qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز14-11

فراز14-11

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلاحَ ظَاهِرِنَا، وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَائِرِنَا، وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلائِقَ أَوْزَارِنَا، وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا، وَ أَرْوِ بِهِ فِى مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا، وَ اكْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ فِى نُشُورِنَا.»( ۱۱ )

«خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و به قرآن صلاح ظاهر ما را تداوم بخش، خطرات وسوسه‌ها را از تعرض به سلامت باطن ما باز دار، آلودگی‌های دل‌ها و زنگار گناهانمان را با آب آن بشوی، امور از هم گسسته ما را با آن سامان ده، و در عرصه قیامت سوزش عطش ما را در گرمای جانکاه آن به وسیله آن خاموش کن، و در روز هراس بزرگ که ما را از قبر بر می‌انگیزند به وسیله آن بر ما لباس امان بپوشان.»

( وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلاحَ ظَاهِرِنَا ):

خدایا به وسیله قرآن ظاهر ما را اصلاح کن.

( وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَائِرِنَا ):

به برکت قرآن آن وسوسه‌هایی را که به طرف ما حرکت می‌کند، از ما دور کن. ضمائر ما را حفظ کن.

( وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا ):

خدایا قلب و دل ما را با خواندن قرآن از آن زنگارها شست و شو بده.

( وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا ):

آن گناهانی که از ما مانده.

( وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا ):

آن اموری که از ما پراکنده و گسسته شده را جمع کن.

( وَ أَرْوِ بِهِ فِي مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا ):

در عرصه قیامت هم تشنگی و عطش ما را با قرآن سیراب کن.

( وَ اكْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ فِي نُشُورِنَا ):

وقتی ما را محشور کردی آن‌ حللی را که قرار هست به ما امنیت بدهد را به برکت قرآن به ما بپوشان.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلاقِ، وَ سُقْ إِلَيْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَيْشِ وَ خِصْبَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ، وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدَانِىَ الْأَخْلاقِ، وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَ دَوَاعِى النِّفَاقِ حَتَّى يَكُونَ لَنَا فِى الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَائِدا، وَ لَنَا فِى الدُّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدِّى حُدُودِكَ ذَائِدا، وَ لِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلالِهِ وَ تَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِدا.» ( ۱۲ )

«خدایا بر محمد و آل او درود فرست و به وسیله قرآن تهیدستی ما را جبران فرمای، و معیشت واسع و فراوان و فراخی روزی را به روی ما بگشای، و ما را از خصلت‌های نکوهیده و خوی‌های پست بر حذر دار، و از منجلاب کفر و انگیزه‌های نفاق نگاه‌دار، تا این کتاب در صحنه رستاخیز ما را به سوی خشنودی و بهشت‌های تو رهنمون گردد، و در دنیا از غضب تو و در گذشتن از حدود تو بازمان دارد و در درگاهت به نفع ما گواهی دهد که حلالش را حلال و حرامش را حرام می‌شمردیم.»

( اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ ):

خدایا به برکت قرآن دستان خالی ما را، کسری‌های ما را پر کن.

( وَ سُقْ إِلَيْنَا بِهِ رَغَد الْعَيْشِ وَ خِصْبَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ ):

به برکت قرآن خواندن، یک معیشت واسع و فراوان برای ما مقدر فرما.

( وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدَانِيَ الْأَخْلَاقِ):

به برکت قرآن ما را از آن صفات و رذائل بد دور کن.

( وَ اعْصِمْنَا بِه…:)

ما را به برکت قرآن حفظ کن.

( مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَ دَوَاعِي النِّفَاقِ):

گرداب‌ها، منجلاب‌ها و بدی‌هایی که آدم بر اثر کفر گرفتار آن می‌شود، ما را از آن‌ها حفظ کن و همچنین آن چیزهایی که باعث نفاق می‌شود.

