qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

همسر لجباز

سوالبرای برطرف شدن لجبازی همسرچه باید کرد ؟ به خصوص لجبازی در مورد رفت و آمد با بستگان و این روابط ؟
چرا آدم فکر می کند که می خواهد نقش یک پزشک را بازی کند ، چرا یک زن به خودش اجازه می دهد که شوهرش را معالجه کند ؟!
این نقش ، خودش مخرب است. مرد را لجبازتر می کند ؛ این جور مواقع زن کوتاه بیاید ، عقب نشینی کند ،دعوا یک طرفه می شود.
دعوا دو طرف دارد ، لجاجت دو طرف دارد ، حالا یکی از اینها کنار می رود.
مثل اینکه شما وقتی روی هوا مشت بزنی ؛ دست خودت درد می گیرد. شما وقتی دستت را نگه می داری تا به شما مشت بزنند ، در واقع شما ضربه گیر درست کردید و خود این اصطکاک باعث می شود که فرد ، مشتی که میزند کم تر دردش بگیرد.
این نقش را از خودتان بردارید.
عیب خانم ها این است :
از همان اول که ازدواج می کنند،حالا از مادرشان یاد می گیرند ، از خاله شان یاد می گیرند یا به هم دیگر می سپرند ، مثل یک بچه می خواهند شوهرشان را تربیت کنند .
این نقش ، این حالت ، که می خواهد شوهرش را تربیت کند ، اول اختلاف است.
زیرا او یک زن است ؛ مرد را می شناسد. زن چه کار دارد به مرد. شخصیت مرد ، یک شخصیت خیلی پیچیده است. شخصیت زن آنقدر پیچیده نیست. نباید آدم شوهرش را مثل یک بچه فرض کند.
اگر زن در تربیت صحیح خودش قرار گرفت ؛
مثلا مرد پرخاشگر است ، زن آرام حرف زد.
مرد دروغگو است ، زن در خانه اش راستگو بود ،
مرد خصلت های بدی داشت، زن خصلت های خوبی داشت ؛ مرد آرام آرام این ها را به عنوان یک درس می بیند، می فهمد که باید خوب شود.
ولی اگر زن اینجوری فهمید ، مرد هم اینجور درک کرد که زنش می خواهد تربیتش کند ، خدا یک قوه ای در مرد قرار داده که نباید زیر بار این حرف برود.
ببینید در روایت داریم که با زن ها محشور نباشید.
خود خانم ها باید این را تصدیق کنند. چقدر سفارش خوبی است که مرد نباید زیاد با زن هم هم کلام شود.
همین فسادهایی که الان می بیند برای هم کلامی با خانم هاست. یعنی مردها حدود را رعایت نمی کنند ، هم صحبت می شوند و آرام آرام به آن سمت می روند.
پس تا می توانند باید از زن ها فاصله بگیرند حالا آیا از زن خودش هم باید فاصله بگیرد ؟! نه
ولی آن رفتار فاصله گرفتن ، در وجودش حالتی ایجاد می کند که مرد باشد چون می خواهد تصمیم بگیرد.
من در مشاوره ، خانواده های زیادی را سراغ دارم که زن ها آنقدر جلو رفتند و مدیریت را به عهده گرفتند که مرد دیگر در خانه ، کاره ای نیست. زن ها تا موقعی که بچه ها کوچک اند ، دبستانی اند ،قدرت دارند ؛
چون بچه چیزی نمی فهمد ، مخالفت ندارد ،ولی همین که از دبستان وارد دبیرستان شد مخالفت دختر و پسر بروز پیدا می کند. خانم می فهمد که توش مانده ، خب شوهرش را که ضعیف کرده ، دخالت نداده.خودش هم دیگر نمی تواند جمع کند.
پس باید بگذاریم مرد ، در همان شاکله ی مرد بودنش باشد ،نخواهیم تربیتش کنیم. زن هم در همان حالت زن بودنش باشد.
در روایات به مرد سپرده شده که زن را تربیت کند ولی سپرده نشده که زن ، شوهرش را تربیت کند.
پس خدا که این را گفته ، حتما می داند که مرد می تواند این کار را انجام دهد یا قدرت این کار را دارد که آن را انجام دهد.
این کلام من را هم خانم ها بر اساس ذهن زنانه ی خودشان ، علیه خودشان فرض می کنند. همین حرفهایی را که من الان زدم.
فکر می کنند من طرفداری از آقایان کردم. حال آنکه اینجوری نیست.
من طرفداری از خانم ها کردم!
چرا ؟
چون اگر حرف من را گوش کنند ، زندگیشان سالم می ماند ،
اختلاف از بین می رود ،
خانواده استحکام پیدا می کند ، شرایط زندگی عوض می شود.
این مهم ترین مسأله ای است که خانم ها باید رعایت کنند ، آقایان هم همین جور ، بالتبع ، قطعا نباید مخالفت کنند ، لجبازی کنند ، نباید در مقابل زنشان بایستند ، او دلسوز است ، او دارد خانواده اش را نگه می دارد ، بچه هایش را تربیت می کند. زندگی این مرد دستش است ، باید قدرشناس باشند. این هم درست است.