.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لاَ أَسْتَبْدِلُ بِهِ وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لاَ أَزِيغُ عَنْهَا وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لاَ أَشُكُّ فِيهَا وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَ» (5)
«پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست و چنان كن كه از هدايت شايسته بهرهمند شوم و آن را با هيچ چيز عوض نكنم و از راه حق بهرهمند گردم و از آن بيرون نروم، و به نيت درست دست يابم و در آن شك نكنم، و تا هنگامى كه عمرم در راه طاعت تو میگذرد به من عمر بده و آنگاه كه عمرم چراگاه شيطان شود، پيش از آنكه دشمنى سخت تو به من رو آورد يا خشم تو محكم و پايدار گردد جانم را بگير.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لاَ أَسْتَبْدِلُ بِهِ وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لاَ أَزِيغُ عَنْهَا» اصل بحث، بحث هدایت و ضلالت است: «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ … غَيرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين»(سورهی حمد/7).
مراقب باشید هدایت خود و فرزندانتان به هم نخورد، هدایت منتج به بهشت است و ضلالت به جهنم. خیلیها فکر میکنند هدایت شدهاند؛ مانند صوفیها؛ اما در این فراز قید میزند که هدایت صالح پیدا کنم [نه سایر هدایتها را]. برخی دو سال جلو رفتند و سه سال عقبگرد داشتهاند، یک سال مومن بودهاند و یک ماه به طور کامل معصیت کردهاند. ممکن است فکر کنید فلان راه به نتیجه میرسد؛ اما از چارچوبی که خدا قرار داده نباید خارج شوید. طریق حق، واجبات و مستحبات است و طریق باطل، محرمات و مکروهات است.
«وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لاَ أَشُكُّ فِيهَا» خدایا! کاری کن شک در ایمان من راه نداشته باشد. نیت شما در مسیر حق باید معلوم باشد؛ مثل اینکه شما عازم مشهد هستید و راه مشهد حق است؛ اما باید با نیت رسیدن به مشهد حرکت کنید تا برسید.
«وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ» خدایا! عمری سرشار از طاعت به من عطا کن. باید عمل صحیح انجام دهید، نماز صبحتان را خوانده باشید.
«فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَ» اگر من در راهی که شیطان معرفی میکند قدم گذاشتم و عمرم مرتع شیطان شده است، همان بهتر که قبض روح شوم تا دچار مقت خداوند نشوم.
«اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّي إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا»(6)
«پروردگارا، هيچ خصلتى را كه مردم زشت بدانند در من نگذار مگر آنكه اصلاحش كنى، و هيچ عادت ناپسندى را كه مردم سرزنشم كنند باقى نگذار مگر آنكه نيكش سازى، و هيچ خوى پسنديدهاى را در من ناقص نگذار مگر آنكه كاملش كنى.»
«اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّي إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا» اگر ایرادی دارید باید آن را رفع کنید؛ اگر کفش شما پاره است نمیتوانید راه را ادامه دهید. امام سجاد-علیهالسلام- همیشه این نکته را متذکر میشود که شما نمیتوانید خودتان را اصلاح کنید، پس به عقل و فهم و همت خود متکی نباشید.
«…ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»«…هرگز هيچ كس از شما پاك نمیشد، ولى [اين] خداست كه هر كس را بخواهد پاك میگرداند و خدا [ست كه] شنواىِ داناست.»(سورهی نور/ آیهی 21)
ممکن است ما عیبی داشته باشیم که خیلی هم نمایان نباشد. گاهی یک پرخوری ما را زمین میزند با اینکه عیب خاصی نیست. مثلاَ خواب بیموقع هنگام غروب آفتاب یا بینالطلوعین که مکروه است. خصلتها را نمیتوان به سادگی از بین برد؛ مثلاَ با دست چپ غذا خوردن خصلت نیست پس قابل تغییر است، اما خصالی مانند خساست و حسادت و … به راحتی قابل تغییر نیستند. اموری مانند زیاد خوردن، داد زدن و … تا قبل از اینکه خصلت شوند با تمرین قابل رفع هستند. ترسو بودن صفت بدی است، اما خیلیها آن را عیب نمیدانند؛ برخلاف خساست که همه آن را عیب میدانند؛ پس ترسو بودن خصلت نیست.
تربیتی که خدا آن را بر عهده میگیرد با تربیتی که انسان آن را بر عهده میگیرد خیلی متفاوت است. حاصل تربیت خدا امام حسین-علیهالسلام- است و حاصل تربیت ما، فرزندان ما هستند. ما هر قدر هم که خود را بر اصلاح کردن قادر بدانیم باز هم باید از خدا بخواهیم که ما را اصلاح کند. خدا برای کودکان ما انجیر و بادام زمینی با این همه خواص خلق کرده است و ما برای آنها پفک و چیپس را با این همه ضرر جایگزین کردهایم.
«وَ لَا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا» ممکن است فرد صفت خوبی داشته باشد، اما ناقص باشد؛ مثلاً فرد بخشنده است، اما منت میگذارد یا کم میبخشد. خدایا این صفات ناقص را رها مکن مگر اینکه آنها را تمام و کامل کنی.
امام سجاد-علیهالسلام- حاصل تمام روایات را در دعاهای صحیفه جمع کرده است. مخصوصاَ در زمان غیبت، صحیفه در کنار سایر کتب اصلی(قرآن، مفاتیحالجنان، رساله) انسان را کفایت میکند. چهقدر خوب است که ما عهدهدار نشر صحیفه شویم.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَيْنَ الْوَلَايَةَ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِي الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِينَ النُّصْرَةَ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْأَمَنَةِ» (7)
«پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست، و دشمنى سخت دشمنان را در باره من به دوستى تبديل كن و حسد و بدخواهى سركشان را به محبت تغيير ده و بدگمانى صالحان را به اطمينان و دشمنى نزديكان را به دوستى و بدرفتارى خويشان را به خوشرفتارى و خوار كردن نزديكان را به يارى، و دوستى مدارا كنندگان را به دوستى واقعى و رفتارهاى اهانت آميز را به آميزش نيك و تلخى ترس از ستمگران را به شيرينى ايمنى مبدل فرما.»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَيْنَ الْوَلَايَةَ»
همین زندگی متعارف ما (بدون ثروت زیاد و علم خاص و تقوای ویژه و … ) شیرینی و گوارایی دارد که گاه مغفول است. حال امام-علیهالسلام- از خدا میخواهد که ناگوارایی که به خاطر بغض دیگران نسبت به انسان پیش میآید تبدیل به گوارایی شود. اگر انسان وارد جلسهای شود و ببیند خیلی او را دوست ندارند؛ اولاَ باید خودش اموری را رعایت کند و ثانیاَ از خدا بخواهد محبت او را در دلها قرار دهد؛ نه اینکه بخواهد با انجام کارهایی جلب نظر و محبت کند؛ زیرا این محبت ناپایدار است. این یک قانون کلی است که کینهی افراد متواضع را نمیتوان به دل گرفت و محبت افراد متکبر نیز در دل جای نمیگیرد. وقتی میخواهیم در مسیری حرکت کنیم، باید در طول راه استراحت کنیم، باید کسانی در مسیر ما باشند که بتوانیم نزد آنها استراحت کنیم. عدهای باشند که به ما اطمینان کنند و خانهشان را در اختیار ما بگذارند. پس چهقدر خوب است که کینهی دیگران نسبت به ما به مودت تبدیل شود و چشم زخم و حسد دیگران ما را اذیت نکند. حسادت داشتن مثل این است که در راهی با ماشین حرکت میکنید، دچار ترافیک شوید.
«وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِي الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِينَ النُّصْرَةَ» سرمایهی انسان آشنایان او هستند. بخشی از خوشی ما این است که با برادر و خواهرمان رفت و آمد داشته باشیم. خدایا طوری شود که همخونهای ما در حقمان نیکی کنند، مثلاً وساطت کنند و مشکل ما را حل کنند؛ به جمکران روند و دعا کنند مشکلمان حل شود.
ممکن است انسان در سر و صدای این دنیا غرق شود، اما محبت برادر برایش مهم است. متاسفانه ممکن است انسان این امر را متوجه نشود و به تدریج این محبت را از دست بدهد. در اکثر موارد حفظ این مودتها آسان است؛ مثلا با یک تماس یا با صدهزار تومان مشکل یکی از اقوام را میتوان حل کرد. مردمدار باشید و ارتباطها را قطع نکنید.
«وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ» وقتی حضرت-علیهالسلام- به این امور اهمیت میدهند، پس این امور مهم هستند. گاهی عدهای در ظاهر مرا حمایت میکنند، این حمایت ظاهری خوب نیست؛ بلکه خوب است این محبتها واقعی شود. اگر ما بگوییم خدا هست و ما به فامیل نیازی نداریم از کمعقلی است! گاهی اقوام را از شهرستان به منزلتان دعوت کنید. کاری کنید کسانی که از ما دور میشوند به ما نزدیک شوند، این امر خودبهخود اتفاق نمیافتد، باید خرج کنید و وقت بگذارید.
«وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْأَمَنَةِ» این خوف را برای ما تبدیل به امنیت کن.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ لِي يَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِي، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي، وَ هَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي، وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِي، وَ تَكْذِيباً لِمَنْ قَصَبَنِي، وَ سَلَامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِي، وَ وَفِّقْنِي لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِي، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي.» (8)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و در برابر كسى كه به من ستم كرده توانايى بخش و در برابر كسى كه با من بحث و مخاصمه كند، حجت و برهان بده، و در برابر كسى كه با من عناد و كينه بورزد پيروزى عطا كن، و به من در برابر كسى كه دربارهام حيله كند مكر و چاره ببخش، و در برابر كسى كه بر من چيره شود توانايى بده و در برابر كسى كه به من دشنام دهد تكذيب عطا كن، و در برابر آنكه مرا بترساند، تندرستى ببخش و به من توفيق ده تا از كسى كه مرا به راه راست هدايت كند و به ارشاد و راهنمائيم همت گمارد پيروى كنم.»