( حَتَّى يَكُونَ لَنَا فِي الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَائِداً ):

که با نبود این کفر و نفاق ما به رضوان و خشنودی تو راهی پیدا کنیم.

( وَ لَنَا فِي الدُّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدِّي حُدُودِكَ ذَائِداً ):

و حفظ کن ما را از آن غضب تو که در دنیا ممکن است ما را بگیرد.

وَ لِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِداً.

تا باعث بشود ما جزو کسانی باشیم که حلال تو را حرام و حرام تو را حلال شمردند.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَى أَنْفُسِنَا كَرْبَ السِّيَاقِ، وَ جَهْدَ الْأَنِينِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِىَ، وَ قِيلَ مَنْ رَاقٍ؟ وَ تَجَلَّى مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُيُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَايَا بِأَسْهُمِ وَحْشَةِ الْفِرَاقِ، وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ كَأْسا مَسْمُومَةَ الْمَذَاقِ، وَ دَنَا مِنَّا إِلَى الاْخِرَةِ رَحِيلٌ وَ انْطِلاقٌ، وَ صَارَتِ الْأَعْمَالُ قَلائِدَ فِى الْأَعْنَاقِ، وَ كَانَتِ الْقُبُورُ هِىَ الْمَأْوَى إِلَى مِيقَاتِ يَوْمِ التَّلاقِ.»(۱۳)

«خدایا! بر محمد و آل او درود فرست، و به وسیله قرآن هنگام فرا رسیدن مرگ دشواری جان دادن و سختی ناله برآوردن را بر ما آسان گردان و گاه به شماره افتادن نفس‌ها که جان به خرخره رسند و گفته می‌شود چه کسی درمان کننده است؟ و فرشته مرگ برای گرفتن جان از پس پرده‌های غیب ظهور می‌کند و از کمان اجل تیرهاى هراسناک جدایی را به سوی جان‌ها می‌افکند و تلخی شربت مرگ را چونان جامی زهرآگین در کام جان‌ها می‌ریزد و سفر و عزیمت ما به جهان دیگر نزدیک می‌شود و کارهای ما طوقی بر گردنمان می‌شود و قبرها آرامگاه‌مان تا هنگام رستاخیز می‌گردند، آسان فرما.»

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَى أَنْفُسِنَا كَرْبَ السِّيَاقِ،

خدایا به وسیله قرآن جان کندن هنگام مرگ را آسان کن. آن سختی و کربی را که در آن سوق و رفتن هست، برایمان آسان کن، مثل تولد است. بچه وقتی به دنیا می‌آید؛ از آن عالم وارد این عالم می‌شود، گریه می‌کند. آن گریه به خاطر سختی تولد است. اصلاً استخوان‌های بچه خرد می‌شود؛ منتها خدا یک جوری خلق کرده که فعلا استخوان بچه به آن معنا نیست. توی مردن و رفتن هم همین است. این روح می‌خواهد از وجود آدم جدا بشود یک تلخی و سختی به صورت طبیعی وجود دارد. شما درد را در یک ناحیه از بدنتان فرض کنید؛ روح می‌خواهد از یک قسمت خارج شود، روحی که در تلاطم است. شما درد را به این عنوان می‌فهمید والا درد مال روح است و جسم باعثش هست. آن درد چقدر شدید و تلخ است!

( وَ جَهْدَ الْأَنِينِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّراقِيَ ):

درآخرین نفس‌ها، جان کندن مسیر خودش را طی می‌کند. در روایت دارد که کافر آناً جان می‌دهد. جانش را آناً می‌گیرند و بالاترین عذاب را دارد. همه درد و سختی را یک جا به او می‌دهند. ولی مؤمن این‌طور نیست. جان مومن را جرعه جرعه، آرام آرام می‌گیرند؛ لذا حالت احتضار دارد، محتضر است. چون می‌خواهد جان بدهد جرعه جرعه می‌دهد. موقعی که آدم می‌خواهد جان بدهد، در این خروج، جان از محل‌هایی عبور می‌کند که بسیار سخت است. خدایا آن سختی‌ها را آسان کن. آن موقعی که انسان از ضمیر ناخودآگاهش می‌گوید کیست که می‌خواهد معالجه کند. در آن مواقعی که ملک‌الموت از آن حجب و پرده رد شده و به ما نزدیک شده.

