فراز16-14
فراز 14-16
«وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَلَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَاسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ، أَبَيْتَ يَا مَوْلَايَ إِلّا إِحْسَاناً وَامْتِنَاناً وَتَطَوّلًا وَإِنْعَاماً، وَأَبَيْتُ إِلّا تَقَحّماً لِحُرُمَاتِكَ، وَتَعَدّياً لِحُدُودِكَ، وَغَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلَهِي مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ، وَذِي أَنَاةٍ لَا يَعْجَلُ» ( 14)
«و به راستى هر گاه از تو چيزى درخواست شده، عطا فرمودهاى و آنگاه هم كه چيزى درخواست نشده، خود به بخشش آغاز نمودهاى و اگر از احسانت در خواست شده، كم ندادهاى. اى مولاى من، تو جز احسان و اكرام و بخشش و انعام براى ما چيزى نمىخواهى ولى من جز فرو رفتن در محرمات و تجاوز نسبت به قوانين تو و غفلت از تهديدهاى تو كارى ندارم. پس سپاس و شكر تنها از آن توست. اى معبود من، اى قادرى كه هرگز مغلوب واقع نمىشوى و اى مهلت دهندهاى كه هرگز در عقوبت، شتاب نمىكنى.»
«وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَلَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ» سنت خداوند اينگونه است كه اگر از او سؤال شود، پاسخ خواهد داد، ولي پاسخ چيست؟ معلوم نيست، اينكه گفته شده «اُدعُونِي أستَجِب لَكُم» به این معنی است كه هر كس از خدا سؤال کند، خداوند جواب او را خواهد داد. يك جواب اين است كه آنچه را میخواهی به تو نميدهم، جواب دیگر اين است كه حاجتت را به تو ميدهم، جواب ديگر آنكه این حاجت را بعداً خواهم داد، و جوابي ديگر آن است كه به جاي اين درخواست، چيز ديگري به تو ميدهم.
آيا اگر فردي از روي جهالت بگويد خدايا! اين بلا را بر سر من بياور، خداوند ميگويد: چون از من اين بلا را درخواست كرد، پس اين كار را انجام ميدهم؟ خير، خداوند متعال بنا بر حكمت و علم و قدرتش پاسخي به هر سؤال و درخواستي دارد و آن را بدونِ پاسخ نميگذارد، ولي ما نميدانيم آن پاسخ چيست! اصلاً خداوند متعال سؤال نكرده عنايت میکند. بچهاي كه در رحم مادر است، نميداند سؤال چيست، ولي خداوند در همانجا همهی نیازهای او را برآورده میکند.
«وَاسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ» برای عطا کردن به اعمال ما توجه نكرد تا اگر اعمال خوبی داشتیم عطا کند و اگر اعمال بدی داشتیم عطا نکند. «أَبَيْتَ يَا مَوْلَايَ إِلّا إِحْسَاناً وَامْتِنَاناً وَتَطَوّلًا وَإِنْعَاماً» خداوندا! تو ابا كردي كه بگويي نميدهم، صفت خدا احسان و امتنان و بخشش است. «وَأَبَيْتُ إِلّا تَقَحّماً لِحُرُمَاتِكَ» ولي ما در مقابل اين نعمات نافرماني كرديم. اگر قرار شد كسي در خانهي شخصي كاري كند و يا در جايي سرباز باشد، آيا با ارباب و فرماندهي خود مخالفت ميكند؟ آيا چنين چيزي به ذهنش میرسد؟ خير، اين كار را نميكند. البته در اینجا مخالفت نکردن به معنای اطاعت نیست، چون این فرمانده زور و قدرت دارد. اگر اينجا كه خداوند قدرت و زور نشان نميدهد، اطاعت كردي، اطاعت است وگرنه همهي ما تكويناً مطيع پروردگار هستيم. اگر شخص از ترس جهنّم هم اطاعت كند، آن هم اطاعت است، زيرا همین الآن كه ما را به دلیل نافرماني به جهنم نميبرند. بلكه خداوند جهنم را برافروخته تا نفس به آن جهنم توجه كرده و طغيان نكند. «وَتَعَدّياً لِحُدُودِكَ» در كار ما اصلاً حدودي وجود ندارد، هر طور كه خواستيم زندگي كرديم، واقعاً اگر اعمال ما را به شيخ مفيد-رحمهاللهعلیه- يا آيتالله خرازي و يا يك شخص معمولي كه اهل ورع و تقواست عرضه كنند، چه مقدار از اين اعمال را امضاء و تأييد خواهند كرد؟ آيا فردي ميتواند همهي اعمالش را به پدرش عرضه كند؟ نميتواند! لذا حضرت-علیهالسلام- فرمود: تقوا آن است كه اگر همهي اعمالتان را به مؤمنی عرضه کنند، آن مؤمن نتواند از آنها ايراد بگیرد.
«وَغَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلَهِي مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ» پس حمد از آن خدايي است كه هميشه قادر است. انسان از روي معرفت و ايمان ميفهمد كه بايد از خدا بترسد و فقط از او حساب ببرد. «وَذِي أَنَاةٍ لَا يَعْجَلُ» مهلت دهندهاي است كه واقعاً مهلت ميدهد و از گفتهاش تخلّف ندارد.
«هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النّعَمِ، وَقَابَلَهَا بِالتّقْصِيرِ، وَشَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتّضْيِيعِ» (15)
«جايگاه من، هم اينك، جاى كسى است كه به وفور نعمتهاى تو اعتراف دارد، اما در برابر اين همه نعمت كوتاهى كرده و خود گواهى مىدهد كه حق تو را تضييع نموده است.»
«هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النّعَمِ» اين جايگاه و مقام كسي است كه آنقدر نعمت به او دادهاي كه شرمنده است و در نعمتها، به معناي واقعي غرق شده است. «وَقَابَلَهَا بِالتّقْصِيرِ» ولي در مقابل این همه نعمت كوتاهي كرده «وَشَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتّضْيِيعِ».پناه به خدا از هر چه که شر است.
«اللّهُمّ فَإِنّي أَتَقَرّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمّدِيّةِ الرّفِيعَةِ، وَالْعَلَوِيّةِ الْبَيْضَاءِ، وَأَتَوَجّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرّ كَذَا وَكَذَا، فَإِنّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُجْدِكَ، وَلَا يَتَكَأّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ وَأَنْتَ عَلَى كُلّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (16)
«بار پروردگارا من به مقام بلند پايه محمدى صلىاللهعليهوآله و مرتبت والاى علوى عليهالسلام به سوى تو تقرب مىجويم و توجهم به توست كه به حق آن دو بزرگوار مرا از شر اين و آن مصون بدارى كه اين امر با توجه به توانگرى تو هرگز سخت و دشوار نيست و با قدرتى كه دارى هرگز تو را رنجور نمىسازد و تو بر هر چيز توانايى.»
«اللّهُمّ فَإِنّي أَتَقَرّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمّدِيّةِ الرّفِيعَةِ، وَالْعَلَوِيّةِ الْبَيْضَاءِ، وَأَتَوَجّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرّ كَذَا وَكَذَا» خداوندا! از تو میخواهم که پناهم دهي از هر چه شرّ است. «فَإِنّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُجْدِكَ، وَلَا يَتَكَأّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ وَأَنْتَ عَلَى كُلّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» خداوندا! پناه بردنِ من به تو از هر چه كه شرّ است، چيزي نيست كه برای تو سخت باشد چرا که تو بر هر چيز قادری.