خدایا به من قدرتی ده که به من ظلم نکنند و لسانی ده که از حقم دفاع کنم و مرا در مقابل معاندانم پیروز گردان و راههای عبور از دامهای کسانی که میخواهند مرا به دام اندازند را به من نشان ده. قدرتی به من ده تا در مقابل غلبهکنندگانم بایستم و تهمت دیگران را خنثی کنم. مرا در اطاعت از کسی که خیر مرا میخواهد و مرا ارشاد میکند موفق کن.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ لِي يَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي» خدایا! کاری کن همانطور که «کلمهالله هی العیا» و ما بقی سفلی است، مومن هم که مظهر و نشانه و کلمه خداست، علیا باشد. فرد سالم از نظر روح و روان کسی است که ظلم نمیکند و مانع ظلم دیگران علیه خود نیز میشود؛ فردی که از کسی نمیترسد، حرف حق را میزند و حرف درست را میپذیرد. انسان نباید ظلمپذیر باشد و اگر ظلمپذیر است باید از خدا بخواهد که کمکش کند. امام حسین-علیهالسلام- با اینکه در قتلگاه شهید میشود، از قبل بیان شده که امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- انتقام او را میگیرد. مظلوم کسی است که خدا ناصر اوست، اما شما نباید مظلوم باشید. به همین جهت مستحب است که در خانه شمشیر داشته باشید، این یک نماد برای دفاع است.
پیامبر اکرم -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- فرمودند: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْه» (وسائلالشيعه/ ج 26/ ص14) مومن توسری خور نیست و تو سر کسی هم نمیزند. اگر بنا شد بین ظالم بودن و مظلوم بودن یکی را انتخاب کنید، باید مظلوم باشید.
«وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِي» در امور خود دائم سکوت نکنید، اما نیشدار هم صحبت نکنید، حرف خود را محترمانه بزنید. یکی از درخواستهای موسی-علیهالسلام- نیز همین بود:«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى*وَ يَسِّرْ لىِ أَمْرِى*وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانىِ*يَفْقَهُواْ قَوْلىِ» گفت:«پروردگارا، سينهام را گشاده گردان* و كارم را براى من آسان ساز* و از زبانم گره بگشاى* [تا] سخنم را بفهمند»(سوره طه/آیات 25تا28)
«وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي» خداوند مومن را نصرت میکند. از خدا بخواهید که قدرت اوباما (رئیس جمهور آمریکا) را بگیرد و نتانیاهو(رئیس جمهور اسرائیل) را ذلیل کند. حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- در مسجد نفرین کرد. در دعای علقمه هم نفرین زیاد است.
«وَ هَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي» گاهی اوقات باید در جهت احقاق حقوق، مکر به کار برد.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَدِّدْنِي لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِي بِالنُّصْحِ وَ أَجْزِيَ مَنْ هَجَرَنِي بِالْبِرِّ وَ أُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِي بِالْبَذْلِ وَ أُكَافِيَ مَنْ قَطَعَنِي بِالصِّلَةِ وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذِّكْرِ وَ أَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ وَ أُغْضِيَ عَنِ السَّيِّئَةِ»(9)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و به من كمك كن تا با كسى كه با من غش كرده است با نصيحت و درستى رفتار كنم و پاداش كسى را كه از من دورى گزيده است به نيكى بدهم، و كسى كه مرا نوميد كرده با بذل و بخشش جبران كنم، و با كسى كه از من بريده، با پيوستن رويارويى نمايم، و از كسى كه از من غيبت نموده به نيكى ياد كنم، و نيز توفيقم ده تا نيكى را سپاس گويم و از بدى چشم بپوشم.»
در این فراز نکاتی بیان میشود که باید آنها را در تعامل با مردم به کار بست. طرف مقابل شما مومن است، همسر شماست، فرزند شماست، نباید با او جنگ کنید؛ اگر برادر شما یک کلکی به شما زده است، نباید با او لجبازی کنید و از میدان خارجش کنید. از خداوند بخواهید چنان شما را محکم کند که مشکلاتتان را با نصح مشکل حل کنید. امام سجاد-علیهالسلام- در فراز قبل، از خداوند خواست که یاریاش کند با قدرت جلو رود، اما محدودهی قدرت باید مشخص شود، از این قدرت در همه جا نمیتوان استفاده کرد. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم»«بر كافران، سختگير [و] با همديگر مهربانند»(سورهی فتح/آیه29)
بین افراد باید تفاوت قائل شد. همسر و فرزند و برادر با دیگران تفاوت دارند.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَدِّدْنِي لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِي بِالنُّصْحِ» خدایا، مرا کمک کن اخلاق و روحیهام عوض شود و اگر کسی برخورد بدی با من داشت، من با نیکی و خیرخواهی با او رفتار کنم؛ این کار خیلی سخت است.
«وَ أَجْزِيَ مَنْ هَجَرَنِي بِالْبِرِّ وَ أُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِي بِالْبَذْلِ» وقتی کسی به کمک من نیاز دارد، کمکش کنم، هر چند مرا در سختیها تنها گذاشته باشد.
«وَ أُكَافِيَ مَنْ قَطَعَنِي بِالصِّلَةِ وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذِّكْرِ وَ أَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ وَ أُغْضِيَ عَنِ السَّيِّئَةِ» این امور، کارهای سختی است که خدا از ما میخواهد. پس باید از خدا بخواهیم که خودش به ما توفیق دهد.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ فِي بَسْطِ الْعَدْلِ وَ كَظْمِ الغَيْظِ وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ وَ إِصْلاَحِ ذَاتِ الْبَيْنِ وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ وَ سُكُونِ الرِّيحِ وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِ وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ وَ اسْتِقْلاَلِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ» (10)
«پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا به زينت صالحان آراسته فرما و زيور پرهيزكاران را به من بپوشان تا در گستردن عدل و فرو نشاندن خشم، و خاموش كردن آتش كينه، و پيوند دلهاى پراكنده و اصلاح و آشتى بر قرار كردن ميان مردم و فاش كردن نيكيها و پوشاندن زشتيها و عيبها، و نرمخويى و تواضع و خوشسيرتى و استوار گامى، و معاشرت نيك، پيشتازى به سوى نيكيها و برگزيدن احسان و تفضل و ترك سرزنش، و ترك همكارى با نااهلان و به حق سخن گفتن هر چند كه سخت باشد، كم دانستن نيكى در گفتار و كردار هر چند كه بسيار باشد، و زياد شمردن بدى در گفتار و كردار هر چند كه كم باشد، شايسته زيبايى و آراستگى صالحان گردم، و همه اينها را كه با اطاعت مداوم و همراهى با جماعت و رها كردن بدعت گزاران و آنان كه رأى و نظر اختراع شده بكار گيرند، كامل بفرما.»
این فراز دستورالعمل خیلی خوبی برای تعامل با دیگران است.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ» خدایا کاری کن که وجود و فکر من مانند صالحین شود.
«وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ فِي بَسْطِ الْعَدْلِ وَ كَظْمِ الغَيْظِ وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ وَ إِصْلاَحِ ذَاتِ الْبَيْنِ وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ» ما خانهی کاهگلی را برای سکونت انتخاب نمیکنیم، بلکه خانه گچ، پرده، فرش و … هم میخواهد. زینتهای متقین چه اموری هستند؟ ظلم نکردن، عادل بودن، با فضل رفتار کردن، حلیم بودن، کم کردن فاصلهها، آشکار کردن خوبیها، پنهان کردن بدیها، زندگی آسان داشتن، مانند بقیهی مردم بودن، کظم غیظ داشتن، جلوی اختلافات را گرفتن و …. فقط ایمان کافی نیست، باید چشم و گوش و دست ما هم مومن باشد.
حضرت فرمود نمیتوانید صالح شوید مادامی که معرفت پیدا نکنید … نمیتوانید ما را تصدیق کنید، مگر زمانی که تسلیم ما باشید. (ابواب اربعه) آنچه که از روایات در جان ما مینشیند معرفت است. معرفت، میوهی روایاتی است که میخوانیم.
«وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ وَ سُكُونِ الرِّيحِ وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ» برای خود حالتی ایجاد نکنید که از شما حساب ببرند، بلکه طوری باشید که در کنار شما آرامش داشته باشند؛ زیرا رعب مومن در دل دیگران، یک امر خدایی است و خدا به اندازهای که لازم باشد این رعب را ایجاد میکند.
اگر مومن یک تومان برای شما خرج کرد، شما دو تومان برای او خرج کنید.
«وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِ وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ وَ اسْتِقْلاَلِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي»
متقی، عیبجو نیست. در بخشش خود، حساب و کتاب نمیکند. حرف حق را میزند، حتی اگر برایش گران تمام شود. مستحق که حق دارد چیزی به او بدهیم؛ اما اگر به غیر مستحق چیزی دادید ایثار است.