( وَ قِيلَ مَنْ راقٍ وَ تَجَلَّى مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُيُوبِ ):

عزرائیلی که جایش اصلاً در این زمین نیست، در آن عالم است، از عالم حجاب عبور می‌کند و پیش میت می‌آید. این میت او را می‌بیند. اولین ملاقات او با فرشته است. برای مؤمن بشارت است. یعنی یک موجودی را می‌بیند غیر از موجوداتی که تا حالا می‌دیده. برای او عزرائیل، مثل فرشته وحی هست. مومن وقتی عزرائیل را می‌بیند، یک لذت و نشاطی از دیدن او برایش هست. مثل عزرائیل که با ملاطفت و رحمت بر مؤمن مأمور است تا جان او را بگیرد.

( وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَايَا بِأَسْهُمِ وَحْشَةِ الْفِرَاقِ ):

آن جایی که می‌خواهد جان بدهد و از این دنیا جدا شود، خود این عبور و جدایی، خیلی سخت است!

وقتی زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- با امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- ازدواج کردند و آمدند به آن منزلی که امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- چند ماه آن‌جا بودند. مقدمات فراهم شد. صدیقه طاهره در هنگام ورود، که اثاث‌ها را آوردند، گذاشتند و نشستند؛ رو به امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- کردند و فرمودند: یا علی! می‌دانی یاد چی افتادم؟

حضرت فرمودند: نه.

-یاد خانه قبر افتادم. همین‌که از خانه پیغمبر کوچ کردم و به این‌جا آمدم، این جدایی ایجاد شد و من یک احساس سختی کردم. قبر هم همین جور است، یک جدایی است، فراق دوستانی است که از آن‌ها جدا می‌شوی.

( وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ كَأْساً مَسْمُومَةَ الْمَذَاقِ ):

حالت مرگ برای غیر مؤمن مثل جام زهری است که به او می‌نوشانند. تلخی مرگ را به او می‌چشانند.

( وَ دَنَا مِنَّا إِلَى الْآخِرَةِ رَحِيلٌ وَ انْطِلَاقٌ):

دیگه قضیه رفتن است.

( وَ صَارَتِ الْأَعْمَالُ قَلَائِدَ فِي الْأَعْنَاقِ ):

اعمال را به گردن آدم می‌اندازند.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَارِكْ لَنَا فِى حُلُولِ دَارِ الْبِلَى، وَ طُولِ الْمُقَامَةِ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى، وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا، وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِكَ فِى ضِيقِ مَلاحِدِنَا، وَ لا تَفْضَحْنَا فِى حَاضِرِى الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا.» ( ۱۴ )

«خدایا! بر محمد و آل او درود فرست، و ورود ما را به سرای پوسیدگی، و در ازای روزگاری را که میان طبقات خاک به سر می‌بریم بر ما مبارک گردان، و گورها را پس از جدایی از دنیا بهترین منزل ما قرار ده، و به رحمت خویش لحدهای تنگ را فراخ فرما، و در برابر حاضران در صحنه قیامت ما را به گناهان هلاکت بارمان، رسوا مکن.»

خدایا این جان دادن را برای ما مبارک کن.

( وَ طُولِ الْمُقَامَةِ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى ):

و آن مدتی را که در قبر قرار می‌گیریم، برای ما مبارک قرار بده.

( وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا):

آن‌جا بهترین منزل بشود. آدم راحتی را بفهمد. راحتی را که در دنیا دنبال آن بود و به آن می‌رسید.

( وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِكَ فِي ضِيقِ مَلَاحِدِنَا ):

خدایا به رحمتت آن تنگی قبر را وسعت بده.