qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

آیه 15-10حکم خدا

«وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِن شَیءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ» (شوری/10)

«و درباره هر چیزى اختلاف پیدا كردید، داوریش به خدا [ارجاع مى‏‌گردد]. چنین خدایى پروردگار من است. بر او توكل كردم و به سوى او بازمى‌‏گردم.»

حکم بسیاری از امور معلوم است؛ دروغ حرام است، دزدی حرام است و… ولی اگر بین دو نفر اختلاف نظر بود، حکم قرآن چیست؟ خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: اگر درباره‌ی چیزی اختلاف پیدا كردید، باز هم به دنبال حكم خدا بروید. در جایی كه حكم خدا معلوم است و تکلیفی بر عهده‌ی ما قرار داده شده، یعنی واجبات و محرمات مشخص شده، ما باید حکم خدا را مقدم کنیم.

اگر کسی پذیرفت که تمام سخنان الهی حکیمانه است، آن‌وقت جایی برای مخالفت با دستورات خداوند باقی نمی‌ماند. چه‌طور می‌شود که ما به سادگی و بدون هیچ تحقیق و سوالی می‌پذیریم که مثلاً با قاشق و چنگال غذا بخوریم، اما وقتی صحبت از اطاعت اوامر الهی می‌شود، برایمان سوال پیش می‌آید که آیا بهتر از این ممکن نبود؟

این طرز تفکر و سوالات باعث می‌شود که سراغ حکم خدا نرویم، و اگر نرفتیم خدا ربّ ما نخواهد بود، چرا که ربّ امر و نهی دارد، پس توکل هم از بین می‌رود، چون زمینه‌ای برای توکل نیست.

اطاعت از خالق آسمان‌ها و زمین

«فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  جَعَلَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا  یذْرَؤُكُمْ فِیهِ  لَیسَ كَمِثْلِهِ شىَ‏ْءٌ  وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»(شوری/11)

پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است. از خودتان براى شما جفت‌هایى قرار داد، و از دام‌ها [نیز] نر و ماده [قرار داد]. بدین وسیله شما را بسیار مى‌‏گرداند. چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا.»

ارتباط آیات بسیار مهم است. با توجه به آیات قبل، در این آیه خداوند از طریق برهان ثابت می‌کند که ما باید به دنبال او باشیم.

«فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» خدا خالق آسمان‌ها و زمین است. گاهی انسان در امور کوچک خود، قبول ندارد که خداوند حکیم است، می‌تواند زندگی او را اداره کند، فاطِر خانه‌ی او باشد، اصلاً در خانه‌ی انسان که نیاز نیست خداوند فاطر باشد، خدایی که خالق آسمان‌ها و زمین است، کافی است تدبیر زندگی انسان را بر عهده بگیرد.

آیه بسیار دقیق است. زمین و آسمان که امر خداوند متعال را اطاعت کرده‌اند، به خوبی اداره می‌شوند، همه چیز سر جای خود قرار دارد، حتی رابطه‌ی بین بزغاله و خورشید تعریف شده است؛ خورشید بتابد که علف سبز شود و بزغاله علف را بخورد. آن‌‌وقت چه‌طور می‌شود که انسان در اطاعت امر خداوند تعلل می‌کند؟ انسان می‌گوید: «ببین خدا از من چه می‌خواهد! زندگی من که بدون این کارها سامان نمی‌گیرد، مگر می‌شود حریص نبود؟ مگر می‌شود دروغ نگفت؟ و …»

نگاه كن، ببین که خداوند متعال با دستورات خود آسمان و زمین را اداره می‌كند.

«جَعَلَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا» اگر زوجیت نمی‌بود که  تولید نسلی صورت نمی‌گرفت. «لَیسَ كَمِثْلِهِ شىَ‏ْءٌ» بیهوده جای دیگر نروید، مثل او را پیدا نمی‌كنید. «وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ» دیگر چه می‌خواهید؟ خداوند سمیع و بصیر است.