بِدَوَامِ الطَّاعَةِ وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ» خدایا کاری کن که این فضایل برایم همیشگی باشد. یکی از وظایف ما این است که اهل بدع را معرفی کنیم و این از نشانههای متقین است.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ وَ أَقْوَى قُوَّتِكَ فِيَّ إِذَا نَصِبْتُ وَ لاَ تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لاَ الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ وَ لاَ بِالتَّعَرُّضِ لِخِلاَفِ مَحَبَّتِكَ وَ لاَ مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ وَ لاَ مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَيْكَ» (11)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و بيشترين روزيت را به هنگام پيرى كه بر سنين عمرم افزوده میشود برايم قرار بده و نيرومندترين تواناييت را آنگاه كه به رنج و زحمت درافتم به من ارزانى دار، و مرا با سستى در بندگيت و كورى و گمراهى از راه مستقيم خودت آزمايش مكن و هرگز مرا در معرض حرمان محبتت قرار نده و با آميختن با كسانى كه از تو دورى گزيدهاند و نيز با جدا شدن از كسانى كه به سوى تو جمع شدهاند گرفتارم مفرما.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ وَ أَقْوَى قُوَّتِكَ فِيَّ إِذَا نَصِبْتُ» رزق، توانایی است؛ یکی از مصادیق رزق، غذا است. در زمستان یک بار فسنجان بخورید. سالی یکی دو بار پرنده بخورید. خداوندا! روزیِ وسیع خود را برای دوران پیریام ذخیره نما و بالاترین قوتی که برای من در نظر گرفتهای، در زمان درماندگیام به من بده! گاهی خدا پولی را برای شما ذخیره کرده است که اگر در جوانی آن را به شما بدهد، شما پول را بدون گرفتن نتیجهای خاص خرج میکنید، اما اگر همین پول در دوران پیری به شما برسد، آبروی شما میشود. خدایا! قویترین قوّتت را زمانی که من درمانده میشوم به من عطا کن. اگر خداوند متعال به یک بچه عقل بدهد، به کارش نمیآید؛ بچه باید بازی کند؛ ولی عقل در 50 سالگی به کار فرد میآید؛ به همین دلیل خدا عقل را در 40 سالگی به انسان میدهد.(البته این امر در مورد معصوم صدق نمیکند.)
«وَ لاَ تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ» خداوندا! کسالت را از من دور کن، خصوصاً کسالت در عبادت را. اگر انسان در امور دنیایی کسل باشد، اما در عبادت شاداب باشد، چیز خاصی را از دست نمیدهد، اما اگر در عبادت کسل باشد، همه چیز از دست خواهد رفت. کسالت در اثر موسیقی، شطرنج، خوابیدن بی موقع، در مقابل والدین ایستادن، حرامخواری و … به وجود میآید.
حضرت-علیهالسلام- میفرماید:«إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْكٌ فِي الْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَمِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ»
«خداوند برای دلها و بدنها کیفرهایی دارد: تنگی در معیشت، سستی در عبادت و به هیچ وجه به بندهای کیفری بزرگتر از قساوت قلب چشانده نشده است.»(تحف العقول/ النص/ ص 296)
در جای دیگر نیز امام صادق-علیهالسلام- فرمودهاند: «مَنْ كَسِلَ عَنْ طَهُورِهِ وَ صَلَاتِهِ فَلَيْسَ فِيهِ خَيْرٌ لِأَمْرِ آخِرَتِهِ وَ مَنْ كَسِلَ عَمَّا يُصْلِحُ بِهِ أَمْرَ مَعِيشَتِهِ فَلَيْسَ فِيهِ خَيْرٌ لِأَمْرِ دُنْيَاهُ» «هركس درباره پاكى و نماز خود تنبل باشد، در او خیرى (و امیدى) براى كار آخرتش وجود ندارد. و هر كس در كار معیشت خود تنبل باشد، در او خیرى براى كار دنیایش وجود ندارد.» (اصول كافي/ج5/ص85)
این فراز از دعای ابوحمزه به فهم این فراز از صحیفه کمک میکند:«…أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ فَرَفَضْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي …»
«سرور من شايد مرا از درگاهت راندهاى و از خدمتت عز نمودهاى، يا مرا ديدهاى كه حقّت را سبك میشمارم پس از پيشگاهت دورم ساختى، يا شايد مرا رویگردان از خود مشاهده كردى، پس مرا مورد خشم قراردادى يا شايد مرا در جايگاه دروغگويان يافتى، پس به دورم انداختى، يا شايد مرا نسبت به نعمتهايت ناسپاس ديدى، پس محرومم نمودى، يا شايد مرا از همنشينى دانشمندان غايب يافتى، پس خوارم نمودى، يا شايد مرا در گروه غافلان ديدى، پس از رحمتت نااميدم كردى، يا شايد مرا انس يافته با مجالس بيكارهها ديدى. پس مرا به آنان واگذاشتى، يا شدى دوست نداشتى دعايم را بشنوى پس دورم نمودى، يا شايد به خاطر جرم و جنايتم كيفرم نمودى»
(مصباح المتهجد و سلاح المتعبد/ ج2/ص 588/دعای ابوحمزه) ترجمه
فرمودهاند اگر پیامبر -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- کسالت یا صداع میداشتند، دستها را باز میکردند و معوذتین میخواندند و دستشان را بر چهره میکشیدند، یا دو رکعت نماز میخواندند. گاهی خوردن یک استکان چای، چند عدد کشمش، یک تماس تلفنی و … کسالت را رفع میکند؛ گاهی هم ازالهی موی زائد، دعا، وضو و ….
حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- فرزندان خود را «بقلة الاکل» بیدار نگه میداشتند؛ یعنی با شام سبک. حضرت از شیطان پرسید از چه چیزی خوشت میآید؟ گفت: از پرخوری.
«وَ لاَ الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ» نابینایی و عدم تشخیص در مسیر پولدار شدن یا سیاست خیلی مهم نیست ولی در مسیر دینداری بسیار خطرناک است. برخی راه پولدار شدن را خوب میدانند و برخی خوب میفهمند که باید به زیارت امام رضا-علیهالسلام- بروند؛ این کجا و آن کجا! پولدار شدن خوب است؛ به شرطی که با بصیرت به امام رضا-علیهالسلام- باشد. اگر قرار باشد یکی از او انتخاب شود، بصیرت به امام رضا-علیهالسلام- کافی است.
«وَ لاَ بِالتَّعَرُّضِ لِخِلاَفِ مَحَبَّتِكَ» گاهی حرف انسان موجب رنجیدن سادات جلسه میشود، این مانع تقرب به خداست. اگر حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- از انسان ناراضی باشند خطرناک است، اما بیتوجهی به یک کافر خیلی مهم نیست.
«وَ لاَ مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ وَ لاَ مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَيْكَ» خدایا کاری کن با کسی که از تو جدا شده است، جمع نشوم و از کسانی که با خوبان جمع میشوند جدا نشوم.
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ وَ أَسْاَلُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ وَ لاَ تَفْتِنِّي بِالاِسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ وَ لاَ بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ وَ لاَ بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلاَنَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» (12)
«پروردگارا، بگذار با نيروى تو بر شدائد حمله آورم و دست نياز به سوى تو بگشايم و پيشانى تضرع و مسكنت بر آستان تو به خاك مالم، و مگذار به هنگام اضطرار دست نياز به سوى ديگران دراز كنم و مگذار به هنگام احتياج براى غير تو از روى فروتنى خواهش كنم و نيز نپسند به موقع ترس، به درگاه غير تو زارى نمايم كه بدين سان سزاوار خوارى و منع تو باشم و مستحق قهر و روى گرداندن تو گردم، اى بخشندهترين بخشندگان.»
ما در حالت عادی بدون هیچ مشکلی به خدا توکل میکنیم و در امور خود به او متوسل میشویم، اما در حالت بحرانی همه چیز به هم میریزد؛ در آن هنگام خدا را کنار میگذاریم و خودمان پیش میرویم. حضرت سجاد-علیهالسلام- از خدا میخواهد که کاری کند که در این شرایط، باز به او توکل کنیم و گمان نکنیم در بنبستی قرار گرفتهایم که با وجود خدا هم حل نمیشود. در مواقع بیچارگی و ترس که انسان گمان میکند دیگر هیچ کس نمیتواند به او کمک کند، زمان تضرع به درگاه خداست. پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در میانهی میدان جنگ در گوشهای دو رکعت نماز میخواند. انسان در حین دعوا دو مرتبه صلوات بفرستد یا هزار تومان صدقه بدهد. پس در هنگام بحران هم نباید پیش دیگران گردن کج کرد، بلکه فقط و فقط باید از خدا خواست، البته از مومن هم میتوان درخواست کرد، زیرا از مومن خواستن هم مانند از خدا خواستن است.
هنگام مسکنت باید به سجده رویم و گریه کنیم، نه اینکه فقط دستمان را بالا ببریم و دعا کنیم. ما در زمان غیبت امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- مسکنت داریم.
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ وَ اعْتِرَافاً بِإِحْسَانِكَ وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ» (13)
«پروردگارا، به جاى آنچه شيطان از دروغ و گمان و رشك در دل من میافكند چنان كن كه از عظمت تو ياد كنم و به توانايى تو بينديشم و بر ضد دشمنان تو تدبير نمايم، و به جاى دشنام و ناسزا يا عيبجويى و عيبگويى يا گواهى دادن باطل يا غيبت كردن برادر مؤمن و يا ناسزا گفتن به برادر حاضر و چيزهايى شبيه آن، بر زبانم سپاسگويى تو و ستايش فراوان تو و حركت در راه بزرگ شمردن تو و شكر نعمتهاى فراوان تو و اعتراف به نيكى تو و بر شمردن نعمتهايت را جارى كن.»
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ» خدایا! کاری کن آن هنگام که شیطان میخواهد دلم را خالی کند، ذکر تو دلم را پر کند. خداوندا! شیطان در وجود من نفوذ میکند، روح مرا به بدی میکشاند و در من آرزو ایجاد میکند. خداوندا! تو مگذار چنین شود چرا که اگر نور هدایت حتی اگر بر حالاتی مانند کینه و حسد بتابد، آنها را ارزشمند میکند؛ کینه به کینه از دشمن تبدیل میشود و حرص به حرص به علمآموزی. مثلاً یوسف در جریان زلیخا ارتقاء پیدا کرد. بزم شرابی که برای امام هادی-علیهالسلام- ترتیب داده بودند، تبدیل به بزم اثبات شکوه و عظمت امام شد، با اذن حملهای که امام به شیر روی پرده داد. صحنهی رویایی موسی و جادوگران نیز باعث عظمت موسی شد. یوسف-علیهالسلام- را ببینید چگونه تدبیر کرد: پنهان کردن جام، دادن گندم، ندادن آن، دعوت از برادرانش و … . حضرت امیرالمومنین-علیهالسلام- در طول چهار سال به اندازهی چهار صد سال تدبیر کردند و بسیاری از فتنهها را خواباندند.
«وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ وَ اعْتِرَافاً بِإِحْسَانِكَ وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ» خدایا! آنچه از کذب و غیبت و … بر زبان من جاری میشود، نطق به حمد خودت قرار ده. این امر چگونه ممکن است؟ این امر فقط با لعن جبت و طاغوت امکانپذیر میشود.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّي وَ لاَ أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّي وَ لاَ أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي وَ لاَ أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي وَ لاَ أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي» (14)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست، و مگذار كه بر من ستم رود در حالى كه تو بر جلوگيرى از ستم توانايى، و نيز روا مدار كه من ستم كنم در حالى كه تو میتوانى مرا از ستم باز دارى و تا راه هدايت تو باز است نپسند كه در گمراهى بمانم، و نخواه كه من نيازمند شوم در حالى كه وسعت زندگيم از جانب تو است. و تا دارائيم از سوى تو است مرا از طغيان و عصيان باز دار.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّي وَ لاَ أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّي»خدایا یاری کن کسی به من ظلم نکند؛ در حالی که تو قدرت داری این ظلم را از من دفع کنی. من هم ظالم نباشم؛ چون مانند تویی قادر است از من انتقام گیرد. برخی اوقات باید حرز همراهتان داشته باشید که به شما ظلم نشود، با همراه داشتن حرز و گفتن بسم الله و خواندن چهار قل و دادن صدقه از خانه بیرون بروید. خوش زبانی کنید، کارها را به موقع انجام دهید تا به شما ظلم نشود. در این صورت اگر رشتهی همهی کارها هم از دستتان خارج شود، خدا قدرتش را در سامان دادن امورتان به شما نشان میدهد.
«وَ لاَ أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي وَ لاَ أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي وَ لاَ أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي» خداوندا! کاری کن با وجود هادیای مانند تو، گمراه نشوم؛ با وجود گشایشگری مانند تو، دستم خالی نشود؛ با وجود صاحب قدرتی مانند تو، سرکش نشوم. ما باید این دیدگاه را بر خود حاکم کنیم؛ به پول و قدرت خود بسنده نکنیم، بلکه به قدرت الهی دلگرم باشیم، بر خدا توکل کنیم و احساس کمبود نکنیم. خداوند متعال همانطور که از پیامبران و امامان حمایت میکند، پشت و پناه مؤمن نیز هست؛ البته به شرطی که مؤمن او را مدافع خود قرار دهد. این را بدانیم که هر فردی هرقدر هم ضعیف باشد، خدای قادری دارد؛ لذا بر او ظلم نکنیم. اگر گفتیم مؤمن، خدا را دارد، چیز زیادی نگفتهایم. با داشتن خدا نگران نفهمیدن نباشیم و بگوییم «رَبِّ زِدْني عِلْماً»(سورهی طه/ آیه114)، خدایا به من نور، فهم و کمال بده. اگر خود را با وجود خدا فقیر بدانیم، بیچارهایم. خدا به کسی که او را قبول ندارد هم روزی میدهد، حال آیا روزیِ خود را از شما که خود را بندهی او میدانید دریغ میکند؟!
نماز شب بخوانید، گریه کنید و از خدا بخواهید؛ از خدا بخواهیم در همین سن چیزی را که قرار است هفتاد سال دیگر به شما بدهد، همین الان با عافیت به شما بدهد.
کلمات معصومین-علیهمالسلام- اینگونه است؛ همهی امور ما را سامان میدهد.
«اَللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ وَ إِلَى عَفْوِكَ قَصَدْتُ وَ إِلَى تَجَاوُزِكَ اشْتَقْتُ وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ وَ لَيْسَ عِنْدِي مَا يُوجِبُ لِي مَغْفِرَتَكَ وَ لاَ فِي عَمَلِي مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ وَ مَا لِي بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِي إِلاَّ فَضْلُكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَيَ» (15)
«پروردگارا، به گذشت و آمرزش تو روى كرده و اشتياق دارم و به سوى بخشش تو آهنگ كردهام و به گذشت تو اشتياق دارم و به احسان و نيكى تو اعتماد آوردهام ولى دستم از آنچه موجب آمرزش تو گردد تهى است و در كردارم هيچ چيزى كه به موجب آن، مستحق بخشش تو گردم وجود ندارد. و بعد از آنكه خويشتن بر ضد خويش گواهى دادهام، جز به فضل تو اميدى ندارم. پس بر محمد و آل او درود فرست و فضل و احسانت را بر من فرو فرست.»
«اَللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى وَ وَفِّقْنِي لِلَّتِي هِيَ أَزْكَى وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى» (16)
«پروردگارا، زبانم را به هدايت گويا كن و به قلبم تقوى را الهام فرما، و بر آنچه پاكتر و پسنديدهتر است توفيقم ده، و مرا به سوى آن فضيلت كه رضايت تو را بيشتر تأمين كند بگمار.»
«اَللَّهُمَّ اسْلُكْ بِيَ الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى وَ اجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا» (دعای 20 صحیفهی سجادیه/ مکارم اخلاق/فراز17)
«پروردگارا، مرا به بهترين راه ببر، و آنسان قرارم ده كه بر دين تو بميرم و زنده گردم»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ مَتِّعْنِي بِالاِقْتِصَادِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ وَ ارْزُقْنِي فَوْزَ الْمَعَادِ وَ سلاَمَةَ الْمِرْصَادِ» (18)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از ميانهروى بهرهمند گردان، و در صف رستگاران و راهنمايان به خير و نيكى قرارم ده و از بندگان شايسته به حسابم آور و رستگارى در قيامت و نجات و سلامتى از دوزخ را روزيم فرما.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ مَتِّعْنِي بِالاِقْتِصَادِ» خدایا! یاریام کن که راه اعتدال در پیش گیرم.
«وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ» خدایا! کاری کن که درست کردار باشم، کارم محکم باشد و اشتباه نکنم.
من به چشم خود دیدم که سعودیها بعد از این که ماشینهایشان را قفل میکردند و دکمهی ریموت را میزدند، با این حال درهای ماشین را امتحان میکردند که بسته باشد. ما بر اساس ایمانمان خوشبین هستیم، ولی سعودیهای چون ایمان ندارند، خوشبین هم نیستند. کار آنها در این زمینه بهتر است، چون کار را باید محکم و جدی انجام داد. در زندگی مثل یهودیها کار کنید و همه چیز را محکم بگیرید ولی بعد مثل مومنین عمل کنید و هر چه پیش آمد را خیر به حساب آورید.
مومن زرنگ است، با دلخوشی بیجا زندگی نمیکند، بلکه بر اساس واقعیت زندگی میکند. کارهایتان را به موقع انجام دهید، کار امروز را برای فردا نگذارید.
«وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ» من برای دیگران اسوه و الگو باشم، نه اینکه دیگران برای من نمونه باشند. خدایا! مرا صالح قرار ده. همان طور که یک نفر را پیغمبر قرار دادی، میتوانی مرا هم از صالحین قرار دهی. خداوند با تغییر چند صفت میتواند انسان را صالح عباد کند.
«وَ ارْزُقْنِي فَوْزَ الْمَعَادِ وَ سلاَمَةَ الْمِرْصَادِ» خدایا! کاری کن که در آخرت سربلند باشم. خیلی مهم است که جای من آنجا کجا باشد. درجات بهشت خیلی با هم متفاوت است. خدایا! یاری کن از آنجایی کمینگاه است و در حال نظارهی من هستی، به سلامت عبور کنم.
«اَللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسِي مَا يُخَلِّصُهَا وَ أَبْقِ لِنَفْسِي مِنْ نَفْسِي مَا يُصْلِحُهَا فَإِنَّ نَفْسِي هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا»(19)
«پروردگارا، به خاطر رضاى خويش آنچه مايهی رهائيم شود از من بگير، و براى من از خودم چيزى را به جاى گذار كه صلاح نفسم باشد، زيرا نفس من هلاك خواهد شد مگر آنكه تو آن را مصون دارى و در پناه عصمت تو قرار گيرد.»
«اَللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِي إِنْ حُرِمْتُ وَ بِكَ اسْتِغَاثَتِي إِنْ كَرِثْتُ وَ عِنْدَكَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ وَ لِمَا فَسَدَ صَلاَحٌ وَ فِيمَا أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ فَامْنُنْ عَلَيَّ قَبْلَ الْبَلاَءِ بِالْعَافِيَةِ وَ قَبْلَ الْطَّلَبِ بِالْجِدَةِ وَ قَبْلَ الضَّلاَلِ بِالرَّشَادِ وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ وَ هَبْ لِي أَمْنَ يَوْمِ الْمَعَادِ وَ امْنِحْنِي حُسْنَ الْإِرْشَادِ»(20)
«پروردگارا، آنگاه كه اندوهناك شوم، تو مايه سامان و خشنودى منى، و آنگاه كه محروم و نوميد گردم، فرياد رس و اميدم تويى، و آنگاه كه گرفتارى به من رو آورد، فرياد رسم تويى. آنچه از دست ما به در رود نزد تو باز خواهيم يافت. و آنچه به فساد گراييده است نزد تو صلاح و سازگارى خواهد يافت و در آنچه زشت شمردهاى تغييرش به دست تو است، پس، پيش از گرفتارى، بر من عافيت و تندرستى ببخش، و پيش از خواستن، حاجت روا كن و پيش از گمراهى، راهنمائيمان گردان، و مرا از عيبجويى بندگان كفايت فرما، و ايمنى و راحتى روز قيامت را بر من ببخشاى و به من خوبى ارشاد و راهنمايى كردن را عطا فرما.»
