آیه 36و37
متاع فانی دنیا و متاع باقی آخرت
«فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»(شوری/36)
«آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگى دنياست، و آنچه نزد خداست براى کسانى که ايمان آورده و بر پروردگارشان توکّل مىکنند بهتر و پايدارتر است.»
مؤمن یك وجود آخرتی دارد و تمام تلاشش هم برای آخرت است (این اساس و اصل جهانبینی است) و اگر در دنیا قرار گرفته، دنیا را مقدمهی آخرت میداند «الدُنیا مَزرَعَةُ الآخِرَة». اگر فردی درک کرد كه دنیا متاع است، دست به دست میشود، امروز هست، فردا نیست، از بین میرود، فاسد میشود، باید به طور کامل از دنیا استفاده كند. خوراک میخواهد، پوشاک میخواهد، نیاز به ازدواج دارد و … همهی اینها باید باشد، ولی باید بداند آنچه از دنیا برای آخرت میفرستد برای او خیر است و گرنه آنچه خورد، تمام میشود و آنچه پسانداز کرد از بین میرود و … باید بداند آنچه را فرستاد، خدا نگهداری میكند، رشد میدهد، فراوان میكند و زمینهی كمال مؤمن را در آن قرار میدهد.
لِلَّذِينَ آمَنُوا؛ این امور برای مؤمن است و كافر این مسائل را نمیفهمد. اگر حادثهای پیش آید، آخرتی فكر كردن به شما آرامش میدهد. اگر به پروازی دیر رسیدیم و اجازه ندادند كه سوار شویم، فقط مقداری اذیت میشویم كه كاش میرسیدیم ولی انسان دنیایی ممكن است سكته كند؛ برعکس، اگر امر آخرتی برای انسان دنیایی فوت شود، برای او عادی است.
بیچارگی مردم و اذیت شدنشان به خاطر بزرگ شدن دنیا در نظر آنها است، ولی مؤمن اینطور نیست. تابلوی مؤمن این است كه: آنچه خدا داد متاع است و استفاده میكند؛ معنای متاع هم معلوم است، ولی به آنچه برایش میماند توجه ویژه میکند. اگر انسان این آیه را برای خودش حل كند، هیچ امر دنیایی زمینگیرش نمیكند. وَعَلَى رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ؛ چون نگاه مؤمنان به آخرت است، توكلشان هم به خداست.
اهل دنیا و اهل آخرت
«وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ»(شوری/37)
همان کسانى که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مىورزند، و هنگامى که خشمگين شوند عفو مىکنند.»
یك نشانهی دیگر اهل آخرت، اجتناب از كبائر است؛ چون صغائر خود به خود یك درگیری تن به تن با ما دارند؛ یعنی به نحوی در لابهلای زندگی هستند و باید از آنها اجتناب كرد ولی كبائر نه، انجام یک کبیره اختیار كامل میخواهد.
هُم يَغفِرُونَ؛ این یک صفت آخرتی است، ولی دنیاییها میگویند:«تا آخرش هستم، بیچارهات میكنم، حرفم را به تو ثابت میكنم و…» چون این فرد اهل دنیا است و در دنیا باید اینطور باشی تا كارت جلو برود؛ باید بایستی، برخورد كنی، قدرتت را نشان بدهی، چون اینجا تنازع بقا است؛ مثل باغ وحش، ولی آدم اهل آخرت این كار را نمیكند؛ خود و آرامشش را رها نمیكند تا به دنیا برسد. لذا اهل دنیا آثارشان مشخص است: مدام از دنیا صحبت میكنند، اینها گران شد، اینها را از دست دادیم و … ولی اهل آخرت دغدغهها و زمینههای فكری متفاوتی دارند: نماز چه شد، اخلاقم چه شد و …
«وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ» با توجه به آیهی قبل یعنی مؤمنین و اهل توكل اینها هستند.