کلید آسمان‌ها و زمین

«لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یشَاءُ وَ یقْدِرُ  إِنَّهُ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِیمٌ» (شوری/12)

«كلیدهاى آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست. براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده یا تنگ مى‏‌گرداند. اوست كه بر هر چیزى داناست.»

كلیدهای آسمان و زمین از آن خداست؛ نشانه‌اش چیست؟ دستتان را در جیب خود فرو ببرید، آیا آن‌قدر که دلتان می‌خواهد در آن پول هست؟ نیست، یعنی شما کاره‌ای نیستید که بخواهید به اوامر و نواهی خداوند بی‌توجهی کنید. میزان جیب شما در امر و نهی شما حفظ می‌شود، یعنی اگر به این اوامر و نواهی توجه کردید، همه‌ی امورتان دقیق دنبال می‌شود.

«یبْسُطُ الرِّزْقَ» كسی كه دستش را به سوی آسمان بلند کرده، با تدبیر خداوند زندگی می‌كند، اما به کسی که به دنبال تقدیر خداوند نیست، تنگ می‌گیرند.

«إِنَّهُ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِیمٌ» دلیلی دیگر بر اطاعت اوامر الهی، علیم بودن خداوند است. اگر کسی پیدا شد که بگوید که من بر همه چیز علیم هستم، همین دلیل کافی است که به دنبال او بروید.

دین یکپارچه

«شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصىَ‏ بِهِ نُوحًا وَ الَّذِى أَوْحَینَا إِلَیكَ وَ مَا وَصَّینَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسىَ‏ وَ عِیسىَ  أَنْ أَقِیمُواْ الدِّینَ وَ لَا تَتَفَرَّقُواْ فِیهِ  كَبُرَ عَلىَ الْمُشْرِكِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیهِ  اللَّهُ یجتَبىِ إِلَیهِ مَن یشَاءُ وَ یهدِى إِلَیهِ مَن ینِیبُ»(شوری/13)

«از [احكامِ‏] دین، آن‌چه را كه به نوح درباره آن سفارش كرد، براى شما تشریع كرد و آن‌چه را به تو وحى كردیم و آن‌چه را كه درباره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم كه: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه‌‏اندازى مكنید.» بر مشركان آن‌چه كه ایشان را به سوى آن فرا مى‌‏خوانى، گران مى‌‏آید. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‌‏گزیند، و هر كه را كه از در توبه درآید، به سوى خود راه مى‏‌نماید.»

«شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّینِ» بایدها و نبایدها، واجبات و محرمات در قالب شرع گنجانده شد. قوانین را پیش روی شما قرار داد؛ این کار را بکن، این کار را نکن.

«وَ الَّذِى أَوْحَینَا إِلَیكَ وَ مَا وَصَّینَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسىَ‏ وَ عِیسىَ» همان را که ما به تو وحی كردیم، به ابراهیم و موسی و عیسی نیز وحی کردیم؛ ابراهیم به آن‌ها عمل كرد، ابراهیم شد؛ موسی، موسی شد؛ عیسی، عیسی شد.

«أَنْ أَقِیمُواْ الدِّینَ وَ لَا تَتَفَرَّقُواْ» دین را بپا دارید و «لَا تَتَفَرَّقُواْ»، لا تتفرقوا را بد معنا کرده‌اند. لا تتفرقوا در دین به چه معناست؟ یعنی بین نماز و روزه جدایی نیندازید، امر به معروف و نهی از منكر را از دین جدا نكنید، یعنی دین باید یكپارچه باشد. اگر گوشه‌ی یک فرش گران‌قیمت را قیچی كردید، فقط به اندازه‌ی همان تکه‌ی کوچک ضرر نزده‌اید، بلکه کل فرش را از بین برده‌اید. شما یكپارچگی فرش را از آن گرفته‌اید، فرش اگر یكپارچه باشد قیمتی است.