ما فکر میکنیم در موارد معدودی باید به یاد خدا بیفتیم و از او بخواهیم و در بقیهی موارد باید خودمان تلاش کنیم و خود را اذیت کنیم. امام-علیهالسلام- در قالب دعا به ما تذکر میدهد که چنین نیست و تمام امور به عهدهی خداست.
«اَللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ» سرمایهی ما خداست. ما نسبت به خیلی از آفریدهها کوتاه و کوچک و مانند بچهها هستیم؛ به آسمان نگاه کنید، عظمت کوهها را ببینید، اما فکر میکنیم که بزرگ شدهایم و قدرت گرفتهایم. کمی سرمای زیاد به ما برسد، از بین میرویم، اگر آب به ما نرسد، هلاک میشویم. حال آیا با این ضعف و ناتوانی نباید بگوییم أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ؟ «إِنْ حَزِنْتُ» نه فقط به این معنا که زمانی که غصهدار میشویم، بلکه یعنی زمانی که در انجام کاری میمانیم. گاهی صبحها وقتی خواب سنگین مستولی میشود، نمیتوانیم یک پلک سبک را حرکت دهیم. مگر سنگینی پلک چهقدر است؟
«وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِي إِنْ حُرِمْتُ» ما همیشه و همه جا در محرومیت به سر میبریم. بالاترین آرزوی مومن دیدار امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- است، اما از آن محرومیم.
«وَ بِكَ اسْتِغَاثَتِي إِنْ كَرِثْتُ» استغاثهی من به توست. چه زمانی؟ زمانی که میبینم هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم.
«وَ عِنْدَكَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ وَ لِمَا فَسَدَ صَلاَحٌ» همهی آنچه که از دست دادهام، نزد خداست، مانند کسی که تمام اموال مسروقه نزد او نگهداری شود.
«وَ فِيمَا أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ» خدایا! تغییر آنچه که نزد تو ناپسند است برای تو آسان است. امام سجاد-علیهالسلام- دستش خالی نیست، مومنی که به ایشان تأسی کند نیز دست پر برمیگردد.
«فَامْنُنْ عَلَيَّ قَبْلَ الْبَلاَءِ بِالْعَافِيَةِ» ما یک حرز به دیوار منزل نصب کردهایم و قبل از خروج از منزل آن را میخوانیم. ما نمیدانیم بیرون از منزل چه اتفاقی در انتظار ماست، شاید یک رانندهی مست دارد در حین رانندگی از کنار ما میگذرد. شاید یک چالهی تازه کنده شده و … . ما از همهی این اتفاقات بیخبریم. یک حرز میتواند ما را در مقابل حوادث حفظ کند. اینکه حضرت میفرماید «فَامْنُنْ عَلَيَّ قَبْلَ الْبَلاَءِ بِالْعَافِيَةِ»، وقتی تمام امور را در دست خداوند دانستی، خداوند اینگونه حفظت میکند. ما هیچ نیستیم، با چه قدرت و فکری میخواهیم مشکلاتمان را حل کنیم! همهی این آشفتگیها به دلیل این است که انسانها میخواهند خودشان امورشان را تدبیر کنند.
«وَ قَبْلَ الْطَّلَبِ بِالْجِدَةِ وَ قَبْلَ الضَّلاَلِ بِالرَّشَادِ» خدایی که شیعه بودن را قبل از طلب به ما داده است، چشم و گوش و عقل و فهم داده است، آیا الهام و سروش غیبی به ما نمیدهد؟ خداوند که بخیل نیست، اما وقتی گوش من بسته است، چاره چیست؟!
«وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ وَ هَبْ لِي أَمْنَ يَوْمِ الْمَعَادِ» خداوندا! زندگی با مردمی که عقایدی متفاوت با عقاید ما دارند و شاید خدا را قبول ندارند برای ما آسان کن. گاهی در مجلس عروسی فردی که ادعای تدین دارد هم رعایت نمیکنند.
«وَ امْنِحْنِي حُسْنَ الْإِرْشَادِ» «وَ امْنِحْنِي» بالاتر از «هَبْ لِي» است. خدایا! آن هدایت خاص را به من برسان که اگر رسید من متوجه میشوم چرا مریضم، فقیرم، درس را میفهمم یا نمیفهمم و … .
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ادْرَأْ عَنِّي بِلُطْفِكَ وَ اغْذُنِي بِنِعْمَتِكَ وَ أَصْلِحْنِي بِكَرَمِكَ وَ دَاوِنِي بِصُنْعِكَ وَ أَظِلَّنِي فِي ذَرَاكَ وَ جَلِّلْنِي رِضَاكَ وَ وَفِّقْنِي إِذَا اشْتَكَلَتْ عَلَيَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْكَاهَا وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا»(21)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و به لطف خويش، پيشامدهاى بد را از من دور كن، به نعمت خويش مرا پرورش ده، و به كرم و بخشش خويش مرا اصلاح كن و به صنع و رحمت خويش دردم را درمان فرما، و در سايه رحمت بىپايانت مرا جاى ده و خوشنوديت را شامل حالم گردان، و چون كارها به هم در پيچند، درستترين آنها را بر من بنمايان، و آنگاه كه اعمال با يكديگر مشتبه شوند به پاكيزهترين آنها هدايت فرما و وقتى اقوام و مذاهب، روى در روى يكديگر شوند به حمايت و پيروى از پسنديدهترين آنها توفيقم ده.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ادْرَأْ عَنِّي بِلُطْفِكَ» این فراز برای درک رحمت و گذشت خدا نظیر ندارد. بالاتر از صفات خدا، خودِ خداست. خدا صفات بسیاری دارد و مهربانی یکی از آنهاست. خدایا به خدایی خودت از من بگذر. گمان نکن این امری است که نمیشود. بالاترین این گذشتها در جریان حرّ اتفاق افتاد؛ حرّ جهنمی، محبوب امام حسین-علیهالسلام- میشود و این به خاطر گذشت خداست.
«وَ اغْذُنِي بِنِعْمَتِكَ» خدایا! نعمتهایت را بر من بفرست. خدا میتواند تابستان را بهار قرار دهد، گرچه تابستان بالاتر از بهار است؛ میوههای بهار در تابستان ثمر میدهد.
«وَ أَصْلِحْنِي بِكَرَمِكَ»
«وَ دَاوِنِي بِصُنْعِكَ» این دعا مقداری همت میخواهد. یعنی خدایا آن صنع اولیه را دوباره به من بازگردان. کسی که چشمش در حرم امام رضا-علیهالسلام- شفا مییابد، چشم او را عوض کردهاند، نه اینکه چشم قبلی را اصلاح کرده باشند.
«وَ أَظِلَّنِي فِي ذَرَاكَ وَ جَلِّلْنِي رِضَاكَ وَ وَفِّقْنِي إِذَا اشْتَكَلَتْ عَلَيَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا» گاه میبینیم کارها به هم پیچیده شده؛ مثلاً 270000 بشکه نفت باید صادر شود، اما 7000 بشکه بیشتر صادر نمیشود، اما معدنی کشف میشود که این خسارت را جبران میکند و این بخش از بودجهی کشور را تامین میکند. در دستگاه خدا باید به دنبال چنین چیزی بود. شخصی به امام رضا-علیهالسلام- گفت که شما رافضی هستید، هر چند که مومن بود. امام به منزل رفتند و نماز خواندند و دعا کردند. فردای آن روز مغازهی آن فرد آتش گرفت. آن شخص آمد و به امام تواضع کرد. حضرت-علیهالسلام- فرمود که مشکل او همین مغازه بوده است.
«وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْكَاهَا» خداوندا! من نمیدانم این کار بهتر است یا آن! تو ازکیترین اعمال را برای من رقم بزن.
وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا» آنجا که اختلافی به وجود آمد به بهترین وجه آن را حل کن.
این فراز از صحیفه کلیدی در زندگی ماست.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَوِّجْنِي بِالْكِفَايَةِ وَ سُمْنِي حُسْنَ الْوِلاَيَةِ وَ هَبْ لِي صِدْقَ الْهِدَايَةِ وَ لاَ تَفْتِنِّي بِالسَّعَةِ وَ امْنِحْنِي حُسْنَ الدَّعَةِ وَ لاَ تَجْعَلْ عَيْشِي كَدّاً كَدّاً وَ لاَ تَرُدَّ دُعَائِي عَلَيَّ رَدّاً فَإِنِّي لاَ أَجْعَلُ لَكَ ضِدّاً وَ لاَ أَدْعُو مَعَكَ نِدّاً» (22)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست، و تاج بىنيازى و قناعت را بر سرم بگذار و مرا با زيبايى ولايت در كارهايى كه به آن قيام میكنم بياراى، و به من، صداقت در هدايت عطا فرما، و به فتنه ثروت و فراخى گرفتارم نكن، و زندگى آسوده و آرامش خاطر به من ارزانى دار، و زندگى را بر من دشوار مساز، و دعايم را به سوى من باز مگردان، زيرا من آن بنده مخلصى هستم كه براى تو شريكى قرار نمیدهم و با تو مانندى را نمىخوانم.»
گویا در این فراز مانند یک سوره، تمام حقایق و معارف بیان شده است.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَوِّجْنِي بِالْكِفَايَةِ» تاج پادشاهی را که روی سر کسی بگذارند، تمام قدرت و تصرف او تا زمانی است که این تاج بر سر اوست. خدایا! کاری کن که کفایت من جزء اولین زینتها و شاخصها و ویژگیهای من باشد. اگر کفایت مومن حل شود، تمام امورش حل میشود؛ نه خود را ذلیل میکند، نه طمع میکند، نه شکست میخورد و نه حریص میشود. خدایا! تاج کفایت را بر سرم بگذار تا از ذهنم هم نگذرد برای درخواستی نزد کسی روم. اگر فرد ثروتمندی نزد من آمد، بین او و فرد فقیر تفاوتی قائل نشوم. تفکر من اینگونه باشد که من بینیاز از خَلقم.
