فراز24
فراز۲۴
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ شَفّعْ فِي خَطَايَايَ كَرَمَكَ، وَ عُدْ عَلَى سَيّئَاتِي بِعَفْوِكَ، وَ لَا تَجْزِنِي جَزَائِي مِنْ عُقُوبَتِكَ،وَ ابْسُطْ عَلَيّ طَوْلَكَ، وَ جَلّلْنِي بِسِتْرِكَ، وَ افْعَلْ بِي فِعْلَ عَزِيزٍ تَضَرّعَ إِلَيْهِ عَبْدٌ ذَلِيلٌ فَرَحِمَهُ، أَوْ غَنِيٍّ تَعَرّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِيرٌ فَنَعَشَهُ.(24)
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و كرمت را در خطاهايم شفيع ساز، و به آئين مهربانى گناهانم را ببخش، و مرا به آنچه سزاوار آنم عقوبت مفرماى. و دامن احسانت را بر من بگستر، و مرا در پرده عفوت بپوشان، و با من معامله شخص مقتدرى كن كه بندهاى ذليل با تضرع و خضوع به درگاه او رفته، پس آن مقتدر بر او رحمت آورده. يا توانگرى كه بندهاى فقير نزد او آمده، پس آن توانگر او را از خاك برداشته.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ شَفِّعْ فِى خَطَايَاىَ كَرَمَكَ»: خداوند کَرَم دارد و این کَرم قرار نیست معطل بماند بلکه برای خطاهای ماست. شما یک جایی مهمانی میروید و میزبان برنج و خورشتی تدارک میبیند! اما جای دیگری مهمانی دعوت میشوید و در آنجا میبینید میزبان یک عالِمی را نیز دعوت کرده است و میگوید من به مناسبت آمدن شما فلان عالم را هم دعوت نمودم! و غذاها و نوشیدنیهای ویژهای نیز تدارک دیده است و خلاصه مهمانی عادی نیست. یا فلان مرغ شکم پر و فلان سبزی کوهی که شش ماه است نگه داشتهام به امید آمدن شما که میل بفرمایید و…. این نوعی کَرَم است.
«وَ عُدْ عَلَى سَيِّئَاتِى بِعَفْوِكَ»: برای گناهان من عفوش آماده است، اگر عفو خدا نبود چه اتفاقی میافتاد؟! هیچ کارش نمیشد کرد، که خدا بگوید من قانون گذاشتهام که اگر گناه مرتکب شدید شما را عذاب کنم و الان کاری از دست من بر نمیآید!… اما اینگونه نیست، خداست! خدایی که گفت مرتکب گناه شدید به جهنم میروید، همان خدا عفو دارد و میبخشد. تا دم درب جهنم هم فرد را میبرند اما دم درب چهارده معصوم-علیهمالسلام- صف کشیدهاند و کسی را نمیگذارند به جهنم رود.
«وَ لا تَجْزِنِى جَزَائِى مِنْ عُقُوبَتِكَ»: جزا از عقوبت است، اما این فراز میفرماید به من از عقوبتت جزا نده!! پس از کجا دهد؟! چرا میگوید و لا تجزنی جزایی من عقوبتک؟! در فراز بعد بیان میکند! «وَ ابْسُطْ عَلَيَّ طَوْلَكَ»: قبل از عقوبت میگوید این هست. الان شما قصد دارید فرزندتان را حتما تنبیه کنید اما میگویید این بار صرفنظر کردم، این جملهی این بار صرفنظر کردم، چند بار تا به حال اتفاق افتاده است؟! پس وجود دارد.
«وَ جَلِّلْنِى بِسِتْرِكَ، وَ افْعَلْ بِى فِعْلَ عَزِيزٍ تَضَرَّعَ إِلَيْهِ عَبْدٌ ذَلِيلٌ فَرَحِمَهُ»: الله اکبر از کارهای خدا!! دقت کنید: وَ افْعَلْ بِى فِعْلَ عَزِيزٍ : آنگونه که یک نفر آنقدر نزد تو گریه کرده است، و خودش را زده است و زاری و التماس… تا تو به او رحم کنی. همانگونه! من که این کارها را نکردهام، اما همانگونه مرا ببخش! من این را توحید میدانم، اگر کسی به اینجا برسد توحید است. به جایی برسد که آخر ماه رمضان بیاید و بگوید خدایا هر چه اعمال خوب، خوبان در این ماه انجام دادهاند و من موفق نشدهام مثل همان را به من بده و بیشتر! و اصلا هم در ذهنش نیایید که نکند ندهد! این نکند ندهد یعنی توحیدش ضعیف است. ولی اگر توانست این را هضم کند که خداوند ممکن است چنین عطایی هم داشته باشد -که دارد- به او میدهد. این توحید مهمتر از خود آن ثواب است. توحید ضعیف مال همین است. مثلا من به شما گفتم هر وقت خواستید من را ببینید با آقای فلانی در میان بگذارید. اما نگفتم وقتی من خودم هستم و فلان آقا نیست، من را نبینید! شما آمدیید و نزد من هستید، اما به دنبال آن آقا میگردید، کسی هم نیست جز من و شما! میخواهی سوالت را مطرح کنی اما به اسباب گیر کردهای. الان ببین این همان است: وافعل بی… برای من و شما مهم است که او تضرع و گریه و زاری کرده است! برای خدا که مهم نیست! خدا فقط میخواست او را ببخشد، حالا چه فرقی دارد بدون تضرع ببخشد. الان مگر شما همیشه برای غذا خوردن هزینه کردهاید؟! ما فراوان غذا خوردهایم بدون هیچ هزینهای چون مهمانی بوده است.