فراز11-5
فراز5-11«أَنْتَ الَّذِی وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً»( 5)
«تویی که به وسعت بینهایت علم و رحمت، بر تمام موجودات احاطه کامل داری.»
گاهی مؤمن بیش از اندازه میترسد و این ترس او تبدیل به وحشت میشود. ترسیدن او ترسیدنی نیست که جلوی گناه کردن او را بگیرد، بلکه ترسی است که به یاس منتهی میشود؛ این خلاف فرض است، قرار بود بترسد که مواظبت کند و گناه نکند، نه این که ناامید شود. ببینید امام-علیهالسلام- برای اینکه این اتفاق نیفتد چه میفرمایند: «أَنْتَ الَّذِی وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً» رحمت خداوند حاکم است. عبور مؤمن در همهی مراحل عبوری با عافیت است. صدها دست برای مؤمن بالاست و برای او دعا میکنند. همین ملائکه که برای مومنین استغفار میکنند. مؤمنینی که در نماز شب «اللهم اغفر للمومنین و المومنات» میگویند. حتی سنگریزهها و ماهیان دریا برای مومنین دعا و استغفار میکنند. پس مومن در حال عبور است، آن هم با عافیت. همین که رزقتان میشود که به مجلس روضه بیایید، روضه اهلبیت-علیهمالسلام- اندرونی اولیای خداست. خداوند متعال هیچجای دیگر به اندازهی روضه، رحمت و برکت نگذاشته است؛ از اسمش هم مشخص است، روضه، جنه، بهشت. یادگیری علم عبور با عافیت است، نماز جماعت عبور با عافیت است، اطعام، تبلیغ و هر کار خیری که از انسان سر میزند عبور با عافیت است.
«وَ أَنْتَ الَّذِی جَعَلْتَ لِکُلِّ مَخْلُوقٍ فِی نِعَمِکَ سَهْماً»(6)
«و تویی که برای هر مخلوقی در نعمتهای بیپایانت سهمی مقرر فرمودی.»
هر مخلوقی یک سهم دارد. از اکسیژن هوا سهمی دارد، از نگاه کردن سهمی دارد، از چیزهایی که باید بشنود سهمی دارد. برای مؤمن هم یک سهمی وجود دارد؛ منتها خود انسان دریافت آن سهم را برای خود ممنوع میکند؛ خودش در آن سهم را به روی خودش میبندد و گرنه خدا آن سهم را قرار داده است. به این صحبتها خوب دقت کنید. خداوند متعال نمیگذارد در هیچ امری خداییاش زیر سوال برود، حتی در غضبش، حتی در قهرش، حتی در انتقامش. نمیگذارد خداییاش زیر سوال برود، خداییاش رحمتش است. «یا من سبغت رحمه…» چهطور یک انسان عاقل نمیگذارد عقلش زیر سوال برود! چهطور امام هدایتش را با هیچ چیزی مصالح نمیکند! لذا حتی به آن ملعون هم نماز غفیله را آموزش میدهد. این مساله کاملا واضح است؛ مثل این است که بگوییم آب رطوبتش را با چیزی معامله نمیکند و گرنه آب نیست؛ امام هم همین است؛ خدا هم همین است. خداوند اگر نعمت ندهد خدا نیست! در هر ثانیه نعمت ندهد خدا نیست! نعمتهایش را به وفور و لحظه به لحظه جاری میکند که این امر به نوعی خدایی خدا را اثبات میکند.
«وَ أَنْتَ الَّذِی عَفْوُهُ أَعْلَى مِنْ عِقَابِهِ»(7)
«تویی که عفو و بخشایشت بلند مرتبهتر از عقاب و انتقام توست.»
سبق خدا عفو است، تنبیه نیست. اگر کسی وقتی سخن از خدا به میان میآید تنبیه خدا به ذهنش خطور میکند، به این معناست که خدا را نشناخته است؛ مانند کسی که نان میخورد و میگوید گرسنهام، یعنی متوجه نیست که در نان رفع گرسنگی است.
متاسفانه ما این مدار را برای خود و مردم درست نکردهایم و خدا را اینگونه معرفی نکردهایم. مانند کسی که در خانه پدری نکرده است و حال آمده و بازخواست میکند که اوضاع خانه چرا اینطور است! اول پدری کن! ما هنوز خدایی خدا را به مردم اثبات نکردهایم. تعبیر من از توحید این است: شناخت هر فرد نسبت به پروردگار نسبت به خودش؛ برای همین فرد میشود موحد. توحید به معنای جهانبینی در این مرحله به درد ما نمیخورد. خدا را با اسماء و صفاتی بشناسیم که در حال خدایی کردن برای ماست، این یعنی توحید. ائمه-علیهمالسلام- هم توحید را اینگونه معرفی میکنند. امام سجاد-علیهالسلام- در این دعا درس توحید میدهد. حال خدا مرکب باشد یا نباشد، به ما چه ارتباطی دارد! جسم باشد یا نباشد، مکان داشته باشد یا نداشته باشد!
اگر کسی گفت که خدا را به من نشان دهید، به او بگویید یک روز ظهر پنج دقیقه با همین چشم به خورشید نگاه کند، اگر توانست بعد بگوید خدا را به من نشان دهید! بعد بگوید خدا هست یا نیست!
تویی که احساس قدرت میکنی! اجازه بده ما یک دقیقه گلویت را بگیریم، یا جلوی بینی یا دهانت را بگیریم! چهقدر قدرت داری؟ نمیتوانی حتی چند دقیقه طاقت بیاوری! اینقدر محتاجی!