«وَ سُمْنِي حُسْنَ الْوِلاَيَةِ» خداوندا! مرا در تدبیرهایم خوشنام کن تا مشورتها، راههای خوب و درست را نشان دهم. این حسن تدبیر از جانب خداوند است. خدایا! مرا موفق کن در هر کار و نقشی که هستم، خوب آن را مدیریت کنم؛ نقش فرزندی، پدری، استادی و …
فردی تعریف میکرد آقای مسنی تلفنی با خانمش صحبت میکرد و خطاب به او میگفت عروس خانم! گفتم شما چطور به همسرت که سن بالایی هم دارد، عروس خانم خطاب میکنی؟ گفت ما هنوز هم مانند اول ازدواجمان هستیم و حتی یک بار هم با هم جر و بحث نداشتهایم. هدایت هم درجات دارد.
«وَ هَبْ لِي صِدْقَ الْهِدَايَةِ» حال که به من کفایت و تدبیر دادی، دائماً هنگامی که دیگران را بالا میبرم، مرا هم بالا ببر.
«وَ لاَ تَفْتِنِّي بِالسَّعَةِ» خدایا! موانع را از سر راه من بردار. نکند به خاطر احساس دارایی طغیان کنم! نکند اگر مقبولیت پیدا کردم، تواضع نکنم! نکند اگر خواب خوبی دیدم، عبادت نکنم!
وسعت رزق خیلی خوب است، اما دعا کنید در این رزق واسع، فتنه و بلا نباشد؛ بلاهایی مانند عُجب، فخر فروشی و … . گاهی فرد اسکناسهایش زیاد شده، اما به شخصیتاش چیزی اضافه نشده است؛ مانند ماشینی که قرآن جابهجا میکند؛ این ماشین همان ماشین باقی میماند و رشدی نمیکند.
«وَ امْنِحْنِي حُسْنَ الدَّعَةِ» گاهی انسان زندگی میکند اما زندگیاش مانند مرگ است؛ مثلاً به موقع ازدواج نمیکند، به موقع صاحبخانه نمیشود، به موقع صاحب فرزند نمیشود. همهی این امور اتفاق افتاده، اما نه به موقع. آقا شصت ساله شده ولی تازه اولین فرزندش در شرف ازدواج است، کار خیلی سخت میشود!
«وَ لاَ تَجْعَلْ عَيْشِي كَدّاً كَدّاً وَ لاَ تَرُدَّ دُعَائِي عَلَيَّ رَدّاً فَإِنِّي لاَ أَجْعَلُ لَكَ ضِدّاً وَ لاَ أَدْعُو مَعَكَ نِدّاً» خداوندا! زندگی با عافیت به من عطا کن، نه زندگیای که به سختی ادارهاش کنم. این امر دست خداست! گاه فراوانی میدهد و گاهی کاستی. اگر شما زودتر فراوانی را از خدا خواستید، خدا همان را برای شما مقدر میکند.
خدایا! کاری کن زندگی من تکه تکه نباشد. شخصی ماشین دارد، اما هر روز مکانیکی است؛ بچه دارد، اما بچهاش تالاسمی دارد. از خدا بخواهید اینطور نشود.
من با دو برادر عازم شهر یزد شدم، در بین راه در رستورانهای خوبی پذیرایی میشدیم. یک روز یکی از آن دو برادر نیامد و ما را با برادر دیگر فرستاد. آن روز به ما غذای خوبی نرسید و در آخر روز به رستوران کثیفی رسیدیم و آن برادر با لذت غذای آنجا را خورد؛ اما من نتوانستم بخورم. بعدها برادر اول به من گفت که برادر دوم کارمند زندان است و این غذاها برای او خوشمزه است. من به آن برادری که کارمند زندان بود گفتم برادرت خوش قدم است. گفت بله، چون در خانهی او همیشه باز است.
مادر آقا فخر به ایشان میگفت میترسم که شما جهنمی شوید! زیرا مراجعانش باید اموری را رعایت میکردند و نمیکردند و ایشان مجبور میشدند تذکر دهند؛ گاهی هنگام تذکر عصبانی میشدند، مادر ایشان میگفت که عصبانی نشو!
دربارهی سعد معاذ در تاریخ آمده است با اینکه سورهی توحید را فراوان میخواند و ملائک را جذب میکرد، اما پس از مرگ به محض قرار گرفتن در قبر عذابش شروع شد و این عذاب نبود مگر به دلیل بداخلاقی در خانه.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنَعْنِي مِنَ السَّرَفِ وَ حَصِّنْ رِزْقِي مِنَ التَّلَفِ وَ وَفِّرْ مَلَكَتِي بِالْبَرَكَةِ فِيهِ وَ أَصِبْ بِي سَبِيلَ الْهِدَايَةِ لِلْبِرِّ فِيمَا أُنْفِقُ مِنْه» (23)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و مرا از زياده روى باز دار، و روزىام را از زيان و تلف ايمن دار و به دارائيم بركت ده، و مرا به خاطر آنچه از دارائيم به نيكى انفاق مىكنم به راه هدايت و رستگارى برسان.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنَعْنِي مِنَ السَّرَفِ»
یعنی خدایا! به من عقل بده تا متوجه شوم حد اسراف کجاست. خودِ اشتها یک حد است و لذا فرمودهاند قبل از سیری دست از غذا بکشید. در حرف زدن نیز خودِ انسان متوجه میشود که در یک حدی باید توقف کند و با این کار خود را به تعقل بزند. در امر مجامعت هم انسان تا یک حدی متوجه میشود که نیاز واقعی است و بیش از آن انسان احساس ضعف میکند ولی برای خود نیاز کاذب میآفریند.
«وَ حَصِّنْ رِزْقِي مِنَ التَّلَفِ» یک راه حفظ رزق از تلف این است که به دل انسان الهام میشود که صدقه بیندازد. گاهی یک صلوات باعث میشود که جرثقیل، ماشین شما را نبرد. خدا با این اسباب رزق شما را حفظ میکند.
«وَ وَفِّرْ مَلَكَتِي بِالْبَرَكَةِ فِيهِ» علاوه بر اینکه خداوند مالِ شما را حفظ میکند، به دل شما الهام میکند که مُهر کربلا بخرید، غذای مفید بخرید، کفش خوب بخرید، با هزار تومان در ساخت مسجد شریک شوید.
فردی پیام داد که طلاهای همسرم را از خانه دزدیدهاند. پرسیدم چهقدر بود؟ گفت 40 میلیون تومان. گفتم خوب شد که بردند! این همه طلا برای چه بود! باید به پدرت کمک میکردی، دست خواهرت را میگرفتی! چون این کارها را نکردی برکت نداشت.
به فردی که 550 میلیون تومان در معاملهی آهن ضرر کرده بود، پیغام دادم که چون چند سال است برای جلسهی امام حسین-علیهالسلام- بانی نشدهای چنین خسارتی کردی. خودِ او هم تصدیق کرد.
«وَ أَصِبْ بِي سَبِيلَ الْهِدَايَةِ لِلْبِرِّ فِيمَا أُنْفِقُ مِنْه» مومن همیشه صائم، راکع، ساجد و … است. طلبه همیشه در حال کسب علم است، چه وقتی که مذاکرهی علمی دارد و چه وقتی که ندارد. خدایا! کارهایی که انجام میدهم سبب شود آنچه که باید از جانب تو به من برسد، به خوبی و به موقع برسد، مانند قطاری که روی ریل قرار میگیرد؛ ریل، سَبیل است.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الاِكْتِسَابِ وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ فَلاَ أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ وَ لاَ أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ» (24)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست، و تلاش معاش را بر من آسان گردان و بى حساب روزيم ده تا از بندگى تو به خاطر به دست آوردن روزى باز نمانم، و پيامدهاى ناگوار كسب را تحمل نكنم.»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الاِكْتِسَابِ» خدایا! کاری کن که کسب روزی برای ما آسان شود، پول را که بانک مرکزی چاپ کرده و وزنی ندارد و به راحتی جابهجا میشود. طوری شود که روزی بدون موونه به ما برسد.
فردی برای مشورت در مورد شغل فرزندش خدمت امام-علیهالسلام- رسید. حضرت-علیهالسلام- خیاطی را پیشنهاد کرد، اما او آهنگری را در پیش گرفت که گمان میکرد درآمد بیشتری دارد. امام-علیهالسلام- فرمود ما راحتی فرزند تو را میخواستیم، همان پولی که در آهنگری به او میرسد، در خیاطی هم به او میرسید.
«وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ» خدایا! رزق من را بر اساس اعضای خانوادهام قرار نده، بلکه بدون حساب روزی بده. روزیِ ما در این روزگار گنجشکی شده است: یارانه، شهریه؛ به اینها که نمیتوان گفت رزق! خدا اگر بخواهد من حیث لایحتسب به ما روزی بدهد، اسبابی قرار میدهد که روزی بدون حساب به ما برسد.
«فَلاَ أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ وَ لاَ أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ» خدایا! کاری کن به جای اینکه برای کسب روزیام زمان صرف کنم، زمانم صرف مطالعه و عبادت شود.
متاسفانه خیلی از ما فکر میکنیم فرمایش امام سجاد-علیهالسلام- دست نیافتنی است، گویا امام برای خودش میگوید! امام سجاد-علیهالسلام- تمام فکر و ذکرشان به یک جا متمرکز شده و همه چیز را تنها از خدا میخواهند، لذا خدا همه چیز به ایشان میدهد، ولی ما از ده جزء روزیمان، تنها یک جزء را از خدا میخواهیم. در حال حاضر ما فقط با روزی تضمین شدهی خدا زندگی میکنیم.
«اَللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِي بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ» (25)
«پروردگارا، به قدرت كاملهات خواستههايم را برآور، و به عزت و چيرگيت از آنچه مىترسم پناهم ده.»
همت مردم پایین آمده و چیز زیادی از خدا نمیخواهند. مردم از خدا نخواستند که به آنها خانهی هزار متری بدهد، گفتند خدایا به ما یک خانه بده، گرفتار آپارتمان شدند. گفتند خدایا به ما غذا بده، معلوم نیست چه غذایی با چه کیفیتی به آنها میرسد. الان مردم از خدا روزیهای بخور و نمیر میخواهند، خدا هم همینطور به آنها میدهد.
من خدمت آقای حق شناس عرض کردم که سه چهار ماه است ازدواج کردهام و خانهای میخواهم که تا آخر عمر مناسب ما باشد. ایشان گفتند اشتهایت هم مثل من خوب است. بعد داستان خانهدار شدن خود را تعریف کردند که چهل تا زیارت عاشورا شروع کردم و زیارت هفدهم یا هجدهم بودم که در تیمچه بازار کسی یک پاکت پول به من داد و گفت این پول خانهات! شمردم دیدم کم است، گفتم این نیست. چند روز بعد دوباره به من پولی داد و آن را برای خرید خانهی گرانی در تهران کامل کرد.
من هم زیارت عاشورا را شروع کردم. آقای شفیعی پیش من آمد و گفت من زمینی در قم دارم، شما آن را از من بخر. من آن زمان نمیدانستم که ایشان خواب دیده است. ما هر قسمتی از خانهمان را با نام یک معصوم ساختیم.
اگر کمی همت داشته باشیم به ما همه چیز میدهند؛ با یک نذر حضرت زینب-سلاماللهعلیها-، زیارت عاشورا و … . به جمکران بروید، به حرم حضرت معصومه-سلاماللهعلیها- بروید و عرض کنید چهطور آقای مرعشی-رحمهاللهعلیه- و امام خمینی-رحمهاللهعلیه- و سایر علما را اداره کردید، ما را هم اداره کنید. بعد ببینید چه میشود. گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟!
###########
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لاَ تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ» (26)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و آبرويم را در ميان مردم نگهدار، ارزشم را با نيازمندى به خلق، كم نكن تا از روزى خوارانت روزى بخواهم، و دست نياز به سوى آفريدگان پست و شريرت دراز كنم و به ستايش آنكه به من چيزى بخشيده گرفتار شوم و به نكوهش كسى كه مرا منع كرده است مبتلا گردم، در حالى كه بخشيدن و نبخشيدن به دست تو است و تو ولى آنى، نه ايشان.»
این یک فراز کوتاه است، اما امام-علیهالسلام- هر آنچه با آن درگیر هستیم را از خدا خواسته است.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ» خدایا! علم مفید، عزت و … را به آسانی به من برسان. خداوند متعال هم رزقِ با سختی دارد و هم رزقِ با آسانی. یک نفر باید 700 متر زیر زمین کار کند تا روزی بگیرد و یکی با شغلی بسیار راحت. برخی حیوانات از مردار تغذیه میکنند و برخی از شهد گل؛ برخی به سختی میخزند و برخی به آسانی میدوند. یک حیوان به آسانی وضع حمل میکند و دیگری به سختی. یک میوه بهشتی است مانند انار و یک میوه دهان را گس می کند. خداوند قدرتش را با این همه تنوع نشان میدهد.
«وَ لاَ تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاِقْتَارِ» خدایا! نکند شرایط طوری شود که همه چیز به هم بریزد و من ورشکست شوم.
«فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ» همراه فرد متمولی به کرج میرفتیم. یکی از پولدارترین افراد کرج با او تماس گرفت و گفت من به صد هزار تومان پول نیاز دارم. او خندید و گفت این فرد پولدار برای صد هزار تومان مانده است. گفتم نخند، این امتحان است و خدا دارد به تو گوشزد میکند. یک سال بعد با من تماس گرفت و گفت من امروز محتاج بیست هزار تومان شدهام و مجبور شدم به پسرم رو بیندازم.
«وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ» خدایا! نکند تنگی رزق باعث شود من به حالی از ذلت بیفتم که اگر کسی به من پولی نداد از او بد بگویم و اگر داد از او خوبی بگویم؛ حال آنکه اگر پیش تو میآمدم دادن و ندادن در دست تو بود و من به این سختی نمیافتادم که نزد همردیف خودم بروم و ذلیل شوم.
اصل این است که خداوند هرگز مومن را دچار این ذلت نکند که برای پول به فرد غیر مومنی دجوع کند. قرض مومن از مومن را خودِ خدا پذیرفته است. حتی شخصی که تکدی میکند هم از خدا روزی میگیرد. «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ» «كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجهاش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟»(سورهی حدید/آیهی11)
گاهی انسان باید به شخصی که حتی متمول است، پولی هدیه کند یا اگر با جمعی برای غذا خوردن بیرون میرود، مبلغ غذا را زودتر از بقیه حساب کند تا گمان نشود که سربار دیگران است.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِي صِحَّةً فِي عِبَادَةٍ وَ فَرَاغاً فِي زَهَادَةٍ وَ عِلْماً فِي اسْتِعْمَالٍ وَ وَرَعاً فِي إِجْمَالٍ»(27)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست، و تندرستى در عبادت را به من ارزانى دار و نيز فراغت و آسايش در زهد را و علم با عمل و پرهيزكارى همراه با ميانه روى را روزى من فرما.»
عمدهترین بخش خداشناسی، همین ارتباط و خواستن از خداست، یعنی انسان هر قدر به درگاه خداوند برود، توحیدش قویتر میشود.از خدا بخواهید وقتی امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- به شهر شما تشریف میآورند، شما همان جایی باشید که حضرت میروند. از خدا بخواهید یاری کند که یتیمداری کنید یا به فقرا رسیدگی کنید. از خدا بخواهید موفق شوید حسینیه و مسجد بسازید. از خدا بخواهید که بتوانید نسل مومن تربیت کنید. از خدا بخواهید به شما علم مفید دهد. این اشتها در شما سبب میشود به نحوی این خواستهها مستجاب شود، اگر برای شخص شما مستجاب نشود، شاید برای نسل شما مستجاب شود.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِي صِحَّةً فِي عِبَادَةٍ» خدایا! روزیام کن که تمام آنات دنیا و آخرتم در عالیترین احوال باشد. این کار برای خدا قطعی است. حیوانات بیمارستان، بهداشت، مسکن و … ندارند و در عین حال سالم هستند. خدا می تواند یک مومن را از روز اول تا روز آخر در سلامتی کامل و بدون ذرهای بیماری نگه دارد. انبیاء از روز اول تا آخر در بهترین حالت توفیق و طاعت بودهاند. باید از خدا بخواهید. امام سجاد-علیهالسلام- این مطلب را در قالب دعا به ما میآموزد.
«وَ فَرَاغاً فِي زَهَادَةٍ» یعنی در این دنیا از مشغلهها بیرون بیاییم و فراغ بال پیدا کنیم. زهد به معنای آخرتی زندگی کردن در دنیاست. خیلیها در مسجد که جای زهد است از دنیا صحبت میکنند. فراغ بال چیز با ارزشی است به این معنی که انسان هیچ همی نداشته باشد، مثلا فردی یک سال فکر میکند فلان چیز را بخرد، هنوز هم نخریده است؛ یک نفر همان چیز را دارد، بدون اینکه چیزی از آخرتش کم بشود؛ این را هم باید از خدا خواست. در دنیا به دنبال ساعت طلایی نباشید و از همین فراغ بالهای کوتاه استفاده کنید؛ یک جزء قرآن بخوانید، یک مقاله راجع به مواسات اخوان بنویسید، دو کتاب از کتب علامه مجلسی بخوانید. گاهی در خود این فراغ بال، غفلت هست. انسان وقتی میداند که 15 روز در مشهد است برای زیارت سستی میکند، ولی وقتی میداند که 1 روز در مشهد است از آن روز استفاده میکند.
«وَ عِلْماً فِي اسْتِعْمَالٍ» خداوندا! علمی به من بده که سراسر عمل باشد. در روایت آمده است که مومن بعد از نماز دست به مهرش بکشد و به بدنش بمالد تا صحت یابد. حضرت به معاذ فرمود که نماز صبح را در زمستان سر وقت و در تابستان هنگام روشنی هوا بخوان تا مردم به استراحتشان برسند و در نماز جماعت حال مامومین را در نظر بگیر و خستهشان نکن. من علم میآموزم که خودم یاد بگیرم نه اینکه روی منبر برای دیگران بگویم، هر چند که اگر لازم شد روی منبر هم میگویم. خداوندا به من علمی عطا کن که آن را به کار ببندم نه اینکه آن را یدک بکشم. یک نفر، حمالِ بار است و یک نفر، حمالِ علم، «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاتَ ثمَّ لَمْ يحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يحْمِلُ أَسفَارَا بِئْس مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ كَذَّبُوا بِئَايَتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمینَ» «مَثَل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلّف گرديدند] آن گاه آن را به كار نبستند، همچون مَثَلِ خرى است كه كتابهايى را بر پشت مىكشد. [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمىنمايد.» (سورهی جمعه/آیهی5).
تورات چهقدر باارزش است؟ اما فردی که فقط آن را حمل کند و تورات در وجودش عمل نکند، حمال است.
«وَ وَرَعاً فِي إِجْمَالٍ» خداوندا! به من ورعی عطا کن که باعث زیبایی من بشود و مرا زینت دهد.گاهی انسان در یک کار نابسامانی واقع میشود که این نابسامانی نباید باشد. در امور کوچک هم باید ورع داشته باشید؛ مثلا در اتوبوس داخل شهر هم که هستید ورع را حفظ کنید، سر سفره هم که هستید ورع داشته باشید، در سرویس بهداشتی هم که هستید ورع داشته باشید و به ذرهای نجاست هم حساس باشید. گمان نکنید که در امور جزئی ورع لازم نیست.
«اَللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِي وَ حَقِّقْ فِي رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِي وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِي وَ حَسِّنْ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِي عَمَلِي»(28)
«پروردگارا، روزگارم را با عفو و بخشش خويش به انجام رسان، و آرزويم را در اميد به رحمت خويش محقق ساز، و راههايم را براى رسيدن به خوشنوديت آسان فرما، و در همه حالات، عملام را نيكو گردان.»
«اَللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِي» خدایا! هنگامی که اجل به سراغ من میآید، عفوت را شامل حالم کن. عاقبت به خیری همین است که انسان تا لحظات آخر عمر رو به خدا و در حال توبه باشد. خدایا! عاقبتم را طوری بگردان که عفو تو در پایان عمر شامل حالم شود. آخرین لحظات مرا ببخشی و بعد از این دنیا بروم.
«وَ حَقِّقْ فِي رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِي» امید و آرزویم این باشد که رحمت تو شامل حالم شود. خداوندا! امیدم را از آن چه از رحمت تو امید داشتم، نا امید مکن.
«وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِي» خدایا! مسیر رسیدن به رضای خود را برایم آسان کن. گاهی خداوند عملی را به یک مؤمن یاد میدهد و او را به آن عمل راغب میکند و به سبب همان عمل رحمت خود را شامل حال او میکند. مثلاً شهید مطهری فراز و نشیبهای زیادی را در زندگیاش طی کرد، اما شهادتش امر دیگری بود. بعضیها دستشان را از پشت سرشان میآورند و غذا میخورند، زندگیهایشان سخت است. خداوند برای بعضیها آسان خواسته است، یعنی در وجودشان این قدر برای امور دیگر آسانی میبیند که نمیپذیرد برای امور خودش در سختی باشند.
«وَ حَسِّنْ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِي عَمَلِي» اگر ارادهی خدا تعلق گیرد، هوا هر روز صبح پاک میشود. خداوند اراده کرده است نسل گوسفند بابرکت و زیاد باشد و هیچ کس هم نمیتواند مانع آن شود. خداوند متعال اراده کرده است ائمه-علیهمالسلام- و شیعه چه شهید شوند و چه زنده بمانند، پیروز باشند، زیرا حق همواره پیروز است. خدا برای باطل پیروزی قرار نداده است و آن پیروزی ظاهریِ باطل در واقع پیروزی نیست. خدا اگر بخواهد با شرار ناس، مومنین را نصرت میکند. خدا چای را با این که تلخ است، خوشمزه قرار داده است و چای در خانهی هر فقیری هم پیدا میشود و جزء اقلامی نیست که فرد فکر کند نمیتواند آن را تهیه کند. از خدا بخواهید که تمام وجوتان با برکت شود، با تقوا شود؛ نگویید نمیشود، میشود. چه اشکالی دارد همهی اعمال ما خوب و مبارک باشد؟ چه کسی گفته است ما حتما باید کاری را خراب کنیم؟ چرا باید وقتی گذشته را بررسی میکنیم بدی و نااهلی در آن باشد؟ دعا کنیم و از خدا بخواهیم با بهترین عملها و به بهترین شکل در راه درست قرار گیریم.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ نَبِّهْنِي لِذِكْرِكَ فِي أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ فِي أَيَّامِ الْمُهْلَةِ وَ انْهَجْ لِي إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلاً سَهْلَةً أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» (29)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و در اوقات فراموشى و غفلت، براى ياد خودت بيدارم كن و در ايام مهلت (زندگى دنيا) به كار بندگى وادارم كن، و مرا به سوى محبت خويش در راهى هموار و آسان ببر، و با محبت خودت، خير دنيا و آخرت را برايم كامل فرما.»
گاهی انسان به یاد میآورد نام اهلبیت-علیهمالسلام- را بر زبان جاری کند؛ یا علی بگوید، یا حسین بگوید.
گاهی در خانه میتوان حتی از بچهها خواست دستهایشان را بالا بیاورند و دعایی کنند. یا با صدای بلند قرآن خواند یا اذان گفت. از خدا بخواهیم همیشه ذکر خودش و اهلبیت-علیهمالسلام- را به ما الهام فرماید.
خداوندا! ما برای بندگی تو کاری نکردیم، کمکمان کن در این مهلتی که مانده در طاعت تو باشیم.
ما کارهای نیستیم، از خدا بخواهیم یک منهجی، یک راهی به سوی محبت خودش برای ما هموار کند که آسانترین و میانبرترین راه باشد. ما باید همتمان را در خواستن از خدا بالا ببریم.
خداوندا! هر چه خیر در دنیا و آخرت است، به ما عطا کن. خداوند قادر است به ما خیر بیپایان عطا کند، این ماییم که باید بهترین و بیشترین خواستهها را در قالب دعا از خداوند بخواهیم.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ نَبِّهْنِي لِذِكْرِكَ فِي أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ» خداوند متعال برای رفع غفلت یک سروش غیبی میفرستد، اگر توجه نکردیم، بلا میفرستد؛ یعنی به صورتی به ما میفهماند که غافل نباشیم.
«وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ فِي أَيَّامِ الْمُهْلَةِ» فردا حسرت میخوریم چرا هنگامی که فرصت داشتیم کاری انجام ندادیم. حتی کسانی مثل آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- و آقای خوشوقت-رحمهاللهعلیه- با همهی کارهای بزرگی که انجام دادند، میگویند که میشد کارهای دیگری انجام دهیم که انجام ندادیم. یک ذکر بیشتر بگوییم، خوشبرخوردی بیشتری داشته باشیم و…
«وَ انْهَجْ لِي إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلاً سَهْلَةً أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» خداوندا کاری کن بدون اینکه به مکه بروم، به ثواب مکه رفتن برسم؛ مثلاً گاهی با دیدن فیلم حرم امام رضا-علیهالسلام- روح از وجود کنده میشود و به زیارت میرود، روح این قدرت را دارد.
«اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ قَبْلَهُ وَ أَنْتَ مُصَلٍّ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَهُ وَ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنِي بِرَحْمَتِكَ عَذَابَ النَّار» (30)
«پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست همچون بهترين درودى كه پيش از او بر كسى از آفريدگان خود فرستادى و پس از او بر كسى خواهى فرستاد و به ما در دنيا و آخرت نيكى عطا فرما، و با رحمت واسعهات مرا از عذاب آتش نگهدار.»
خداوندا! بالاترین درودها و صلواتها را از جانب ما بر پیامبرت بفرست، به طوری که هیچ بندهای این گونه صلوات نفرستاده باشد.
اگر پیامبر اکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- به برکت این دعا(صلواتی که خداوند از جانب ما می فرستد) دستش را بلند کند و از خداوند بخواهد ده مرتبه بر ما درود بفرستد، امور ما متفاوت میشود؛ خواب و خوراک ما هم زمینهی رشد و تربیت میشود.
ولایت امیرالمؤمنین-علیهالسلام- حسنه است؛ خداوندا این حسنه را به ما عطا کن. محبت اهلبیت-علیهمالسلام- در این دنیا به دریای محبت ایشان در آن دنیا وصل است و بغض ایشان به جهنم متصل است، ولی دنیا ظرفیت بروز این امر را بیش از این ندارد.
ما در این دنیا امکان تغییر دادن خیلی از امور را نداریم. حساب و کتابهای ما در این دنیا غیر از آن چیزی است که گمان میکنیم باید باشد. به همین دلیل است که توصیه شده به خوشحالیهای دنیا خیلی خوشحال نشوید و از ناراحتیهایش خیلی ناراحت نشوید. حضرت -علیهالسلام- فرمود شری که شما را به بهشت میبرد شر نیست و خیری که شما را به جهنم ببرد خیر نیست.
مقدرات ما خیلی بهتر از آنچه فکر میکنیم رقم خورده است، اما مشکل اینجاست که ما دائماً میخواهیم مقدراتمان را عوض کنیم. ما باید به مقدراتی که خداوند برایمان رقم زده است راضی و خشنود باشیم. خداوندی که در این دنیا بهترینها را به ما داده است، محال است در آخرت که احتیاج ما بیشتر است، بهتر از این را به ما ندهد.
زندگی ما در این دنیا به یک تکه نان هم سپری میشد، اما خداوند غذاها و میوههای متعدد برای ما خلق کرد. خداوندی که در این دنیا به ما علم داد، در آخرت که جای علم است، حتما بیشتر و بهترش را خواهد داد.
یک فرد غیر ایرانی میگفت ایرانیها خیلی خوش و تنبل هستند در حالی که ما دائم کار میکنیم. رنگ و روی ایرانیها خوب است، اما ما همه رنگپریدهایم. ما روی مبالغ ناچیز حساب میکنیم ولی ایرانیها حساب و کتاب ندارند؛ این نشان میدهد که خدا با شما ایرانیهاست.
مشکل اینجاست که ما اگر احساس کنیم که همه چیز برای ما فراهم است، دچار طغیان میشویم، به همین دلیل خداوند متعال با به هم زدن برنامههای ما، کنترلمان میکند که طغیان نکنیم. حتی حضرت موسی-علیهالسلام- نزدیک بود طغیان کند، لذا خدا او را با حضرت خضر-علیهالسلام- مواجه کرد. بیشترین توفیقاتی که نصیب امام خمینی-رحمهاللهعلیه- شد در دوران رهبریشان بود، نه در دوران تزکیه و تهذیبشان و این امر به دلیل قبض و بسطهایی بود که در آن قرار گرفتند.
گاهی خداوند فردی را که با حسنه اصلاح نمیشود، دچار سیئه میکند. حضرت-علیهالسلام- فرمود: العار خیر من دخول النار؛ یعنی اگر سرافکندگی موجب شود که انسان به جهنم نرود، ارزش دارد.