«كَبُرَ عَلىَ الْمُشْرِكِینَ» این یکپارچگی همان چیزی است كه برای مشركین سخت است ولی اگر شما در دین جدایی ایجاد کردید، برای مشرکین سخت نیست، می‌شود مثل زمانی که خلافت را غصب کردند، یک تکه از دین را جدا کردند، مشرکین به باقی ماندن این دینی که یک تکه‌اش جدا شده به سادگی رضایت دادند. آن‌ها از دینی می‌ترسیدند که یکپارچه و کامل بود، حالا که یک گوشه‌اش را جدا کرده‌اند، دیگر از آن ترسی ندارند. بروید هر قدر می‌خواهید نماز بخوانید، قرآن بخوانید، مشرکین که ناراحت نمی‌شوند.

«اللَّهُ یجتَبىِ إِلَیهِ مَن یشَاءُ» چه کسی برگزیده می‌شود؟ چه کسی انتخاب می‌شود؟ كسی كه تفرقه نینداخت، كسی كه همه‌ی دین را پذیرفت.

شک، حاصل تفرقه

«وَ مَا تَفَرَّقُواْ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ  وَ لَوْ لَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضىِ‏َ بَینَهُمْ  وَ إِنَّ الَّذِینَ أُورِثُواْ الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِى شَكٍ‏ّ مِّنْهُ مُرِیبٍ» (شوری/14)

«و فقط پس از آنكه علم برایشان آمد، راه تفرقه پیمودند [آن هم‏] به صرف حسد [و برترى جویى‏] میان همدیگر. و اگر سخنى [دایر بر تأخیر عذاب‏] از جانب پروردگارت تا زمانى معین، پیشى نگرفته بود، قطعاً میانشان داورى شده بود. و كسانى كه بعد از آنان كتاب [تورات‏] را میراث یافتند واقعاً درباره او در تردیدى سخت [دچار] اند.»

«وَ مَا تَفَرَّقُواْ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ» علم آمد، كدام علم؟ همان بایدها و نبایدها، بین بایدها و نبایدها اختلاف و تفرقه نیندازید. «بَغْیا بَینَهُمْ» این تفرقه باعث ظلم می‌شود. «وَ لَوْ لَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى» اگر این‌گونه نبود که برای هر اجتماع و مجموعه‌ای حکم و اجل معینی گذاشته‌ایم، «لَّقُضىِ‏َ بَینَهُمْ» میانشان داوری می‌شد. «وَ إِنَّ الَّذِینَ أُورِثُواْ الْكِتَابَ» هر چه نیاز بود به آن‌ها داده شد، کتاب، پیامبر و …

«مِن بَعْدِهِمْ لَفِى شَكٍ‏ّ مِّنْهُ مُرِیبٍ» اما آن‌ها نه فقط شک کردند، بلکه آن‌قدر در شک‌شان ماندند که مریب شدند.

ایستادگی در انجام دستورات الهی

«فَلِذَالِكَ فَادْعُ  وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ  وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ  وَ قُلْ ءَامَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ  وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَكُمُ  اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ  لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ  لَا حُجَّةَ بَینَنَا وَ بَینَكُمُ  اللَّهُ یجمَعُ بَینَنَا  وَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ»(شوری/15)

«بنابراین به دعوت پرداز، و همان‌گونه كه مأمورى ایستادگى كن، و هوس‌هاى آنان را پیروى مكن و بگو: «به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ایمان آوردم و مأمور شدم كه میان شما عدالت كنم خدا پروردگار ما و پروردگار شماست اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست میان ما و شما خصومتى نیست خدا میان ما را جمع مى‏‌كند، و فرجام به سوى اوست.»

«فَلِذَالِكَ فَادْعُ  وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ» همین سخنان را بگو و ایستادگی کن، خود نیز به این دستورات پابرجا باش. «وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ» هوای نفس تفرقه ایجاد می‌كند. « وَ قُلْ ءَامَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ» به کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردم، نه یک کلمه کم‌تر و نه یک کلمه بیش‌تر. «وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَكُمُ» به من فرمان داده شده که با این دستورات بین شما عدالت برپا کنم.