یونس/104-109
یونس/104-109
وقتی مومن تمام چیزهایی که به عنوان ایمان و وحی از آن یاد میشود، را بپذیرد به این مرحله میرسد که در وجودش اقتضائات و الزامات لازمه پذیرش این دین ایجاد شود؛ آن موقع است که مخاطب آیات قرآن میشود. لذا اگر در مورد برکت با فردی عادی صحبت کنید نمیپذیرد زیرا او فقط میداند که هر صبح باید به مغازه برود و کار کند. یا خدا در کاهو منافعی قرار داده است که کاغذ آنها را ندارد. در مورد ایمان هم همینطور است.
«قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في شَكٍّ مِنْ ديني فَلا أَعْبُدُ الَّذينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» (104)
پس میزان باورهایی است که ما را به نماز اول وقت وامیدارد یا حائل بین ما و معصیت میشود نه باورهای علمی که در ذهن داریم.
«وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمينَ» (106)
حالت انسان اینگونه است که وقتی سراغ غیر خدا برود ظالم میشود.
اگر بهترین مواد را به غیر آشپز بدهیم آنها را هدر میدهد. پس غیر خدا را نخوانیم.
«وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» (107)
خیلی وقتها خدا مشکلی را ایجاد میکند تا فرد بداند که خدا میتواند مشکل را رفع کند نه غیر خدا.
[مرحوم آیت الله بهجت نذری داشتند به نام نذر 77]. این اموری که هیچ ربطی به هم ندارند و فی البداهه برای ما پیش میآیند یا به ما خبری میرسد و … مال خداست. این که بچهای متولد میشود، دختر باشد یا پسر و … مال خداست.
این ضرری که راه رفع کردنش را نمیدانیم، مال خداست و این را باید بفهمیم وگرنه خرابی یخچال را میدانیم چطور باید تعمیر شود [پس مال خدا نیست].
پس ما باید بفهمیم که توجه ما به این امر (آیه 107)، از طرف خداست. اینکه ما جلسات را داشته باشیم و برای آن غذا بپزیم و … اموری خدایی ست.
«وَ اتَّبِعْ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ اصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ» (109)
باید صبر داشت، من 54 سال سن دارم و میدانم که هنوز باید صبر کنم، زیرا خدا آنچه که میخواهد به من بدهد را هنوز نداده است. گاه خدا میخواهد در آخرین روز عمرمان به ما چیزی بدهد. اینکه میگوییم این دادن با تاخیر چه فایدهای دارد بهخاطر این است که میخواهیم علم خود و … را به دیگران نشان دهیم!
باید تبعیت به همراه صبر داشته باشیم.
شما اگر دنبال دیدن نور و دیدن امام زمان و بیرون آمدن شتر از کوه و … هستید باید زمان حضرت موسی میبودید تا صبح با دیدن معجزه ایمان آورید و عصر گوساله پرست شوید. اما اگر خواستید ایمان باشد اما هیچ نمودی نداشته باشد و هیچ کس نفهمد و … مال این زمان هستید.
از کجا میدانید که ما قرار بوده به صورت آدم خلق شویم, طلبه شویم, معارف را بیاموزیم و … ! باید صبر داشت تا خدا در مورد ما حکم کند, وقتی که حکم کرد, آنچه که باید به ما بدهد را میدهد. در این هنگام بطور ملموس به شما میفهمانند که دنبال پول, شهرت, علم و … نمیخواهد بروید, بهشت را خدا میدهد.
علی آقا (پسر آیت الله بهجت) از آیت الله بهجت نقل میکرد که چه کسی (امثال آقای قاضی) گفته باید ریاضت کشید, ابراهیم با یک دعا پیغمبر شد: «الحقنی بالصالحین».
حضرت یونس خیلی به گردن ما حق دارد چرا که با این مصیبتهایی که کشید به ما رساند «و کذلک ننجی المومنین».
وقتی تعدادی دور هم جمع شدید, جلسه را تشکیل بدهید, حتی اگر شده یک کتاب را باز کنید و چند خط بخوانید و سپس به امور خودتان بپردازید (گعده بگیرید)؛ از ما احیای امر اهلبیت-علیهمالسلام- را میخواهند.