«وَ أَنْتَ الَّذِی تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»(8)
«تویی که لطف و رحمت واسعهات پیشاپیش قهر و غضب میرود.»
خداوند متعال اگر هم بنا باشد غضب کند، اول رحمتش میآید؛ اول هشدار میدهد؛ مانند زمانی که قبل از بمباران آژیر میکشند، یا صدای سوتی که قبل از رسیدن خمپاره به زمین شنیده میشود. پس اول رحمت خدا نازل میشود، بعد از رحمت هم تهدید است و راه نشان دادن؛ فرد را دانا میکنند، به او میفهمانند که زندگی یعنی چه! به اینکه نمیتوان گفت تنبیه.
«وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاؤُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ» (9)
«تویی آنکه جود و عطایت از منعت افزون است.»
من همیشه به دوستان توصیه میکنم که عادت کنید صفات انبیاء را در خودتان ایجاد کنید و همیشه نسبت به خدا سائل باشید. هنگامی که سر سفره هستید بگویید خدایا! به ما از همان روزیهایی که به اولیائت ارزانی میداری، ارزانی دار؛ غذاهایی که در هتلهای چهار ستاره سرو میشود، سر سفرهی ما هم باشد؛ رزق است دیگر. گاهی اَبَوی ما غذاهایی به منزل میآورد که هنوز مزهی آنها زیر دندان ماست، با اینکه هیچ چیزش فراهم نبود، نه محل درآمدش، نه امکاناتش، ولی رزق ما میرسید. غذاهایی که الان مردم ما میخورند، شاه عباس هم نمیخورد. همین که مردم با هواپیما جابهجا میشوند، تلویزیونهایی که در خانهی مردم و حتی فقرای ماست، مبلهایی که روی آن مینشینند، ماشینهایی که سوار میشوند، قدیم هیچ کدام از اینها نبود. همین وسایل گرمایش و سرمایش چهقدر نعمت است! مردم زمستان و تابستان متوجه نمیشوند! سابق بوی نفت همهی خانه را پر میکرد.
«وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاؤُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ» عطای خدا زیاد است، از خدا بسیار سوال کنید. از او بخواهید خوشیهایی که به حضرت سلیمان-علیهالسلام- داد به شما هم بدهد. از خدا بخواهید عقل کامل به شما بدهد، بخواهید که خوابهای خوب ببینید. دائم از خدا سوال کنید. خداوند متعال که خسته نمیشود، کم نمیآورد. در روایت است اگر به یک نفر به اندازهی کل عالم نعمت داده شود، به اندازهی یک مثقال هم از خزانهی خدا کم نمیشود.
«وَ أَنْتَ الَّذِی اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ فِی وُسْعِه»(10)
«تویی که همهی خلایق را از رحمت واسعه خود وسعت عطا کردی.»
یک نمونهی این رحمت واسعه مادر است. مادر بودن خیلی عجیب است. مادر، بچهای را که بزرگ و قوی هیکل شده صدا میزند و میگوید این یک لقمه را هم بخور و بعد برو. جانِ مادر بچهاش است، چرا که وقتی فرزند در شکم مادر بود، دو روح با هم بودند. ببینید مادر چهقدر با بچهاش مهربان است. اگر کسی مهربانی مادر را درک کند، میتواند کمی از مهربانی خدا و مهربانی معصوم را درک کند. معصوم-علیهالسلام- چهقدر مهربان است، وقتی که ما هیچ توجهی نداشتهایم، برای ما دعا کرده است. چه بلاها که به واسطهی دعای معصوم از سر ما رفع شده است!
خداوند متعال نعمتهایش را به گونهای میدهد که ما گمان کنیم خودمان آن را به دست آوردهایم؛ این شیوهی پروردگار است. نعمات را لابهلای زندگی به انسان میدهد؛ لذا اکثر افراد از خدا راضی نیستند.
امام سجاد-علیهالسلام- به واسطهی شخصی به اقوام خود کمک میکرد و از او میخواست که به آنها چیزی نگوید. اقوام وقتی کمکها را دریافت میکردند آن جوان را دعا میکردند و امام سجاد-علیهالسلام- را نفرین!
جریان نعمتهای خدا به ما هم گاهی اینگونه است. غیر از خدا هیچکس به انسان رسیدگی نکرده و نمیکند، اما انسان این امر را درک نمیکند.
«وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یَرْغَبُ فِی جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ»(11)
«تویی که در عوض عطا و بخشش خود به خلق، پاداش نمیخواهی.»
خداوند متعال چشم داشتی ندارد، اگر اینگونه نبود که خدا نبود. اروپاییها ترسیدهاند که نصف عمر خورشید سپری شده؛ میگویند خورشید یک میلیارد سال عمر میکند، پانصد میلیون سالش تمام شده. حال خودشان حداکثر صد سال عمر میکنند، اما ناراحت هستند که عمر خورشید پانصد میلیون سال دیگر تمام میشود. یک ستاره نزدیک خورشید کشف کردهاند که از زمین بزرگتر و پر از یخ است. در روایت است که یخ و آتش با هم نگاه داشته شدهاند، نه یخ آب میشود و نه آتش خاموش. خداست، میتواند این کار را انجام دهد. در بدن ما این آتش کبد است، شما نمیدانید چه حرارتی در کبد است که سنگ را میپزد، ولی یک معدهی سرد، مانند کوه یخ کنارش است. قلبی در سینه است که یک لحظه آرام نمیگیرد. اینها همه قدرتنمایی خداست. کتاب توحید مفضل را زیاد بخوانید، گاهی آن را با بچههایتان بخوانید، بسیار عجیب است.